سورۀ قدر را با هم تلاوت می‌کنیم:

اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ، َلیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ، سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ.

صلوات ختم بفرمایید: الهم صل الله محمد و آل محمد و عجل فرجهم

رَبّ‏ِ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ

الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، حبیب قلوبنا، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الحاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه، و سهل الله ظهوره، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین

بیش از پنجاه مورد، قرآن به عنوان ذکر[۱] یا تذکره[۲] در قرآن مطرح شده است. مسئله ذکر امر قلبی است. اینکه اوراد را ذکر می‌گویند، به اعتبار این است که گاهی الفاظ سبب ذکر می‌شود و دل را بیدار می‌کند. سبب هست یا مسبب است، گاهی دل هوای خدا کرده و دل وصل شده است و تجلی آن هم در زبان می‌گوید یاالله… اول دلت گفته است یا الله؛ و بعد زبانت یا الله می‌گوید، در اینجا مسبب هست. اجمالاً ذکر یک حقیقت است که در دل‌ها محقق می‌شود. اما این اذکار ظاهریه و اوراد هم از این جهت که ما دلمان خواب است، گاهی با این زبان، آرام آرام به دل تلقین می‌شود و دل ما بیدار می‌گردد.

بزرگان گفته‌اند که مثل کودکی است که زبان باز نکرده است. همینطور که مادر آرام آرام با الفاظ بچه را به حرف در می‌آورد، طفل دل ما نیز تربیت نشده است، نیاز است که تلقین بکنند، تا آرام آرام با الفاظ تکان بخورد و به حقیقتی برسد!

در قرآن کریم علائم ایمان و مؤمن آمده است و بعضی‌هایش هم اگر نهی خدا نبود آدم را ناامید می‌کرد. مثلاً این آیۀ کریمه با إِنَّمَا شروع شده است، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً. انفال؛ ۲٫ اگر بخواهیم مؤمن را در آینه قرآن تماشا کنیم؛ و بعد خودمان را تطبیق بدهیم و ببینیم آیا ما مؤمن هستیم یا نه؟! آدم ناامید می‌شود! البته درجات دارد و خدا را شکر می‌کنیم که ما خدا را قبول داریم.

در دعایی که در مفاتیح‌الجنان نوشتند که سریع‌الاجابه هم نوشتند: إلهی! أطعت فی أحبّ‏ الأشیاء إلیک و هو التصدیق و لم أعصک فی أبغض‏ الأشیاء إلیک و هو الشرک؛ فاغفر لى ما بینهما. خدایا محبوب‌ترین چیز در پیش تو توحید است؛ و من در محبوب‌ترین امر تو مطیع تو بودم، من برای تو شریک قائل نیستم! من لا اله الا الله می‌گویم و جزء خدای واحد را قبول ندارم! من تو را در منحوس‌ترین گناهان، معصیت نکردم و آن شرک تو است و من مشرک نیستم، موحّد هستم. حالا بین این محبوب و این منحوس، لغزشهایی دارم که فاغفر لى ما بینهما. خدایا بزرگی کن، و آنچه بین این دو از من سر زده ببخشای! حالا که در ماه رمضان هستیم فاغفر لى ما بینهما. بین این ایمان و توحید و آن شرک، مشکلاتی که دارم تو به قهاریت خودت، اینها را از ما بگذر و مورد عفو قرار بده!

اما اگر این آیه کریمه نبود که فرمود: اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُون. یوسف؛ ۸۷٫ خدای متعال یأس از رحمت خدا را از علائم و نشانه‌های کفار معرفی کرده‌اند. ما حق نداریم هر چقدر هم بد باشیم، هر چقدر هم جنایت کرده باشیم؛ هر چقدر هم که گناهان مثل کوه‌ها بر پشتمان سنگینی کرده باشد، حق نداریم ناامید بشویم!! چون طرف ما خیلی کریم و خیلی بزرگ است!

خودش فرموده است: قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ. زمر؛ ۵۳٫ چقدر با تأکید، بالطف و با مهربانی، بنده گناهکارش را مطرود نمی‌داند!؟ هنوز هم بنده خودش می‌داند! آن وقت به پیغمبرش می‌گوید که تو که سفیر رحمت من هستی، برو برای آنها پدری کن، این دستور ما را، این روزنه رحمت ما را، به آنها ارائه کن!

پیامبرم تو برو به آنها بگو: ای عباد من! در عمرتان گرفتار اسراف شدید؛ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ؛ جوانی را جایی به کار بردید که نباید به کار می‌بردید! نفس‌هایتان را جایی به کار بردید که نباید به کار می‌بردید! شب‌هایتان را درجاهایی صرف کردید که نباید صرف می‌کردید! چشم‌هایتان را جاهایی هزینه کردید که نباید هزینه می‌کردید! این اسراف است. آدم سرمایه‌ای دارد و با این سرمایه می‌تواند سودی به دست بیاورد، این سرمایه را در جایی دارد هزنیه می‌کند که هیچ چیز عائد او نمی‌شود، این آدم اسرف کاری است. ما هم سرمایه عمرمان را واقعاً اسراف کردیم و بدجوری به آتش کشیدیم.

به گذشتهایمان که برمی‌گردیم، خودمان هم از خودمان خجالت می‌کشیم؛ ولی خدا با همین وصف، مستقیماً نقطه ضعف ما را دیده است و انگشت روی نقطه ضعف ما می‌گذارد؛ و می‌گوید شما که سرمایه از دست دادید لا تَقْنَطُوا، از رحمت خدا، مأیوس نشوید! چرا؟ برای اینکه «إِنَّ اللَّهَ» با اِنَّ می‌گوید، حتماً، مسلماً، قطعاً «یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً» خدا همه و همه گناهتان را می‌بخشد!

با اینکه الذُّنُوبَ خودش جمع است و  الف و لام دارد، یعنی هرچقدر گناه کردی؛ اما دوباره جَمیعاً را می‌آورد، هرچه گناه کردید، همه را خدا می‌بخشد، چرا برای اینکه خدا دو صفت دارد: إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ. یکی آنکه خدا غفور است و یکی خدا رحیم است. خدا غفور است برای همه غفور است و خدا رحیم است برای همه رحیم است. اقتضای این دو صفت همگانی است! غفور برای گناهکارهاست برای اینکه گناه ما را می‌پوشاند. غفور برای متّقین است برای اینکه بین ما و گناه پرده می‌اندازد و نمی‌گذارد طرف گناه برویم. خدای متعال مغفرتش مال انبیاء، مقرّبین و گناهکاران است. رحمت خدا، رحمت واسعه است. خدا چون غفور و رحیم است، بنایش بر این است که گناهان را ببخشد.

مع ذّالک این را گفتیم که ناامید نشوید، اما ببینید شاخصی که خدا برای مؤمن مطرح فرموده است، چه شاخص تکان‌دهنده‌ای است! إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً. انفال؛ ۲٫ می‌دانید چه کسانی مؤمن هستند؟ فقط این گروه مؤمن هستند، آنهایی که وقتی یاد خدا می‌شود، دلشان می‌ترسد، دلشان می‌لرزد، آیا ما اینطوری هستیم؟! ما با یاد خدا ترسیدیم، چون از گناهمان خجالت کشیدیم؟

وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ رمضان ولی قرآن است، بهار قرآن است. شما هم از این بهار استنشاق بکنید! بین خود و خدا، از خود بپرسید، آیا هنگامی که گناه می‌کنید، ایمانتان اضافه می‌شود؟! وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً. این حلاوت مؤمن را خدای متعال با إِنَّمَا مطرح فرموده است.

اوّلاً ذکر، امر قلبی است و انسان ذاکر همیشه حالت خوب و خشیّتی در وجودش هست، چون خدا را هیچ وقت از یادش نمی‌برد و خدا عظمت دارد، خدا قدرت دارد، خدا جلال دارد، خدا جمال دارد. یا مجذوب جمال است که می‌لرزد یا مرعوب جلال است که می‌لرزد: إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛ ولی چون دل ما به آنجا نرسیده است، باید آرام آرام پیش برویم! ابتدا باید در حالت‌های اضطرابمان تسلیم امر الهی شویم: فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا انعام؛ ۴۳٫ خدا گاهی به ما بلا می‌دهد، این بلا در نظر ما بلا است امّا در واقع نعمتی است که خدا برای ما فرستاده است.

یکی از علل نزول بلا این است که ما خدایمان را یاد نمی‌کنیم، و حالا او به ما درد می‌دهد تا به خودمان بپیچیم و بگوییم یاالله! چون خیلی غرق در دنیا بودیم، غرق در اوهام و غفلت‌ها بودیم، به واسطه بلا مجددا نزدیک می شویم، تقرب می یابیم! بچه‌مان را مریض می‌کند تا یک یاالله جدی بگوییم! ما بچه‌ای داشتیم مبتلا به بیماری صعب‌العلاج بود. خانوادگی همیشه مستأصل بودیم. گاهی من در دل شب روضه حضرت رقیّه سلام الله علیها می‌خواندم؛ و متوّسل می‌شدم. در غیاب من مرحوم آیت‌الله واعظی می‌گفتند: این بچه وسیله اتکاء ما به خدا شده است. تا این بلا نبود اتکاء وجود نداشت، اما خدا کار زشت ما را می‌بیند، لذا بلایی می دهد تا انسمان اصلاح شود، تقویت شود. ما را با بلا به کوچه‌های خودش می‌کشاند تا آنجا اُنس و آشنایی واقعی پیدا کنیم.

این پرده‌ها در اضطراب کنار می‌رود! فطرت آدم خدا را می‌بیند و خدا را می‌یابد. در آن آیه کریمه که یکی دو روز قبل به مناسبتی مشرف بودیم به محضرش بودیم: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما که آیه مستدلی است و دلیل روشنی است برای جواز توسّل، نه بلکه وجوب توسّل! چرا که دفع ضرر واجب است!

می‌فرماید: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ؛ اگر شخصی که در برابر نفس امّاره و شیطان شکست خورده است، پیش پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم بروند و آنجا پیش پیغمبرشان استغفار کنند و پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم برای آنها استغفار کند، چه می‌شود؟! لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما؛ خدا را می‌یابند. این یافتن خدا غیر از یافتن مغفرت خدا است، بلکه خدا را می‌یابند!!

گناه باعث می‌شود که آدم خدا را از دست بدهد. وقتی توبه واقعی، آن هم پیش پیغمبر صلی‌الله‌و‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم و طبیب باشد، اثرش آن است که آدم خدا را می‌یابد، امّا چه خدایی را می‌یابد؟ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیما؛ خدایی که خیلی توبه پذیر است، همچین خدایی را می‌یابد!

خوب حالا این اذکار و اوراد با تشویق‌هایی که شده است؛ ما وظیفه داریم فقرا را از یاد نبریم، اما پروردگار متعال گرفتاریها در زندگی به ما می‌دهد، که این گرفتاریها در زندگی گاهی قابل جبران نیست. آنوقت مکتب ما برای اینکه ما آن هدف را تعقیب بکنیم، می‌آید برای ما مشوّق قرار می‌دهد؛ و می‌گوید صدقه دفع بلا می‌کند، صدقه بیماری را از بین می‌برد، صدقه دعا را مستجاب می‌کند.

اصل صدقه جزء مقرّبات است، وقتی آدم صدقه می‌دهد به خدا نزدیک می‌شود و خدا می‌خواهد ما را به خودش نزدیک کند؛ امّا ما به خدا که خیلی اعتنایی نداریم، کاری با خدا نداریم! خدا ما را محتاج می‌کند تا ما به سوی خدا برویم. حالا که بلاها زیاد شده است، می‌گوید صدقه بده تا بلا نبینید! ما صدقه می‌دهیم، خود صدقه جزء عبادتهای مصرّح در قرآن  کریم است؛ اما چون اعتنائی نداریم و بیشتر به منافع خودمان فکر می‌کنیم، می‌گوید خُب به خاطر منفعت خودت هم که شده است، حالا که مریض داری، چرا صدقه نمی‌دهی!؟

مرحوم آیت الله بهجت اعلی‌الله‌مقامه در فرصت‌های مختلف برای گرفتاریهای مختلف، تأکید روی صدقه داشتند. می‌فرمودند هم صدقه متعدد و هم مکرّر بدهید. هم به آدم‌های مختلف بدهید. از صدقه دادن خسته نشوید و دائماً بلا موج می‌زند و شما موج بلا را با صدقه باید دفع بکنید.

اذکار هم همینطور است، ذکر خودش مکتوب به ذات است، ذکر حب‌الله است و انسان را به خودش وصل می‌کند. امّا ماها که خیلی حال ذکر نداریم و اهل غفلت هستیم، آمده مکمل هایی قرار داده است. خود قرآن را ذکر معرفی کرده است و برای برخی از آیات قرآن، آثاری را در لسان اهل بیت عصمت علیهم‌السلام ذکر کرده است که اهل بیت عصمت علیهم‌السلام لسان‌الله و قرآن ناطق هستند. تا ما با این‌ها خودمان را به عنوان اهل ذکر به خدای خودمان نزدیک بکنیم.

من چند روایت در چند مورد از اصول کافی، راجع به اثر برخی از آیات قرآن بیان می کنم که خود قرآن هم ذکر است و هم رفع بلا است! این قرآن باید به هر کیفیتی، با هر بهانه‌ای، در زبان ما باشد و با قرآن باید اُنس داشته باشیم. با قرآن باید رفیق باشیم، نور قرآن باید در زندگی ما باشد که فرمودند: نَوِّرُوا بُیُوتَکُمْ‏ بِتِلَاوَهِ الْقُرْآنِ‏ وَ لَا تَتَّخِذُوهَا قُبُوراً. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص ۶۱۰ ، باب البیوت التی یقرأ فیها القرآن. گناهانتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید و خانه‌هایتان را قبرستان قرار ندهید.

          یعنی معلوم می‌شود آدمی که قرآن نمی‌خواند مُرده است. آدمی که در خانه بی‌قرآن زندگی می‌کند، آنجا قبرستان است. آدم در آن نیست که، جنازه در آن است! خاصیّت زندگی، یاد خدا است! این یاد خدا، نشانه حیات ما است. بدون یاد خدا ما حیات نداریم. فرمود خانه‌هایتان را قبرستان قرار ندهید.

ابتداً مطلبی راجع به آخرتمان از این کتاب شریف در خاصیّت بعضی سور قرآنی، به خدمتتان می‌خوانم که وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏. اعلی؛ ۱۷٫ بعد راجع به امور دنیایمان هم خواص بعضی آیات و صوّر را از این کتاب شریف  و نفیس (۲۰) و معتبر به دل های پاک عزیزانمان اهداء می‌کنیم.

عَنْ سَدِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: سُورَهُ الْمُلْکِ‏ هِیَ الْمَانِعَهُ تَمْنَعُ‏ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ؛ وَ هِیَ مَکْتُوبَهٌ فِی التَّوْرَاهِ سُورَهَ الْمُلْکِ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلَتِهِ فَقَدْ أَکْثَرَ وَ أَطَابَ وَ لَمْ یُکْتَبْ بِهَا مِنَ الْغَافِلِینَ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص ۶۳۳، باب النوادر.

 

سدیر از اَبی جعفر امام باقر علیه السلام نقل می‌کند: یکی از اسامی سوره ملک، بر حسب معرفی امام صادق علیه السلام ، “ الْمَانِعَهُ” است، سوره تبارک الْمَانِعَهُ است. چرا الْمَانِعَهُ است؟ هِیَ الْمَانِعَهُ تَمْنَعُ‏ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، هیچ وقت برای عذاب قبر ما نشستیم گریه کنیم؟ آدم سرش درد می‌کند، درد فشار می‌آورد و گریه‌اش می‌گیرد. آدم مدیون می‌شود، طلبکاران تعقیبش می‌کنند و یک گوشه‌ای گیر می‌‌آورد و به بدبختی خودش گریه می‌کند. امّا عذاب قبر در پیش داریم و هیچ کس آنجا صدای ما را نمی‌شنود، هیچ وقت برای آنجا هم نالیدیم؟!

فرمود تَمْنَعُ‏ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ. خواندن سوره ملک از عذاب قبر ممانعت می‌کند. وَ هِیَ مَکْتُوبَهٌ فِی التَّوْرَاهِ سُورَهَ الْمُلْکِ و این در تورات به عنوان سوره ملک نامگذاری شده است. وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلَتِهِ فَقَدْ أَکْثَرَ وَ أَطَابَ وَ لَمْ یُکْتَبْ بِهَا مِنَ الْغَافِلِینَ. اگر کسی در شب، سوره تبارک (سوره ملک) را بخواند فَقَدْ أَکْثَرَ؛ بلکه نفرمود: اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثیرا. احزاب؛ ۴۱٫ یکی از مصادیق ذکر کثیر، خواندن سوره ملک (تبارک) است. فَقَدْ أَکْثَرَ. اولین خاصیتش این است که به این آیه کریمه عمل کرده و ذکر کثیر دارد. دومین خاصیت؛ این است که انسان أَطَابَ می شود، طیّب و پاکیزه می‌شود یا معطّر می‌شود و فضای جانش عطر قرآن می‌گیرد.

قرآن هم نور دارد و هم عطر دارد که شامه امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفته بود که در خطبه قاصعه وجود مبارک مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: من بودم که یرى نور الوحی و الرساله، و یشمّ ریح النبوّه. نهج البلاغه؛ خطبه ۱۹۲٫ هم نور وحی را می‌دیدم و هم رایحه و عطر نبوت را استشمام می‌کردم. خواندن سوره مبارکه ملک در شب‌ها، آدم را معطّر و پاک می‌کند. خاصیت سوّم؛ وَ لَمْ یُکْتَبْ بِهَا مِنَ الْغَافِلِینَ. کسی سوره ملک را بخواند در نامه عملش در زمره غافلین محسوب نمی‌شود.

وَ إِنِّی لَأَرْکَعُ بِهَا بَعْدَ عِشَاءِ الْآخِرَهِ وَ أَنَا جَالِسٌ وَ إِنَّ وَالِدِی ع کَانَ یَقْرَأُهَا فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهَا إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ نَاکِرٌ وَ نَکِیرٌ مِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ قَالَتْ رِجْلَاهُ لَهُمَا لَیْسَ لَکُمَا إِلَى مَا قِبَلِی سَبِیلٌ قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ یَقُومُ عَلَیَّ فَیَقْرَأُ سُورَهَ الْمُلْکِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَتِهِ وَ إِذَا أَتَیَاهُ مِنْ قِبَلِ جَوْفِهِ قَالَ لَهُمَا لَیْسَ لَکُمَا إِلَى مَا قِبَلِی سَبِیلٌ قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ أَوْعَانِی- سُورَهَ الْمُلْکِ وَ إِذَا أَتَیَاهُ مِنْ قِبَلِ لِسَانِهِ قَالَ لَهُمَا لَیْسَ لَکُمَا إِلَى مَا قِبَلِی سَبِیلٌ قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ یَقْرَأُ بِی فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ سُورَهَ الْمُلْکِ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص ۶۳۳، باب النوادر.

نکیر و منکر از پایین پا می‌آیند که او را تحت مؤاخذه قرار بدهند و از او بازجویی بکنند، ولی دو پای او به نکیر و منکر اجازه نمی‌دهد. می‌گویند این بنده با این پاهایی که الان به سراغش آمدی، روی پا می‌ایستاد، شب سوره ملک را می‌خواند، روز سوره ملک را می‌خواند!

نکیر و منکر از سوی شکم می‌آیند، شکم هم همینطور ندا می‌دهد که تو از سَمت من حق ورود نداری، چرا؟! چون قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ أَوْعَانِی! برای اینکه این درون خودش را پر از سوره ملک کرده است. وعاء به معنی ظرف است. این شخص شکم خود را ظرف سوره ملک قرار داده است، گویا سوره ملک را آدم مزمزه می‌کند و هضم می‌کند! کسی که هاضم سوره ملک است، گویا وجودش با سوره ملک ارتزاق می‌کرده است؛ لذا در عالم قبر شکمش داد می‌زند که این را پُر از حرام که نکردیم؛ بلکه پُر از سوره مُلک کرده است.

نکیر و منکر از سوی زبانش می‌آیند، زبان همین را به ملکین پروردگار متعال اعلام می‌کند. این فوائد در مورد خواص عالم آخرت و قبر است که اگر کسی سوره ملک را بخواند، مشمول این نعمات می شود. سوره ملک یادآور قیامت است! مسئله امتحان را مطرح می‌کند و اگر کسی توجه به معانی آیات سوره مبارکه ملک را بکند، قطعاً ساخته می‌شود.

 

راه بیدار شدن از خواب، بدون کمک

در مورد بیدار شدن، چه کنیم ساعتی بدون اینکه رفیقمان، همسرمان را آزار بدهد، خودمان برای نماز شب بیدار شویم؟ بدون هیچ سر و صدایی، بدون هیچ زنگی، ما را بیدار بکنند!؟ فرمود: مَا مِنْ‏ عَبْدٍ یَقْرَأُ آخِرَ الْکَهْفِ‏ إِلَّا تَیَقَّظَ فِی السَّاعَهِ الَّتِی یُرِیدُ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۶۳۲، باب النوادر. هیچ بنده‌ای آیه آخر سوره کهف را نمی‌خواند، مگر اینکه در همان ساعت که اراده کرده، بیدار می‌شود. شما هر وقت که بخواهید بیدار شوید، در ذهنتان آن وقت را در نظر بیاورید؛ و آخرین آیه سوره مبارکه کهف را بخوانید.

 

از امام باقر علیه السلام نقل می‌فرمایند: قُلْتُ مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ أَقْرَأُ قَالَ مِنَ السُّورَهِ التَّاسِعَهِ قَالَ فَجَعَلْتُ أَلْتَمِسُهَا فَقَالَ اقْرَأْ مِنْ سُورَهِ یُونُسَ قَالَ فَقَرَأْتُ‏ « لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِیادَهٌ وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ.» یونس؛ ۲۶٫ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنِّی لَأَعْجَبُ کَیْفَ لَا أَشِیبُ إِذَا قَرَأْتُ الْقُرْآنَ.

قُلْتُ مِنْ أَیِّ شَیْ‏ءٍ أَقْرَأُ؛ راوی می پرسد: شما سفارش می‌کنید من کجای قرآن را قرائت بکنم؟! قَالَ مِنَ السُّورَهِ التَّاسِعَهِ. فرمودند: سوره مبارکه یونس را بخوان! قَالَ فَجَعَلْتُ أَلْتَمِسُهَا؛ من رفتم که این را به دست بیاورم، من وقتی سراغ سوره نهم قرآن را گرفتم – با این فرض که سوره مبارکه بقره اولین سوره باشد،- دیدم سوره یونس است؛ یا به اعتبار اینکه سوره مبارکه توبه بسم الله ندارد و جزء سوره انفال باشد، سوره نهم می‌شود. اجمالاً منظور امام، سوره یونس بوده است. فَقَالَ اقْرَأْ مِنْ سُورَهِ یُونُسَ؛ می‌گوید من سراغ سوره یونس را گرفتم و این آیه را خواندم: « لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنى‏ وَ زِیادَهٌ وَ لا یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا ذِلَّهٌ.» یونس؛ ۲۶٫

حضرت باقر علیه السلام می فرمایند؛پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: من تعجّب می‌کنم که چگونه است که وقتی قرآن می‌خوانم پیر نمی‌شوم!؟ شما وقتی این آیات را می‌خوانید، این آیات آدم را پیر می‌کند! این هم یک حدیث در مورد قرائت بعضی سوّری که بیدارگر است، سازنده هست. اینها جنبه‌های معنوی قضیه بود. چند حدیثی هم درباره سوره هایی که در رابطه با مواردی است که انسان را حفاظت می‌کند، یا گم شده آدم را پیدا می‌کند، خدمت شما از کتاب شریف اصول کافی می خوانیم.

قال اباعبدالله علیه السلام یعنی امام صادق علیه السلام به مفضّل فرمودند: یَا مُفَضَّلُ احْتَجِزْ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ– وَ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اقْرَأْهَا عَنْ یَمِینِکَ وَ عَنْ شِمَالِکَ وَ مِنْ‏ بَیْنِ‏ یَدَیْکَ‏ وَ مِنْ‏ خَلْفِکَ‏ وَ مِنْ فَوْقِکَ وَ مِنْ تَحْتِکَ فَإِذَا دَخَلْتَ عَلَى سُلْطَانٍ جَائِرٍ فَاقْرَأْهَا حِینَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اعْقِدْ بِیَدِکَ الْیُسْرَى ثُمَّ لَا تُفَارِقْهَا حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ عِنْدِهِ.

اگر می‌خواهی محافظی داشته باشی و مردم شرّشان به تو نرسد، کسانی که بدخواه تو هستند و خواهان اِعمال شر یا فتنه‌ای در مورد تو هستند، اگر می‌خواهی از این فتنه و شرّ در امان باشی، گویا دیواری بین تو و او حائل است. اگر همچین چیزی دلت می‌خواهد؛ احْتَجِزْ مِنَ النَّاسِ کُلِّهِمْ؛ گاهی آدم فکر نمی‌کند که فلان کس هم با آدم مسئله دارد، چون انسانی است که واقعا خیلی خوش و بش می‌کند و آدم بهش اعتماد دارد؛ فکر می‌کند که دوست صمیمی‌اش است، نگو همین انسان برای آدم پرونده درست می‌کند! همین شخص آبروی آدم را می‌برد! همین است که از پشت به ما خنجر می‌زند.

حضرت با واژه کُلِّهِمْ تأکید می‌فرماید، به نظر می‌رسد که شما دشمن‌های شناخته شده‌ای دارید. همیشه از آنها حساب می‌برید در حالی که خیلی از آنها به شما صدمه‌ای نمی رسانند. آنهایی که شما فکر می‌کنید، خیلی دوستتان هستند، آدم باید از آنها بیشتر حساب ببرد. فرمود اگر خواستید در امان بمانید، به وسیله بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ– وَ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ حفاظی برای خودت منظور کن! یک بار به طرف راست، یک بار به طرف چپ، بار دیگر به طرف پشت و سپس به طرف جلو می‌خوانید؛ وَ مِنْ فَوْقِکَ وَ مِنْ تَحْتِکَ. یک قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ هم به خاطر حفاظت از بالا و یکی به خاطر حفاظت از پایین بخوانید.

آدم شش جهت دارد: راست، چپ، عقب، جلو، بالا و پایین! این شش جهت در معرض بلاها هستند و آدم که بلا می‌بیند از یکی از این اطراف است. اگر شما شش قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ در شش جهتتان خوانید، از شش جهت، خداوند منان بلاها را از شما دور می‌کند.

حالا اگر سلطانی، آدم شرّی، ظالمی شما را احضار کرد؛ و شما می‌دانید بی‌گناه هستید، اما احساس می‌کنید که می‌خواهد بلا بر سرتان بیاورد. می فرماید زمانی که می‌خواهی پیش ظالم بروی، سه بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخوان. فَاقْرَأْهَا حِینَ تَنْظُرُ إِلَیْهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ اعْقِدْ بِیَدِکَ الْیُسْرَى. وقتی به آن ظالم، گردن کلفت و شرور نگاه می‌کنید، همانطور که نگاه می‌کنید، سه بار سوره مبارکه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بخوان و دست چپت را مشت بکن و این سه تا را بخوان. ثُمَّ لَا تُفَارِقْهَا حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ عِنْدِهِ.  بعد هم از این سوره مبارکه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مفارقت نکن و همچنان وردت سوره مبارکه قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ باشد تا از شرّ او بیرون بیایید.

 

حضرت موسی بن جعفر علیه السلام می‌فرماید: مَا مِنْ أَحَدٍ فِی حَدِّ الصِّبَا یَتَعَهَّدُ فِی‏ کُلِ‏ لَیْلَهٍ قِرَاءَهَ- قُلْ‏ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ‏ وَ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ‏ کُلَّ وَاحِدَهٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مِائَهَ مَرَّهٍ فَإِنْ لَمْ یَقْدِرْ فَخَمْسِینَ إِلَّا صَرَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ کُلَّ لَمَمٍ أَوْ عَرَضٍ مِنْ أَعْرَاضِ الصِّبْیَانِ- وَ الْعُطَاشَ وَ فَسَادَ الْمَعِدَهِ وَ بُدُورَ الدَّمِ أَبَداً مَا تُعُوهِدَ بِهَذَا حَتَّى یَبْلُغَهُ الشَّیْبُ فَإِنْ تَعَهَّدَ نَفْسَهُ بِذَلِکَ أَوْ تُعُوهِدَ کَانَ مَحْفُوظاً إِلَى یَوْمِ یَقْبِضُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نَفْسَهُ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۶۲۳ ، باب فضل القرآن. (۳۴:۴۲)

هیچ کسی نیست که در حد بچه الصِّبَا باشد، یعنی کسی که قادر به اداره امور خودش نیست، و در هر شبی قُلْ‏ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، هر کدام را سه مرتبه قرائت کند؛ و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را صد مرتبه و اگر صد مرتبه نمی‌تواند، پنجاه مرتبه بخواند، إِلَّا صَرَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ؛ خداوند متعال کل بلاهایی را که کُلَّ لَمَمٍ أَوْ عَرَضٍ مِنْ أَعْرَاضِ الصِّبْیَانِ- وَ الْعُطَاشَ؛ بر بچه‌ها عارض می‌شود یا بر آدم عطّاش که بیماری تشنگی پیدا کرده است، و فساد معده و بدور دم؛ از او دور می کند و راجع به این بلاهای جسمانی او را حفظ می‌کند. اگر متعهد باشد و ادامه بدهد، تا روزی که خداوند او را قبض روح می‌کند، از این بلاها محفوظ می‌ماند.

صلواتی ختم بفرمایید! اللهم صل الله علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

امان از فتنه قبر

در مورد سوره مبارکه تکاثر، امام صادق علیه السلام فرمود: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ قَرَأَ أَلْهاکُمُ التَّکاثُرُ عِنْدَ النَّوْمِ وُقِیَ فِتْنَهَ الْقَبْرِ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۶۲۳ ، باب فضل القرآن.  اگر کسی موقع خواب سوره مبارکه تکاثر را بخواند از فتنه قبر در امان می‌ماند. فشار قبر، فتنه قبر، خیلی سخت و سنگین است! ائمه علیهم‌السلام چقدر مهربان بودند، به فکر ما بودند، در حالی که خودمان به فکر خودمان نیستیم؛ ولی آنها به فکر روزهای مبادا و سخت ما بودند، برای ما نسخه پیچیده‌اند که ما گرفتار نشویم!

ایجاد حیات در روح آدمی

لَوْ قُرِئَتِ الْحَمْدُ عَلَى مَیِّتٍ سَبْعِینَ مَرَّهً ثُمَّ رُدَّتْ فِیهِ الرُّوحُ مَا کَانَ ذَلِکَ عَجَباً. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص۶۲۳ ، باب فضل القرآن. فرمودند اگر سوره حمد را هفتاد بار بر میّت قرائت کردی و روح عود کرد و برگشت، جای تعجب نیست! سوره مبارکه حمد در وجود انسان حیات ایجاد می‌کند و مرده را هم اهل نفس با حمد زنده می‌کنند. در این جهت هم داستانی دارم که در فرصتی اگر شد، خدمت شما عرض می‌کنم. (۳۸:۲۲)

در مورد آیۀ الکرسی؛ – و چه می دانی که آیۀ الکرسی چیست؟!- فرمود: « مَنْ قَرَأَ آیَهَ الْکُرْسِیِّ عِنْدَ مَنَامِهِ لَمْ یَخَفِ الْفَالِجَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی دُبُرِ کُلِّ فَرِیضَهٍ لَمْ یَضُرَّهُ ذُو حُمَهٍ وَ قَالَ مَنْ قَدَّمَ‏ قُلْ‏ هُوَ اللَّهُ‏ أَحَدٌ بَیْنَهُ‏ وَ بَیْنَ‏ جَبَّارٍ مَنَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ یَقْرَأُهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ رَزَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَیْرَهُ وَ مَنَعَهُ مِنْ شَرِّهِ وَ قَالَ إِذَا خِفْتَ أَمْراً فَاقْرَأْ مِائَهَ آیَهٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنْ حَیْثُ شِئْتَ ثُمَّ قُلِ- اللَّهُمَّ اکْشِفْ عَنِّی الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص ۶۲۱، باب فضل القرآن.

اگر کسی آیۀ الکرسی را زمان خواب بخواند، در خواب گرفتار فلج انشا الله نخواهد شد. کسی هم بعد از هر فریضه آیه الکرسی را بخواند، موجودی که نیش دارد -مثل مار ، مثل زنبور، ضررش به او نمی‌رسد. در مورد قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ – با اینکه در آن حدیث نکاتی را فرموده بود، در ذیل این حدیث- هم می فرماید: کسی قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را مقدم بدارد، بَیْنَهُ‏ وَ بَیْنَ‏ جَبَّارٍ بین او و آدم جبّاری فاصله‌ای بشود، مَنَعَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ، خداوند از آن جبار او را حفظ می‌کند، ممانعت می کند. (۴۰) یَقْرَأُهَا مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ نه تنها دفع شر می‌کند بلکه جلب خیر هم می‌کند. کسی که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را به شش طرف می‌خواند. خداوند از شر آن کسی که از آن نگران است، او را باز می‌دارد و از خیر او بهره‌مندش می‌کند.

وَ قَالَ إِذَا خِفْتَ أَمْراً تنها جبّار نیست، بلکه اگر در زندگی نگرانی دارید، مشکلی دارید؛ فَاقْرَأْ مِائَهَ آیَهٍ مِنَ الْقُرْآنِ صد آیه از قرآن را بخوان! مِنْ حَیْثُ شِئْتَ از هر سوره‌ای دلت خواست، از این آیات بهره بگیر. ثُمَّ قُلِ بعد از آنکه صد آیه را خواندی، اینطور دعا کن؛ اللَّهُمَّ اکْشِفْ عَنِّی الْبَلَاءَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. سه مرتبه بخوانید.

این نمونه‌ای از این آیات بود. بعضی چیزها آدم می‌گوید و برای خودش خیرات جاریه می‌شود. اینها را چون همه دوست دارند در زندگی، مصونیت داشته باشند، سنگر حفاظت داشته باشند و اینها سنگر حفاظت می‌شود.

حدیثی هم در این فراز از حضرت امام صادق علیه السلام نقل فرموده است، بعد از نماز اگر کسی این چهار چیز را مداومت داشته باشد؛ یکی سوره حمد را، دوم آیۀ الکرسی، سوم آیه قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ … آل عمران؛ ۲۶٫ و چهارم آیه شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ … آل عمران؛ ۱۸٫ که هردوی این آیات در سوره مبارکه آل عمران است. اگر کسی این آیات را بخواند خدا هفتاد بار به او نظر می‌کند. یک نظر خداوند، آدم را آباد می‌کند، ولی خداوند هفتاد بار به آدم نظر رحمت می‌کند. اگر آدم بخواهد نظر خدا از او برنگردد، اینها را رعایت بکند.

یا رب نظر تو برنگردد              برگشتن روزگار سهل است.

نکته‌ای هم باز در این جا خدمت شما عرض بکنم. مرحوم آیت‌الله بهجت اعلی‌الله‌مقامه‌شریف نسبت به حدیث “کساء” عنایتی داشتند. گاهی قبل از منبر ما در محضر ایشان، حدیث کسّا خوانده می‌شد. همین حدیث کسایی که در مفاتیح آمده است. این چیزهایی که به عنوان روایت، مشوّقات خواندن آیات، یا خواندن بعضی ادعیه و توسلات است؛ می‌گویند این را بخوانی، آن اثر را به دست می آوری؛ اگر سندش هم قوی نباشد، احادیثی داریم که به احادیث “مَن بلغ” مشهور است. آن احادیث از نظر سند و دلالت، صحیح  و تام هستند. آن احادیث به ما می‌گویند، اگر حدیثی، چیزی از پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه علیهم السلام به شما رسید که ثواب یا خاصیتی را برای یک عمل ذکر کرده بود؛ و شما به خاطر اینکه این عمل، آن اثر را دارد، آنرا اجر کردید؛ خداوند متعال اثر مذکور را به شما می‌دهد ولو ما(اهل بیت علیهم‌السلام) چنین چیزی نگفته باشیم.

بنابراین ولو حدیث ضعیف باشد و سلسله رواتش همه آدم‌های موثّق و سالمی نباشند، اما چون نیت شما این است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم اینطور فرموده است، پس حتماً این نتیجه را دارد و شما این کار را کردید، خداوند متعال به شما ثواب آن را می‌دهد.

من می‌گویم که امام‌زاده‌ها هم اینطور هستند. زیارت امام زاده‌ها حتی آنهایی که شما خیلی برایشان شجره نامه پیدا نکردید، اما بیهوده سخن به این درازی نبود. بالاخره امام‌زاده که می‌روی، نمی‌روی آنجا که گناه بکنی! به اعتبار اینکه این بچه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم است؛ ‌می‌روی زیارتش کنی، به اعتبار اینکه اینجا دعا مستجاب می‌شود و یکی از مقرّبین الهی در اینجا هست، به این اعتبار می‌روید که در آنجا مورد اعتبار خداوند قرار بگیرید. در این امور وسوسه قرار ندهید.

این روحیه‌های وهابی گری است که همه قداست‌ها را خواستند از ما بگیرند. لذا اینها توسّل را حرام می‌دانند؛ رفتن به امام‌زاده‌ها و زیارت‌ ایشان را منع می‌کنند. (۴۵) اینها را شرک می‌دانند و اینها مأمورین استعمار هستند. این چیزهایی است که برای ما آرامش است، حالا آنها با چی آرامش پیدا می کنند؟! ما وقتی گرفتار می شویم، نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام می‌کنیم؛ ولی شما وقتی گرفتار می‌شوید باید بمیرید! پناهی ندارید! ما مولا داریم ولی شما مولایی ندارید.

بدعت و بدعت گذار

این مستحباتی که رایج است، بدون وسواس، انشاالله به واسطه نیت خوبی که دارید، مورد توجه خداوند واقع می شود؛ اما اگر کسی کار “من ‌درآوردی” انجام داد، این بدعت است، بدعت امر خطرناکی است. اشخاصی از پیش خودشان ذکر درست می‌کنند، از پیش خودشان دکّان‌ داری می‌کنند، دیگران را می‌کشانند و سر کیسه می‌کنند؛ انواع مزخرفات را به عنوان دعا به خوردشان می‌دهند. یا عده ای من درآوردی، مکان هایی را که هیچ اصل و نسبی ندارد، خودشان کارهایی می‌کنند و بعد می‌گویند اینجا امام زمان آمده است؛ مثلاً اینجا قدمگاه است! اینها جنود شیاطین هستند.

بدعت گذار کسی است که بدعتی در دین می‌گذارد یا بدعت‌های روشن ‌فکری ایجاد می کند. چیزهایی که ما قبول داریم، نفی اینها هم بدعت هست! یا چیزهایی که ما توجیه شرعی داریم، اینها را از ما می‌گیرند و بدعت می‌کنند و از خودشان دینی را اختراع می‌کنند، ذکری را اختراع می‌کنند، نمازی را اختراع می‌کنند که اینها در دین نبوده و اینها همه بدعت است. روایت می‌گوید؛ مَنْ تَبَسَّمَ‏ فِی وَجْهِ مُبْتَدِعٍ فَقَدْ أَعَانَ عَلَى هَدْمِ دِینِهِ‏. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏۴، ص۲۵۱، فصل فی علمه. کسی به صورت بدعت گذار لبخند بزند، به از بین بردن دیانت خودش کمک کرده است! این لبخند باعث شده است که دینش را از بین ببرد.

کسی به بدعت گذارها، به وابستگان، به دشمنان ما، به غربی‌ها، که اینها می‌خواهند به هر نحو ممکن عقاید ما را سست کنند، لبخندی بزند، به دیانتش خیانت کرده است! می‌آیند چیزهایی را در ورقه‌هایی می‌نویسند و بعد می گویند که اگر کسی این نوشته را فلان بار ننویسد… لعنت خدا بر او باد! اینها به همان راهی می روند که وهابیت از آن طریق رفت! هم افراطش مال شیاطین است و هم تفریطش مال شیاطین است.

در مواردی که شما حدیث دارید، ولو ضعیف، اگر امر مستحبی است به آن عمل می کنید. در مستحبّات صحت سند لازم نیست. از آن طرف در مواردی که دلیلی بر نفی یک امام‌زاده‌ای ندارید؛ در محیطی، قرنهاست که محلی مورد مراجعه اشخاص شده است؛ و چه آثار و برکاتی هم آنجا دارد! ولو قطعی ندارید که این فرزند کدام امام است، برایتان خیلی مشکلی وجود نخواهد داشت! این چیزهای کلی را خواستم خدمتتان عرض کنم که خودمان را از حدیث کسّاء محروم نکنیم. از زیارت عاشورا، از این اذکار، از این آیات؛ و از این سوره‌ها خود را محروم نکینم! اینها به عنوان ذکر تلقی می‌شود! همه اینها اشکال مختلف ذکر است که ما با اینها خودمان را به خدا نزدیک می‌کنیم.

در آستانه شب جمعه هستیم، من معمولاً در شب جمعه و در آستانه شب جمعه، توفیق خواندن روضه وداع را دارم. حالا یک وداع دیگر هم از امام حسینمان علیه السلام مطرح کنیم. خیلی مظلوم است.

گویا حضرت زهرا سلام الله علیها با دست خودش پیراهنی را بافته بوده است. اینطور شنیده‌ام اما قرینه‌اش را در تاریخ دیدم، امام زین العابدین علیه السلام در شام وقتی آن نانجیب گفت که هرچیزی می‌خواهید از من بخواهید، امام فرمودند: چیزهایی که از ما غارت کردید از جمله پیراهن را پس بدهید! آن ملعون گفت: این چیزها را که بردند و دیگر رفته است و من به شما چیزهای بهتری‌ می‌دهم. فرمود نه در میان غارت شده‌ها، دست‌بافت مادرم فاطمه سلام‌الله‌علیها بود، (۵۰). گویا این پیراهن مخصوص بوده است، امام حسین علیه السلام از خواهرشان یک پیراهن خواستند و منظورشان پیراهن خاصی بوده است. حضرت زینب سلام الله علیها رفتند و لباس نو آوردند و امام فرمودند این در شأن من نیست. – من مفاد فرمایشات امام حسین علیه السلام را عرض می‌کنم.- فرمود: خواهرم یک پیراهن بده که بدرد کسی نخورد، کسی طمع نکند؛ متوجه شدید منظورشان چه بود!؟

مظلومیت اربابمان حضرت سیدشهدا علیه السلام وصف ناشدنی است! امام می‌دانستند که بدن‌ها را برهنه می‌کنند. عمّامه ها را به غارت می‌برند، اَبا ها را به غارت می‌برند، که به غارت بردند. می‌خواستند لباس کهنه‌ای باشد که بدرد اینها نخورد؛ و بدن امام حسین علیه السلام برهنه نگردد. حضرت زینب سلام الله علیها وقتی پیراهن را آورد و تحویل داد؛ با نوک شمشیر از چند جا آن را پاره کرد و این لباس را از زیر به تن نمود؛ اما ای وای وقتی حضرت زینب سلام الله علیها روز یازدهم آمد، دیدند سرگردان است. هر کسی یک بدنی را پیدا کرده و در آغوش گرفته است. اما حضرت زینب سلام الله علیها سرگردان دارد میان جنازه ها می‌گردد!

گلی گم کرده‌ام می‌جویم او را      به هر گل می‌رسم می بویم او را

می‌دانی چرا سرگردان بود؟! فکر نمی‌کرد که از این پیراهن هم دیگر نگذرند!؟ دید که بدن نازنین برهنه است و حتی آن پیراهن کهنه هم به غارت بردند!

دعا و نیایش

خدایا دستان خالیمان را بلند کردیم، یا الرحمن الراحمین! یا غیاث المستیغثین!

خدایا به سوز حضرت زینب سلام الله علیها، به مصائب آل‌الله علیهم‌السلام، امام زمان عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را برسان!

 امر فرج را بر وجود نازنینش و بر رعیتش تسهیل بفرما!

چشم ما را به جمالش روشن بگردان!  قلب مبارکش را از ما راضی بگردان!

عاقبت امر ما را ختم به خیر بگردان!

در این شب جمعه، والدین ما و خود ما را به امام حسینمان ببخش و بیامرز!

خدایا! بقیه عمر ما را قرین تقوا قرار بده!

 این مملکت اهل بیت را از شرّ اشرار و اجانب و نفوذی‌های غربی‌ها، در امان بدار!

خدایا سرکار این ملت را با ناهلان و نابخردان قرار مده !

مسئولین امین روزیمان بفرما!

 سایه پربرکت رهبر عزیزمان را با کرامت و اقتدار، با نورانیت و کفایت در هدایت کشور، انقلاب تا صاحب ظهور مستدام بفرما!

 خدایا مقام امور ایشان را حل بفرما!

حوائج این جمع، حاجات مورد نظر را و دعای ملتمسین را برآورده بفرما!

تمام مریضان مورد نظر، بیماران سفارش شده، شفاء مرحمت بفرما امام شهدا از این مجلس ما بهره‌مند و خوشنود بگردان!

غفر الله لنا و لکم

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


 

[۱] ۴۲ مرتبه

[۲] ۷ مرتبه