به دیر و بتکده و کعبه و کنشت! حسین!
به تربتی که خدا بذر عشق کِشت! حسین!
 
از این زمین نروم یک قدم که دست خدا
ز خاک کرببلایت گلم سرشت، حسین!
 
اگر چه ماه بنی‌هاشم است، در خور تو
ولی به پای توام دست حق‌نوشت، حسین!
 

به پای تو، سر زیبا رخان سزاست، نه من
چه حاجتت به غلامی سیاه و زشت؟ حسین!
 
به کاسه لیسی مطبخ سرا نمایم فخر
ز خرده نان تو بر سفره‌ی بهشت، حسین!
 
به رنگ خویش بنازم! که تا ابد ز ازل
سیاه‌پوش توام کرده سرنوشت، حسین!
 
سعادتی است، شبیه کتیبه گشته تنم
که خون سرخ، به جسم سیه‌نوشت: «حسین»


شاعر: امیرحسین کاظمی