مروان یک مدّت کوتاهی به حکومت رسید، عبد الملک بن مروان که به حکومت رسید، یک نامه‌ای به اقصی نقاط بلاد اسلامی به ویژه به حجاج نوشت. حجاج در خونریزی شیعه هنرمندی بوده است. «جنِّبْنی دماء أهل هذا البیت» آدم می‌کشید به اسم ما نکشید، چون این فامیل‌های ما، پسر عموهای ما، بچّه‌های ابوسفیان «سُلبوا مُلْکهم لما قتلوا الحُسین» حسین را کشتند، حکومت از دست آن‌ها خارج شد. این‌ها که به حکومت رسیدند، دیگر هیچ وجاهتی نداشتند. دیگر حالا باز معاویه با آن تلبیس ابلیس یک صلحی با امام حسن، آتش‌بسی امضا کرده بود و بعد ولایت عهدی آمده بود و حالا درست است در این ولایت عهدی هم این یزید خیلی گند زد ولی بالاخره پنج سال قبل از قتل سیّد الشّهداء مردم با او بیعت کرده بودند و دیگر وقتی یزید کشته شد و مروان کودتا کرد و مرد و پسر او عبد الملک مروان آمد. مردم گفتند: این چه حکومتی است؟ وجاهت نداشت.