برای رسیدن به پاسخی کامل در این زمینه ابتدا پاسخی اجمالی و سپس پاسخ تفصیلی خدمتتان عرض می شود:
پاسخ اجمالی :


۱ – 
در خصوص محل دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اختلاف نظر وجود دارد .


۲ – 
اهل سنت بر این عقیده است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده است .


۳ – 
امّا برخی از محققان شیعه بر این اعتقاد هستند که به شهادت اسناد معتبر از کتب اهل سنت آنچه که قدر متیقن است این که آن حضرت در حجره عائشه دفن نگردیده است 


و در این راستا ادلّه ای را ارائه می کند که در پاسخ تفصیلی به آن اشاره می شود .


۴-
 مناظره زیبائی که بین فضّال شاگرد مکتب امام صادق با ابو حنیفه صورت گرفته است و در آن به غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره گردیده .

 

پاسخ تفصیلی :
در خصوص محل دفن نبی اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم اختلاف نظر وجود دارد :

 


۱ – 
نظر اهل سنت :


آنچه که در نزد اهل سنت مشهور است این مطلب است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده و برای اثبات ادعای خویش به نقل بخاری از عائشه استناد می کنند که :
وچون پیامبر احساس سنگینی نمود و درد آن حضرت شدت یافت از دیگر همسرانش اجازه خواست تا ایام بیماریش را در منزل من سپری نماید و آنان نیز اجازه دادند ، آنگاه در حالی که دست بر شانه عباس و شخص دیگری داشت و پاهایش بر زمین کشیده می شد خارج شد .
عبد الله ابن عباس می گوید وقتی مطلب عائشه را برای ابن عباس نقل کردم به من گفت می دانی آن شخصی که عائشه نام او را ذکر نکرد چه کسی است ؟ گفتم : نه . گفت : او علی بن ابی طالب است .( صحیح بخاری ، ج۱ ، ص۱۶۲ ، ح ۶۶۵ .)
البته بخاری این مطلب را در چند جای صحیح خود تکرار نموده است که تماما َ از عائشه نقل شده و برای اثبات ادعایش تفصیلاتی را ذکر نموده که از لا به لای آنها می توان به تناقضاتی پی برد که خود قرینه ای برای تضعیف مطلب محسوب می شود که اکنون مجال بحث آن نیست .
همین جا لازم است از متن روایت فوق اکراه معنا دار عائشه از بردن نام امیر المومنین علی ابن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین را متذکر شویم ؛ همانگونه که
احمد بن حنبل نقل کرده:
هُوَ عَلِیٌّ وَلَکِنَّ عَائِشَهَ لَا تَطِیبُ لَهُ نَفْسًا .
آن شخص( که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی شود ) علی بن ابی طالب است که عائشه خوش نداشته نام او را ذکر نماید .
مسند أحمد حنبل ، ج۶ ، ص ۲۲۸ .
وهم چنین ابن سعد در طبقات آورده:
هو علی ، إن عائشه لا تطیب له نفسا بخیر .
آن شخص( که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی شود ) علی بن ابی طالب است لکن عائشه خوش نداشته نام او را به نیکی یاد کند.
الطبقات الکبری ، ج ۲ ، ص ۲۳۲ .

 


۲ – 
نظر شیعه :


نظر برخی از محققان شیعه این است که حضرت رسول در حجره عائشه دفن نگردیده است ؛چون :
اولا ّ: هر گاه گفته می شود : بیت النبی ، حجره النبی ، دار النبی ، مقصود خانه و حجره اختصاصی حضرت می‌باشد و الا آن را به اسم یکی از همسران مثلا َ خانه عائشه یا خانه ام سلمه وغیره می نامیده اند.
أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی ذَاتَ لَیْلَهٍ فِی حُجْرَتِهِ فَجَاءَ أُنَاسٌ فَصَلَّوْا بِصَلَاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَیْتَ
شبی رسول اکرم در حجره خود نماز میخواند که گروهی آمدند وپشت سر حضرت اقتدا نمودند از اینرو حضرت نماز خود را سریعتر خواند و داخل خانه خود گردید .
مسند أحمد ،ج ۳، ص ۱۰۳ ، ح ۱۱۵۶۷
عن ربیعه بن کعب الأسلمی : کنت أبیت عند حجره النبی فکنت أسمعه إذا قام من اللیل یقول : سبحان الله رب العالمین .
ربیعه می‌گوید : شبی را در حجره رسول اکرم سپری کردم
سنن النسائی ، ج ۳ ص ۲۰۹
ثانیا ّ: نزدیک ترین خانه ها به خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خانه حضرت علی علیه السلام بوده که درب آن در کنار خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم قرار داشته است.
جاء رجل إلى ابن عمر فسأله عن عثمان … ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ عَلِىٍّ ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ ، بَیْتُهُ أَوْسَطُ بُیُوتِ النَّبِىِّ – صلى الله علیه وسلم – . ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ . قَالَ أَجَلْ . قَالَ فَأَرْغَمَ اللَّهُ بِأَنْفِکَ ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَىَّ جَهْدَکَ .

 


شخصی نزد ابن عمر آمد و راجع به عثمان سئوال کرد ، سپس در باره علی از او سئوال نمود و او از محاسن و نیکی اعمال علی سخن گفت و افزود : خانه علی نزدیک ترین خانه ها به خانه پیامبر است . واز او سئوال کرد : شاید این مطلب چندان خوشایند تو نباشد ؟ گفت : آری . گفت : ولی علی رغم میل باطنی تو این چنین است .
صحیح بخاری ، ج۴ ، ص ۲۰۸ ، ح۳۷۰۴
روایه العلاء بن عیزار قال : سالت ابن عمر عن علی . فقال : انظر الی منزله من نبی الله لیس فی المسجد غیر بیته .
علاء بن عیزار می گوید :از فرزند عمر در باره علی سئوال کردم گفت :به منزل علی نسبت به منزل رسول خدا بنگر که هیچ منزلی به نزدیکی منزل او به رسول خدا نیست .
فتح الباری ج ۷ ، ص ۵۹

 


ثمّ قال الا احدّثک عن علی ؟ هذا بیت رسول الله فی المسجد و هذا بیت علی ّ.
این خانه رسول خدا و این هم خانه علی .
مستدرک حاکم نیشابوری ، ج۳ ، ص ۵۱
پس استفاده می شود که خانه حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک ترین خانه به خانه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم بوده
و البته برای حضرت فاطمه سلام الله علیها در خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نیز حجره ای جدا گانه وجود داشته که همچنان تا امروز به اسم آن حضرت در مسجد النبی باقی مانده است .
ثالثا ّ: با استناد به مصادر اهل سنّت وفات رسول خدا در حجره اختصاصی و در منزل خود آن حضرت بوده است :
در حدیث عمر راجع به مکانی که پیامبر در آن قبض روح گردید آمده است :
فبینما نحن فی منزل رسول الله إذا رجل ینادی من وراء الجدار أن أخرج إلیّ یا ابن الخطاب . . . فإن الأنصار اجتمعوا فی سقیفه بنی ساعده ، فأدرکوهم قبل أن یحدثوا أمرا … .
در حالی که ما در خانه رسول خدا بودیم شخصی از پشت دیوار خانه حضرت صدا زد : ای عمر بن خطاب ! خارج شو … که انصار در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده اند ، به آنها بپیوند قبل از آن که اتفاقی بیافتد
فتح الباری ، ج ۷ ، ص ۲۳ ، تاریخ دمشق ، ج ۳۰ ، ص ۲۸۲ ، وفی روایه ابن حبان ، ج۲ ، ص ۱۵۵
رابعا َ : اعتراف عائشه بر مطلبی که دلالت می نماید وفات رسول خدا در حجره او نبوده است :
«
لقد نزلت آیه الرجم ورضاعه الکبیر عشرا ولقد کانت فی صحیفه تحت سریری ، فلما مات رسول الله وتشاغلنا بموته دخل داجن فأکلها ! »
آیه رجم وایجاد رضاع به ده بار شیر دادن نازل شد و من آن را در صحفه کاغذی زیر تخت خود نگه داری می کردم اما در روزی که مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بودیم گوسفندی داخل حجره شد و آن را خورد .

 


سنن ابن ماجه ، ج۱ ، ص ۶۲۵ ،أوسط الطبرانی ، ج ۸ ،ص ۱۲ ، مسند أبی یعلى، ج ۸ ،ص ۶۴ ، المحلى ، ج۱۱ ،ص ۲۳۶ ، وقال : هذا حدیث صحیح . وفی لسان العرب ، ج ۷ ، ص ۳۳ ، ونهایه ابن الأثیر ، ج ۲ ، ص ۸۷ .
که از متن فوق استفاده می شود که اگر بیماری حضرت و وفات رسول خدا در حجره عائشه اتفاق افتاده بود دیگر امکان نداشت در همان روزی که حجره او مملوّ از جمعیت است گوسفندی داخل حجره شده و آن صفحه کاغذ را بخورد .
خامساً: متون مختلفی بر این مطلب شهادت می‌دهد که حجره رسول خدا دو در داشته که وقتی مسلمانان می خواستند بر پیکر مطهر رسول خدا نماز گذارند گروه گروه از یک در داخل و از در دیگر خارج می شدند در حالی که همان گونه که در دلیل بعد معلوم می گردد خانه عائشه فقط یک در داشته آن هم در جهتی غیر از جهتی که خانه مستقل حضرت قرار داشته است
قَالُوا کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْهِ قَالَ ادْخُلُوا أَرْسَالًا أَرْسَالًا قَالَ فَکَانُوا یَدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهِ ثُمَّ یَخْرُجُونَ مِنْ الْبَابِ الْآخَر .
و چون رسول خدا قبض روح گردید گروهی گفتند : چگونه بر آن حضرت نماز گذاریم ؟ در جواب گفتند : گروه گروه از این در وارد شده و نماز گذارده و از درب دیگر خارج شوند.
مسند أحمد ، ج ۵ ، ص ۸۱ ، ح ۱۹۸۳۸ و تاریخ دمشق ، ج ۴ ، ص ۲۹۶ ، أسد الغابه ، ج ۵ ، ص ۲۵۴ .
هیثمی بعد از نقل روایت می‌گوید :
ورجاله رجال الصحیح .
مجمع الزوائد ، ج ۹ ، ص ۳۷ .
سادسا َ: حجره عائشه به خلاف خانه رسول خدا یک در داشته آن هم در جهت مواجه با شام یعنی درب آن در مقابل جهت شام بوده است ( یعنی در ضلع جنوبی مسجد و طرف قبله که درب آن به سوی مسجد باز می شده است)

 


فسألته عن بیت عائشه فقال : کان بابه من وجهه الشام فقلت : مصراعا کان أو مصراعین ؟ قال : کان بابا واحدا . قلت : من أی شئ کان ؟ قال : من عرعر أو ساج .
از او در باره خانه عائشه سئوال کردم گفت : یک در بیشتر ندارد و آن هم مواجه با شام است
الأدب المفرد للبخاری ، ص ۱۶۸ و إمتاع الأسماع ، ج ۱۰ ص ۹۲ و سبل الهدى ، ج ۳ ،ص ۳۴۹ و سمط النجوم العوالی ، ص ۲۱۸ .
از کلام فوق به چند مطلب دیگر نیز می توان پی برد :


الف : آن بخش از حدیث که می گوید : « در باره مکان حجره عائشه سئوال نمودم » دلالت بر این مطلب دارد که سائل یقین داشته که حجره عائشه همین مکانی که امروزه به عنوان مدفن پیامبر می شناسند نمی‌باشد فلذا از مکان حجره عائشه سئوال می کند .


ب : از روایت مشخص می شود که جهت شامی مسجد همان جهت شمالی مسجد می‌باشد.


سابعاً : مطلبی را که بخاری و احمد و طبقات از انس بن مالک خادم رسول خدا نقل کرده اند و در آن ولیمه و میهمانی منزل رسول خدا به مناسبت ازدواج حضرت با زینب بنت جحش را توصیف می کند که از آن استفاده می شود فاصله مکان پذیرائی در حجره اختصاصی رسول خدا از میهمانان و خانه عائشه فاصله نسبتاّ قابل توجهی بوده و خانه عائشه خارج از مسجد قرار داشته است که بعد از صرف غذا حضرت به طرف خانه عائشه می روند اما بعد متوجه می شوند که هنوز بعضی از میهمانان سنگین شده و در حجره رسول خدا آرمیده اند لذا رسول خدا مجدداّ از در حجره عائشه به در حجره اختصاصی خود باز می گردند و آن گاه است که آیه حجاب نازل می شود که ای اهل ایمان … هنگامی که برای میهمانی به منزل رسول خدا دعوت شدید اجابت کرده و پس از تناول طعام خارج شده و به منزل خود بروید .( احزاب/ ۵۲)
بخاری و دیگران می نویسند:پس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رفت و من هم با او رفتم تا این که به آستانه حجره عائشه رسیدیم
صحیح بخاری ، ج ۶ ، ص ۲۶ ، ح ۶۲۳۸ و مسند أحمد ، ج ۳ ، ص ۱۶۸ و الطبقات الکبری ، ج ۸ ، ص ۱۰۴
ثامنا َ: عائشه بعد از وفات رسول خدا حجره خود را به معاویه فروخت لذا حجره محل دفن رسول خدا نمی تواند همان حجره عائشه که به فروش رسیده است باشد .
واشترى ( معاویه ) من عائشه منزلها ، یقولون بمائه وثمانین ألف درهم ویقال بمائتی ألف درهم وشرط لها سکناها حیاتها
معاویه منزل عائشه را به صد و هشتاد هزار درهم و بعضی گفته اند به دویست هزار درهم خریداری نمود مشروط به این که عائشه تا آخر عمر در آنجا سکونت داشته باشد
الطبقات الکبری ، ج ۸ ، ص ۱۶۵

 


نتیجه گیری نظر :


نتیجه این که منزل رسول خدا که در متون فوق آمده همان حجره ای است که در خانه اختصاصی حضرت بوده و حضرت در آن وفات نموده است و معنای آن این است که بعدها حکومت همان گونه که روی مسجد النبی تسلط پیدا نمود و روی آن دست گذاشت تا بنی هاشم نتوانند در پناه آن به ترویج اهداف خود دست یازند . بلکه در این بین دختر رئیس حکومت ( عائشه ) ادعای تسلط و مالکیت حجره پیامبر را نمود و حکومت نیز آن را پذیرفته و دختر رسول خدا و حضرت علی را از آن خلع ید نمود و این در حالی است که حجره عائشه در منزل اختصاصی خود ودر جهت دیگر مسجد یعنی جهت قبله مسجد بوده است .
و دلیل سکوت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیهما السلام و اهل بیت علیهم السلام از تحریک مردم علیه حکومت در خصوص این موضوع دقیقا همان موضعی است که در باره اصل خلافت و حکومت داشتند یعنی امر به صبر از جانب رسول خدا تا زمانی که فرزند قائمشان حجه بن الحسن علیه السلام ظهور فرماید و از آنچه که بر اجداد طاهرینشان رفته کشف اسرار نماید .
مناظره فضّال با ابو حنیفه :
شاید بتوان یکی از ظریف ترین و در عین حال جامع ترین کلمات را در خصوص موضوع مورد بحث گفتگو و مناظره زیر که بین فضّال از شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام و ابو حنیفه صورت گرفته دانست که در آن به بهترین شکل بر غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره شده است :
روزی فضّال بن حسن فضال کوفی به همراه یکی از دوستانش با ابوحنیفه(رئیس مذهب حنفی اهل سنت) برخورد نمود درحالی که جمع کثیری از شاگردانش در فقه و حدیث گرداگرد او را گرفته بودند .
فضّال به دوست همراهش گفت : والله دست از سر او بر نمی دارم مگر این که جلو رفته و او را سر افکنده نمایم . دوستش به او گفت : تو که ابو حنیفه را می‌شناسی و از جایگاه و منزلت علمی و توان احتجاج او با خبری .

 


فضّال گفت : ساکت شو ! هیچ دیده ای حجت گمراهی برحجت مومن برتری و علوّ پیدا کند؟
فضّال جلو رفت و سلام کرد ، جمعیّت حاضر نیز همه جواب سلام او را دادند .
فضّال رو به ابو حنیفه کرد و گفت : خدا رحمتت کند ! من برادری دارم که می گوید : بهترین خلق بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم علی بن ابی طالب علیه السلام است امّا من به او می گویم : این گونه نیست بلکه بهترین مردم بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ابو بکر و بعد از او عمر است . شما نظرتان چیست ؟
ابو حنیفه اندکی تامل کرد و سپس سر بلند کرد و گفت : ( به او بگو) در مکانت و منزلت و افتخار برای ابو بکر و عمر همین بس که آن دونفر در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مدفونند ( در حالی که علی بن ابی طالب فرسنگ ها دور تر در نجف خاک شده است) آیا حجت و دلیل بر افضلیت و برتری آن دو بر علی از این بهتر ؟
فضّال گفت : من همین نکته را به او گفته ام امّا او در پاسخ من گفته : والله ! اگر برای حقانیّت و منزلت آن دو به مکان دفنشان در کنار قبر پیامبر حجت می آوری باید بگویم : که آنها با دفن شدنشان در مکانی که هیچ حقی نسبت به آن نداشته اند در حقیقت به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ظلم نموده اند ، چرا که اگر آن مکان از خود ابوبکر وعمر بوده و آن را به رسول خدا هبه و هدیه نموده اند پس با دفن شدنشان در آن مکان کار خیلی زشتی کردند چون با این کار هدیه ای را که به آن حضرت بخشیدند را پس گرفتند و در آن تصرف نموده اند و این در حقیقت نوعی خلف وعده و شکستن پیمان محسوب می گردد .
ابو حنیفه دوباره مدتی را ساکت ماند و سر به زیر افکند و گفت : به برادرت بگو : این مکان نه برای آن دو نفر و نه برای رسول خدا بلکه با توجّه به حقی که حفصه و عائشه در این زمین داشتند در این زمین دفن گردیده اند .
فضال به ابو حنیفه گفت : ( اتفاقا َ) من همین مطلب را نیز به برادرم گفته ام اما او در پاسخ من گفت : تو می دانی که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت صاحب نه همسر بود و در حالی که هر یک از آن نه نفر نسبت به آن مکان یک هشتم بیشتر سهم الارث نداشته در نتیجه برای هر کدام یک وجب در یک وجب مسافت جا بیشتر نمی ماند . آن وقت چگونه آن دو نفر این مقدار مکان اضافه را اشغال و غصب نموده اند ؟


و آن گاه از سوی دیگر چه شده است که فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از پدرش ارث نمی برد ؟ ( و ابوبکر به این بهانه که پیامبران از خود ارث به جا نمی گذارند حضرت فاطمه سلام الله علیها را از فدک محروم می کند ) امّا عائشه و حفصه که همسران آن حضرت بودند ارث می برند .
ابو حنیفه چون این مطالب را شنید به اطرافیانش گفت : او را از من دور سازید که او خود رافضی خبیث می‌باشد
الفصول المختاره ، سیّد مرتضی ، ص۷۴ ، کنز الفوائد ، ابو الفتوح کراجکی ، ص ۱۳۵ – احتجاج طبرسی ج۲ ص۱۴۹ و

 

 

 

منبع:پرسمان