یک سری نکات تاریخی در مورد سیاست های کلی جریان انحرافی برای از بین بردن منابع اصلی که همان سنت و سیره رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و به تببع حدیث از ایشان می باشد شایان ذکر است، برای نمونه در کتب اصلی حدیثی اهل سنت نحوه ی چیدمان و مقدار حدیث هایی که از این راویان ذکر شده است جای بسی تأمل دارد، طبق شواهد تاریخی خود اهل سنت علی علیه السلام هرگز در سفر و حضر از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جدا ندشد مگر در غزوی تبوک و همچنین احتمام شدیدی به روایت و تدوین حدیث از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داشت، اما با این حال اگر به روایاتی مراجعه کنیم که از آن حضرت در کتاب های خود نقل کرده اند، کمترین مقدار روایت را می بینیم، طبق گفته ی ابوریه شماره روایات علی علیه و السلام صد و پنجاه و هشت حدیث و روایات ابوبکر صد و چهل و هشت حدیث است اما تعداد احادیثی که از ابوهریره روایت شده است پنج هزار و سیصد و هفتاد و چهار حدیث می باشد، جالبی این مطلب در اینجا مشخص می شود که ابوهریره از زمانی که اسلام آورد تنها چند ماه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را ملاقات کرد.[۱]

سیاست منع حدیث

اولین پیشامد منع حدیث در زمان خود حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود که به مصیب روز پنجشنبه معروف است، زمانی که حضرت در بستر بیماری بودند میخ واست نوشته ای برای امت اسلامی بنویسد که هیچ گاه پس از او گمراه نوشند. که در این هنگام یکی از حاضران کلماتی ناشایست در حق پیامبر بر زبان آورد و به طور قاطع گفت «ما را کتاب خدا کافی است»[۲]

دومین پیشامد پس از رحلت حضرت رسول که در زمینه ی ممانعت از نشر حدیث اتفاق افتاد و توسط ابوبکر اجرا شد پانصد حدیث سوزانده شده که این حرکت پایه گذاری سیاست سوزاندن حیدث پیامبر (ص) بود.

اوج این فراخوان جمع آوری حدیث پیامبر در زمان عمر انجام گرفت به طوری که تمامی کار گزاران خود در بلاد اسلامی اجرای دقیق آن را به صورت مکتوب و حضوری توصیه کرده بود.[۳]

این کار خلیفه ثانی به این صورت بود که در یک اقدام حساب شده از تمامی صحابه خواست آنچه را که از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نوشته اند نزد او آوردند به این بهانه که می خواهد احادیث نبوی را جمع و تدوین و از خطر نابودی حفظ کند. یک ماه نوشته های صحابه را جمع کرد و سپس همه را سوزاند.

شدت عمل خلیفه به جایی رسید که در شرح حال ابوهریره می گویند: صحابه نمی توانستند بگویند: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم تا اینکه عمر مرد.[۴]

همچنین در کتاب تقیید العلم صفحات سی و سه سی و چهار ابوهریره می گوید: اخادیث را در یک جا جمع و در آتش انداختیم.

ممنوعیت عمل به سنت

کار خلیفه ی دوم به منع حدیث از شخص رسول خوا ختم نشد بلکه در بعضی از موارد باز عمل به سنت رسول خدا منع کرد برای مثال: زمانی که عمر، زید بن خالد جهنی را به جرم خواندن نماز بعد از نماز عصر تازیانه زد، زید گفت: پس از آن که دیده ام رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پس از نماز عصر دو رکعت نماز به جا می آورد، هرگز این کار را ترک نخواهم کرد، عمر به او گفت: اگر نمی ترسیدم مردم آن را نردبانی برای نماز خواندن تا شب بگیرند، کسی را به این سبب تایانه نمی زدم.[۵]

همچنین در کتاب تاریخ الخمیس جلد یک، صفحه ی صد و بیست و چهار روایت شده است: عمر کوشید مردم را از طواف زیاد باز دارد و گفت: ترسیدم که مردم با این خانه مأنوس شوند و هیبت و شکوه آن از دل هایشان برود.

نگهداری بزرگان صحابه در مدینه

از جمله دیگر سیاست های ریشه کنی و از بین بردن منبع اصلی که همان سنت و سیره ی رسول خدا بود، جمع کردن صحابه از نقاز مختلف و بازخواست خلیفه ی دوم از ایشان در مورد احادیثی که از رسول خدا افشاء کرده بودند، خلیفه دستور داد که نزدش سکوت کنند و تا او زنده است از او جدا نشوند، وی آنان را از ترک مدینه بازداشت و تا زنده بود، در مدینه ماندند.[۶]

 منبع:فصل دوم ترجمه ی کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلی الله علیه و آله و سلم جلد اول بخش اول صفحات ۱۰۳تا  ۱۲۶/ علامه سید جعفر مرتضی عاملی


[۱]) اضواء علی السنه المحمدیه، ص. ۲۲۴ و ۲۲۵

[۲]) صحیح بخاری ج. ۵، ص. ۴ و  ۱۷۳ / ج. ۱، ص. ۲۲ – صحیح مسلم، ج. ۵، ص. ۷۶ – مسند احمد، ج. ۶، ص. ۴۷ و ۱۰۶ و ۱۱۶ / ج.۱، ص. ۲۲ و ۲۹ و ۳۲ و ۹۰ و ۳۳۵ و ۳۳۶ / ج. ۳، ص. ۳۴۶ – تهذیب تاریخ دمشق، ج. ۶، ص. ۴۵۱ – المصنف صنعانی، ج. ۵، ص. ۴۳۸ و ۴۳۹

[۳]) البرهان، ج. ۱، ص. ۴۸۰ – غریب الحدیث، ج. ۴، ص. ۴۱ – حیا الشعرنی الکونه ص. ۲۵۳ – الغدیر، ج. ۶ ص.۲۶۳ و ۲۹۴ – الام، ج. ۷، ص. ۳۰۸ – سنن الدارمی، ج. ۱ – ص. ۸۵ – سنن ابن ماجه ج. ۱، ص. ۱۶ – مستدرک علی الصحیحن، ج. ۱، ص. ۱۰۲ و …

[۴]) سر اعلام النبلا، ج. ۲، ص. ۶۰۱ و ۶۰۲ – مختصر جامع بیان العلم و فضله ج. ۳۳، ص. ۱ و ۷۷ – تقیید العلم ص. ۴۹ تا ۵۳ – الطبقات الکبری، ج. ۵، ص. ۱۸۸ / ج. ۳، ص. ۲۸۷ / ج. ۶، ص. ۷ – تدریب الراوی، ج. ۲، ص. ۶۷ – تذکره الحافظ، ج.۱، ص. ۲ تا ۸ – غریب الحدیث، ج. ۴، ص. ۴۹ – البدایه و النهایه، ج. ۸، ص. ۱۰۷ و …

[۵]) المصنف صنعانی، ج. ۲، ص. ۴۳۲ – مجمع الزوائر، ج. ۲، ص. ۲۲۳ – مسند احمد، ج. ۴، ص. ۱۱۵ – کنز العمال، ج. ۴، ص. ۴۱۲۳ تا ۴۷۸۴

[۶]) حیاه اصحابه، ج. ۲، ص. ۴۰ تا ۴۱ / ج. ۳، ص. ۲۷۲ تا ۲۷۳