زمان حکومت خلیفه‌ی اوّل تمام شد، زمان حکومت خلیفه‌ی دوم امیر المؤمنین آمد به خلیفه‌ی دوم گفت: ارث ما را از پیامبر که به فاطمه می‌رسید بدهید؟ فاطمیّه این‌طور نیست که شما فکر بکنید شما دارید فاطمیّه رانگه می‌دارید، ائمّه نمی‌خواهند فاطمیّه فراموش بشود. چون قدرت تحریف‌گری تاریخی این‌ها زیاد است. یک مقدار توضیح دادیم و شما نگاه می‌کنید امیر المؤمنین هم زمان خلیفه‌ی دوم می‌آید و او بی‌ادبی کرد. به گونه‌ای که یکی از اهل سنّت که اسم او عبد الرّزاق است، به خلیفه ناسزا گفته است و روی همین جهت هم خیلی‌ها با این عبدالرّراق بد هستند. چون وقتی امیر المؤمنین آمد فرمود: ارث ما را بده؟ گفت: این را نگاه بکنید، آمده است ارث زن خود را از پدر خود از من بخواهد. این خیلی حرف زشتی است. منظور تو از زن او از پدرش سیّده‌ی نساء اهل الجنّه از خاتم الانبیاء است؟ عبد الرّزاق استاد بخاری می‌گوید: «أنظُر إلی هَذا الأنوَک» می‌گوید: بی‌ادب این چه وضع حرف زدن است.

 پس امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) هم آمده است این را خواسته است.