(نامفهوم تا ۰۵:۱۲)

با این‌که سیر بحث ما در خطبه‌ی اوّل اسرار عبادات بود، امّا این ایّام سفره‌ی امام حسین علیه السّلام به طور ویژه گسترده است و من هم امیدوار هستم امام حسین علیه السلام [این] میزبان کریم در این نماز جمعه ما را هم در خدمت [و همراه] شما پذیرایی کند. در ارتباط با حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام از آغاز خلقت تا به امروز مطلب ارائه شده [است]؛ «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ»[۱].

روضه ی جبرییل برای حضرت آدم

این آیه‌ی کریمه را روایات اهل سنّت هم دارد که به حضرت آدم علیه السلام اسماء خمسه‌ی طیّبه ای القاء شد، [این] تلقّی کلمات اسم مبارک پیغمبر و علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام بود. ولی حضرت آدم با شنیدن نام مبارک حضرت سیّد ثقلین امام الکونین ابی عبد الله الحسین علیه الصّلاه و السّلام بر انقلاب حال او افزوده شد و رمز آن را، سرّ آن را از جبرئیل امین جویا شد [که] جبرئیل حادثه‌ی عاشوراء را برای حضرت آدم بازگو کرد.

مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است

در جریان نجات حضرت نوح که [در روایات آمده است] «مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی کَمَثَلِ سَفِینَهِ نُوحٍ»[۲]. عالم همیشه طوفانی بوده و هست و خدای متعال طوفان نوح را به عنوان یک مثل، به عنوان یک سمبل، به عنوان یک تابلو در قرآن مطرح کرده است.

طوفان نوح فراگیر بود، (۷:۳۳نامفهوم) کوی و برزن و شهر و روستا تنها [در خطر] نبود، بلکه سلسله جبال، کوه‌های سر به فلک کشیده هم در امان نبودند همه زیر آب رفتند، آبی که هر چه بود در خود فرو برد. تنها کسانی در آب غرق نشدند و بر آب مسلّط بودند و اهل نجات شدند که در کشتی حضرت نوح نشسته بودند. الآن هم همین‌طور است، دریای گناه، دریای بلا، دریای فساد، دریای ذلّت، دریای ظلم و زور عالم را فرا گرفته است و تنها جمعیّتی که با استقلال آزادانه دم از خدا می‌زنند و به شرق و غرب باج نمی‌دهند و موجودیّت و حیات انسانی خود را به رنگ دین به ثبت رسانده‌اند پیروان اهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام و تربیت‌شدگان مکتب امامت و ولایت هستند. هم اهل بیت علیهم السلام در مجموع به عنوان کشتی نجات معرّفی شده‌اند و هم پیغمبر خدا فرمود: من در یمین عرش دیدم که این کلمات نقش بسته است «إِنَّّ الْحُسَیْن مِصْبَاحُ الْهُدى وَ سَفِینَهُ النِّجَاه»[۳].

نجات به دست حسین علیه السلام است و بس

نجات علی الاطلاق به دست امام حسین علیه الصّلاه و السّلام است، این تقدیر الهی است، این سنّت خدا است، این اراده و مشیّت قطعی پروردگار متعال است هر جریانی [باید] از [قیام] امام حسین علیه السلام الهام بگیرد چه در گذشته‌ی تاریخ و چه در حال و چه در آینده، حتّی قیام امام زمان عج الله تعال فرجه [که] جان همه‌ی ما به قربان او ان‌شاء‌الله بنا است به همین زودی [ایشان را]  ببینیم. [وقتی] حضرتتشریف می‌آورند آرم پرچم ایشان با  کلمات یا لثارات الحسین مزیّن شده است [و] وقتی حضرت مهدی عج الله تعال فرجه خود را معرّفی می‌کنند به [خود را نسبت با] امام حسین علیه السلام معرّفی می‌کند [=می کنند] آن هم با شهادت [ایشان در کربلا و می گویند] : من فرزند کسی هستم که او را در کربلا با لب تشنه به شهادت رساندند. این‌ها حساب دارد، این مکتب شهادت، مکتب جهاد، مکتب ایثار، مکتب از خود گذشتگی، مکتب اخلاص، طریق نجات است و آموزگار این کلاس علی الاطلاق حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام است.

حسین از اسماعیل عزیزتر بود

در جریان حضرت نوح علیه السلام هم آن کلماتی را که در کشتی نوشته شد «بِسْمِ اللَّهِ مَجْراها وَ مُرْساها»[۴]، اسامی خمسه‌ی طیّبه بود و نام امام حسین علیه السلام آن‌جا می‌درخشید. در جریان حضرت ابراهیم علیه السلام [که خداوند فرمود]: «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ‏»[۵]. یکی از توجیهات «أَنَا مِنْ حُسَیْنٍ» همین است که اگر جریان کربلا واقع نمی‌شد و حادثه‌ی حماسه‌ی عاشورا بنا نبود محقّق شود و قتل امام حسین علیه السلام در برنامه‌ی احیای دین منظور نشده بود حضرت ابراهیم اسماعیل خود را قربانی کرده بود. امّا برای ابراهیم حسین عزیزتر بود [و چون ابراهیم] خواست داغ بیشتری را تحمّل کند خدا هم اجر بیشتری به حضرت ابراهیم علیه السلام به خاطر شهادت امام حسین علیه السلام عنایت کرد.

کلاس انبیاء

این حادثه را خدا در میان انبیاء به عنوان یک کلاس، به عنوان یک درس، به عنوان یک تابلو، به عنوان یک جریان، همچنان در مسیر قرار داده تا رسیده به پیغمبر و امیر المؤمنین و امام حسن و حضرت زهرا علیهم السلام، آن‌ها هم مبلّغ حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام بودند و بالاخره این تبلیغات [انبیا و اولیا خدا] عینیّت خود را در عاشورا نشان داد و امتیازاتی که حضرت ابی عبد الله علیه السلام و نهضت او رقم زد بر همه‌ی نهضت‌ها و قیام‌ها تفوّق پیدا کرد و محور همه‌ی ؟؟۱۳:۰۱ و انقلاب‌ها قرار گرفت. دو سه نکته را من به عرض می‌رسانم، یکی این‌که اعتبار و اهمّیّت هر انقلابی به اعتبار محتوای آن انقلاب است، [باید دید]کسانی که انقلاب می‌کنند با چه برنامه‌ای و محتوایی [دست به این کار می زنند]، انقلاب آن‌ها و متن حرف آن‌ها و شعار آن‌ها چیست.

انقلاب کارگری، انقلاب صنعتی، انقلاب‌هایی که در دنیا اتّفاق افتاده معمولاً انقلاب‌هایی بوده که رنگ دنیا داشته یا انقلاب‌های انفجاری بوده، فشار بوده و این فشار، انفجار به وجود آورده (نامفهوم تا۱۴:۰۰)

انقلاب الهی

انقلاب حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام یک انقلاب تمام عیار بود  امام حسین علیه السلام کسی نبود که منفجر شود [چون] سیّد الشّهداء علیه السلام دارای ولایت مطلقه‌ی کلّیّه‌ی الهیّه بود، ولایت تکوینی داشت، شب‌های قدر تمام حوادث عالم از دل ایشان می‌گذشت، [و در تمام لحظات] آرام بر آن دیدبان جهان خلقت نشسته، همه جا را عین الله است، تماشا می‌کند، هیچ عجله‌ای ندارد، هیچ فشار درونی ندارد. «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً»[۶].

او نفس مطمئنّه‌ی خدا بود، سر سوزنی نگرانی و آشفتگی درونی حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام [وجود] نداشت. انقلاب امام حسین علیه السلام انقلاب حیات بود، انقلاب زندگی بود، انقلاب فساد زدایی بود، انقلاب ظلم‌ ستیزی بود، انقلاب دین بود، انقلاب توحید بود. انقلاب امام حسین علیه السلام تجلّی [اسم] اعظم خدا بود، خدا خواست خود را در کربلا با همه‌ی صفات جلال و جمال خود نشان بدهد و [به همین دلیل] امام حسین علیه السلام و یاران او اسم اعظم و اسماء حسنای خدا بودند که در کربلا خود را نشان دادند. [در کربلا]  حسین علیه السلام نبود [بلکه] صفات خدا بود [که] نظر عالمیان را در آن‌جا به خود جلب کرد. این نمود بندگی خدا بود، نمود عرفان بود، نمود سرّ الله بود که پرده‌ها کنار رفت [زد تا] بشر [بتواند] آنچه نادیدنی است را در کربلا و در عاشورا تماشا کرد [=کند]. این یک جهت است.

قیام انبیاء

مسئله‌ی دیگر این است که سلسله‌ی جلیله‌ی انبیاء همه قیام کردند، همه انقلاب کردند، هیچ‌کدام هم عجله نداشتند، همه «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ‏»[۷] بودند. امّا این انبیایی که «وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثیرٌ»[۸]، [تنها] یک پیغمبر انقلاب نکرده، [تنها] یک پیغمبر کشته نشده، «کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ»، چه بسیار پیامبرانی که آمدند پرچم انقلاب [را] به اهتزاز درآوردند و در مسیر هدف الهی و آرمان نجات بشر و آزادی انسان‌ها جان خود را به خدا تقدیم داشتند و راه را به بعدی سپردند.

نفاق یاران

امّا انبیاء علیهم السّلام [دارای] یک مجموعه‌ای که در آن نفاق نباشد، نفوذی نباشد، گرایش دنیوی نباشد [نبودند]، هیچ‌کدام از انبیاء از این خصیصه برخوردار نبودند حتّی خاتم انبیاء. این آیاتی که در ارتباط با منافقین [در] سوره‌ی منافقون، در سوره‌ی بقره [و] در سوره‌های دیگر آمده [است]، نشان می‌دهد که پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله به نفوذی‌ها مبتلا بود. در اطراف او و در صحابه‌ی او افرادی بودند که این‌ها زیر عبای پیغمبر صلی الله علیه و آله دنبال فرصتی بودند تا از این فرصت برای [رسیدن به] مال و منال و برای  [دست یابی به] منصب و قدرت خود [استفاده کنند و] به نوایی برسند که همین کار هم شد. حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام از یاران خود و از خواص دل پرخونی دارد. حضرت علی علیه السلام به خواص و اطرافیان خود نفرین می‌کند، «قَاتَلَکُمُ اللَّهُ»[۹]، خدا شما را بکشد شما قلب من را پر از خون کردید.

درد های علی و حسن علیهما السلام

حضرت امیر علیه الصّلاه و السّلام فراوان از اطرافیان و کسانی که جزء کادر رهبری حکومت علوی بودند دل پردردی دارد. نهج البلاغه را شما نگاه کنید با دردهای امیر المؤمنین علیه السلام [آشنا می شوید]، امیر المؤمنین علیه السلام از بیگانه‌ها نمی‌نالد از خودی‌ها، از خواص ناله دارد. مظلومیّت امام حسن مجتبی علیه السلام در این جهت بیشتر از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام است. حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام حتّی برای برگزاری نماز به طور فرادا هم از دست خصوصی‌های خود امنیّت نداشت. در حال نماز خواندن هم امام حسن مجتب علیه السلام ی لباس ضدّ حربه می‌پوشیدند که بتوانند با امنیّت نماز بخوانند.

پروانگان عارف

 امّا نهضت امام حسین علیه السلام ، امّا یاران امام حسین علیه السلام ، امّا مدافعین حریم حسین علیه السلام ، امّا پروانگان حضرت سیّد الشّهداء علیه الصّلاه و السّلام همه عاشق بودند، همه شیدا بودند، همه عارف بودند.

از امام صادق علیه السلام می‌پرسند که چه چیزی باعث شد [که] یاران امام حسین آن‌طور عاشقانه برای شهادت دست از پا نمی‌شناختند؟ حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: «کُشِفَ لَهُمُ الْغِطَاءُ»[۱۰]، پرده‌ها از جلوی دیده‌های آن‌ها کنار رفت، آن‌ها مقامات خود را در بهشت دیدند.

عارف آن کسانی هستند که…

امّا کسی را بی‌جهت عارف نمی‌کنند این عارف‌نماها [بت هایی هستند که آنها را باید شکست]، مرحوم صدر المتألّهین کتابی دارند [به نام] «کَسرِ أَصنَامُ الجَاهِلِیَّهَ» [ایشان] خیلی از این مدّعیان عرفان را بت‌ها می‌شمارند که این بت‌ها را باید شکست. عارف این بسیجی‌ها بودند، عارف آن بچّه‌ی یازده ساله‌ای بود که پدر او جناده شهید شد [در رابطه با او آمده است که روز عاشورا] حضرت سیّد الشّهداء جلوی خیمه‌ نظاره می‌کردند، دیدند که یک نوجوانی شمشیر بلندی حمایل کرده که [این شمشیر] به او نمی‌خورد. [ایشان پسر را] صدا کردند و فرمودند: به تازگی پدر تو شهید شده، داغ پدر دیدی، شاید مادر تو راضی نباشد، کجا می‌روی؟

عرضه داشت «یَا أَبَا عَبدِ الله وَ الله إِنَّ أُمِّی أَمَرَتنی»، [ ای ابا عبدالله] مادرم به من دستور داده که  حسین تنها است، پدر تو شهید شده تو هم برو به او کمک کن یا این شعار «لَا أُفَارِقُ عَمِّی‏»[۱۱] که برای فرزند کوچک امام حسن مجتبی علیه الصّلاه و السّلام است، وقتی [این بچه به سمت قتلگاه] حرکت کرد امام حسین علیه الصّلاه و السّلام با صدای باطن بود یا با صدای ظاهر، حضرت زینب را مخاطب قرار داد فرمود که پسر برادر من را دریاب و نگذار بیاید. حضرت زینب علیها السلام با عجله آمد [و او را گرفت] امّا این نوجوان یک جمله گفت که آب پاکی را به دست عمّه ریخت، گفت عمّه جان تو فکر می‌کنی من از عموی خود جدا می‌شوم؟ «وَ اللَّهِ لَا أُفَارِقُ عَمِّی»، به الله سوگند من هرگز از مولای خود امام حسین علیه الصّلاه و السّلام جدا نمی‌شوم.

شرکت اقشار مختلف در کربلا

[در جریان کربلای] حضرت سیّد الشّهداء علیه الصّلاه و السّلام یکی مسئله‌ی قداست و عظمت رهبری بود، دوم مسئله‌ی اخلاص یاران حضرت سیّد الشّهداء علیه الصّلاه و السّلام بود، سوم شرکت اقشار مختلف که در نهضت امام حسین علیه الصّلاه و السّلام قشر خاصّی نبودند.

مثلاً این‌طور نبود [که] فقرا باشند ولی ثروتمندها راه نداشته باشند، فرهیخته‌ها باشند ولی روستایی‌ها و عشایر راه نداشته باشند، مردها باشند ولی زن‌ها راه نداشته باشند، زن‌ها و مردها باشند ولی کودکان را استثناء کرده باشند. در نهضت امام حسین علیه السلام هر کسی با هر وضعی می‌توانست با امام حسین علیه السلام باشد در به روی او باز بود، لذا از کودکان شش ماهه گرفته تا پیرمردها [در کربلا حضور داشتند] [در روز عاشورا] حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام پیرمردی را دید که خیلی پیر شده و ابروهای او سفید شده است. شخصی که پیر شد [=می شود] موهای ابروها درشت می‌شود و جلوی چشم او را می‌گیرد. حضرت دیدند که این پیرمرد با گوشه‌ی عمّامه این ابروها را به بالا بسته و با آن حالت کِبَر سن عاشقانه مثل شیر شرزه می‌خواهد به طرف خیمه ی [حضرت] برود. امام حسین [او را] صدا زدند [و گفتند] «حَبَّ ذَلَکَ یَا شِیخ»، خوشا به حال تو [و برای بدرقه] امام حسین علیه السلام جلوی خیمه ایستاد و او را بدرقه ‌کرد و اشک می‌ریخت، اشک شوق بود. این عشق چه کرده است.

هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم             هر دم که یاد تو کردم حسین جان جوان شدم

[کربلا دارای] چنین جمعیّتی بود. این [جمعیت] دیگر در دنیا نظیر نداشت مگر در انقلاب ما که این خصیصه‌های [انقلاب] خیلی شباهت به خصائص حسینی دارد. هم رهبری انقلاب در شروع و در ادامه یک فقیه عادل زاهد فرهیخته‌ی فرزانه‌ی خداجوی بی‌تعلّق [بود]، [و همچنین در انقلاب] هیچ استثنایی [بین] امام و خلف او و جمعیّتی هم که یاران این انقلاب هستند نیست، همه سهیم هستند. ما در جبهه، در انقلاب، در این حضور حماسی چهارشنبه‌ی ۹ دی [حضور داریم] واقعاً اگر بخواهیم بعد از عاشورا صحنه‌هایی را شبیه صحنه‌ی عاشورا ترسیم کنیم جز حماسه‌ی ملّت ایران و رهبری انقلاب ایران چیز دیگری را ما نمی‌شناسیم.

ام الصائب زینب است

این روزها روز محنت و مصیبت اسرای کربلا است. حضرت زینب سلام الله علیها امّ المصائب است، مادر او حضرت زهرا علیها السلام [نیز] خیلی مصیبت دیده امّا لقب امّ المصائب برای حضرت زینب علیها السلام است. [درست است که] پهلوی حضرت زهرا علیها السلام آزرده شد، سینه‌ی ایشان مجروح شد، بازوی ایشان شکسته شد، امّا بدن بی‌سر تماشا نکرد، حضرت زهرا علیها السلام سر بریده در تشت طلا ندید، حضرت زهرا علیها السلام نظاره‌گر چوب خیزران بر لب‌های امام حسین نبود، حضرت زهرا علیها السلام سر بالای نی ندید. این زینب بود [که] نگاهی به سر ابی عبد الله کرد [و گفت]:

«مَا تَوَهَّمْتُ یَا شَقِیقَ فُؤَادِی                 کَانَ هَذَا مُقَدَّراً مَکْتُوبَا»[۱۲]

گویا در جنگ‌ها، در تاریخ جنگ‌های عرب سابقه نداشت [که] اگر یک جمعیّتی به جمعیّت دیگر پیروز شود سر آن‌ها را بالای نیزه بزنند.  [در این شعر حضرت زینب علیها السلام می گوید] این را فکر نکرده بودم که برادر من، حسین من، سر تو را بالای نی ببینم.

«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ».

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ * قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ‏َ * لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُون‏َ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ‏ * وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ * لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ‏ِِِ».

«صَدَقَ اللَّهُ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین‏َ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِین وَ سَیِّدِ النَّبِیِّین وَ عَلَی عَلَیٍّ سَیِّدِ الْوَصِیِّین وَ عَلَی الزَّهرَاء سَیِّدَهِ النِّسَاءِ الْعَالَمِین وَ عَلَی الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن سَیِّدی شِبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه وَ عَلَی الأَئِمَّهِ مِنْ وُلْدِهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ مُحَمّدِ بْنِ عَلی وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد وَ موسَی بْنِ جَعْفَر وَ عَلِیِّ بْنِ موسی وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلی وَ الْخَلَفِ الْقَائِم حُجَجِکَ عَلَی عِبَادِک وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِک».

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ نَفسِی بِتَقْوَى اللَّهِ».

«إِنَّ الْمُتَّقینَ فی‏ جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ * فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ».[۱۳]

خوشا به حال پارسایان، خوشا به حال مؤمنان، خوشا به حال دین‌مداران، خوشا به حال کسانی که از گناه فرار می‌کنند تا به مقام عند رب، برسند. «إِنَّ الْمُتَّقینَ فی‏ جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ»، این‌ها به مقام شهدا دست پیدا می‌کنند، رنگ خدا می‌گیرند، «فی‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ».

حادثه ی دل خراش

امّا مناسبت‌هایی که در این ایّام به جا است که گفته شود در رأس این مسائل حادثه‌ی جان خراش عاشورای امسال بود که در کشور امام حسین علیه السلام [اتفاق افتاد]، [آن هم] در میان مردمی که جان آن‌ها، مال آن‌ها، زندگی آن‌ها، عشق آن‌ها امام حسین علیه السلام است و قرن‌ها علاقه‌ی به امام حسین علیه السلام ، وابستگی به امام حسین علیه السلام  [در این مردم] ریشه دارد و این کشور کشور امام حسین علیه الصّلاه و السّلام است. در روز عاشورا گروه‌های مختلفی که همه‌ی آن‌ها در یک چیز مشترک بودند و آن هم بی‌دینی [بود]، به اتّکای فتنه‌گران آمدند و پایکوبی کردند، سوت زدند.

هر شعاری پنجاه تومن!

از ناظران عینی برای من نقل کردند و گفتند که [وقتی] ما [در اغتشاشات] با ماشین می‌آمدیم دیدیم [فتنه گران] کوکتل مولوتوف [به] ماشین جلویی [ما] انداختند و [آن ماشین] آتش گرفت، [بعد] به ماشین ما حمله کردند [که] خود را به یک کوچه‌ای کشاندیم و [در آن جا] کسی [را دیدیم] که خیلی فریاد می‌زند و شعارهایی به نام یکی از کاندیداها می‌داد، [او را]  گرفتیم. گفتیم تو از کجا آمدی؟ گفت افغانی هستم. گفتیم تو این‌جا چه کاره هستی؟ گفت ۲۰۰ هزار تومان به من داده‌اند و یکی کسی را نشان داد، گفت کسی که آن‌جا ایستاده ناظر است که من هر چه پررنگ‌تر فریاد بزنم و شعار بدهم برای هر شعار من ۵۰ هزار تومان باید بدهد. فرد دیگری برای من نقل کرد گفت فردی را دستگیر کردیم که مست بود و روز عاشورا شراب خورده بود و آمده بود.

حادثه بسیار حادثه‌ی سنگینی بود امّا نشان داد که قشون فتنه‌گرها از نظر کمّیت چه تعدادی هستند. کسانی که افراد اصلی هستند و می‌آیند با ملّتی، با تاریخی، با انقلابی می‌خواهند مصاف شوند و خود را رو در روی [آنها] قرار دهند چه تعدادی هستند و چه ماهیّتی در این‌ها پیدا می‌شود. [به هر حال] کسانی هم [بودند] که از افراد بیرونی پول گرفتند [و بین خود] تقسیم کردند [و علاوه بر پول] هم این‌طور کارها را [و] این‌طور پستی‌ها را همراه خود داشتند.

اگر ایمان ندارید وجدان که دارید!

اگر واقعاً کسی خیلی اعتقادات قوی هم نداشته باشد، امّا یک وجدان، تشخّص و ارزش اجتماعی برای خود قائل شود، [راه خود را از این افراد جدا می کند]، چه کسانی در کنار این‌ها هستند؟ این‌ها چطور می‌توانند بگویند [که] آن‌ها طرفدار ما هستند؟ این‌ها چطور [و] با چه رویی می‌توانند با آن ‌ها مقابله کنند؟ با یک ملّت، با یک جمعیّت! در این مدّت عبور از قانون بوده [چراکه] اشخاصی هستند [که] خود را فوق قانون می‌دانند، اگر حرفی دارند حاضر نیستند که با کلید قانون بن‌بست‌های آن‌ها باز شود و اعتقاد دارند که آن‌ها مستثنا [از قانون] هستند. [اول] از قانون عبور کردن، بعد از اسلام [عبور کردن]، [چرا که بعد] از این شعارهای جمهوری ایرانی که داده شد و به اتّکای این‌ها داده شد و این‌ها محکوم نکردند از اسلام هم عبور شد.

مردم ایران بی دین نیستند

 [در جریان فتنه] کم کم از حاکمیّت [اسلام] عبور شد [همانند] قبل از اسلامیّت [مردم ایران] [در این اغتشاشات] مسئله‌ی پاره کردن عکس حضرت امام رحمه الله علیه و شعار علیه اصل ولایت فقیه عبور از حاکمیّت، عبور از قانون اساسی بود و در این جریان نشان داده شد که از جمهوریّت هم این‌ها عبور کردند و حسابی هم برای مردم قائل نیستند. و الله حیف است بعضی از این‌ها خدماتی دارند، بعضی از این‌ها در یک میدان‌هایی صداقت‌هایی و غیرت‌هایی از خود نشان دادند، این‌ها پاره‌های تن ما بودند، این‌ها در کنار ما بودند، ما خوشحال نمی‌شویم که کار به این‌جا رسیده باشد. امّا مردم ایران که جِبلّت آن‌ها، فطرت آن‌ها [با اسلام است] ایران در شرایط حصر جهانی است و در بسیاری از مسائل طیّ ۳۰ سال سختی‌ها را به خود هموار کرده است. مردم ایران نمی‌توانند بی‌دین باشند، نمی‌توانند بی‌ولایت باشند.

ولایت در خون مومن است

حضرت امیر علیه السّلام فرمود که «لَوْ ضَرَبْتُ خَیْشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیْفِی هَذَا عَلَى أَنْ یُبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی»[۱۴]، [یعنی اگر من] با شمشیر دماغ مؤمنی را بزنم و از من ضربه دیده باشد، من او را کاملاً زخمی کرده باشم و بخواهم او با من بد شود مؤمن نمی‌تواند با علی علیه السّلام بد شود، [ولایت] در خون این مردم است. ولایت امیر المؤمنین علیه السّلام در مجرای سیاسی امروز به ولایت فقیه رسیده که به ولایت معصوم علیه السّلام برمی‌گردد، مردم ما خیلی جلو رفته‌اند و ان‌شاء‌الله امام زمان اروحنا فداه خود را به [صحنه] می‌آورند.

 نه دی، اوج اعتراض مردم

مردم این فاجعه را و این شرمندگی را با حضور در ۹ دی [نشان دادند] [از این جریانات] مردم به قدری آشفته بودند و جریحه‌دار بودند [که] قبل از چهارشنبه‌ی ۹ دی هم در تظاهراتی در گوشه و کنار ناراحتی خود را، حمایت خود را از انقلاب، از اسلام، از امام حسین علیه السّلام ، از ولایت فقیه نشان دادند.

امّا ۹ دی یک حماسه‌ی سراسری کشوری بود و سیر شعارها طبیعی بود، سازماندهی نشده بود. در این‌ [تظاهرات] مسئله‌ی انتخابات و دو طرف [انتخابات]، کسی که برده کسی که باخته [مهم نبود] اصلاً مردم در این وادی نبودند. حرکت مردم یک حرکت فطری، یک حرکت طبیعی بود و نشان دادند که مردم در دین‌داری خود خیلی عمیق، با بصیرت، اسلام را انتخاب کردند، [مردم] افتخار می‌کنند که جمهوری آن‌ها رنگ اسلام دارد و از اسلامیّت امروز به عنوان یک هویّت، به عنوان یک ملّیّت، به عنوان یک جبلّت، به عنوان یک طبیعت و حقیقت [استفاده می کنند و امروز] ما [از اسلامی با چنین خصوصیاتی] برخوردار هستیم، آن را هم نمی‌شود کاری کرد ذاتی مردم اسلام است و هیچ قدرتی نمی‌تواند این مردم را از اسلام جدا کند.

اسلام ناب محمدی

اسلام بدون ولایت را هم این‌ها به حکم دو آیه، یکی «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً»[۱۵]یکی هم «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ» [نفی کرده اند]، آن اسلامی که دشمن را مأیوس می‌کند و آن اسلامی که کامل است و نعمت آن تمام است و مهر رضای خدا بر آن اسلام خورده آن اسلامی است که زیر پرچم ولایت است. یعنی رهبری دارد، یعنی امامت دارد، یعنی حکومت و اقتدار دارد. اسلام منزوی، اسلام پر و بال قیچی شده، دشمن را مأیوس نمی‌کند. این ولایت فقیه بود که آب پاکی را روی دست شرق و غرب ریخت و این اقتدار را نشان داد. مردم ما اسلام با ولایت را در این تظاهرات طبیعی و خودجوش خود [خواستار بودند]، [آنها] عمق وجود خود را، عمق پیوند خود را با ولایت فقیه و اسلامی که زیر این پرچم دارد به سوی ظهور امام زمان ارواحنا فداه می‌رود نشان دادند.

مردم نمی توانند فتنه را تحمل کنند

ضمناً [وقتی] من برای نماز می‌خواستم بیایم بیش از یک ساعت من راه می‌رفتم که خود را از جمعیّت بیرون بیاورم [ در این حین] به بعضی افراد که می‌رسیدم ، می‌دیدم که بعضی افراد اسم بعضی ها را می‌برند و شعار علیه آن‌ها می‌دهند، ما گاهی از آن‌ها تقاضا می‌کردیم که این اسم‌ها را نبرید. ولی طبیعت مردم است، مردم به جایی رسیده‌اند که اگر این قانون‌گریزی‌ها ادامه پیدا کند و خدای ناخواسته قوّه‌ی قضائیّه، نیروهای امنیّتی و نیروهای انتظامی از عهده‌ی این کار برنیایند که این آتش را خاموش کنند همچنان مسئله‌ی ناامنی و فتنه سرنوشت این مردم را، ناموس این مردم را، جوان‌های این مردم را، اقتصاد این مردم را، پیشرفت‌های علمی این مردم را تهدید می کند، این ناامنی و فتنه چیزی نیست که مردم بتوانند تحمّل کنند.

من نگران آن هستم که یک وقت مجاری قانونی در فرصتی که باید به مردم پاسخ منطقی بدهند و کارها را درست کنند [این پاسخ] به موقع داده نشود و صبر این مردم تمام شود، مردم ما مردم ولایی هستند. رهبر عزیز ما همیشه دعوت به اعتدال می‌کند، دعوت به آرامش می‌کند، هر نوع حرکت افراطی خلاف رضای رهبری است و مردم امروز رهبر را نایب امام زمان ارواحنا فداه و خود می‌دانند، حریم ایشان را نگه می‌دارند.

مرحله ی تاریخی

مسئله‌ی بعدی مجلس و دولت [است که] در مسئله‌ی یارانه‌ها به توافق رسیدند امّا مرحله‌ی بسیار حسّاس برای کشور است امیدوار هستم با درایت کامل، با عزم ملّی، [این کار انجام شود] این کار کار دولت تنها نیست باید [در مورد] کارگاه‌ها، کارخانه‌ها، باید از قبل برنامه‌ریزی شود. یک وقت تورّم [بیشتر نشود.] این کار که برای صرفه‌جویی سرمایه‌های نسل‌های آینده و برای کم کردن اسراف‌ها و هزینه‌های نا به جا است و ده‌ها مسئله‌ی دیگر که در این شعار داده شده است و در برنامه منظور شده نکند خدای ناخواسته اقشار کم ‌درآمد [آسیب ببینند] باعث شود بعضی کارگاه‌ها نتوانند کار خود را پیش ببرند و بیکاری اضافه شود.

 

کمر همت ببندید!

دشمن هم در کمین است، ما در بدنه‌ها نفوذی داریم، یک وقت‌ یک طور نشود خدای ناخواسته مردمی که جان خود را [در کف دست گذاشته اند ناراضی باشند] من گاهی دیدم بانوانی آمده بودند، دو قلوی خود را در آغوش داشتند، در این تظاهرات ۹ دی همه‌ی اعضای خانواده به دفاع از حریم انقلاب و دفاع از حریم ولایت و دین خود آمده بودند. چنین مردمی باید در نهایت مورد توجّه قرار بگیرند و دولت و مجلس و اساتید دانشگاه‌ها و فرهیختگان و صاحب‌نظران همه مایه بگذارند و خود مردم هم کمر همّت ببندند، آمادگی‌های لازم را داشته باشند و خسارت را در مرحله‌ی انتقالی که کم و بیش قهری است به حدّاقل برسانند.

البتّه «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ»[۱۶]، من این را با قاطعیّت عرض می‌کنم خدا فرموده اگر ایمان و تقوا داشته باشید و درهای زمین من به سوی شما بسته باشد ما در آسمان را به روی شما باز می‌کنیم. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً». توسّلات داشته باشید، توکّل داشته باشید، دامن رحمت خدا را بگیرید.

فقط خود را کوچک می کنند!

مسئله‌ی سوم جسارت و اهانتی بود که امام جمعه‌ی ریاض به مرجعیّت شیعه کرد. آیت الله العظمی آقای سیستانی حفظه الله یکی از مراجع، یکی از ارکان، محور شیعیان عراق و اثرگذار در موقعیّت شیعیان عراق هستند. این اهانتی که این‌جا به عکس امام می‌شود به مقام معظّم رهبری می‌شود با اهانتی که آن امام جمعه در آن‌جا می‌کند این‌ها همه یکی هستند و یک جریان هستند و این نوع اهانت‌ها فقط خود آن‌ها را کوچک می‌کند و موقعیّت مراجع ما را تثبیت می‌کند.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ * قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ * اللَّهُ الصَّمَدُ * لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ * وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ».


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۳۷٫ پس آدم کلماتى را [مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت علیهم السلام که مایه توبه و بازگشت بود] از سوى پروردگارش دریافت کرد و [پروردگار] توبه‏اش را پذیرفت

[۲]– بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۲۴٫

[۳]– مدینه معاجز الأئمه الإثنی عشر، ج‏۴، ص ۵۲٫

[۴]– سوره‌ی هود، آیه ۴۱٫ حرکت کردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست

[۵]– سوره‌ی صافات، آیه ۱۰۷٫ و ما اسماعیل را در برابر قربانى بزرگى [از ذبح شدن‏] رهانیدیم

[۶]– سوره‌ی فجر، آیات ۲۷ و ۲۸ اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته- به سوى پروردگارت در حالى که از او خشنودى و او هم از تو خشنود است، باز گرد.

[۷]– سوره‌ی انبیاء، آیه ۲۷٫ در گفتار بر او پیشى نمى‏گیرند، و آنان فقط به فرمان او عمل مى‏کنند

[۸]– سوره‌ی آل عمران، آیه ۱۴۶ انبوهى دانشمندانِ الهى مسلک [و کاملان در دینِ‏] به همراه آنان جنگیدند.

[۹]– نهج البلاغه، ص ۷۰٫

[۱۰]– بحار الأنوار، ج ۴۴، ص ۲۹۷٫

[۱۱]– بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۵۳٫

[۱۲]– بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵٫

[۱۳]– سوره‌ی قمر، آیه ۵۵٫

[۱۴]– نهج البلاغه، ص ۴۷۷٫

[۱۵]– سوره‌ی مائده، آیه ۳٫ . امروز کفرپیشگان از [شکست‏] دین شما ناامید شده‏اند بنابراین از آنان مترسید و از من بترسید امروز [با نصبِ على بن ابى‏طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایى بر امت‏] دینتان را براى شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم.

[۱۶]– سوره‌ی طلاق، آیه ۲٫ کسی که تقوای الهی پیشه کند