هر کدام از ما در حکم جماعتى هستیم که به امامت یک نفر کار مىکند. امام این جماعت در دنیا، درون ما است که یا عقل است یا خیال یا وهم است و یا عشق، بالاخره هر کسى امام جماعت خود را مىشناسد، شئون مادون و اعضا و جوارح زیر دست، همه به امامت او کار مىکنند؛ یعنى اگر کسى ان شاء الله انسان سالم و سالکى بود، همه قواى درون و بیرونش به امامت عقل او کار مىکند.

انسان عاقل قواى درون و رفتار و گفتار و نوشتار بیرونى را عاقلانه تدبیر و تنظیم مىکند. ما اگر خواستیم ببینیم در درونمان امام جماعت عقل است یا هواى نفس، از اعمال و رفتار و اقوالمان باید بفهمیم. یعنى گفتار انسان، رفتار انسان، نوشتار انسان، سیره و سنت انسان شاهد امامى است که در محراب درون او نهادینه شده است.

ما از کجا مىفهمیم فلان شخص آدم خوبى است؟ مىبینیم حرفِ خوب مىزند، کارِ خوب مىکند، حرفش با کارش مطابقت دارد. بدِ کسى را نمىخواهد. ظاهر و باطنش یکى است. همه اعمال او را جمع بندى مىکنیم و مىگوییم همه اینها نشانه آن است که در درون او نورى وجود دارد.

اما اگر کسى کار بدى کرد و دروغ گفت و عشوهاى کرد و رشوهاى برد و اختلاس کرد، نشانه آن است که در دورن او خائنى امام شده است. پس اگر اعضا و جوارح سالم بود، اینها مأمومان آن امام اند که رو به قبله نماز خوانده است. اگر اعضا و جوارح به فساد آلوده شدند، مأمومان امامى هستند که پشت به قبله دارد.

کسى که درنده خو است در قیامت به صورت سگ در مىآید و اعضا و جوارح او شهادت مىدهد که او موجودى درنده است. آدم پر طمع به صورت موش در مىآید و لازم نیست اعضا و جوارح او حرف بزنند.

به هر حال، بعضىها مختالانه زندگى مىکنند نه عاقلانه. در قرآن آمده است: «إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ».[۱] مختال و متخیل یعنى کسى که با خیال زندگى مىکند. کسى که با خیال زندگى مىکند نه با عقل، محبوب خدا نیست. همین ارزشهاى اعتبارى زود گذر، همین من و ماهاى زود گذر، اینها خیالبافى است. اگر خداى ناکرده کسى سرگرم این گونه مسائل بود و خود را به غیر خدا مشغول کرد، مختال است.

آدم مختال آن است که زندگى عاقلانه و نماز عاقلانه ندارد. نماز عاقلانه را کسى انجام مىدهد که در بیرون نماز قواى خود را تطهیر کرده باشد. حرفها، خواندنى، و گفتار ناروا سبب مىشود ما زندگى و در نتیجه نماز عاقلانه نداشته باشیم.

اگر انسان سعى کند در تمام لحظات زندگى مراقب اعضا و جوارح و اندیشههاى خود باشد که خلافى از آنها سر نزند، قطعا با حضور قلب بیشترى نماز مىگزارد؛ زیرا حضور قلب چند دقیقهاى در نماز عصاره و خلاصه حفظ حضور قلب در محضر خدا در تمام ساعات زندگى است. کسى که هر لحظه خود را در محضر خدا مىبیند ، به راحتى و با حضور قلب کامل به نماز مىایستد؛ اما آن که در طول شب و روز به فکر همه چیز هست مگر خدا، قطعا نمىتواند در نماز حضور قلب داشته باشد.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:آیت اللّه عبداللّه جواد آملی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – سوره لقمان۳۱: آیه ۱۸٫