الف – ترجمه های نهج البلاغه

از زمان شکل گیری سخنان امیرمؤمنان علی(علیه السلام) در لباس زیبای نهج البلاغه، سال ها بلکه قرن ها گذشت تا فارسی زبانان عربی دان بر آن شدند که این اثر پرارج را به زبان فارسی برگردانند تا کسانی‌که از زبان عربی طرفی نبسته اند از برکت سخنان علی(علیه السلام) بی بهره نمانند.

البته هم اکنون نهج البلاغه به اکثر زبان های رایج دنیا، همچون: انگلیسی، اردو، اسپانیایی، آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، صرب و کرواتی، ترکی، آلبانیایی، گجراتی، سندی، و گیامکی نیز ترجمه شده است. شمار ترجمه های نهج البلاغه بیش از صد عنوان است.[۱]

علامه محمدتقی جعفری درباره ترجمه‌ها می‌ گوید: «جای تردید نیست که هیچ ترجمه ای هر اندازه هم دقیق بوده باشد، نمی‌ تواند معنایی را از زبانی به زبان دیگر چنان منتقل نماید که هیچ گونه تغییر و تصرّفی در آن معنا صورت نگیرد؛ زیرا خصوصیات کلمات و اشکال جمله‌بندی و مفاهیمی که از حروف گوناگون در یک زبان متداول است، مستند به ریشه های روانی و اجتماعی و محیطی و تاریخی مردمی می‌ باشد که با آن زبان سخن می‌ گویند. همچنین از نظر فصاحت و زیبایی، گاهی یک یا چند جمله با کلمات و حروف خاصّ در زبانی مثلاً در عربی گفته می‌ شود و معنای منظور را با فصاحت و زیبایی ادا می‌ کند، در صورتی که اگر همان چند جمله با خصوصیات مزبور به زبان فارسی ترجمه شود، اگر چه اصل معنا منتقل به لغات فارسی می‌ گردد، ولی فصاحت و زیبایی را که در عربی داشت از دست می‌ دهد.»[۲]

در واقع گزینش و معرفی چند ترجمه رسا و دقیق و زیبا کار ساده ای نیست؛ اما با این وجود به طور مختصر به چند ترجمه برتر و نمونه اشاره می‌ شود:

۱ – ترجمه و شرح فیض الأسلام

این ترجمه توسط مرحوم سید علینقی فیض الأسلام (متوفای ۱۳۶۴ شمسی) انجام گرفت. این ترجمه ارزشمند در طی شش سال و در پرتو کار و تلاش علمی شبانه روزی به سرانجام رسید.

مترجم محترم مرحوم فیض الأسلام خود درباره جایگاه این ترجمه می‌ گوید:

«کتاب نهج البلاغه با ترجمه و شرحی که همگان را به کار آید تاکنون چاپ نشده و چنان که باید مورد استفاده قرار نگرفته بود، این بنده از سال های دراز قدم در این راه نهاده خواستم نسخه صحیحی با اعراب درست از آنچه سید شریف رضی از سخنان مولانا امیرالمؤمنین (علیه السلام) تألیف و جمع آوری نموده حاضر ساخته با ترجمه و شرحی که عموم را به کار آید مرتب نموده به مردم دنیا خاصه مسلمانان و ایرانیان هدیه نمایم.

و برای آن که فارسی زبانان از آن استفاده برند از روی مبانی علمی، ترجمه و شرح روان به طرز خاص که تا به حال سابقه نداشت بر آن نوشته و در دسترس قرار دادم. کتاب ظاهراً ساده ای که شما به دست می‌ گیرید گلچین از صدها کتاب است که ما جان کلام و روح مطالب آنها را تا جایی که در خور حوصله امروزیان باشد گرفته با تمام مزایای علمی و دینی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی آن بدون تصرّف در اصل مطلب نگاشته ایم، این موضوع را تنها دانشمندان می‌ فهمند.»[۳]

۲ – ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی

ترجمه مرحوم دکتر شهیدی بر نهج البلاغه یکی از فاخرترین و زیب ترین ترجمه هاست که در نوع خود انگشت شمار و کم نظیر است. مرحوم شهیدی در مقدمه ترجمه خود درباره ویژگی برجسته این ترجمه می‌ گوید: «سخنان مولی علی(علیه السلام) در عین برتری و علوّ معنی به زیور های لفظی نیز آراسته است: استعاره، تشبیه، جناس، موازنه سجع و مراعات النظیر؛ به ویژه صنعت سجع که در سراسر کتاب نهج البلاغه دیده می‌ شود، و امیرمؤمنان(علیه السلام) به سجع‌گویی شناخته بوده اند. بدین رو کوشیدم تا در حد توانایی خویش ضمن برگرداندن عبارت عربی به فارسی چندان که ممکن است صنعت های لفظی را نیز رعایت کنم. نیز کوشیده ام تا در ترجمه، هر واژه فارسی برابر واژه عربی قرار گیرد و اگر نیازی به آوردن کلمه ای یا جمله ای برون از متن افتاده است آن را میان دو خط تیره نهاده ام».[۴]

۳ – ترجمه آیت الله طالقانی

از ویژگی های این اثر، گزینش متنی دقیق و مطابقت شده با چهار نسخه معتبر، نوشته دانشمندی از قرن دهم، معروف به «ابن شدقم» است، وی با شیوه ای پژوهش‌گرانه نسخه خود را از روی چهار نسخه نوشته است.

ویژگی دیگر آن که در این ترجمه کوشش شده است سخنان امیرالمؤمنین(علیه السلام) به طور جامع از روایات منابع دیگر در پاورقی با سند و واسطه های روایت نقل شود تا هم سند و اعتبار کار سیدرضی روشن گردد، و هم مطلب با جامعیت و اتقان بیشتری در اختیار خواننده قرار گیرد.

امتیاز دیگر این ترجمه آن است که مرحوم آیت الله طالقانی در پاورقی ترجمه بیشتر خطبه ها توضیحاتی درباره خطبه یا شرایط تاریخی و شأن بیان خطبه داده اند که در مقدمه هر خطبه به عنوان «مترجم» قرار داده شده است. در اینجا شایسته است توضیح مرحوم آیت‌ الله طالقانی درباره شیوه و سبک نگارش این ترجمه ذکر گردد:

«در ترجمه این کتاب سعی نمودیم که از ترجمه مقید تجاوز نکنیم و متن عبارت را بدون کم و زیاد به قالب زبان فارسی در آوریم و اگر برای توضیح و یا از جهت تردید در مفهوم به عبارت بیشتری محتاج شدیم آنرا با علامت ذکر می‌ نماییم. این قدر دقت در این کتاب لازم است، اگر چه در بعضی موارد عبارات شیوایی خود را از دست بدهد، چون این کتاب پس از قرآن مدرک بزرگ اسلامی است! معارف دین پس از قرآن از آن باید گرفته شود، و اختلافات مذهبی و مسلکی مسلمانان به وسیله این کتاب باید حل شود؛ پس باید چنان ترجمه شود که اعتبار آن از دست نرود و خواننده از اصل متن بتواند استفاده نماید.»[۵]

کتاب «پرتوی از نهج البلاغه» که در واقع تکمیل و ویراستاری نسبت به ترجمه آیت‌ الله طالقانی است در پنج جلد به چاپ رسیده است که جلد نخست آن ۸۱خطبه را ترجمه نموده است.

۴ – ترجمه استاد محمد دشتی

یکی دیگر از ترجمه‌های رایج نهج‌البلاغه به زبان فارسی، ترجمه محقق ارجمند حجت الاسلام والمسلمین محمد دشتی است. وی در این باره می‌‌گوید:

«با شناسایی و جمع آوری ۳۰ ترجمه کامل از نهج‌البلاغه، از قرن پنجم (به تصحیح عزیز الله جوینی) تا روزگار نورانی انقلاب اسلامی ایران و با درک نیازهای نسل معاصر در کلاس های گوناگون علوم انسانی و معارف و نهج البلاغه، بر آن شدیم تا ترجمه ای گویا و متناسب با اهداف کاربردی از نهج البلاغه تحقق پذیرد که:

الف – قابل فهم و درک برای عموم افراد جامعه باشد،

ب – به گروه خاصی از جامعه تعلق نداشته باشد،

ج – اصل پیام رسانی دقیقاً رعایت گردد،

د – از هرگونه رمز و اشاره و کنایه و کلی گویی اجتناب شود،

هـ  – مخاطب‌های امام(علیه السلام) آشکارا معرفی گردند،

و – توضیحات ضروری در متن یا پاورقی آورده شود،

ز – پیام ضرب المثل‌ها کشف، و به نسل معاصر شناسانده شود،

ح – مفاهیم نهج‌البلاغه در قالب هزاران عناوین زیبا و گویا ارائه شود،

تا همه اقشار جامعه بتوانند از آن بهره‌مند گردند.

با چنین آرزوها و اهداف ارزشمندی در آستانه نهج‌البلاغه زانو زدیم و از نور ولایت علوی مدد گرفتیم، که همه از برکات کلاس های آموزشی و عنایات حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین(علیه السلام) است.[۶] آری:

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند

به آسمان رود و کار آفتاب کند

ب – شرح های نهج البلاغه

تاکنون بر نهج البلاغه شرح های گوناگونی نگاشته شده است؛ مرحوم شیخ آقابزرگ تهرانی در کتاب «الذریعه» بیش از صد و پنجاه شرح از شروح نهج البلاغه را فهرست می‌ کند.[۷]

مرحوم علامه امینی در کتاب گرانسنگ و ارزشمند «الغدیر»، نام هشتاد و یک شرح از شرح های نهج البلاغه را ذکر می‌ کند.[۸]

مرحوم سید عبدالزهراء حسینی خطیب در کتاب «مصادر نهج البلاغه»، نام صد و یک شرح از شروح نهج البلاغه را به تفصیل معرفی می‌ کند.[۹]

در این‌که نخستین شرح نهج البلاغه از آنِ کیست، اختلاف وجود دارد؛ برخی سیدرضی را نخستین شارح و روشن گر نهج البلاغه دانسته اند زیرا ایشان برخی از واژه ها و عبارات را تفسیر نموده و تعلیقاتی برای آن ذکر کرده اند.[۱۰]

برخی دیگر سید مرتضی علم الهدی (برادر سیدرضی) را به عنوان شارح نهج البلاغه معرفی کرده اند، ایشان خطبه شقشقیه را شرح کرد. قطب الدین کیذری (متوفای قرن ۶هـ.ق) در شرح خود «حدائق الحقایق» ذیل خطبه سوم نهج البلاغه، شرح سید مرتضی بر این خطبه را آورده است.[۱۱]

برخی «علی بن ناصر سرخسی» معاصر سیدرضی را به عنوان نخستین شارح نهج البلاغه معرفی کرده اند، نام شرح او «اعلام نهج البلاغه» است.[۱۲]

گروهی دیگر برآنند که نخستین شارح نهج البلاغه «ابو نصر احمد بن محمد بن مسعود وَبَری حنفی» است که پیش از سال ۵۵۲هـ.ق می‌ زیسته و کتابی در شرح مشکلات نهج البلاغه تألیف کرده است.

ظهیرالدین ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف به فرید خراسان (متوفای ۵۶۵هـ.ق) در شرح نهج البلاغه خود؛ «معارج نهج البلاغه» که آن را در سال ۵۵۲هـ به پایان برده است، در هفتاد و یک مورد از شرح نهج البلاغه وَبَری، مطلب نقل کرده است.[۱۳]

در این مجال نخست برخی از شرح های مهمی که به زبان فارسی نگاشته شده یا به زبان فارسی ترجمه شده را معرفی نموده؛ سپس برخی از شرح های برجسته عربی را بر می‌ شماریم:

۱ – شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی

کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی متوفای بعد از ۶۷۹هـ.ق نام شرح خود را «مصباح السالکین» نهاده است. ابن میثم در سال ۶۷۷ هـ این شرح را به اتمام می‌ رساند.[۱۴]

ابن میثم دانشمندی محقق و فیلسوفی متبحر و حکیمی متألّه و عارف بوده که معاصر خواجه نصیر الدین طوسی می‌ باشد. گفته شده که ابن میثم حکمت و فلسفه را نزد خواجه نصیر شاگردی کرده؛ و خواجه نیز در فقه از ابن میثم بهره برده است.[۱۵]

شرح نهج البلاغه ابن میثم دقیقاً، یک شرح کلامی و فلسفی است. ابن میثم بیشتر با رویکرد کلامی و عقلی تلاش می‌ کند تا ژرفای کلام امام(علیه السلام) را در زمینه مسایل اعتقادی، مبدأ و معاد و مباحث اخلاقی مورد کاوش و بررسی قرار دهد؛ شرح اوّلین خطبه نهج البلاغه بهترین گواه بر این مدعاست.

ابن میثم بحث های الفاظ و ایضاح مفهومی لغات را نیز مورد توجه قرار داده و ویژگی های بلاغی مانند تشبیه، استعاره، مجاز و غیره را نیز در آغاز هر خطبه تبیین می‌ نماید. علاوه بر این‌که ایشان در مقدمه شرح خود بر نهج البلاغه موضوعاتی همچون حقیقت و مجاز، کنایه و تشبیه و استعاره و سجع را به تفصیل تبیین می‌ کند.

ابن میثم کوشش کرده تا آنجا که ممکن است، علّت و مناسبت ایراد خطبه و کلام امام(علیه السلام) را ذکر کند و توضیح دهد که در چه وقت و در کجا و به چه مناسبتی این سخن از امام(علیه السلام) صادر شده است.

از دیگر ویژگی شرح ابن میثم آن است سخنان امیرمؤمنان علی(علیه السلام) بر اساس آیات قرآنی مستند سازی شده است؛ ازاین رو این شرح سرشار از آیات کریمه قرآنی است و در توضیح سخن امام(علیه السلام) آیات فراوانی به کار گرفته شده است.

شرح ابن میثم بحرانی توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی به فارسی ترجمه گردید و در یازده جلد به چاپ رسیده است.

۲ – شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید

این شرح اثر عبدالحمید بن هبه الله ابن ابی‌الحدید مداینی معتزلی است که بیشتر به «ابن ابی‌الحدید» معروف است. وی در سال ۵۸۶هـ در شهر مداین متولد شد و در سال ۶۵۶ هـ در گذشت. ایشان این شرح را در طی چهار سال و هشت ماه نگاشت. ابن ابی‌الحدید در مقدمه شرح خود می‌ گوید که این مدت زمان معادل خلافت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است و هرگز گمان نمی‌ رفت کمتر از ده سال انجام پذیرد ولی الطاف خداوند موانع را از سر راه برداشت.[۱۶]

شرح ابن ابی‌الحدید همچون دایره المعارف و گنجینه اطلاعات گران بهایی است که معلومات ادبی، بلاغی، تاریخی، فقهی و اخلاقی و کلامی را در اختیار خواننده قرار می‌ دهد. شرح ابن ابی‌الحدید از دو جهت ادبی و تاریخ اسلام اهمیت ویژه ای دارد؛ دکتر محمود مهدوی دامغانی با رویکرد تاریخی به این شرح نگریسته و مطالبی که مربوط به تاریخ اسلام است و ابن ابی‌الحدید در ذیل هر خطبه و نامه بیان کرده را به فارسی ترجمه نموده و تحت عنوان «جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی‌الحدید» در هشت جلد به چاپ رسانده است.

شرح ابن ابی‌الحدید در پرداختن به مباحث تاریخی صدر اسلام به ویژه جنگ جمل و صفین و خوارج بسیار حائز اهمیت است. چنان‌که ابن ابی‌الحدید در مقدمه شرح خود آورده، در شرح سخنان امیرمؤمنان(علیه السلام) از دانش های مختلف مانند، مباحث لغوی، معانی بیان، شرح واژه های غریب و مشکل، اعراب و صرف، سیره و وقایع تاریخی، علم توحید و عدل، علم اَنساب، حکمت ها و مواعظ، بهره برده است.[۱۷]

نکته شایان ذکر آن که: ابن ابی‌الحدید مدت ها سرپرست کتابخانه های بغداد بوده و به همین دلیل از منابعی کهن در نگارش شرح نهج البلاغه استفاده کرده که متأسفانه امروز اثری از آنها وجود ندارد؛ و این شرح از این جهت بیشتر شبیه موزه نسخ خطی است. کتاب هایی مثل «کتاب صفّین» از نصربن مزاحم، کتاب «التّاج» از ابن راوندی، کتاب «العبّاسیه» جاحظ و کتاب «الموفّقیات» زبیر بن بکّار و «السقیفه» جوهری و غیره از کتاب هایی بوده که وی از آنها بهره برده ولی به دست ما نرسیده است.[۱۸]

ابن ابی‌الحدید علی رغم ارادت و محبتی که به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) دارد، خالی از تعصبات مذهبی و گرایش های معتزلی نیست؛ بلکه در پاره ای موارد با رویکرد اعتزالی و یک جانبه به قضایا می‌ نگرد.[۱۹] اگر چه انصاف را در بسیاری موارد نیز رعایت می‌ کند.

ازاین‌رو در طول تاریخ نقد های محتوایی بر شرح او نگاشته شده است از جمله این نقدها:

۱ – کتاب «الروح» اثر سید جمال الدین احمد بن طاووس برادر سید بن طاووس،

۲ – «سلاسل الحدید و تقیید اهل التقلید» اثر سید هاشم بن سلیمان بحرانی،

۳ – «سلاسل الحدید فی الرد علی ابن ابی‌الحدید» اثر شیخ یوسف کوفی،

۴ – «سلاسل الحدید فی تقیید ابن ابی‌الحدید» اثر شیخ یوسف بحرانی.[۲۰]

برخی از اهل سنت ابن ابی‌الحدید را شیعه می‌ دانند، در صورتی که این نسبت درست نیست؛ زیرا ابن ابی‌الحدید در شرح خود سخنان شیخ مفید و سید مرتضی در نفی اعتقادات اهل تسنن را ردّ می‌ کند. به طور قطع ابن ابی‌الحدید یک دانشمند سنی است؛ بهترین گواه بر این مدّعی آن است که وی یک جلد از مجلدات شرح نهج البلاغه یعنی جلد ۱۲ را کاملاً به ذکر فضایل و ستایش خلیفه دوم اختصاص داده است و در موارد زیادی دیدگاه های دانشمندان شیعه درباره امامت را نقض و ردّ می‌ کند و معتقدات اهل سنت را اثبات می‌ کند.

۳ – شرح نهج البلاغه لاهیجی

این شرح اثر میرزا محمدباقر نوّاب لاهیجی است. ایشان از بزرگان حکمای قرن سیزدهم بود که در حکمت و فلسفه و نجوم برجسته بود. نواب لاهیجی این شرح را به فرمان فتحعلی شاه قاجار در سال های ۱۲۲۵ هـ.ق نوشت. شارح در ذیل خطبه هایی که در توحید و معرفت است، شرحی کلامی و فلسفی و عرفانی مفصل و عمیقی دارد. این اثر به مقتضای فصاحت و بلاغت نهج البلاغه، دارای نثری فاخر با ویژگی های ادبی و دستوری زمان شارح است.[۲۱]

لاهیجی در تفسیر قرآن یگانه زمان خود بود و تفسیر «تحفه الخاقان فی تفسیر القرآن» را با شیوه ای نو و موضوعی در پنج جلد نگاشته است.

این شرح نهج البلاغه توسط دکتر سید محمدمهدی جعفری و دکتر محمد یوسف نیری تصحیح شده و همراه با تعلیقات در دو جلد چاپ گردیده است.

۴ – ترجمه و شرح نهج البلاغه کاشانی

این شرح اثر مرحوم ملا فتح الله کاشانی متوفای ۹۸۸ هـ .ق، که توسط سید محمد جواد ذهنی تهرانی تصحیح و در دو جلد چاپ شده است. مرحوم کاشانی متن عربی را به فارسی عصر خود ترجمه کرده و در پاره ای موارد از لغات نامأنوس استفاده کرده است؛ ولی در عین حال لغات مشکل و مقصود برخی از جملات در پاورقی توضیح داده شده است. ایشان فرازهای نهج البلاغه را کلمه به کلمه ترجمه و شرح کرده است.[۲۲]

۵ – ترجمه و تفسیر نهج البلاغه علامه جعفری

این شرح اثر مرحوم استاد محمدتقی جعفری، متوفای ۱۳۷۷ شمسی است. شرحی است مفصل بر نهج البلاغه که به زبان فارسی نوشته شده است. در این شرح نخست ترجمه روان آمده، سپس تفسیر عمومی مطالب و نیز به تناسب موضوعات، برخی مباحث فلسفی، عرفانی، تاریخی و اجتماعی و اخلاقی و مباحث معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی را به تفصیل مطرح می‌ کنند.

استاد گرانمایه تنها توانستند تا پایان خطبه ۱۸۵ نهج البلاغه را شرح کنند که در ۲۷ جلد منتشر شده است.[۲۳]

۶ – شرح نهج‌البلاغه آیت الله مکارم

شرح تازه و جامعی بر نهج البلاغه با عنوان پیام امام(علیه السلام)، اثر ارزشمند مرجع عالیقدر آیت‌ الله العظمی مکارم شیرازی است که با همکاری جمعی از فضلاء و دانشمندان حوزه علمیه قم نگاشته شده است. این شرح، تفسیری نو و تازه بر نهج البلاغه است که ناظر به مسائل روز و نیازهای زمانه و حلّ مشکلات فکری و اجتماعی می‌ باشد و علاوه بر استفاده از افکار مفسران و شارحان پیشین، نوآوری هایی در زمینه های مختلف دارد. در این شرح، نخست سند و مصادر هر خطبه و نامه و حکمتی بیان شده، سپس ترجمه ای روان از آن ارائه شده، و خلاصه و روح حاکم بر خطبه تحت عنوان «خطبه در یک نگاه» بیان شده، سپس «شرح و تفسیر خطبه» بیان می‌ شود.

در پایان ذیل عنوان «نکته‌ها» به تناسب موضوعات مطرح شده در خطبه و نیازهای جامعه، مباحثی اجتماعی، کلامی، تاریخی به طور جداگانه مطرح می‌ گردد.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – سیمای نهج‌البلاغه، محمد مهدی علیقلی، ص ۲۱۸ و ۲۲۰؛ الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، ج ۴، ص ۱۴۴

[۲] – ترجمه و تفسیر نهج‌البلاغه، محمد تقی جعفری، ج ۱، ص ۳٫

[۳] – مقدمه ترجمه فیض الاسلام، ص ۱۲۷۴٫

[۴] – مقدمه سید جعفر شهیدی بر ترجمه نهج‌البلاغه.

[۵] – پرتوی از نهج‌البلاغه، سید محمد مهدی جعفری، ج ۱، ص ۶۰٫

[۶]  – مقدمه ترجمه نهج‌البلاغه مرحوم دشتی.

[۷] – الذریعه، آقا بزرگ طهرانی، ج ۱۴، ص ۱۱۱ به بعد.

[۸] – الغدیر، علامه امینی، ج ۴، ص ۲۵۶ تا ۲۶۵٫

[۹] – مصادر نهج‌البلاغه، حسینی خطیب، ج ۱، ص ۲۰۲٫

[۱۰] – الذریعه، آقا بزرگ طهرانی، ج ۱۴، ص ۱۴۶٫

[۱۱] – حدائق الحقایق، قطب الدین الکیذری، ج ۱، ص ۱۵۹؛ الذریعه، ج ۱۴، ص ۱۴۷٫

[۱۲] – مصادر نهج‌البلاغه، حسینی خطیب، ج ۱، ص ۲۰۳٫

 

[۱۳] – چشمه خورشید، دلشاد تهرانی، ص ۳۴۹٫

[۱۴] – الذریعه، آقا بزرگ طهرانی، ج ۱۴، ص ۱۴۹٫

[۱۵] – مصادر نهج‌البلاغه، حسینی خطیب، ج ۱، ص ۲۲۳٫

[۱۶] – شرح نهج‌البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج ۲، ص ۳۴۹٫

[۱۷] – همان، ج ۱، ص ۴

[۱۸] – مصادر نهج‌البلاغه، حسینی خطیب، ج ۱، ص ۲۱۴ و ۲۱۵٫

[۱۹] – همان، ص ۲۱۸٫

[۲۰] – نهج‌البلاغه و گردآوردنده آن، به کوشش بنیاد نهج‌البلاغه، ص ۱۲۵٫

[۲۱] – نهج‌البلاغه و گردآوردنده آن، به کوشش بنیاد نهج‌البلاغه، ص ۱۲۵٫

[۲۲] – شرح و ترجمه نهج‌البلاغه، ملا فتح الله کاشانی، ج ۱، ص ۴٫

[۲۳] – چشمه خورشید، دلشاد تهرانی، ص ۳۶۴٫