در این متن می خوانید:
      1. حس دعا
      2. آداب دعا

 

راه انس با چیزى، برقرارى ارتباط زیاد با آن است و این مطلب از نقطه نظر روان شناختى، امرى مسلّم و غیر قابل انکار است. در این رابطه پرسشهایى چند قابل طرح است:

چگونه انسان، این «بى نهایت کوچک»، مىتواند با آفریدگار هستى ـ آن «بىنهایت بزرگ» ـ رابطه برقرار کند و این پیوند، او را از خاک تا افلاک بالا برد؟ چگونه این «هیچ»، به آن «همه» متصل مىشود؟ آیا جز «دعا و نیایش»، راهى براى این پیوند هست؟ دعا چیست؟ شرایط آن کدام است؟ استجابت دعا یعنى چه؟ پیدا کردن «حال» در دعا چگونه به دست مىآید؟ به چه زبانى باید دعا کرد؟ نیایش چه تأثیر روحى و معنوى بر زندگى ما دارد و…؟

مىدانیم که دعا، تنها خواندن جملات و الفاظى چند ـ بىحضور دل و بىکشش روح ـ نیست؛ بلکه خواستن از ژرفاى جان است. اگر دعا از جان سوخته و عطشناک برآید، «اجابت» الهى، آب گوارایى بر عطش سوزان دل سوختگان خواهد بود.

باید اجازه داد تا پاى اشک، از جاده دل عبور کند. باید گذاشت وقتى آسمان دل مىگیرد، باران اشک جارى شود. باید گذاشت در حالت اضطرار و طلب و درماندگى، عنان سخن به دست دل داده شود تا صمیمانه با خدا حرف بزند و مثل یک کودک، زار بزند، اشک بریزد، با اصرار بخواهد و یقین داشته باشد که این پاى بر زمین کوبیدن و اشک ریختن و التماس کردن، موجب بر آمدن حاجت مىشود. «گریه»، سلاح نیایشگر و «امید»، سرمایه او است: «ارحم من رأس ماله الرّجاء و سلاحُه البکاء.»[۱] «… باید کارى کرد تا چشمه «ربّنا»، از دل بجوشد و بر کویر سینههاى سوزان جارى شود و دشت عطشناک جان را سیراب کند

 

حس دعا

 

اگر «احساس نیاز» و «ابراز حاجت»، از طرف بنده و «قدرت رفع آن» و «اجابت دعا» از سوى خدا باشد؛ آنچه این دو سو را به هم وصل مىکند، «نیایش» است. هر چه انسان فقر و نیاز خویش را بیشتر بشناسد و به قدرت و رحمت الهى آگاهتر باشد، حسّ دعا بهتر به دست مىآید.

احساس بىنیازى، طغیان و روى گردانى مىآورد. قرآن کریم مىفرماید: انسان همین که خود را غنى و بىنیاز حس کند، سر به طغیان و گردنکشى مىگذارد: «کَلاّ إِنَّ الاْءِنْسانَ لَیَطْغى، أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»[۲] هر چه فقر و نیاز خود را بیشتر حس کند و سررشته کارها را به دست معبود ببیند، کشش به سوى خدا بیشتر خواهد بود. قرآن مىفرماید: اى مردم! شما همه نیازمند خداوند هستید و او بىنیاز و ستوده است: «یا أَیُّهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ.»[۳]

نیازمندى و وابستگى انسان به خدا کافى نیست؛ بلکه درک این دو، برانگیزاننده آن «حس دعا» است. باید حجاب بین بنده و خالق کنار برود. غرور، خودخواهى، تکبّر، بىاعتنایى، طلب کارى، قساوت دل، یأس و نومیدى و… همه به نوعى «حجاب» به شمار مىرود. بر عکس، حالاتى همچون شکسته دلى، تضرّع، گریه، خشوع، امید، اضطرار، التجا، پناه آوردن، یقین به اجابت، خسته نشدن از طلب، رقّت قلب و… پردهها و حجابها را کنار مىزند. سفارش حضرت پیامبر صلىاللهعلیهوآله چنین است: آن گاه که رقّت دل حاصل شد، دعا را غنیمت شمارید، که رحمت خداوند است: «اغتنموا الدعاء عند الرقه، فانها رحمه».[۴]

خدا به کدام دل نزدیک تر است؟ نجواى کدام نیایش گر از بام خانه تا ملکوت خدا بالا مىرود؟

در کوى ما شکسته دلى مىخرند و بس

 بازار خود فروشى از آن سوى دیگر است

حدیث قدسىِ «انا عند المنکسره قلوبهم»؛[۵] «من نزد شکسته دلانم»، اشاره به این حقیقت دارد که:

افتادگى آموز اگر طالب فیضى

هرگز نخورد آب، زمینى که بلند است

حضرت رسول صلىاللهعلیهوآله هرگاه دعا و نیایش مىکرد، مانند شخص محتاجى ـ که دست نیاز و طلب گشوده و غذا مىخواهد ـ دست خود را به آستان خداوند بلند مىکرد.[۶] این حالت نیاز و درماندگى است که رحمت را نازل مىکند و نگاه عنایت خدا را به سوى نیایشگر بر مىگرداند و «بزرگى»، در همین «فروتنى» و «عزّت» در سایه همین «تواضع» است.

«دعا» اقبال بنده به درگاه الهى و «اجابت»، اقبال خداوند به بنده است. اگر مفهوم آن دو در دل جاى گیرد، حالت دعا و نیایش پدید مىآید. چه سعادتى بالاتر از اینکه یک «بنده»، مورد عنایت «مولا» قرار گیرد و صدایش را بشنود و خوشش آید و جواب بدهد و گاهى جواب دادن را طولانى کند تا بیشتر صداى نجوا و نیایش بنده را بشنود.

 پس از تأخیر استجابت، نباید چندان نگران و نا امید شد. گاهى مولا صلاح بنده را بهتر مىداند. گاهى هم تأخیر از جهت دیگر است؛ چنان که آمده است: «گاهى خداوند، اجابت دعاى مؤمن را به تأخیر مىاندازد؛ چون مشتاق دعاى او است و مىفرماید: صدایى است که دوست دارم آن را بشنوم».[۷]

شاید هم، دعا از صمیم دل و از روى خلوص نیّت نبوده و شرایط استجابت در آن فراهم نیست. مگر دعا از دل غافل و زبان یاوهگو و نیّت آلوده و نیایشگر ریاکار، این اندازه اثر دارد که به آسمان رود و به آستان خدا رسد؟!

به هر حال، حال را هم باید از خدا خواست که «محوّل الاحوال» است.

امامعلى علیهالسلام مىفرماید: خشکیدن اشک از چشمها، نتیجه قساوت دل و آن، نتیجه زیاد شدن گناهان است: «ما جفّت الدموع الا لقسوه القلوب، و ما قست القلوب الا لکثره الذنوب».[۸]

عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست

 مسدود به روى عقل، راه دل ماست

خشکیدن اشک گریه از چشمه چشم

 گویاى سقوط پایگاه دل ماست[۹]

 


آداب دعا

 

برخى از «آداب دعا» از این قرار است:

۱ – مداومت و پیوستگى در دعا؛ یعنى همیشه، همه جا، در هر حال، غم و شادى، راحتى و رنج، فقر و دارایى، پیرى و جوانى، بیمارى و تندرستى، شدّت و رخا و… باید دعا کرد و به راز و نیاز با معبود پرداخت.

۲ – پرهیز از گناه؛ چرا که گاهى گناهان مانع اجابت دعا مىشود: «اللهم اغفرلى الذّنوب التى تحبس الدعا».[۱۰]

 ۳ – دعاى دسته جمعى و آمین گفتن گروهى از مؤمنان؛ روایت است که: «هرگاه براى امام باقر علیهالسلاممشکلى پیش مىآمد، زنان و کودکان خانواده را جمع مىکرد و دعا مىکرد و آنان آمین مىگفتند».[۱۱]

۴ – دعا به نامهاى نیک خدا و ستایش و حمد و ثنا پیش از دعا؛ چرا که هر نامى کلید درى از رحمتهاى الهى است و هر اسمى خاصیّتى دارد. ستایش الهى، شرط ادب پیش از عرض حاجت است.

۵ – بازگو کردن حاجتها و بر شمردن نیازها؛ هر چند که خداوند داناى همه چیز است و هم نامه نانوشته مىخواند و هم اسرار نهفته مىداند؛ امّا خود این مطرح کردن، گامى نزدیک به اجابت است. امام صادق علیهالسلام مىفرماید: «خداوند مىداند آنچه را که بندهاش هنگام دعا مىخواهد؛ ولى دوست دارد که نیازها را به درگاه الهى عرضه کند. پس هرگاه دعا مىکنى، حاجتهایت را یک به یک نام ببر».[۱۲]

۶ – اصرار و الحاح و خسته نشدن و پیوسته خواستن؛ چرا که وقتى درى بسیار کوفته شود، کسى پیدا مىشود که در را باز کند. اصرار در دعا، مایه گشوده شدن در رحمت و اجابت الهى است.

۷ – داشتن همت بلند و خواستن حاجتهاى مهم؛ خواستهها هر چه متعالىتر، با ارزشتر و فراگیرتر باشد، بهتر و به استجابت نزدیکتر است. خواستهها، تنها مادى و براى رفع مشکلات معیشتى نباشد؛ خواستههاى معنوى و اخروى نیز مد نظر باشد.

قرآن کریم مىفرماید: آنان که از خدا فقط دنیا مىخواهند، در آخرت نصیبى ندارند؛ امّا بعضى هم نیکى دنیا و هم نیکى آخرت و نجات از دوزخ مىخواهند:«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الاْخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النّارِ».[۱۳]

در دعا پسندیده است از پیشوایان مکتب، بهره جوییم و ادب دعا کردن و داشتن خواستههاى متعالى را از آنان بیاموزیم. دنیاى غنى و فراگیر «خواستههاى متعالى» در دعاهاى معصومین، عالمى زیبا و بىپایان است. تنها کافى است به دعاى امام سجاد علیهالسلام (دعاى مکارم الاخلاق)[۱۴] نظر بیفکنیم، تا با گوشه اى از نیازهاى والا و خواستههاى متعالى از زبان آن زینت عابدان آشنا شویم.

توجه به این نکته بایسته است که مکان و زمان دعا، در رسیدن به آثار و نتایج مادى و معنوى آن، تأثیرى به سزا دارد و اولیاى الهى، مکانها و اوقاتى را بیان کردهاند که دعا در آنها زودتر به اجابت مىرسد. در میان اوقاتى که مناسبت بیشترى براى دعا و مناجات با قاضى الحاجات دارد، ماه مبارک رمضان داراى جایگاهى ممتاز است و دعا و نیایش در این ماه، حال و هوایى دیگر و اثرى شگرف دارد.

ماه رمضان، تنها بهار قرآن کریم و هنگامه تلاوت کلام روحبخش خداوند نیست؛ بلکه فصل شکفتن گل واژههاى دعا و غنچههاى نیایش بر لبهاى مشتاقان مؤمن نیز مىباشد. روزهداران خداجو، در زلال رمضان، دل و جان را مىشویند و بر گرد حریم دوست پرواز مىکنند و بر شاخسار ذکر و یادِ محبوب و دعا و نجواى با او، آشیان مىگیرند. با اشک روان، دشت تفتیده قلبشان را نمناک مىسازند و بر درد و زخم دلشان مرهمى مىنهند.

در این میان، دعاها و مناجاتهاى امامان معصوم علیهمالسلام ، سوز و نوایى دیگر دارد. حقایق و معارفى که در این ماه عزیز، در قالب دعا از ناى پاک برگزیدگان حق برآمده، از محتوا و ژرفاى خاصى برخوردار است. انس با دعاهاى اهل بیت علیهمالسلام در ماه رمضان، در بهرهمندى بیشتر از مهمان خانه الهى و سفره گسترده این ماه، بسى سودمند و پرفایده است. دعاهاى رسیده از برگزیدگان حق در این ماه نورانى، بسیار است… .

«الهى! در هندسه وجود، توحید را نقطه پرگارمان ساز، دایره تلاشمان را بر محور نقطه ایمان قرار بده و خطّ زندگى را امتدادى از نقطههاى نیاز بساز. زاویه دیدمان را باز کن تا چشم بگشاییم، به چهره حقیقت و گوش سپاریم، ولى به آهنگ معنویت».[۱۵]

 

نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها

نویسنده:گروه مؤلفان


[۱] – دعاى کمیل.

[۲] – علق ۹۶ آیه ۶٫

[۳] – فاطر ۳۵ آیه ۱۵٫

[۴] – بحار الانوار، ج ۹۳ ص ۳۱۳٫

[۵] – منیه‏المرید، ص ۱۲۳ از تفسیر کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۳۵٫

[۶] – ابن فهد حلّى، عده الداعى، ص ۱۳۹٫

[۷] – بحارالانوار، ج ۹۷ ص ۲۹۶٫

[۸] – همان، ج ۷۰ ص ۳۵۴٫

[۹] – برگ و بار، ص ۲۸۶٫

[۱۰] – دعاى کمیل.

[۱۱] – کلینى، کافى، ج ۲، ص ۵۲۵٫

[۱۲] – وسائل الشیعه، ج ۴ ص ۱۹۱٫

[۱۳] – بقره ۲، آیات ۲۰۰ و ۲۰۱٫

[۱۴] – صحیفه سجادیه، دعاى ۲۰ ؛ مفاتیح الجنان، دعاى مکارم الاخلاق.

[۱۵] – حسن حسن زاده آملى، الهى نامه، ص ۷۰٫