اصل امامت

مسئله «امامت» در مکتب تشیع، یکى از اصول دین به شمار می‌رود و وجود آن را جهت حفظ و نظارت بر اجراى قانون الهى لازم می‌شمارد. علم وسیع و گسترده، عصمت و مصونیت از گناه و خطا، از شرائط ویژه امام(علیه السلام) است و مسلماً شناسایى چنین فردى جز از راه وحى ممکن نیست؛ لذا شیعه معتقد است که «امامت» یک منصب الهى است و نصب آن بایستى از طرف خداوند متعال صورت پذیرد و لذا براى شیعیان مسئله امامت به عنوان یک اصل بنیادین دینى (و نه فرعی) به شمار می‌‌رود. از نقاط مهم اختلاف بین شیعه و اهل سنت نیز همین مسئله است؛ چرا که شیعه معتقد است منصب امامت، از طرف خداوند به افراد ذی‌صلاح داده می‌شود به طورى که امیرمؤمنان(علیه السلام) و یازده فرزندش یکى پس از دیگری، جانشین پیامبر(ص) هستند. ولى به اعتقاد اهل سنت، تعیین امام به مردم واگذار شده و از طریق «همه‌پرسی» صورت می‌گیرد.
امامت معصومان(علیهم السلام) به طور مکرر و متعدد از سوى حضرت رسول اکرم(ص) بیان شده است. در خصوص امامت حضرت امیر(علیه السلام) می‌توان به جریان مشهور غدیر خم اشاره نمود که از طرف خداوند و با نزول آیه شریفه )یا أَیّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ( [۱] صورت گرفت. تفاسیر متعددى از شیعه و سنى در ذیل همین آیه، به حدیث غدیر خم و جمله رسول الله(ص) که فرمودند: «من کنت مولا فهذا ولیه» اشاره می‌کند.[۲] در همین جریان غدیر است که شخص عمر بن خطاب ضمن بیعت با امیرمؤمنان(علیه السلام) براى تهنیت گفت: «بخٍّ بخٍّ لک یا علی، اصبحتَ مولاى و مولى کل مؤمن و مؤمنه»[۳]. 
و نیز روایتى که بعد از نزول آیه شریفه )یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ([۴] وارد شده که جابر بن عبدالله انصارى از رسول خدا(ص) در خصوص تفسیر «اولى الأمر» سؤال می‌کند و پیامبر(ص) با نام بردن علی(علیه السلام)و یازده فرزندش، به امامت سایر ائمه نیز اشاره می‌کنند.[۵] و یا خطابى که بارها به علی(علیه السلام) فرموده بودند که «انت ولیّ کل مؤمن بعدی»[۶] و یا روایتى که فرمودند: «من کنت مولاه فان مولاه علی(علیه السلام)».[۷] 
در خصوص امر ولایت، شخص ابوبکر و عمر از حضرت رسول اکرم(ص) سؤال کردند که حضرت به امیرمؤمنان(علیه السلام) و پسران ایشان و نه فرزند امام حسین(علیه السلام) اشاره کرده و می‌فرمایند: «هذا على مع القرآن و القرآن مع علی، لایفترقان حتى یردا على الحوض».[۸] 
در این رابطه می‌توان به روایاتى که در خصوص اهل بیت(علیهم السلام) از سوى حضرت رسول اکرم(ص) وارد شده است و حضرت علی(علیه السلام) را نیز شامل می‌شود، اشاره کرد. حضرت در مواردى فرمودند: «ألا ان مثل أهل بیتى فیکم مثل سفینه نوح من رکبها نجا و من تخلف عنها غرق».[۹] و یا روایت معروف «باب حطّه» که اهل بیت را به باب حطّه در بنى اسرائیل تشبیه کرده و فرمودند: «هر کس داخل آن شد، آمرزیده شد».[۱۰]
پیامبر(ص) در موارد فراوانى جانشینى حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) را اشاره فرموده بودند. در روز غدیر، زمانى در روز عرفه در حجه الوداع، بار دیگر در منبر خود در مدینه و روایات بسیار دیگرى که مجال اشاره به آنها در این مقال نیست. 
آنچه در این نوشتار عرضه می‌شود، پاسخ به این سؤال است که: اگر امیرمؤمنان علی(علیه السلام) به عنوان امام معصوم و جانشین بلافصل حضرت رسول اکرم(ص) مطرح است، چرا در آیات قرآن به آن اشاره‌اى نشده است؟!
البته کسانى که آشنایى سطحى با اصول و عقاید دینى اسلام داشته باشند، متوجه سستى این شبهه خواهند شد و لکن براى پاسخ به این سؤال، به آیاتى اشاره می‌کنیم که از سوى علماى اهل سنت نیز مورد تأیید واقع شده و در منابع معتبر آنها آورده شده است و در تفاسیر خود با استناد به روایاتى از رسول اکرم(ص) در مورد امامت و ولایت امیرمؤمنان علی(علیه السلام)، در واقع به امامت بلافصل علی(علیه السلام) اشاره می‌کند.

علی(علیه السلام) در آیات

از مجموع آیات قرآن، آیات مختص به حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ آیات امامت خاصه و آیات فضائل. 
از جمله آیات قرآن در زمینه امامت خاصه می‌توان به این پنج مورد اشاره کرد: آیه تبلیغ (مائده/۶۷) آیه ولایت (مائده/۵۵)، آیه اولی الامر (نساء/۵۹)، آیه صادقین (توبه/۱۱۹)، و آیه قربى (شوری/۲۳). 
بخش دیگر از آیات به فضائل حضرت اشاره می‌کند و در نتیجه او را برترین امت محمد(ص) و والاترین شخصیت بعد از پیامبر اسلام(ص) معرفى می‌کند و بنابراین کسى شایسته‌تر از او براى رهبرى امت بعد از پیامبر(ص) نیست. از آیات فضائل می‌توان به آیات ذیل اشاره نمود: آیه مباهله (آل عمران/۶۱)، آیه خیر البریه (بینه/۷و۸)، آیه لیله المبیت (بقره/۲۰۷)، آیه حکمت (بقره/۲۶۹)، آیات سوره هل اتی… (الانسان، آیات اول تا آخر)، آیات آغاز سوره برائت (توبه)، آیه سقایه الحاج (توبه/۱۹)، آیه صالح المؤمنین (تحریم/۴)، آیه وزارت (طه/۲۹تا۳۲)، آیات سوره احزاب (آیه ۳۳و۲۵)، آیه بینه و شاهد (هود/۱۷)، آیه صدیقون (حدید/۱۹)، آیه نور (حدید/۲۷)، آیه انذار (شعرا/۲۱۴و۲۱۵)، آیه مرج البحرین (الرحمن/۱۹تا۲۱)، آیه نجوى (مجادله/۱۲و۱۳)، آیه سابقون (واقعه/۱۰تا۱۴)، آیه اذن واعیه (حاقه/۱۲)، آیه مودت (مریم/۹۶)، آیه منافقون (محمد/۳۰)، آیه ایذاء (احزاب/۵۷)، آیه انفاق (بقره/۲۷۴)، آیه محبت (مائده/۵۴) و آیه مسئولون (صافات/۲۴) و…
حضرت امام خمینی‌(ره) در کتاب شریف «کشف الاسرار» به نقل از «غایه المرام» می‌آورند که تا ۱۴۰ آیه در خصوص حضرت علی(علیه السلام) و امامت ایشان نازل شده است. ایشان آیاتى را که مورد اتفاق علماى شیعه و اهل سنت است، به طور تفصیل ذکر کرده و بیش از ده مورد آن را مورد بررسى قرار می‌دهند.[۱۱] در کتاب پیام قرآن (ج۹) نیز حدود ۳۰ آیه در همین خصوص مورد بررسى قرار گرفته است. علامه امینی‌‌(ره) نیز در کتاب شریف الغدیر به برخى از آیات اشاره می‌کند. به هر حال، ما در اینجا از میان مجموع آیات ذکر شده، به پنج آیه امامت خاصه و نیز چند آیه در خصوص فضائل امیرمؤمنان(علیه السلام) اشاره می‌کنیم.[۱۲] امید است علاقمندان جهت تحقیق و تفصیل بیشتر در رابطه با این موضوع به کتب معتبر عقاید و تفاسیر شیعه و سنى مراجعه کنند.

آیه تبلیغ

) یا أَیّهَا الرّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ((مائده/۶۷).
«اى پیامبر! آنچه از خدا بر تو نازل شده، به خلق برسان که اگر نرسانی، تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده‌اى و خدا تو را از آزار مردم نگاه خواهد داشت».
این آیه از آیات صریحى است که به اتفاق مفسران در خصوص امر ولایت علی(علیه السلام) و در روز غدیر نازل شده است. شأن نزول آیه را چنین می‌آورند که پیامبر(ص) از اینکه اسمى از امامت علی(علیه السلام) ببرند و شخص خاصى را براى منصب الهى امامت تعیین کنند، بیم داشتند تا مبادا با اعلام این مطلب، اختلافات بین مسلمانان تشدید یابد و کار اسلام حتى ختم شود. در ذیل همین آیه، تفاسیر متعددى به نگرانى پیامبر(ص) در امر ولایت اشاره کرده و نزول این آیه را در شأن حضرت علی(علیه السلام) می‌دانند. سلیمان قندوزى در ینابیع الموده، فخر رازى در تفسیر خود و آلوسى در روح المعانى به این مطب اشاره کرده‌اند.[۱۳] با نزول این آیه، تبلیغ امامت به پیامبر اسلام(ص) واجب شد و خداوند نیز وعده داد تا ایشان را از توطئه منافقان حفظ کند.

آیه اکمال دین

)الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دینًا(. (مائده/۳)
«امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم».
در اکثر تفاسیر و برخی از منابع اهل سنت مانند ینابیع الموده و تفسیر فخر رازى اشاره شده که بعد از اداى رسالت و جریان غدیر، این آیه نازل شده است.[۱۴] بعضى نیز معتقدند این آیه، آخرین آیه‌اى است که بر پیامبر نازل شده است.

آیه ولایت

)إِنّما وَلِیّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الّذینَ آمَنُوا الّذینَ یُقیمُونَ الصّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ( (مائده/۵۵).
«همانا یاور شما تنها خدا و رسول و آن مؤمنانى هستند که نماز به پا داشته و به فقیران در حال رکوع زکات می‌دهند». 
همه مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه در مورد حضرت علی(علیه السلام) و در آن هنگامى نازل شده که آن حضرت در حال رکوع صدقه دادند. از جمله کسانى که این آیه را در شأن حضرت علی(علیه السلام) دانسته‌اند، می‌توان به شیخ سلیمان قندوزی، زمخشری، طبری، فخر رازی، ابن ابی‌الحدید، و … اشاره نمود.[۱۵] حضرت امام خمینی‌(ره) می‌فرماید: «بیست و چهار حدیث از اهل سنت نقل شده است که در این آیه، على بن ابی‌طالب(علیه السلام) منظور است».[۱۶] 
در روایات متعددى در مورد این آیه، به روى مسئله «ولی» تأکید شده است و امام علی(علیه السلام) به عنوان ولیّ مسلمانان بعد از پیامبر(ص) معرفى گردیده است.

آیۀ اولى الأمر

)یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللّهَ وَ أَطیعُوا الرّسُولَ وَ أُولِی اْلأَمْرِ مِنْکُمْ(. (نساء/۵۹)
«اى اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) را اطاعت کنید». 
حاکم حسکانی، مفسر معروف در کتاب خود ذیل این آیه، پنج حدیث نقل کرده که در همه آنها منظور از اولی‌الامر، حضرت علی(علیه السلام) دانسته شده است. به اتفاق مفسران منظور از اولى الامر، اهل بیت پیامبر(ص) است.[۱۷] در همین خصوص، روایتى را نیز اشاره کردیم.

آیه اهل ذکر

)وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ إِلاّ رِجالاً نُوحی إِلَیْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ(. (نحل/۴۳)
«و ما پیش از تو اى محمد (بر هیچ امت) غیر رجال مؤید به وحى خود، کسى را به رسالت نفرستادیم (بروید) و از اهل ذکر اگر نمی‌دانید، سؤال کنید». 
حضرت امام‌(ره) از غایه المرام نقل می‌کنند که سه حدیث از اهل سنت آمده که منظور از اهل ذکر، حضرت علی(علیه السلام) است.[۱۸]
بعضى از منابع اهل سنت نیز مانند: تفسیر قرطبى و طبری، اهل ذکر را به اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر کرده‌اند.[۱۹]

آیه صادقین

)أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ( (توبه/۱۱۹).
«اى اهل ایمان! خدا ترس باشید و (از مردم دروغگوى منافق دورى کنید و) به مردان راستگوى با ایمان بپیوندید». 
بنابر روایات فراوانى که در خصوص این آیه وارد شده است، شأن نزول این آیه را علی(علیه السلام) و یا همه اهل بیت می‌دانند که بعضى از اهل سنت نیز مانند: سلیمان قندوزى و حاکم حسکانى حنفى به این مطلب اشاره کرده‌اند.[۲۰] حضرت امام‌(ره) به نقل از غایه المرام چنین می‌نویسند که هفت حدیث از اهل سنت آمده که مراد از «مع الصادقین»، پیامبر(ص) و ائمه عترت(علیهم السلام) است که حضرت علی(علیه السلام) را نیز شامل می‌شود.[۲۱] بعضى از مفسران اهل سنت نیز مانند: خوارزمی، عبدالله شافعى و حاکم حسکانى حنفی، «مع الصادقین» را به «مع على بن ابی‌طالب» تفسیر کرده‌اند.[۲۲]

آیه لیله المبیت

)وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ وَ اللّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبادِ(. (بقره/۲۰۷)
«بعضى مردانند که از جان خود در راه رضاى خداوند درگذرند و خدا، دوستدار چنین بندگانى است». 
این آیه در مورد لیله المبیت نازل شده است و در تفاسیر علماى شیعه و نیز کتب اهل سنت از جمله تفسیر فخر رازی، مستدرک الصحیحین، ینابیع الموده، شواهد التنزیل و شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید چنین آمده که منظور از «الناس» حضرت علی(علیه السلام) است که براى رضاى خدا، جان خود را در معرض خطر قرار می‌دهد. مقصود همان قضیه خوابیدن در بستر پیامبر(ص) است[۲۳] که تفاسیر متعددى این جریان را به طور مفصل ذکر کرده‌اند. حاکم نیشابورى در مستدرک الصحیحین می‌گوید: «این، حدیث معتبرى است هر چند مسلم و بخارى در کتاب خود آن را نیاورده‌اند».[۲۴]

آیه وحدت

)یا أَیّهَا الّذینَ آمَنُوا اتّقُوا اللّهَ حَقّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لا تَفَرّقُوا(. (آل‌عمران/۱۰۲).
«اى اهل ایمان! …. همگى به رشته دین خدا چنگ‌زده و به راه‌هاى متفرق نروید». 
در غایه المرام با ذکر چهار حدیث از اهل سنت آمده است که منظور از «حبل الله» امیرمؤمنان(علیه السلام) است.[۲۵] برخى منابع دیگر نیز مانند: تفسیر روح المعانى و ینابیع الموده همین نکته را تأیید می‌کنند.[۲۶]

آیه مباهله

)فَمَنْ حَاجّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْکاذِبینَ(. (آل‌عمران/۶۱).
«پس هر کس با تو در مقام مجادله برآید بعد از آگاهی، تو به او بگو بیایید ما و شما فرزندان و زنانمان را بخوانیم و در دعا و التجا به درگاه خدا اصرار کنیم تا دروغگو و کافران را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم». 
این آیه، مشهور به آیه «مباهله» و مضمون آن در بین مفسران و محدثان متواتر است. به اتفاق برخى از مفسران مانند: احمد بن حنبل، سیوطی، طبرى و حاکم نیشابوری؛ مراد از «أبنائنا» حسن و حسین۸، مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا(س) و مراد از «انفسنا» امیرمؤمنان(علیه السلام) است به جهت نهایت محبت و مودت رسول خدا(ص) نسبت به آن حضرت. و نمی‌توان گفت که مراد به «انفسنا» نفس پیامبر(ص) باشد؛ زیرا معقول نیست انسان داعى نفس خود باشد بلکه حق آن است که دعوت، متعلق به غیر باشد که در اینجا نیز امیرمؤمنان(علیه السلام) مراد است.[۲۷]

آیه خیرالبریّه

) إِنّ الّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیّهِ(. (بینه/۷).
«کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، بهترین مخلوقات‌اند». 
خداوند در این آیه، مؤمنانى که در پرتو ایمان راه حق را یافته‌اند و منبع اعمال صالح هستند را به عنوان «خیر البریه» معرفى می‌نماید.
مفهوم خیرالبریه گر چه ظاهراً منحصر به شخص یا اشخاص معینى نیست اما در منابع اهل سنت مانند: شواهد التنزیل، الدر المنثور، نور الابصار و احقاق الحق با بیان روایات متعددى از پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(علیه السلام) و شیعیان ایشان را داراى صفت خیرالبریه می‌دانند و این صفت را از بهترین دلائل براى افضلیت علی(علیه السلام) برای امامت، نسبت به همه مسلمین ذکر می‌کنند.[۲۸] می‌توان نتیجه گرفت که مقدم داشتن غیر افضل بر افضل، کارى ناپسند است و بنابراین باید نخستین جانشین پیامبر(ص)، حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) باشد.

آیه صالح المؤمنین

) وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ فَإِنّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْریلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمَلائِکَهُ بَعْدَ ذلِکَ ظَهیرٌ(. (تحریم/۴)
«اى دو زن پیامبر! اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهید (کارى از پیش نخواهید برد)؛ زیرا خداوند و جبرئیل و صالح المؤمنین، مولا و یاور او هستند و فرشتگان هم بعد از آنها پشتیبان اویند». 
«صالح المؤمنین» مطلق آمده است و همه افراد با ایمان شایسته و صالح و درستکار را شامل می‌شود و بلکه همه اعصار بعد از ظهور اسلام را نیز در بر می‌گیرد. ولى با این حال در روایات متعددی، «صالح المؤمنین» به حضرت علی(علیه السلام) تفسیر شده است. از پیامبر(ص) بارها به این مضمون نقل شده که: «صالح المؤمنین، على بن ابی‌طالب(علیه السلام) است». در منابع شیعه (مانند: الغدیر، تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و تفاسیر دیگر) و نیز منابع اهل سنت (مانند: شواهد التنزیل و روح البیان) به این گونه روایات مکرراً اشاره شده است.[۲۹]

آیه تطهیر

) إِنّما یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا(. (احزاب/۳۳)
«خدا چنین می‌خواهد که رجس و هر آلایش را از شما خانواده ]پیامبر[ ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزه گرداند». 
در اینجا منظور اراده تکوینى است که تخلف ناپذیر می‌باشد. همچنین بیش از هفتاد روایت از اهل سنت، مصداق اهل بیت را خمسه طیبه می‌دانند، که می‌توان به روایات احمد بن حنبل، حاکم نیشابورى و ترمذى اشاره نمود.[۳۰]
علماى شیعه، یکى از دلائل عصمت امامان(علیهم السلام) را همین آیه ذکر می‌کنند. براى تفسیر و توضیح بیشتر، می‌توان به کتب معتبر عقائد مراجعه نمود و دریافت که این نوع تفسیر براى آیه فوق، مورد توافق همه مفسران شیعه و اهل سنت است.

آیه قربی

)قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلاّ الْمَوَدّهَ فِی الْقُرْبى‏(. (شوری/۲۳).
«بگو من از شما اجر رسالت جز این نخواهم که مودت و محبت مرا در حق خویشاوندان منظور دارید». 
این آیه در خصوص فضیلتى است که خداوند به اهل بیت(علیهم السلام) داده است و عقیده اکثر مفسران اهل سنت (مانند: حاکم حسکانى حنفی، حاکم نیشابوری، خوارزمی، زمخشری، فخر رازی، سیوطى و طبری) این است که مقصود از «موده فى القربی» نزدیکان پیامبر اکرم(ص)، از جمله حضرت علی(علیه السلام) است.[۳۱]

آیه صراط مستقیم

)وَ أَنّ هذا صِراطی مُسْتَقیمًا فَاتّبِعُوهُ وَ لا تَتّبِعُوا السّبُلَ فَتَفَرّقَ بِکُمْ عَنْ سَبیلِهِ ذلِکُمْ وَصّاکُمْ بِهِ لَعَلّکُمْ تَتّقُونَ(. (انعام/۱۵۳).
«و این است راه راست من، پیروى آن کنید و از راه‌هاى دیگر که موجب تفرقه (و پریشانی) شماست، متابعت نکنید. این است سفارش خدا به شما، باشد که پرهیزکار شوید».
در این آیه، مراد از صراط الله و سبیل خدا، اهل بیت(علیهم السلام)هستند که در تفاسیر متعدد شیعه و سنى به این مطلب تصریح شده است.[۳۲]

آیه هادیان

) إِنّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکُلّ‏ِ قَوْمٍ هادٍ(. (رعد/۷)
« اى پیامبر! تنها وظیفه تو، اندرز و ترسانیدن است و هر قومى را از طرف خدا راهنما و هدایتگرى است».
در تفاسیر اهل سنت «هادیان به سوى خدا»، به اهل بیت(علیهم السلام) تفسیر شده‌اند.[۳۳]

آیه نعمت

) ثُمّ لَتُسْئَلُنّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النّعیمِ(. (تکاثر/۸)
«آنگاه از نعمت‌ها، شما را در آنجا بازمی‌پرسند». 
بنابر روایت امام صادق(علیه السلام)، منظور روز قیامت است که خداوند از انسان‌ها در مورد «نعیم» ـ که در تفاسیر به ولایت اهل بیت(علیهم السلام) تعبیر شده است ـ بازخواست می‌کند و بنابر نقل شواهد التنزیل و ینابیع الموده، این تفسیر مورد اتفاق اکثر علماى سنى نیز می‌باشد.[۳۴]

سوره هل اتی

)…وَ یُطْعِمُونَ الطّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یَتیمًا وَ أَسیرًا…(. (انسان/۵ـ۲۲).
«… و آنها بر دوستى خداوند، به فقیر، یتیم و اسیر غذا می‌دهند…».
بعضى از مفسران اهل سنت همچون: شیخ سلیمان قندوزى در ینابیع الموده، خوارزمى در مناقب، قرطبى در تفسیر خود، فخررازى در تفسیر خود، زمخشرى در کشاف، ابن ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه و … معتقدند شأن نزول این آیات و بلکه تمامى سوره هل اتى (الانسان) در مورد اهل بیت(علیهم السلام) و دشمنان آنها بوده است.[۳۵]
در اکثر تفاسیر به جریان انفاق حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه(س) اشاره می‌کنند که سه روز متوالى به مسکین، یتیم و اسیرى در حال روزه کمک نموده و خود با آب افطار می‌کنند؛ روز چهارم، جبرئیل از طرف خداوند می‌گوید: «اى محمد! بگیر این سوره را، خداوند با داشتن چنین اهل بیتی‌به تو تبریک می‌گوید» و سپس سوره «هل اتی» را بر پیامبر(ص) خواند. این بیان، از ابن عباس نقل شده که اکثر تفاسیر آن را ذکر کرده‌اند.[۳۶]
همان طور که در آغاز این نوشتار آمد، آیات دیگرى نیز در خصوص امر ولایت و فضائل امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نازل شده است که در تفاسیر مختلف شیعه و اهل سنت به آنها تصریح شده است.[۳۷] امید است این بیان کوتاه، سرآغازى جهت تعمق بیشتر پیرامون تحلیل و تفسیر آیات مربوط به امامت و ولایت خاندان وحى باشد و مورد رضایت حضرت ولی‌عصر(عج) قرار گیرد. ان‌شاءالله.

 


پی‌نوشت‌ها

[۱] . مائده/۶۷٫
[۲] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۰۹ و۵۳۳؛ ینابیع الموده، ص۳۲؛ مناقب خوارزمی، ص۹۳٫
[۳] . ر.ک: عبقات الانوار؛ الغدیر.
[۴] . نساء/۵۹٫
[۵] . غایه المرام، ج۱۰، ص۲۶۷؛ ینابیع الموده، ص۴۹۴؛ اثبات الهداه، ج۳، ص۱۲۳٫
[۶] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۱۱ و ۱۳۴؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۱ و ج۴، ص۴۳۸٫
[۷] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۳۲؛ ینابیع الموده، ص۳۴؛ مسند احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۵؛ مناقب خوارزمی، ص۷۲٫
[۸] . غایه المرام، ج۴، باب ۵۸؛ ینابیع الموده، ص۲۸۵٫
[۹] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۱؛ ینابیع الموده، ص۲۸ و ۲۹۸٫
[۱۰] . ینابیع الموده، ص۲۸ و ۲۹۸؛ معجم صغیر، ج۲، ص۲۲؛ اربعین، ج۲۵، ص۲۱۶٫
[۱۱] . کشف الاسرار تا ص۱۴۰٫
[۱۲] . ر.ک: تفسیر المیزان؛ تفسیر نمونه؛ الغدیر؛ پیام قرآن.
[۱۳] . ینابیع الموده، ص۱۲۰؛ تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۶۳۶؛ تفسیر روح المعانی، ج۶، ص۱۷۲٫ 
[۱۴] . ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۲۱۴؛ ینابیع الموده، ص۱۲۰؛ تفسیر فخر رازی، ج۱۲، ص۵۰٫
[۱۵] . ینابیع الموده، ص۱۱۵؛ تفسیر کشاف، زمخشری، ج۱، ص۶۲۴؛ تفسیر طبری، ج۶، ص۲۸۸ و ۲۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج۶، ص۲۱۹ و ۲۲۰؛ تفسیر فخررازی، ج۱۲، ص۲۰ و ۲۶؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۳، ص۲۷۷٫
[۱۶] . کشف الاسرار، به نقل از غایه المرام.
[۱۷] . ینابیع الموده، ص۱۱۴ و ۱۱۹؛ تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۳۵۷٫
[۱۸] . ر.ک: کشف الاسرار، صفحات ۱۰۰ به بعد.
[۱۹] . ینابیع الموده، ص۴۶ و ۱۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج۱۱، ص۲۷۲؛ تفسیر طبری، ج۱۲، ص۱۰۹٫
[۲۰] . الغدیر، ج۲، ص۲۷۷؛ ینابیع الموده، ص۱۱۵؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲٫
[۲۱] . کشف الاسرار، ص۱۳۹؛ ینابیع الموده، ص۱۱۶؛ مناقب خوارزمی، ص۱۹۸؛ تفسیر روح المعانی، ج۱۱، ص۴۱٫
[۲۲] . مناقب خوارزمی، ص۱۸۹؛ مناقب عبدالله شافعی، ص۱۵۴؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۵۹٫
[۲۳] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۴؛ ینابیع الموده، ص۹۲؛ تفسیر فخر رازی، ج۵، ص۲۱۳؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۳، ص۲۶۲؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۹۶، ۱۰۰ و ۱۹۶ و … براى تفصیل بیشتر، ر.ک: الغدیر، ج۲، ص۴۸ به بعد.
[۲۴] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۴٫
[۲۵] . به نقل از کشف الاسرار، ص۱۳۰به بعد.
[۲۶] . ینابیع الموده، ص۱۱۹، ۲۷۴ و ۲۹۷؛ روح المعانی، ج۴، ص۱۶٫
[۲۷] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۰؛ صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۶؛ صحیح ترمذی، ج۴، ص۲۹۳ و ج۵، ص۲۲۵و ۶۳۸؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۸۵؛ تفسیر فخر رازی، ج۸، ص۸۵؛ تفسیر طبری، ج۳، ص۱۹۲٫
[۲۸] . شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۵۷، ۳۵۹ و۳۶۴؛ الدرالمنثور، ج۶، ص۳۷۹؛ صواعق المحرقه، ص۹۶؛ نورالابصار، ص۷۰و۱۰۱؛ احقاق الحق، ج۳، ص۲۸۸٫ 
[۲۹] . شواهد التنزیل، ج۲، ص۲۵۵ـ۲۶۳؛ روح البیان، ج۱۰، ص۵۳٫
[۳۰] . غایه المرام، ج۶، ص۲۸۷ و ۲۹۳؛ مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۳۳، ۱۴۶، ۱۴۷ و۱۵۸؛ صحیح ترمذی، ج۲، ص۲۰۹، ۳۰۸ و ۳۱۹؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۳۳۰٫
[۳۱] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۷۲؛ تفسیر طبری، ج۲۵، ص۱۶و۲۵؛ تفسیر زمخشری، ج۳، ص۴۰۲؛ تفسیر فخر رازی، ج۲۷، ص۱۶۵و۱۶۶؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۱۳۰ـ ۱۳۵ و ص۱۴۱؛ الدر المنثور، ج۶، ص۷؛ مناقب خوارزمی، ص۳۰۷٫
[۳۲] . ینابیع الموده، ص۱۱۱٫
[۳۳] . مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۲۹؛ ینابیع الموده، ص۹۹ و ۱۰۴؛ تفسیر طبری، ج۱۳، ص۱۰۸؛ تفسیر فخر رازی، ج۵، ص۲۷۱٫
[۳۴] . ینابیع الموده، ص۱۱۱؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص۳۶۸٫
[۳۵] . ینابیع الموده، ص۹۳و ۲۱۲؛ مناقب خوارزمی، ص۱۸۸ و ۱۹۴؛ تفسیر قرطبی، ج۱۹، ص۱۳۰؛ تفسیر فخررازی، ج۱۳، ص۲۴۳؛ تفسیر کشاف، ج۴، ص۱۹۴؛ شرح ابن ابی‌الحدید، ج۱۳، ص۲۷۶٫
[۳۶] . تفسیر کشاف، ج۴، ص۶۷۰؛ تفسیر قرطبی، ج۱۰، ص۶۹۲۲؛ تفسیر فخررازی، ج۳، ص۲۴۲٫
[۳۷] . براى آگاهى بیشتر، ر.ک: تفاسیر المیزان؛ نمونه؛ پیام قرآن، ج۹٫