امام سجاد (علیهالسلام) در پاسخ به این سؤال جواب بسیار مناسبى ارائه کردهاند که از این قرار است.

یکى از شاگردان از حضرتش سؤال کرد: فرشتگان اعمال ما را که مىنویسند بجاست؛ براى این که مىبینند و مىنویسند. اما آیا خاطرات و نیتهایى را که فقط از دل گذراندهایم و هنوز به لباس عمل در نیاوردهایم هم مىنویسند؟ آنها را که نمىبینند پس از کجا مىفهمند تا بنویسند؟ و این که خداوند مىفرماید: «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ»[۱] اسرار درونى را که به کسى افشا نکردهاید، در قیامت باید حسابش را پس دهید. این اسرار درونى را فرشتگان چگونه مىدانند و از کجا مىنویسند؟

حضرت فرمودند: آیا بوى باغ و بستان و بوى کثافت و گنداب یکى است؟ اگر انسان از کنار باغى پر از گل و معطر بگذرد، بوى خوب احساس مىکند. و چنانچه بوى بد به مشام انسان برسد، مىفهمد که این جا کثافت و زباله است. از بو مىتوان فهمید که از کنار باغ مىگذریم یا از کنار چاه.

فرشتگان از بوى خوشْ تشخیص مىدهند که در قلب این مؤمن اسرار و نیتها و ارادهها خیر و طیّب و طاهر است. و نیز از بوى بد هم مىفهمند که در درون این شخص، پلیدى است.[۲]

چه جور مىشود که انسان در چاه زندگى کند و از بوى چاه اظهار تنفر نکند و با خبر نباشد؟ اگر کسى به ملکوت رسیده باشد بوى بد و خوب دیگران هم به مشام او مىرسد، و مؤمن را از منافق باز مىشناسد.

روزى امیرالمؤمنین على (علیهالسلام) مشغول سخنرانى بود، عدهاى پاى منبر حضرت نشسته بودند. بعضى از جاسوسان اموى خبر آوردند که «خالد بن عرفطه» مُرد!.

حضرت اعتنا نکردند. عدهاى قبول کرده پذیرفتند که خالد مُرده است. حضرت به سخنان خود ادامه دادند. بار دیگر گفته شد: خالد مُرد.

حضرت اعتنا نکردند. بار سوم گفتند: یا امیرالمؤمنین این خبر رسمى شد. فرمودند: نه؛ او نمرده است او هنوز شورش و بلوایى در پیش دارد و به تحریک حکومتهاى طاغى، علیه من مىشورد و از درب این مسجد وارد مىشود. آنگاه حضرت به کسى که پاى منبر بود اشاره کرده فرمود: پرچم او هم به دست این شخص است که علیه حق قیام مىکند! او هنوز نمرده است.

این قضیه بعدها واقع شد. و این عِلم غیب امیرمؤمنان (علیهالسلام) و آشنایى به اسرار درونى کسى که پاى سخنان حضرت نشسته تحقق پیدا کرد.

حضرت، مانند فرشتهاى، که درون افراد را مىبیند درون وى را دید.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:آیت اللّه عبداللّه جواد آملی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – سوره بقره۲: آیه ۲۸۴٫

[۲] – الاصول الکافى، ج ۲، ص ۴۲۹، ح ۳٫