در باور شیعه، مقام «امامت» همانند مقام «نبوت» عهد إلهى و از جمله مقاماتى است که خداوند آن را جعل کرده و به افرادى که لایق آن باشد واگذار مى‌نماید نه همه انسانها؛ زیرا در «امامت» ویژگى‌هایى همانند عصمت، علم غیب، قدرت الهى، اعلمیت و… شرط است که تنها خداوند مى‌تواند این شرائط را در یک فرد جمع نماید و از دارنده آن آگاه است؛ از این رو هر کسى که این ویژگى‌ها را نداشته باشد به این مقام دست نخواهد یافت؛ هرچند برادر و یا پسر امام باشد.
شیخ صدوق (متوفای۳۸۱هـ) مى‌گوید:
یجب أن یعتقد أن الإمامه حق کما اعتقدنا أن النبوه حق ویعتقد أن الله عز وجل الذی جعل النبی صلى الله علیه وآله وسلم نبیا هو الذی جعل إماما، وأن نصب الإمام وإقامته واختیاره إلى الله عز وجل، وأن فضله منه.
واجب است اعتقاد داشته باشیم که امامت، حق است؛ همان طورى که باور داریم نبوت حق است. و نیز باید اعتقاد داشت، همان خداوندى که پیامبر را به عنوان نبى جعل کرده، امام را نیز (در مقام امامت) جعل کرده است. نصب امام در اختیار خداوند است و برترى‌هایى که امام دارد از نعمت‌هاى خداوند است.‌
الصدوق، ابی جعفر محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی (متوفای۳۸۱هـ)، الهدایه ( فی الأصول والفروع)، ص۲۷، تحقیق: مؤسسه الإمام الهادی (ع)،‌ ناشر: مؤسسه الإمام الهادی (ع)،‌ چاپخانه: اعتماد – قم،‌ چاپ: الأولى۱۴۱۸
شیخ جعفر کاشف الغطاء (متوفای۱۳۷۳هـ) مى‌گوید:
أن الإمامه منصب إلهی کالنبوه، فکما أن الله سبحانه یختار من یشاء من عباده للنبوه والرساله، ویؤیده بالمعجزه التی هی کنص من الله علیه [وربک یخلق ما یشاء ویختار ما کان لهم الخیره] فکذلک یختار للإمامه من یشاء، ویأمر نبیه بالنص علیه، وأن ینصبه إماما للناس من بعده للقیام بالوظائف التی کان على النبی أن یقوم بها، سوى أن الإمام لا یوحى إلیه کالنبی وإنما یتلقى الأحکام منه مع تسدید إلهی. فالنبی مبلغ عن الله والإمام مبلغ عن النبی.

 


همانا مقام امامت، همانند مقام نبوت، منصب است الهى؛ ‌همانگونه که خداوند سبحان از میان بندگانش کسى را به مقام نبوت و رسالت بر مى‌گزیند و با معجزه که همانند نص خدا است،‌ تأیید مى‌کند، همان خداوند کسى را براى امامت بر مى‌گزیند و پیامبرش را فرمان مى‌دهد که آن را به مردم برساند و او را به عنوان پیشواى بعد از خود در میان مردم نصب کند، تا وظائفى که بر پیامبر بود، بعد او برپا دارد.
تنها فرق امام و پیامبر این است که از جانب خدا بر امام وحى نمى‌شود؛‌ بلکه احکام را با تسدید الهى مى‌گیرد. پس نبى پیام رسان مستقیم خداوند است؛‌ اما امام پیام رسان از جانب پیامبر است.
کاشف الغطاء، الشیخ محمد الحسین‌ (متوفای۱۳۷۳هـ)، أصل الشیعه وأصولها، ص۲۱۲، تحقیق: علاء آل جعفر، ناشر: مؤسسه الإمام علی (ع)، الطبعه الأولى۱۴۱۵
ابن جریر طبرى نیز در کتاب «دلائل الامامه» مى‌گوید:
إن الإمامه منصب إلهی مقدس لا یتحقق لأحد إلا بنص من الله (تعالى)، أو من نبیه المصطفى الذی لا ینطق عن الهوى (إن هو إلا وحی یوحى).
امامت منصب الهى و مقدسى است که براى هیچ کسى محقق نمى‌شود، جز با نص خداوند متعال یا نص پیامبر برگزیده‌اش که از روى هوى (جز وحى خداوند) نمى‌گوید.
الطبری، ابی جعفر محمد بن جریر بن رستم (متوفای قرن پنجم)،‌ دلائل الامامه، ص۱۸، تحقیق: قسم الدراسات الإسلامیه – مؤسسه البعثه، ناشر: مرکز الطباعه والنشر فی مؤسسه البعثه، قم، چاپ: الأولى۱۴۱۳
بنابراین، از دیدگاه شیعه، امامت مقام الهى است؛ از این جهت آن را جزء اصول دین مى‌دانند.
دلایل قرآنی بر ضرورت نصب امام از جانب خدا
وَ إِذِ ابْتَلىَ إِبْرَاهِمَ رَبُّهُ بِکلَِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنىّ‏ِ جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّیَّتىِ قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِى الظَّالِمِینَ”؛ [۱] به خاطر آورید هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند).

 

 

وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیرَْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوهِ وَ إِیتَاءَ الزَّکَوهِ وَ کاَنُواْ لَنَا عَابِدِینَ”؛ [۲] و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما، (مردم را) هدایت مى‏کردند و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم و تنها ما را عبادت مى‏کردند.

وَ جَعَلْنَا مِنهُْمْ أَئمَّهً یهَْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبرَُواْ وَ کَانُواْ بَِایَاتِنَا یُوقِنُونَ”؛ [۳]و از آنان امامان (و پیشوایانى) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت مى‏کردند، چون شکیبایى نمودند، و به آیات ما یقین داشتند.

این آیات نشانگر این است که امام باید از جانب خدا منصوب شود؛ زیرا در همه این آیات جعل امامت به خدا نسبت داده شده و نیز خداوند، در آیه ابتلا،‌ امامت را عهد و پیمان الاهی شمرده ‌است. از این‌رو باید متصدی آن را خدا، که طرف عهد و پیمان است، تعیین کند نه مردم. همچنین طبق این آیات امام باید معصوم، ‌کامل‌ترین و فاضل‌ترین مردم باشد. روشن است که هیچ کس جز خدا نمی‌تواند از وجود این صفات و کمالا‌ت نفسانی آگاه شود. بنابراین، امام باید از جانب خدا نصب شود. فلسفه انتصاب امامان نور از ناحیه خدا،‌ هدایت و رهبری جامعه بشری است .

 

 

دلایل قرآنی بر نیاز انسان ها به امام
در باره ضرورت وجود امام در جامعه باید گفت: همان طوری که وجود و بعثت انبیا برای رشد و تکامل بشر لازم و ضروری است، وجود امام نیز برای حفظ دین و ادامه برنامه پیامبر ضرورت دارد. آیه: “انما انت منذر و لکل قوم هاد”؛ تو تنها بیم دهنده ای و برای هر گروهی هدایت کننده ای است. “و لکل قوم هاد”، “کونوا مع الصادقین”، “اولوا الامر” و آیه ابلاغ، از جمله آیاتی هستند که از آنها نیاز جامعه بشری به امام استفاده می شود. در ذیل به بعضی از آیات و روایاتی که در تفسیر آنها وارد شده است، اشاره می شود:


۱ – “
انما انت منذر و لکل قوم هاد”؛ [۴] تو تنها بیم دهنده ای و برای هر گروهی هدایت کننده ای است.


۲ – “
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم”؛ [۵] اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا را و صاحبان امر را. مفسران شیعه همگی اتفاق نظر دارند که منظور از «اولی الامر» در آیه مبارکه، امامان معصوم هستند.


۳ – 
آیه تبلیغ: “یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک…”؛ [۶] ای پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. این آیه طبق روایات معتبر از اهل سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر (ص) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی (ع) رسالت خود را تکمیل فرمود. این آیه اگرچه در شأن امام علی (ع) نازل شد، اما در واقع بیانگر ضرورت وجود امام در جامعه است.

 

دلایل قرآنی بر انتخاب امامان از طرف خدا
در قرآن مجید آیات فراوانی داریم که به بیان و اثبات امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه طاهرین دلالت دارد. البته دلالت این آیات با توجه به احادیث بسیار زیاد (متواتر) است که از رسول گرامی اسلام در شأن نزول این آیات وارد شده است. احادیثی که مورد قبول شیعه و سنی است، [۷] ما در اینجا به چند آیه اشاره می کنیم :

 


۱ – 
آیه تبلیغ: “ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر انجام ندهی، رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگاه می دارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمی کند“. [۸]
خداوند متعال پیامبرش را با شدت هر چه تمام تر، امر فرمود که رسالت خود را ابلاغ نماید و طبق روایات، پیامبر اکرم (ص) به دنبال نزول این آیه، در جایی به نام غدیر خم، حضرت علی (ع) را با عبارت مشهور «هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست.» به جانشینی خود برگزید. [۹

 


۲ – 
آیه ولایت: “ولی و سرپرست شما تنها خداست و پیامبر او، و آنها که ایمان آورده اند و نماز را به پا می دارند و در حال رکوع زکات می پردازند“. [۱۰]
بسیاری از مفسران و محدثان گفته اند که این آیه در شأن علی (ع) نازل شده است. [۱۱]
«
سیوطی» از دانشمندان اهل سنت در تفسیر «الدر المنثور» در ذیل این آیه از «ابن عباس» نقل می کند که: «علی (ع) در حال رکوع نماز بود که سائلی تقاضای کمک کرد و آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد، پیامبر (ص) از سائل پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو صدقه داد؟ سائل به حضرت علی (ع) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است»، در این هنگام این آیه نازل شد. [۱۲]
همچنین از دانشمندان اهل سنت واحدی، [۱۳] و زمخشری، [۱۴] این روایت را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه «انما ولیکم الله …» درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.
فخر رازی در تفسیر خود از عبدالله بن سلام نقل می کند، هنگامی که این آیه نازل شد، من به رسول خدا (ص) عرض کردم که با چشم خود دیدم که علی (ع) انگشترش را در حال رکوع به نیازمندی صدقه داد، به همین دلیل ما ولایت او را می پذیریم! وی همچنین روایت دیگری نظیر همین روایت را از ابوذر در شأن نزول این آیه نقل می کند. [۱۵]
طبری نیز در تفسیر خود روایات متعددی در ذیل این آیه و شأن نزول آن نقل می کند که اکثر آنها می گویند: درباره حضرت علی (ع) نازل شده است. [۱۶]
مرحوم علامه امینی (ره) در کتاب الغدیر، نزول این آیه درباره حضرت علی را با روایاتی از حدود بیست کتاب معتبر از کتاب های اهل سنت، با ذکر دقیق مدارک و منابع آن، نقل کرده است. [۱۷]
در این آیه، ولایت حضرت علی (ع) در ردیف ولایت خدا و پیامبر (ص) قرار داده شد.

 


۳ – 
آیه اولی الامر: “ای کسانی که ایمان آورده اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا (ص) و اولی الامر از خودتان را“. [۱۸]
از سویی دانشمندان، [۱۹] گفته اند که آیه اولی الامر درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.
مثلا «حاکم حسکانی» حنفی نیشابوری (مفسر معروف اهل سنت) در ذیل این آیه پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها عنوان «اولی الامر» بر علی (ع) تطبیق شده است. [۲۰]
ابوحیان اندلسی مغربی در میان اقوالی که درباره اولی الامر نقل کرده، از مقاتل و میمون و کلبی (سه نفر از مفسران) نقل می کند که منظور از آن، ائمه اهل بیت (ع) هستند. [۲۱]
ابوبکر بن مؤمن شیرازی، از علمای اهل سنت در رساله «اعتقاد» از ابن عباس نقل می کند که آیه فوق درباره حضرت علی (ع) نازل شده است. [۲۲]
از سویی دیگر در این آیه شریفه با سبک و سیاق واحد و عدم تکرار لفظ (اطیعوا)، اطاعت خدا و رسول و اولی الامر واجب شده است. از این جهت اولی الامر معصوم است، و گرنه دستور به اطاعت از آنها به نحو اطلاق معنا نداشت، همان طورکه خدا و پیامبرش معصوم اند و طبق آنچه در روایات آمده، معصومین منحصر در امامان شیعه اند.
آنچه بیان شد تنها بخشی از احادیثی بود که از کتب اهل سنت و راویان مورد قبول آنان و همچنین از کتب شیعه تنها درباره سه آیه، از آیاتی که درباره ولایت و امامت حضرت علی (ع) نازل شده است بیان گردیده و پیرامون این آیات و آیات دیگر نکات قابل توجه دیگری در میان کتب اهل سنت وجود دارد که برای اطلاع بیشتر باید به کتاب های معتبر مراجعه کرد.
غیر از این سه آیه که به صورت مختصر ذکر شد، آیات دیگری نظیر: آیه صادقین: “یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین“. [۲۳]
آیه مودت: “قل لا اسئلکم علیه اجراً الا الموده فی القربی”. [۲۴] نیز مستقیماً به ولایت و امامت حضرت علی (ع) و دیگر ائمه پرداخته است که در روایات پیامبر اکرم (ص) که در کتاب های اهل سنت و شیعه نقل شده، آمده است.
علاوه بر این آیات، آیات دیگری، بازگو کننده فضیلتی از فضیلت های حضرت علی (ع) و برتری آن حضرت بر سایر صحابه و یاران و نزدیکان پیامبر اکرم (ص) است. حال با استناد به حکم عقل که تقدیم “مرجوح” بر “ارجح” را قبیح می شمارد، می توان نتیجه گرفت که امامت و جانشینی پیامبر اکرم (ص) حق حضرت علی (ع) است.
نکته آخر اینکه امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و آخرین مرحله سیر تکاملی انسان است.
این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده است؛ مثل امامت حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر گرامی اسلام (ص) و گاهی جدای از مقام نبوت و رسالت بوده است؛ مثل امامت ائمه معصومین (ع).
نا گفته نماند که نام یک یک امامان علیهم السلام در حدیث مشهوری که از جابر بن عبدالله انصاری از طریق شیعه وسنی نقل شده است آمده است: وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَهَ وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص‏)حَدَّثَنِی جَبْرَئِیلُ عَنْ رَبِّ الْعِزَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ قَالَ مَنْ عَلِمَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالبٍ خَلِیفَتِی وَ أَنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّهَ بِرَحْمَتِی وَ نَجَّیْتُهُ مِنَ النَّارِ بِعَفْوِی وَ أَبَحْتُ لَهُ جِوَارِی وَ أَوْجَبْتُ لَهُ کَرَامَتِی وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْهِ نِعْمَتِی وَ جَعَلْتُهُ مِنْ خَاصَّتِی وَ خَالِصَتِی إِنْ نَادَانِی لَبَّیْتُهُ وَ إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنْ سَکَتَ ابْتَدَأْتُهُ وَ إِنْ أَسَاءَ رَحِمْتُهُ وَ إِنْ فَرَّ مِنِّی دَعَوْتُهُ وَ إِنْ رَجَعَ إِلَیَّ قَبِلْتُهُ وَ إِنْ قَرَعَ بَابِی فَتَحْتُهُ وَ مَنْ لَمْ یَشْهَدْ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا وَحْدِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِکَ وَ لَمْ یَشْهَدْ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدِی وَ رَسُولِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِکَ وَ لَمْ یَشْهَدْ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ خَلِیفَتِی أَوْ شَهِدَ بِذَلِکَ وَ لَمْ یَشْهَدْ أَنَّ الْأَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِهِ حُجَجِی فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِی وَ صَغَّرَ عَظَمَتِی وَ کَفَرَ بِآیَاتِی وَ کُتُبِی وَ رُسُلِی إِنْ قَصَدَنِی حَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی حَرَمْتُهُ وَ إِنْ نَادَانِی لَمْ أَسْمَعْ نِدَاءَهُ وَ إِنْ دَعَانِی لَمْ أَسْتَجِبْ دُعَاءَهُ وَ إِنْ رَجَانِی خَیَّبْتُهُ وَ ذَلِکَ جَزَاؤُهُ مِنِّی وَ ما أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ،
فَقَامَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیُّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنِ الْأَئِمَّهُ مِنْ وُلْدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ قَالَ:(صلی الله علیه وآله) الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ ثُمَّ سَیِّدُ الْعَابِدِینَ فِی زَمَانِهِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ثُمَّ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ سَتُدْرِکُهُ یَا جَابِرُ فَإِذَا أَدْرَکْتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلَامَ ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْکَاظِمُ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ الرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ التَّقِیُّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ النَّقِیُّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الزَّکِیُّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ ابْنُهُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ مَهْدِیُّ أُمَّتِی الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً هَؤُلَاءِ یَا جَابِرُ خُلَفَائِی وَ أَوْصِیَائِی وَ أَوْلَادِی وَ عِتْرَتِی مَنْ أَطَاعَهُمْ فَقَدْ أَطَاعَنِی‏وَ مَنْ عَصَاهُمْ فَقَدْ عَصَانِی وَ مَنْ أَنْکَرَهُمْ أَوْ أَنْکَرَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ أَنْکَرَنِی بِهِمْ یُمْسِکُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ بِهِمْ یَحْفَظُ اللَّهُ الْأَرْضَ أَنْ تَمِیدَ بِأَهْلِه
«
علی بن ابی حمزه از امام صادق علیه السلام وایشان از پدرانش وایشان از رسول خدا نقل کرده اند که آن حضرت فرمود: جبرائیل از خدا برای من نقل کرده است که: آن کسی که بداند خدایی جز من نیست ومحمد(ص) عبد ورسول من ، وعلی بن ابی طالب خلیفه من وائمه ازفرزندانش حجتهای من هستند؛اورا به بهشت داخل می کنم و…(بعد از نقل این حدیث ؛)
جابر انصاری از جایش بلند شد وگفت یارسول الله ائمه (ای را که خداوند فرمود:ائمه از فرزندان علی -علیه السلام- حجتهای من هستند )چه کسانی هستند؟ حضرت فرمود:حسن وحسین دو جوانمرد اهل بهشت،سپس- آقای عبادت کنندگان در زمان خودش
علی بن الحسین،سپس باقر،محمد بن علی –وتو ای جابر او را خواهی دید وسلام مرا به او برسان – سپس صادق جعفر بن محمد سپس کاظم…سپس فرزنداوکه قیام به حق میکند وزمین را از عدل وداد پر، می کئد همانگونه که از ظلم وجور پرشده است،ای جابر،ایشانتد که خلفای منند،واوصیای من وفرزندان وعترت منند،کسی که ایشان رااطاعت کند مرا اطاعت کرده و…»

 


از منابع شیعه:
۱-
بحارالأنوار ج : ۲۷ ص : ۱۱۹
۲-
الإحتجاج على أهل اللجاج ج‏۱ ص : ۶۷ و۶۹
۳-
موسوعه من حیاه المستبصرین-ج۱ جزء۲۸ ص۱۲
۴-
کمال الدین للصدوق: ۲۸۹،
۵-
الکافی للکلینی: ۱ / ۵۲۵ ـ ۵۳۵،
۶-
أعلام الورى للطبرسی: ۲ / ۱۵۷ ـ ۱۹۸.
۷-
الصراط المستقیم لأبی محمد العاملی: ۲ / ۱۲۳ ـ ۱۳۵
واز منابع اهل سنت :
۱- –
ینابیع المودّه للقندوزى الحنفی
۲-
ابو اسحاق حموینى در فرائد السمطین ۲ / ۳۳۴ ح ۵۸۵

 

 

منبع:پرسمان


پی نوشت
[۱]
بقره، ۱۲۴.
[۲]
انبیاء، ۷۳.
[۳]
سجده، ۲۴.
[۴]
رعد، ۷.
[۵]
نساء، ۵۹ .
[۶]
مائده، ۶۷.
[۷]
موارد استناد زیاد است که به جهت عدم اطاله می توانید به منابع همین بخش مراجعه فرمایید
[۸] «
یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک… » مائده، ۶۷.
[۹]
مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج ۹، امامت در قرآن، ص ۱۸۲ به بعد.
[۱۰] «
انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاه… » مائده، ۵۵.
[۱۱]
چون طبق روایات معتبر آنکه در رکوع انگشترش را به سائل داد حضرت علی (ع) بوده است.
[۱۲]
الدرالمنثور، ج ۲، ص ۲۹۳.
[۱۳]
اسباب النزول، ص ۱۴۸.
[۱۴]
تفسیر فخر رازی، ج ۱۲، ص ۲۶.
[۱۵]
تفسیر فخر رازی، ج ۱۲، ص ۲۶.
[۱۶]
تفسیر طبری، ج ۶، ص ۱۸۶.
[۱۷]
الغدیر، ج ۲، ص ۵۲ و ۵۳.
[۱۸] «
یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم… » نساء، ۵۹.
[۱۹]
در تفسیر برهان نیز ده ها روایت از منابع اهل بیت (ع) در ذیل این آیه آمده است که می گوید: آیه مزبور درباره علی (ع) یا آن حضرت و سایر ائمه اهل بیت (ع) نازل شده و حتی در بعضی از روایات نام دوازده امام (ع) یک یک آمده است. تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۸۱ – ۳۸۷.
[۲۰]
شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۴۸ تا ۱۵۱ .
[۲۱]
بحر المحیط، ج ۳، ص ۲۷۸.
[۲۲]
احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۲۵.
[۲۳] «
یا ایها الذین امنوا اتقوا الله و کونوا مع الصادقین… » توبه، ۱۱۹٫ در روایات بیان شده است که: منظور از صادقین حضرت علی(ع) و اهل بیت پیامبر(ص) می باشند.( ینابیع الموده ص۱۱۵ و شواهد التنزیل ج۱ ص۲۶۲).
[۲۴]
شوری، ۳۳.