سوال ۱-  آیا از روایات (لو شاؤ وا علموا)(۱۱۹) استفاده نمی شود که ائمه علیهم السلام به هر چه که نمی خواستند بدانند ، علم نداشتند ؟


 مضمون روایات این است که : اذا شاؤ وا علموا ، و اذا لم یشاووا لم یعلموا (هرگاه بخواهند می دانند ، و هرگاه نخواهند نمی دانند) و از این روایات فهمیده می شود که ائمه علیه السلام هر وقت می خواستند چیزی بدانند به (مقام نورانیت )(۱۲۰) خود توجه نموده و آن را می دانستند ، ولی همیشه به آن مقام توجه نداشتند ، مانند فقیهی که تمام مسائل نزد او حاضر نیست ، ولی ملکه اجتهاد را دارد که هرگاه مساءله ای از او می پرسند ، به مآخذ حکم رجوع نموده و آن را می داند .
سوال ۲- مضمون روایات مستفیضه یا در حد تواتر معنوی در رابطه با ائمه علیهم السلام این است که ائمه علیهم السلام از مرگ خود آگاه نیستند ، از آن جمله در نهج البلاغه آمده است که امیرالمؤ منین علیه السّلام فرمود :
(
هر چه تفحص کردم که بدانم مرگم چه موقع است نتوانستم ) تا اینکه می فرماید :
هیهات ! علم مخزون (۱۲۱) (دور است ! این دانش نهانی و اندوخته (مخصوص خداوند) است .


این ندانستن مربوط به جهات ظاهری و حسابها و تجربیات و اسباب بشری است که به جنبه بشری آنها مربوط می شود ، و این منافات ندارد که به واسطه جنبه نوری و توجه به آن ، هر چه را بخواهند ، بدانند : (اذا شاووا ، علموا) پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم نیز جنبه ظاهری را داشته است ؛ چنانکه قرآن شریف می فرماید : قل : انما انا بشر مثلکم . (کهف : ۱۱۰)
بگو : من فقط بشری همسان شما هستم .
در یکی از جنگها که آن حضرت با اصحاب خود به مدینه بر می گشتند ، در یک فرسخی مدینه نزد چاهی به نام (بقعاء) منزل نمودند . حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلم در همانجا به علم غیب فوت یکی از منافقین را به اصحاب خبر دادند . بعد به واسطه طوفان شدید ، شترها از جمله شتر حضرت گم شدند و حضرت دستور دادند که بروید شترم را پیدا کنید . یکی از منافقین گفت : این مرد ادعا دارد که مرگ یکی از منافقین را از غیب خبر می دهد؛ و حال آنکه نمی داند شتر خودش کجاست ، این خبر را به پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم رساندند . ایشان فرمودند در فلان دره طناب شترم به خار گیر کرده ، رفتند و دیدند به همان صورتی است که حضرت صلی اللّه علیه و آله و سلم فرموده بودند : (اذا شاؤ وا ، علموا) : (هرگاه بخواهند بدانند ، می دانند . )

 

 

منبع: ۶۶۵ پرسش و پاسخ در محضر علامه طباطبایی قدس سره؛ نشر نهاوندی؛ مؤلف: محمدحسین رخ‌شاد