«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

شب قَدر یک حقیقت ماندگار است که با زمان‌های دیگر تفاوت دارد

«إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا[۲]»؛ تَعبیر لَطیف بلندگوی خداوند، نبیّ مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) «قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ[۳]»؛ این تَعبیر تَعبیر کنایی نیست؛ بلکه برحَسب آنچه که از مَعارف اهل‌بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) استفاده می‌شود، زمان یک باطن سرمَدی دارد و ماندگار است. ظاهرش غیر قارالذات‌ است و نمی‌ماند. لحظات عُمر ما یکی بعد از دیگری سِپَری می‌شود و ما فُرصت‌هایی را از دست داده‌ایم و چون مُنصرم است، قابل برگشت هم نیست. ولی برحَسب تَعبیراتی که هم حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه دارند و هم روایتی که «عُدّه الدّاعی[۴]» نَقل فرموده است که ساعات روز ما به صورت صندوق‌هایی محلّ ذخیره‌سازی اَعمال ماست. و آن روایتی که هر روز و هر شب به ما هُشدار می‌دهد: «أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ[۵]»؛ من یک روز تازه‌ای هستم. اگر استفاده نکردی دیگر من را تا روز قیامت نمی‌بینی. مَعلوم می‌شود روز قیامت ما همه‌ی ایّام و لَیالی‌مان را خواهیم دید. لذا لیله‌القَدر هم یک حقیقت ماندگار است. علاوه بر این‌که شبی است و صُبحی دارد و پایان پَذیر است، تمام می‌شود؛ ولی حقیقتی که در آن شب وجود دارد «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[۶]»، این در بُعد مُلکی که امکان ندارد. این شب از نظر واقعیّت‌های ظاهری با شب‌های دیگر آغازی دارد، انجامی دارد. لحظه به لحظه ما با آن مُواجه هستیم و تمام می‌شود، از دست ما می‌رود. اما این «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یک حقیقتی است که مربوط به مَلکوت آن شب است، مربوط به باطن آن شب هست. از این رو فرمودند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ»؛ ما باید همیشه رَصد کنیم ایّام خاصّی را که مَلکوت ویژه دارد.

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (1)

حقیقتِ وجودی انسان‌ها با یکدیگر مُتفاوت است

اَمکنه هم همین‌جور است. خوشا به حال کسی که زیر قُبّه‌ی امام حسین (علیه السلام) یا نماز و عبادتی در مسجدالحرام، در مسجد نبوی، در مسجد کوفه، در مسجد سَهله و بیت المُقدّس که یکی از مساجد اَربعه‌ی مُمتاز عالَم امکان هست، این‌ها از نظر بُعد مُلکی با دیگر اَمکنه تفاوتی ندارد. خاکش، سنگش، دَرب و دیوارش در جاهای دیگر هم پیدا می‌شود؛ اما یک چیزی در آن‌جا هست که جای دیگر نیست. اَشخاص هم همین‌جور هستند. آدم‌ها از نظر مُلکی، از نظر بدنی، هیچ تفاوتی با هم ندارند؛ ولی حقیقتی که «آقای بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) با آن حقیقت این بدن در اختیار او هست، با یک آدمی مانند من تفاوت نُجومی است. مربوط به این گوشت و پوست و اُستخوان نیست؛ مربوط به آن حقیقت و مَلکوت است که «النَّاسُ مَعَادِنُ‏ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ[۷]»، هم حقیقت وجودی اَشخاص مُتفاوت است و هم ظرفیّت‌ها مُتفاوت است. «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا[۸]»؛ دل‌های ما ظرف است؛ ولی کُدام ظرف نزد خداوند امتیاز دارد؟ بهترین است؟ آن ظرفی که بیشتر جای می‌گیرد، نماز بیشتری می‌شود در آن قرار داد، اَشک‌هایی را می‌شود در آن ذخیره کرد، سَجده‌های طولانی را می‌شود به آن سِپُرد. اَسراری را که انسان از پروردگار متعال در طول مُجاهداتش نَصیبش می‌شود، اگر این دل أَوْعَا نباشد، در وَعْی بودنش، در نگهداری‌اش کفایت نداشته باشد، همه‌ی این‌ها می‌ریزد، یا سَرریز می‌شود و از دست آدم می‌رود. اما انسان‌هایی که قلب مُنشرح دارند، اگر همه‌ی اَسرار در آن قرار بگیرد، یک‌دانه‌اش اِفشا نمی‌شود، به جایی دیگر مُنتقل نمی‌شود؛ «فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا».

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (2)

روزه سِپَر انسان از رَذیلت‌هاست

بنابراین هم خودمان باید ظرفیّتی مُتناسب با داده‌های خداوند در ماه مبارک رمضان که بسیار استثنائی است؛ یک آیه‌ی قرآن در ماه مبارک رمضان برابر یک خَتم قرآن کریم در ماه‌های دیگر است. این برای چه کسی این‌جور است؟ برای کسی که بتواند این سرمایه‌ی عظیم را در خودش حفاظت کند. این است که فرموده‌اند: «اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ مَا لَمْ یَخْرِقْهَا[۹]»؛ روزه سِپَر است. مَعلوم می‌شود که ماهِ روزه ماهِ مُبارزه و مُجاهده است. در جنگ سِپَر لازم است، در صُلح که سِپَر کاربُرد ندارد. ماهِ رمضان ماهِ جهاد است. هم جهاد نظامی، وجود نازنین نبیّ اعظم ما (صلی الله علیه و آله و سلم)، شَفیع ما، پدر ما، کسی که «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ[۱۰]» است، کسی که حَریص بر ماست، کسی که با ما رَئوف و رَحیم است، چه آقایی داریم! چه پُشت‌گرمی داریم! چه دلگَرمی داریم! «یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا[۱۱]» ، «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ[۱۲]»؛ آقای عالَم! سیّد کائنات! در مَحضرت هستیم. در مَحضر تو استغفار می‌کنیم این ساعات آخر ماه شعبان را که ماه شما بود، تا شما هم برای ما استغفار کنید. «تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا[۱۳]»؛ شما که کریم‌تر از حضرت یوسف (علیه السلام) هستید. حضرت یوسف (علیه السلام) به برادران خاطی خودش وقتی آن‌ها گفتند: «تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا»، فرمود: «لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ[۱۴]»؛ نگران نباشید. از ناحیه‌ی من مشکلی ندارید، خدا هم شما را می‌بَخشد. خداوند مهربان‌تر از یوسف (علیه السلام) است؛ «لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ». یا رسول الله! «تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا»؛ ما هم مُتمنّی هستیم شما بفرمایید: «لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ». این وجود نازنین جنگ اَحزابشان در ماه رمضان بود که برحَسب نَقل تا آن روز روزه، افطار و سَحر برایش مَشروع نبود؛ مُتّصل بود. بعد گویا «سلمان» بود که در اَثر خستگی، ولی اگر می‌خوابیدند دیگر حقّ نداشتند، اما بدون خواب مشکلی نبود. خوابش بُرد و نتوانست افطاری یا سَحری بخورد و در اَثر ضعف حالت غِشوه برایش عارض شد. خداوند سلمان را وسیله‌ی گُشایش اُمّت قرار داد و اجازه داد که از موقع افطار تا اذان صُبح وَلو خواب هم رفته باشند، بیدار شوند و چیزی میل کنند. این جنگ در ماه رمضان بود. این زحمات طاقت‌فَرسا در آن روز که یخچالی نبود، یَخی نبود، مُحیط گرم حجاز بود؛ ولی جنگیدند. بی‌محابا در این جنگ حُضور داشتند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مُجاهدتش مدال گرفت. «ضَرْبَهُ عَلّیٍ» در همین‌ها بود؛ «یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَهِ الثقلین[۱۵]». «اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ» نشان می‌دهد که ما همیشه گرفتار جنگ هستیم و در جنگ هم وسیله‌ی حفاظت لازم است و هم وسیله‌ی هُجوم و از پای درآوردن دشمن نیاز است. هم باید ما مُجهّز به تَجهیزاتی باشیم که از تیر دشمن، از رَگبار دشمن، از موشک دشمن در اَمان باشیم. به عنوان سِپَر از او یاد می‌شود. و هم باید تیری داشته باشیم که این تیر ما هم به هدف بخورد. خداوند متعال این روزه را به عنوان سِپَر مُعرّفی کرده است. دعا هم سِلاح است؛ کاری را که دلِ شکسته می‌کند، کاری را که اَشک سَحر می‌کند، کاری را که سوز مَظلوم می‌کند هیچ موشکی و هیچ بُمبی نمی‌تواند آن را انجام بدهد. لذا باید به این اُمور ظریف توجّه کرد. فرمود: روزه سِپَر است؛ اما ممکن است این سِپَر آسیب ببیند و دیگر حفاظت نکند؛ «مَا لَمْ یَخْرِقْهَا». سِپَر را سالم نگاه دارید.

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (5)

ماه مبارک رمضان ماهِ مُجاهده است

چه چیزی سِپَر را آسیب می‌زند که دیگر جلوی تیر نمی‌تواند ما را صیانت و حفاظت کند؟ عَرض کردند: چگونه خَرْق می‌شود؟ فرمود: گناه او را خَرْق می‌کند. بنابراین باید همه‌ی ما این سِپَر را در سِپَر بودنش بعون ‌الله، به لُطف پروردگار متعال بتوانیم در این ماهی که می‌آید بین خد و خدا هیچ گناهی از ما سر نزده باشد؛ چه گناه جوانحی، چه گناه جوارحی. و «حَسَنَاتُ اَلْأَبْرَارِ سَیِّئَاتُ اَلْمُقَرَّبِینَ[۱۶]»؛ بعضی از چیزها گناه فقهی نیست؛ ولی گناهی است که اَثر خودش را دارد. مرحوم آقای «شیخ محمّد حسین مُفسر اصفهانی» (رضوان الله تعالی علیه) صاحب تفسیر بسیار قَویم «زُبده البیان[۱۷]» گفته بودند: در عُمرم گناه نکردم؛ ولی گاهی فکر گناه به ذهنم آمده است. اَمثال «آقای بهجت» (اعلی الله مقامه الشریف) فکر گناه هم نکردند، امام (رضوان الله تعالی علیه) فکر گناه هم نکرد. خداوند متعال به‌قَدری آیینه‌ی وجود این‌ها را شَفاف کرده بود، بی‌زنگار بود که آن قَذارت گناه را می‌دیدند. خداوند به آن‌ها نشان می‌داد. و این‌ها که جای خود را دارند؛ مرحوم «کربلایی کاظم[۱۸]» حافظ قرآن که هم یک عَوام بَسیطی بوده است و مُطلقا درس نخوانده است، امضا نداشته است، الفبا نخوانده است؛ و هم از نظر هوش بالا نبوده است. آن‌هایی که یادشان می‌آمد و برای ما نَقل کردند، گفته‌اند ضریب هوشی او کمتر از مُتوسط بود. خیلی مَعمولی بود، خیلی بَسیط بود؛ ولی در اَثر صیانت نَفْس، در اَثر کَف نَفْس در برابر آنچه که خداوند خوشش نمی‌آید، به هر سر سُفره‌ای که می‌نشسته اگر غذا حرام بود، مالِ مُخمّس‌شده نبود یا مالِ دیگری بود، مُتوجّه می‌شد، می‌فَهمید. گویا در روحش علامت می‌دادند. لذا همیشه یک مُختصر نان خُشکی همراه خودش بود. سر هر سُفره‌ای می‌رفت و می‌دید که آن‌جا مشکل دارد، مُطلقا از آن غذا نمی‌خورد. این‌ها هیچ‌وقت فکرِ گناه هم نمی‌کنند. زیرا گناه یک عُفونتی دارد، بویِ عَفِن دارد و اَشخاصی که گیرندگی عَرشی دارند، این آلودگی‌های فرشی برای آن‌ها علامت می‌دهد و عکس‌العمل دارد. ولی اگر انسان در همین حَدّ فقهی کُنترل کند، این سفارش همیشگی مرحوم آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) که می‌فرمودند: «مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اَللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ[۱۹]»، علومی که نتیجه‌ی تقواست، «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا[۲۰]»؛ در اَثر تقوا علوم دیگر هم برای آدم می‌آید؛ ولی آن چیزی که مهمّ است این تَشخیص است. «یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا»؛ آدم قدرت تَشخیص مَصلحت از مَفسده، دوست از دشمن، اُمور دُنیوی و اُخروی را می‌یابد. سر خودش کُلاه نمی‌گذارد. بعضی‌ها نامه‌ی عملشان در چند مرحله بازرسی می‌شود و نهایتاً مَعلوم می‌شود همه‌ی اَعمالشان مشکل دارد، یک عمل صالح از این عالَم به خانه‌ی قَبر نبُرده است. لذا تَعبیر دَقیق حضرت حقّ (سبحانه و تعالی) «مَنْ جَاءَ» هست؛ «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ[۲۱]» ، «إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ[۲۲]». بتواند این حَسنه را ببَرد. صِرف تَحصیل حَسنه و عمل صالح کافی نیست؛ بلکه مَحفوظ بودن این حَسنه تا آن عالَم که آدم ببیند «جَاءَ بِالْحَسَنَهِ». قلب سَلیم هم همین‌جور است. آدم با هر نمازی شُستشو می‌شود؛ سلامت قلب پیدا می‌کند. «إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ[۲۳]»؛ سیّئات بیماری دل است و حَسنات هم مُعالجه‌ی دل است. آدم مُعالجه‌ می‌شود. ولی این اُفت و خیز بالاخره مَعلوم نیست سرنوشت نهایی چه خواهد شد. آدم آن لحظه‌ی آخر به چه صورتی از دنیا می‌رود. هم «جَاءَ بِالْحَسَنَهِ» هست و هم «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ[۲۴]» هست. این است که ماه مبارک رمضان ماهِ مُجاهده است، ماهِ مُبارزه است.

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (6)

ماه رمضان ماهِ خلوت خود با خداست

در جنگ یک لحظه غفلت جبهه را ویران می‌کند و سرنوشت یک ملّتی را دگرگون می‌کند. یک لحظه غفلت دشمنِ «إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ[۲۵]»؛ رَصدش قَوی هست. اِشراف دارد و غفلت‌های ما را می‌بیند. این است که حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) همواره با سوز و گُدازی خودش را به خداوند می‌سِپُرد. «لَیْتَ شِعْرِی فِی غَفَلاَتِی أَ مُعْرِضٌ[۲۶]»؛ یک لحظه غفلت باعث می‌شود آدم از چشم بیُفتد و دشمن ببیند ما غافل هستیم، هُجوم بیاورد و آن‌وقت اگر در قَعر جَهنّم اُفتادیم، او می‌اندازد، او رَحم ندارد، او به کم قانع نیست، او برای ما یک ذرّه عمل را هم تَحمُّل نمی‌کند. دار و نَدارمان را بر باد می‌دهد و به آتش می‌کِشد. چون ما یک دشمن نامَرئی داریم، اِبلیس (غَضبه الله و لَعنه و قَد لَعنه و خَذله) و نَفْس اَمّاره‌ی ما خطرناک‌تر از خودِ شیطان هست. لذا یک مقداری در این ماه خلوت با خود، خلوت با خدا مهم‌تر از اَعمال جَوارحی است. «اَلْقَصْدُ إِلَى اَللَّهِ بِالْقُلُوبِ[۲۷]»؛ قابل مُقایسه‌ی با خسته‌کردن جَوارح نیست. آدم با خدا بنشیند و ببیند چه کرده است؟ یک عمل قابل عَرضه دارد؟ گناهان خودش را ببیند، حسادت‌های خودش را ببیند، از خود راضی ‌بودن‌های خودش را ببیند، عُجب خودش را ببیند، امتیازطَلبی خودش را ببیند، نبودِ ایثار و عَفو در وجود خودش را کَشف کند. ماه ماهی است که اگر غفلت کردیم، با همین وَضع واردِ ماه رمضان شدیم، در ماه رمضان هم غُفران الهی به دلیل حُجُب ظُلمانی که در وجودِ ما هست شامل حال ما نشد، اگر ماه رمضان رفت و ما هم همان بودیم، «فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ[۲۸]»، دیگر غُفرانی شامل حالش نخواهد شد.

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (3)

اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) وسیله‌ی تَقرُّب انسان به خداوند متعال هستند

یک مَسأله مَسأله‌ی مُراقبه و مُحاسبه است که آدم لحظه به لحظه خودش را مؤاخذه می‌کند و نسبت به کارهای خودش چون و چرا داشته باشد. نکند که خراب کرده است! نکند که ویروس که امروز هم در فرستادن ویروس‌ها خیلی دقیق شده‌اند. در دقیق‌ترین اَبزار دیجیتالی شیطان که خیلی ماهر است، با ما هم خیلی آشناست، زیر و بَم نیّت‌مان را بَلد است، لذا این بازشناسی اَعمال خودمان، رفتار خودمان، نیّات خودمان، تَعامُل خودمان را با خداوند متعال، با خودمان، با خَلق خداوند خیلی می‌تواند برای ما ذخیره‌ساز باشد و مَنشأ تحَوُّل رمضانی است. ضیافت انتقال است؛ انتقال یک تَحوُّل است. ما نباید همانی باشیم که قبلاً بودیم؛ باید یک فرد جدیدی شده باشیم و همه‌ی شرایط‌مان تغییر کرده باشد. تا حال نزد خودمان بودیم، در دنیا بودیم؛ حالا نزد خداییم، میهمان خداییم. باید برای خودمان روشن بشود که ما بوی خدا می‌دهیم. ما به نور خدا مُنوّر شدیم، ما مُزیّن به ایمان بالله شدیم. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَ جِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا[۲۹]»؛ خودمان را مَحَک بزنیم. ببینیم وقتی قرآن می‌خوانیم ارتقاء برایمان پیش می‌آید؟ خداوند چیزهای جدیدی به ما می‌دهد؟ فَهم جدید، نور جدید، توفیق جدید، حالِ جدید، تَشرُّفی، رؤیای صادقه‌ای پیش می‌آید. آیا این اِزدیاد ایمان با آیات قرآن کریم تا کنون مورد توجّه ما بوده است؟ نکند همین‌جور تعداد کمی خَتم قرآن کرده باشیم، ولی یک دَرجه بالا نرفته باشیم؟! این است که این مَسأله‌ی «اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ» خیلی پیام دارد، پیام‌های مُتعددی دارد. ولی هرقَدر هم ما اهل مُراقبه باشیم، اهل مُشارطه باشیم، اهل مُحاسبه باشیم، اهل مُعاتبه باشیم، ما ضعیف هستیم. «خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا[۳۰]» ، «خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ[۳۱]» ، «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ[۳۲]»؛ ما به دَرجات سُفلی سقوط کرده‌ایم. ما نمی‌توانیم از این گودالِ عَمیق اَسفل السّافلین با این اَعمالی که در حَدّ خودمان است، مگر ما می‌توانیم این فاصله‌ی بی‌نهایت را طی کنیم و به خدا برسیم؟ امکان ندارد. این‌جاست که فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ[۳۳]»؛ تقوا بدون ابتغاء وسیله هیچ بُردی برای ما ندارد. ما دَرجا می‌زنیم. ما خودمان را بزرگ می‌کنیم. بله اَعمال صالح برای شیطان هم عاید داشت. ۱۰ هزار سال عبادتش این بَسط وجود را به او داد و این نانَجیب «یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَى اَلدَّمِ[۳۴]»؛ این همه قَرن‌ها زنده مانده است، به همه‌ی بنی‌آدم راه دارد، در دل‌ها ورود می‌کند، در فکرها اثر می‌کند، این نتیجه‌ی همان شش هزار سال عبادتی بود که در جمع فرشتگان انجام داده بود. اگر ما هم خیلی زرنگ باشیم، نه محیط‌مان به پاکی محیط او می‌رسد و نه ما به اندازه‌ی او توان عبادت داریم. عبادتش خیلی قوی و شدید بوده است؛ ولی نهایتاً چه شد و به کجا رسید! آن چیزی که می‌رساند خُضوع در برابر خلیفه‌ی خدا‌ بود؛ «اسْجُدُوا لِآدَمَ[۳۵]»؛ باید خودش را به پای آدم می‌انداخت، اما نینداخت؛ باید سر به آستان خلیفه‌الله می‌گذاشت که نگذاشت. وقتی آدم خودش باشد و به عمل خودش واگذار بشود، خیلی وضعش وَخیم می‌شود. حتی اعمال صالحش این درس‌ها، این علوم که آدم را خیلی مَغرور می‌کند، سُکْر علم در روایت یکی از خطراتی که گفته‌اند باید خودمان را حراست کنیم مَستی علم است. آدم وقتی استعداد بالایی دارد، فَهم خوبی دارد، به دَرجات علمی می‌رسد، دیگر آرام آرام کسی را قبول ندارد. در رقابت همه‌جا خودش را پیروز می‌بیند و «أنَا رَجُلٌ» می‌گوید و این همان تَفرعُن است، این همان شیطان است، این همان «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَى[۳۶]» است. ولی سرگذاشتن به آستان خلیفه‌ی خداوند و دورنشدن از حَریم آن‌ها تنها اُمید ماست. «مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا، وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ، إِلَى اللّهِ تَدْعُونَ، وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ[۳۷]»؛ شما دلیل هستید؛ ما که بدون دلیل به خدا نمی‌رسیم. دلیل ما، راهبَر ما، راهنمای ما شما هستید. لذا توجّه به وجود نازنین طبیب‌مان، اُمیدمان، پَناهمان، یوسف فاطمه‌مان، امام زمان‌مان (ارواحنا فداه)، میهمان خداوند هستیم؛ ولی سُفره‌دارش امام زمان‌ (ارواحنا فداه) است. شب قَدرش زیر پَرچم امام زمان‌ (ارواحنا فداه) است. هم سرنوشت پرونده‌هایمان را در شب قدر مُشخّص می‌کند، بر اَساس گذشته‌هایمان و آینده‌مان راه‌ ما را تعیین می‌کند، امضاء می‌کند. لذا به معنی واقعی کلمه همه کاره‌ی ما حضرت مهدی ما (ارواحنا فداه) است، آقای ماست. اُنس‌مان را با این آقا بیشتر بکنیم. نه در قالب اَلفاظ، بلکه با ایشان خلوت کنیم.

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (4)

توصیه‌ی مرحوم آیت الله بهجت (رحمت الله علیه) در مورد دعای فرج

مرحوم آقای بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) این دعای «إِلهِى عَظُمَ الْبَلاءُ» را مَخصوصاً در سفرهای زیارتی می‌گفتند که زیاد بخوانید. واقعاً «إِلهِى عَظُمَ الْبَلاءُ»؛ نمی‌دانی بَلا چه‌قَدر شدید است، چه‌قَدر وسیع است، چه‌قَدر مَرموز است. از جایی که آدم فکر نمی‌کند درون فتنه می‌اُفتد، درون دردسر می‌اُفتد، درون ظُلمت می‌اُفتد. همه‌ی راه‌ها برایش بسته می‌شود. می‌بیند عَجب بُن‌بَستی برایش پیش آمده است! هرگز فکر این را نمی‌کرد. «إِلهِى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفاءُ[۳۸]»؛ نمی‌دانستم این‌قدر عاجز هستم. نمی‌دانستم این‌جور در کَمین هستند. نمی‌دانستم این‌گونه دشمنان بی‌رَحم دارم و این‌جور من را می‌زنند؛ «وَ بَرِحَ الْخَفاءُ». «وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ[۳۹]»؛ به معنی واقعی کلمه «وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ». زمین‌ که تنگ است، تنگنا هم هست؛ در حَدّ روح ما، خواسته‌ی ما، آرزوی ما که نیست. دنیا خیلی مَحدود است؛ ما که برای دنیا نیامده‌ایم. «اَلدُّنْیَا سِجْنُ[۴۰]»؛ این‌جا زندان است. مَعلوم است که زندان تنگ و تنگناست. ما که این‌جا ارضاء نمی‌شویم. زندان کسی را ارضاء نمی‌کند؛ اما مشکل‌تر از این «ضاقَتِ الْأَرْضُ»، «مُنِعَتِ السَّماءُ[۴۱]» است. «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ[۴۲]»؛ دیگر دعاها بالا نمی‌رود؛ دیگر تو هم تحویل‌مان نمی‌گیری؛ «وَ مُنِعَتِ السَّماءُ». «وَ أَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکى[۴۳]»؛ وقتی آدم این حقایق را، این بیچارگی را با همین جملاتی که منّت گذاشته‌اند و در اختیار ما گذاشته‌اند، بی‌اختیار آن توسُّل می‌آید. «یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِىُّ، یَا عَلِىُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیانِى[۴۴]»؛ مَعنی‌اش این است که من دیگر کم آوردم. دیگر نشد، کم آوردم. شما باید دستم‌ را بگیرید. دشمنِ نَفْس من را زمین زده است، شیطان سوارم شده است. اسارتم قطعی شده است، دیگر او من را می‌بَرد. «وَ انْصُرانِى[۴۵]»؛ حالا که می‌بینید گرفتار شده‌ام، اسیر شده‌ام؛ وقت نُصرت شماست. شما باید دستم را بگیرید، کمکم کنید. آن بزرگواران می‌گویند: ما مهدی (عجَّل الله تعالی فرجه الشریف) را برای شما ذخیره کرده‌ایم. آن‌جا دیگر سُراغ صاحب خودمان می‌روید و می‌گویید: «یَا مَوْلانا یَا صاحِبَ الزَّمانِ[۴۶]»؛ از قول حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) نَقل شده است همه‌ی آناتِ امام زمان (ارواحنا فداه) «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ[۴۷]» خودِ این تَسبیح بَحثی دارد که اگر عُمری بود و دور هم بودیم، یک نکات گفتنی نسبت به تَسبیح هست که تَسبیح هم نَبض سِیر اِلی‌الله و سُلوک اِلی‌الله این تَسبیح است. تَسبیح خیلی مهمّ است.

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (7)

روضه و توسّل به حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها)

اما وجود نازنین حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) که همیشه اَنفاس ایشان تَسبیح است؛ «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ»؛ آقای ما همیشه رمضان است، همیشه شب قدر است، همیشه در قُلّه است، همیشه مقام عِند رَبّی دارد، «عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ[۴۸]» دارد. نه، خودش اعظم است، خودش اسم اعظم پروردگار متعال است. مع‌ذلک یکی از بهترین عبادت‌ها گریه‌ی بر مَظلومیّت اهل‌بیت عصمت و طهارت (سلام الله علیهم اجمعین) است. ما در این‌جا دو دلیل داریم: یکی این است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواستند که خلوت کنند. وقتی خلوت شد، ایشان گفتند: «اِبکِنی[۴۹]». حضرت زهرا (سلام الله علیها) «نعم العون على طاعه اللّه[۵۰]» بود. اصلاً مأموریتش این بود که سُفره‌ی عُبودیّت حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را همیشه گرم نگاه دارد. گریه‌ی بر حضرت زهرا (سلام الله علیها) از برترین عبادت‌ها بود. علی جان! هرکاری داری کنار بگذار، به من گریه کُن. این سُفره فقط سُفره‌ی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نبود؛ مادر این مائده را برای من و شما هم نگاه داشته است. به ما هم می‌گوید: «اِبکِنی»؛ مَظلومیّت بی‌بی گریه دارد. آدم باورش می‌آید ریحانه الرّسول (صلی الله علیه و آله و سلم)، اِنسیه‌‌ای که حوراء بهشتی است که در قالب انسان خودش را نشان می‌دهد، با شدّت لطافتی که مَظهر کامل لَطیف الهی است دستِ نامَحرم که آن هم چه دستی بود! خداوند لَعنتش کند، دستش بشکند.

«وَ جَاوَزَ الحَدَّ بِلَطْمِ الخَدِّ     *****     سَلَّتْ یدُ الطُّغْیانِ وَ التَّعْدِى[۵۱]»؛

هنگام شهادتش هم گفت: بِسترم را رو به قبله قرار بدهید. دراز کشیدند. «فِضّه» می‌گوید: دیدم دستش را بر روی صورتش گرفته است. در مورد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) هم این‌ها خواسته‌اند ما از این عبادت محروم نشویم. فرموده‌اند: «أنَا قَتیلُ العَبرَهِ[۵۲]»؛ «السَّلامُ عَلَى أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ[۵۳]»؛ خیلی دلش غَم‌زده بود. نمی‌دانم کُدام غَم به قلب مبارکش فشار وارد می‌کرد. کنار نَعش جوانش گفت: «على الدنیا بعدک العفا[۵۴]»؛ کنار نَعش عَلمدارش و عَلَمش گفت: «الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی[۵۵]». «قَلَّتْ حِیلَتِی» یعنی دیگر بیچاره شدم؛ «وَ قَلَّتْ حِیلَتِی». اما وقتی شش‌ماهه‌اش تیر خورد، آن‌جا دیگر از این‌ها بالاتر بود. گفت: «هَوَّنَ عَلَىَّ»؛ یعنی این‌جا دیگر کار بَشر نیست که صبر کند. «هَوَّنَ عَلَىَّ ما نَزَلَ بی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللّهِ[۵۶]»…

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ[۵۷]»؛ راضی نشو آلوده نزدت بیاییم؛ «فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ».

تذکّرات حضرت اُستاد به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک رمضان

الحمدلله همه‌ی شما آشنا هستید، رَه رفته هستید؛ ولی چند تا تذکّر هم عرض می‌کنم که بعضی از آن‌ها را خودم هم مُوفّق نیستم، ولی آرزو دارم همه‌ی شما توفیق داشته باشید. یکی از ابتدای ماه مبارک رمضان تا شب بیست و سوّم، از امشبی که می‌آید هزار مرتبه « إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» را بخوانید. این از اقتضائاتی است که اگر کسی این راه را برود، حقیقت شب قَدر را دَرک می‌کند که مرحوم سیّد بن طاووس (اعلی الله مقامه الشریف) می‌گوید: من شب قَدر را دَرک کردم، یافتم، نُزول مَلائکه را دیدم؛ «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ[۵۸]». یا شبی صد مرتبه سوره‌ی مبارکه‌ی دُخان را تلاوت کنید. هر دوی این‌ها برای نیل به قُلّه‌ی رمضان که دَرجات شب قدر است که دیگر بالاتر از او نیست. شب قَدر معراج است و انسان را به مُنتهی‌اِلیه حرکت می‌رساند. یکی هم احیاء همه‌ی لَیالی ماه مبارک رمضان است که هم مرحوم آیت الحقّ آقای «میرزا علی آقای قاضی» (رضوان الله تعالی علیه) و هم خودِ مرحوم «آقای طباطبایی» (رحمت الله علیه) مُطلقا شب‌های ماه مبارک رمضان خواب نداشتند؛ همه‌ی شب را بیدار بودند. یکی هم بودنِ با حضرت زهرا (سلام الله علیها) است. این گوشه‌ی چادر مادرتان را رَها نکنید. «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ اَلْقَدْرِ[۵۹]»؛ بی‌بیِ عالَم در این جهت نزدیک‌ترین وسیله است؛ چیزی نزدیک‌تر از او نیست. و اُمیدوارم نه تنها گناه نکنیم، بلکه مَکروهی هم از ما سر نزند. میهمان ویژه هستیم، دعوتمان کرده است و آن هم پیامبرش را واسطه قرار داده است. کارت دعوتش قرآن کریم است. چه اَکرم الاَکرمینی! چه سَفیر کَریمی! چه نامه‌ی کریمانه‌ای! ما را دعوت کرده است. با این مُقدّمات به آن‌جا برویم و نزد خودش غافل باشیم از این‌که ما میهمان هستیم و میزبانمان دارد لحظه به لحظه از ما پذیرایی می‌کند. «أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ» یعنی همین؛ یعنی لحظه به لحظه نزد من هستید. سیم‌تان را قَطع نکنید. همه‌ی نَفَس‌هایتان را پذیرایی می‌کنم. وقتی می‌خوابید هم نزد من خوابیده‌اید. نَوازشتان می‌کنم، خودم شما را خوابانده‌ام. ماه رمضان و ضیافت این سُفره خیلی لطیف است و اصلاً نَظیر ندارد. لذا این توجّه و حُضور مادر همه‌ی توفیقاتِ رمضانی است. در مورد قرآن کریم هم ان‌شاءالله هم خَتم قرآن داشته باشید و هم تَدبُّر وَلو فی‌الجُمله داشته باشید. حالا الحمدلله برنامه‌هایی که برادران عزیزمان برای ماه رمضان در نظر گرفته‌اند که تفسیر و این موارد است، خیلی خوب است، ولی کافی نیست. مهم این است که قرآن آدم را ببَرد. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ[۶۰]»؛ این قرآن می‌تواند برای ما بُراق باشد و ما را ببَرد. ان‌شاءالله همین‌جوری که در دعاها مرحوم آیت الله بهجت (اعلی الله مقامه الشریف) فرمودند: همه‌ی دعاها را بخوان؛ ولی به یک فَرازهایی می‌رسی که می‌بینی این دارد با دل تو بازی می‌کند. داری دگرگون می‌شوی و داری عوض می‌شوی. این ذکر خاصّ است، خوراک خاصّ است؛ آن‌جا را رَها نکُن. آیات قرآن کریم هم همین‌جور است. وقتی آدم قرآن می‌خواند یک آیاتی آدم را می‌گیرد. آن سُفره‌ی خاصّی است که خداوند برای شما خواسته است. آن‌جا را غَنیمت بشمارید. و اُمیدوارم دست هم را بگیرید. بی‌کینه بودن، بی‌توقُّع بودن، مَرنج و مَرنجان بودن، مُطلقا عصبانی نشدن، وَلو آدم کارهای بد ببیند، وَلو جَفا ببیند، خَم به اَبرو نیاورد. آن سِعه‌ی‌صدر، آن برخورد کریمانه، چطور مَلائکه با ما این‌جور هستند؟ «وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ * کِرَامًا کَاتِبِینَ[۶۱]»؛ این‌ها با این‌که مُحافظ شما هستند، ولی مُچ شما را نمی‌گیرند، به شما اَخم نمی‌کنند. کریمانه با شما هستند. همه‌ی ما در این ماه کریم باشیم. در اَبعاد مُختلف آن کرامت ماه مبارک رمضان را در زندگی خودمان ان‌شاءالله به فَضل الهی و به توفیق الهی و با نظر امام زمان (ارواحنا فداه) در نظر داشته باشیم. یک نگاه که کم نیست، برای ایشان که چیزی نیست. یک نیمه‌نگاهی به ما بکنند، ما هم کریم می‌شویم ان‌شاءالله؛ کریمانه زندگی می‌کنیم.

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم

Sadighi-14031204-Hoze-Thaqalain_IR (8)

دعا

«اللّهُمَّ انّا نَسْئَلُکَ وَ نَدْعُوکَ بِاسْمِکَ الْعَظیمِ الْاعْظَمِ، الْاعَزِّ الْاجَلِّ الْاکْرَمِ یَا حَمِیدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ یَا عَالِی بِحَقِّ عَلِیٍّ یَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَهَ یَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ یا قَدیمَ الْإِحْسَان بِحَقِّ الْحُسَیْنِ[۶۲]».

خدایا! امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) را برسان.

خدایا! این ماه ما را با حضرت حُجّت (ارواحنا فداه) مُرتبط کُن.

خدایا! قلب ایشان را از ما راضی کُن.

خدایا! به دست مبارک ایشان پرونده‌ی ما را از همه‌ی گناهانمان پاک کُن.

خدایا! دل و جان ما را شُستشو بده.

خدایا! ما را برای همیشه در سنگر بندگی مُستقر بفرما.

خدایا! ما را از کشتی نجات امام حسین (علیه السلام) پیاده نکُن.

خدایا! ما را در این کشتی مُستقر کُن.

خدایا! ما را از امام حسین‌مان (علیه السلام) جُدا مَکُن.

خدایا! به علی اصغر امام حسین (علیه السلام) قَسمت می‌دهیم به بیچارگی‌مان رَحم کُن.

خدایا! ما را به خودمان وامَگذار.

خدایا! نَفْس‌مان را بر ما مُسلّط نَکُن.

خدایا! شیطان را به ما راه نده.

خدایا! رهبر خوبمان را حفظ کُن.

خدایا! این نعمت را از مردم مسلمان نگیر.

خدایا! مُقاومت را پیروز کُن.

خدایا! شیطان بزرگ و اَیادی‌اش مَخصوصاً این غُدّه‌ی سرطانی مُنطقه را نابود کُن.

خدایا! دست مُنافقین داخلی، نُفوذی‌ها و مُتمایلین به کُفر و غرب را کوتاه کُن.

خدایا! خیانت‌هایشان را افشا کُن.

خدایا! مردم ما را از این میکروب‌ها نجات عنایت بفرما.

خدایا! خیر و بَرکت به مَعیشت، به فرهنگ، به تربیت، به ایمان و به اخلاص مَرحمت بفرما.

الها! پروردگارا! گذشتگانمان، والدین‌مان، مَشایخ‌مان، حق‌دارانمان، کسانی که در این عالَم بودند اما دستشان کوتاه شده است، همگی را همراه امام راحل‌مان (رضوان الله تعالی علیه) و شهدای عظیم‌الشأن‌مان سر سُفره‌ی حضرت صدیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) آنچه که اگر بودند عبادت می‌کردند و خداوند به آن‌ها می‌داد، به آن‌ها کَرَم بفرما.

خدایا! همگی‌شان را از ما راضی بگردان.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۸، صفحه ۲۲۱.

[۳] عیون ‏أخبار الرضا، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۲۹۵٫

«إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّی الله عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم خَطَبَنَا ذَاتَ یَوْمٍ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ الْمَغْفِرَهِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَهٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَهٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَهِ کِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَیْتَامِ النَّاسِ کَمَا یُتَحَنَّنُ عَلَى أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَیْهِ أَیْدِیَکُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَوَاتِکُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ یَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا بِالرَّحْمَهِ إِلَى عِبَادِهِ یُجِیبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ یُلَبِّیهِمْ‏ إِذَا نَادَوْهُ وَ یَسْتَجِیبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَکُمْ مَرْهُونَهٌ بِأَعْمَالِکُمْ فَفُکُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ وَ ظُهُورُکُمْ ثَقِیلَهٌ مِنْ أَوْزَارِکُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِکْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا یُعَذِّبَ الْمُصَلِّینَ وَ السَّاجِدِینَ وَ أَنْ لَا یُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ أَیُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْکُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ کَانَ لَهُ بِذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَهٍ وَ مَغْفِرَهٌ لِمَا مَضَ».

[۴] «عُدّهُ الدّاعی و نَجاحُ السّاعی» کتابی است به زبان عربی در موضوع ادعیه و اخلاق، تألیف احمد بن محمد بن فهد حلی (متوفای ۸۴۱ق) این کتاب مشهورترین اثر ابن فهد حلی و از کتاب‌های مهم در موضوع خود است و چندین بار با ترجمه‌های مختلف فارسی منتشر شده است. مؤلف در ابوابی شش‌گانه به مباحثی همچون تعریف دعا، ترغیب بر آن، چگونگی و آداب دعا خواندن پرداخته و در هر باب، احادیث مربوط به آن موضوع را گردآوری کرده است. ابن فهد خود این کتاب را تلخیص کرده است.

[۵] من لا یحضره الفقیه، جلد ۴، صفحه ۳۹۷.

«وَ فِی رِوَایَهِ اَلسَّکُونِیِّ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: مَا مِنْ یَوْمٍ یَمُرُّ عَلَى اِبْنِ آدَمَ إِلاَّ قَالَ لَهُ ذَلِکَ اَلْیَوْمُ أَنَا یَوْمٌ جَدِیدٌ وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِیدٌ فَقُلْ فِیَّ خَیْراً وَ اِعْمَلْ فِیَّ خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ بِهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ فَإِنَّکَ لَنْ تَرَانِی بَعْدَ هَذَا أَبَداً»

[۶] سوره مبارکه قدر، آیه ۳٫

[۷] من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج‏ ۴، ص ۳۸۰، ح ۵۸۲۱؛ الکافی، ثقه الاسلام کلینی، ج ‏۸، ص ۱۷۷؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۴، ص ۱۲۱٫

[۸] نهج البلاغه، بخشی از حکمت ۱۴۷؛ ارزش علم و علما.

«وَ مِنْ کَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِکُمَیْلِ بْنِ زِیَادٍ النَّخَعِیِّ. قَالَ کُمَیْلُ بْنُ زِیَادٍ أَخَذَ بِیَدِی أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَخْرَجَنِی إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَهٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ. النَّاسُ ثَلَاثَهٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاهٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ. یَا کُمَیْلُ، الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ یَحْرُسُکَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَهُ وَ الْعِلْمُ یَزْکُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ، وَ صَنِیعُ الْمَالِ یَزُولُ بِزَوَالِهِ. یَا کُمَیْلَ بْنَ زِیَادٍ مَعْرِفَهُ الْعِلْمِ دِینٌ یُدَانُ بِهِ، بِهِ یَکْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَهَ فِی حَیَاتِهِ وَ جَمِیلَ الْأُحْدُوثَهِ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَ الْعِلْمُ حَاکِمٌ وَ الْمَالُ مَحْکُومٌ عَلَیْهِ. یَا کُمَیْلُ هَلَکَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْیَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِیَ الدَّهْرُ، أَعْیَانُهُمْ مَفْقُودَهٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِی الْقُلُوبِ مَوْجُودَهٌ. هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً -وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ- لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَهً؛ بَلَى [أُصِیبُ] أَصَبْتُ لَقِناً غَیْرَ مَأْمُونٍ عَلَیْهِ، مُسْتَعْمِلًا آلَهَ الدِّینِ لِلدُّنْیَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِیَائِهِ؛ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَهِ الْحَقِّ، لَا بَصِیرَهَ لَهُ فِی أَحْنَائِهِ، یَنْقَدِحُ الشَّکُّ فِی قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَهٍ، أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاکَ؛ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّهِ سَلِسَ الْقِیَادِ لِلشَّهْوَهِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ؛ لَیْسَا مِنْ رُعَاهِ الدِّینِ فِی شَیْءٍ، أَقْرَبُ شَیْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَهُ؛ کَذَلِکَ یَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِیهِ. اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّهٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَیِّنَاتُهُ، وَ کَمْ ذَا وَ أَیْنَ أُولَئِکَ؟ أُولَئِکَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، یَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَیِّنَاتِهِ، حَتَّى یُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ یَزْرَعُوهَا فِی قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِیقَهِ الْبَصِیرَهِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْیَقِینِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْیَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَهٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِکَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ الدُّعَاهُ إِلَى دِینِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْیَتِهِمْ. انْصَرِفْ یَا کُمَیْلُ إِذَا شِئْتَ».

[۹] مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، جلد ۷، صفحه ۳۶۸.

«وَ عَنِ اَلْمَجَازَاتِ اَلنَّبَوِیَّهِ لِلسَّیِّدِ اَلرَّضِیِّ، عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ مَا لَمْ یَخْرِقْهَا».

[۱۰] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۸٫

«لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ».

[۱۱] سوره مبارکه یوسف، آیه ۹۷٫

«قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ».

[۱۲] سوره مبارکه نساء، آیه ۶۴٫

«وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ۚ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا».

[۱۳] سوره مبارکه یوسف، آیه ۹۱٫

«قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ إِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ».

[۱۴] سوره مبارکه یوسف، آیه ۹۲٫

«قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ».

[۱۵] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۲۱۶؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۳۲٫

[۱۶] کشف الغمه فی معرفه الأئمه، جلد ۲، صفحه ۲۵۴.

[۱۷] زُبدَهُ البیان فی براهینِ احکام القرآن کتابی در تفسیر آیات الاحکام (آیات فقهی) که مقدس اردبیلی از عالمان شیعی قرن دهم هجری قمری آن‌ را نگاشته است. این اثر از رایج‌ترین آثار در تفسیر آیات فقهی قرآن است. در این کتاب، آیات فقهی قرآن به ترتیب ابواب فقهی در ۱۸ بخش از طهارت تا قضا و شهادات، تفسیر شده است. مقدس اردبیلی در این کتاب، به ارائه برخی اندیشه‌های فقهی مخالف مشهور فقیهان شیعه پرداخته است که پاکی شراب، واجب نبودن غسل جنابت تا اذان صبح در رمضان و واجب نبودن جهر (با صدای بلند) در نماز صبح و مغرب و عشا برای مردان، از جمله این فتاوا است. برای این اثر، نسخه‌های خطی، شروح و حواشی متعددی نوشته شده است. کتاب زبده البیان از ابتدا مورد توجه فقیهان و مفسران بود و به گفته عقیقی بخشایشی، نویسنده کتاب طبقات مفسران شیعه، کتاب زبده البیان از متداول‌ترین و بهترین آثار در تفسیر و تبیین آیات فقهی قرآن است.[همچنین شرح‌ها و حواشی متعددی بر این کتاب نوشته شده، ۱۲ نفر از عالمان بر آن حاشیه زده و شش بار به فارسی ترجمه و تلخیص شده است. برخی از شروح و حواشی این اثر عبارتند از: حاشیه‌ فیض کاشانی (درگذشت ۱۰۹۱ق)، شرح مفاتیح الاحکام قهپایی (درگذشت ۱۰۹۲ق)، حاشیه‌ سید نعمت الله جزایری (درگذشت ۱۱۱۲ق) و شرح تحصیل الاطمئنان میر محمدابراهیم بن محمدمعصوم حسینی تبریزی (درگذشت ۱۱۴۵ق).

به گفته رضا استادی و علی اکبر زمانی نژاد، نام صحیح کتاب، زبده البیان فی براهین احکام القرآن است، هرچند نام کتاب با عناوین دیگری چون زبده البیان فی شرح آیات احکام القرآن یا آیات الاحکام نیز نگارش شده است. به لحاظ محتوا، در ابتدای کتاب تفسیری از سوره حمد آورده شده و پس از آن اندکی در حقیقت ایمان و نیز روایاتی که بر امامت بلافصل علی (علیه السلام) اشاره دارد، سخن گفته سپس آیات فقهی قرآن را به ترتیب ابواب فقهی در ۱۸ بخش، از طهارت تا قضا و شهادات، تفسیر کرده است. اردبیلی در زبده، به شرح و تفسیر قریب به ۴۰۰ آیه قرآن کریم می‌پردازد و در خصوص استفاده از منابع مرتبط، نام افزون بر شصت منبع را یاد می‌کند که شامل منابعی تفسیری، فقهی، رجالی و حدیثی است. در این میان، کمتر از کتابی ادبی استفاده شده است. میان کتاب‌های تفسیری آیات الاحکام، از کنز العرفان یاد کرده و در ترتیب مطالب و عناوین از آن استفاده نموده اما در محتوا و ارائه نظر اندیشمندان، استقلال دارد. بیشترین ارجاعات اردبیلی به سه کتاب مجمع البیان طبرسی، الکشاف زمخشری و انوار التنزیل بیضاوی می‌باشد. زبده تنها تعلیق‌هایی بر این سه اثر برجسته در حوزه تفسیر نیست و فارغ از این سه منبع، مطالب فراوانی دارد. بنا به برخی گزارشات، تاریخ فراغت از نگارش اثر سال ۹۸۹ق بوده است. به گزارش آقابزرگ تهرانی، زبده در سال ۱۲۶۷ش (۱۳۰۵ق) در تهران به چاپ رسیده است. دیگر آنکه در سال‌های ۱۳۶۸ق و ۱۳۸۶ق نیز چاپ شده است. یک چاپ هم در انتشارات کتابخانه مرتضویه با تحقیق محمدباقر بهبودی منتشر شد. همچنین به گزارش آقایان استادی و زمانی نژاد، زبده البیان در سال ۱۳۷۵ش و در ضمن مجموعه آثار محقق اردبیلی انتشار یافت، اما به دلیل چاپ محدود (هزار نسخه) و استفاده همگان از این کتاب، دوباره منتشر شد. در چاپ دوم از برخی محققان در تصحیح و تدقیق متن، مقابله نسخه‌ها و منبع یابی متن، استفاده شده است. این اثر در سال ۱۳۷۸ش در ۲۰۰۰ نسخه و در انتشارات مؤمنین قم به چاپ رسیده است.

[۱۸] کربلایی کاظم ساروقی (۱۳۰۰-۱۳۷۸ق)، از حافظان قرآن کریم. او کشاورزی ساده و بی‌آلایش بود که ظاهراً به سبب حساسیت در پرداخت به موقع سهم فقرا (زکات) از محصولاتش، مورد عنایت قرار گرفته و به نحوی معجزه‌آسا حافظ کل قرآن شده بود به گونه‌ای که سوره‌های قرآن را نه تنها از ابتدا بلکه از انتهای آنها قرائت می‌کرد و در عین اینکه سواد خواندن و نوشتن نداشت کلمات قرآن را بی‌درنگ در لابلای دیگر متون تشخیص می‌داد. کربلایی کاظم به وسیله علما و بزرگان بسیاری مورد آزمایش قرار گرفت و حفظ شگفت‌آور وی از سوی آنها تایید شد. وی در محرم سال ۱۳۷۸ق، در قم درگذشت و در قبرستان نو قم یعنی قبرستان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به خاک سپرده شد.

[۱۹] الخرائج و الجرائح، جلد ۳، صفحه ۱۰۵۸.

[۲۰] سوره مبارکه انفال، آیه ۲۹٫

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقَانًا وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ۗ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ».

[۲۱] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶۰٫

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا ۖ وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ».

[۲۲] سوره مبارکه صافات، آیه ۸۴٫

[۲۳] سوره مبارکه هود، آیه ۱۱۴٫

«وَ أَقِمِ الصَّلَاهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ۚ ذَٰلِکَ ذِکْرَىٰ لِلذَّاکِرِینَ».

[۲۴] سوره مبارکه شعراء، آیه ۸۹٫

[۲۵] سوره مبارکه اعراف، آیه ۲۷٫

«یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ».

[۲۶] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۱، صفحه ۲۲.

«تم، [فلاح السائل] ، رَوَى صَاحِبُ کِتَابِ زُهْدِ مَوْلاَنَا عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَخِیهِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَهَ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ حَبَّهَ اَلْعُرَنِیِّ قَالَ: بَیْنَا أَنَا وَ نَوْفٌ نَائِمَیْنِ فِی رَحَبَهِ اَلْقَصْرِ إِذْ نَحْنُ بِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ فِی بَقِیَّهٍ مِنَ اَللَّیْلِ وَاضِعاً یَدَهُ عَلَى اَلْحَائِطِ شَبِیهَ اَلْوَالِهِ وَ هُوَ یَقُولُ إِنَّ فِی خَلْقِ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ  إِلَى آخِرِ اَلْآیَهِ قَالَ ثُمَّ جَعَلَ یَقْرَأُ هَذِهِ اَلْآیَاتِ وَ یَمُرُّ شِبْهَ اَلطَّائِرِ عَقْلُهُ فَقَالَ لِی أَ رَاقِدٌ أَنْتَ یَا حَبَّهُ أَمْ رَامِقٌ قَالَ قُلْتُ رَامِقٌ هَذَا أَنْتَ تَعْمَلُ هَذَا اَلْعَمَلَ فَکَیْفَ نَحْنُ فَأَرْخَى عَیْنَیْهِ فَبَکَى ثُمَّ قَالَ لِی یَا حَبَّهُ إِنَّ لِلَّهِ مَوْقِفاً وَ لَنَا بَیْنَ یَدَیْهِ مَوْقِفاً لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ أَعْمَالِنَا یَا حَبَّهُ إِنَّ اَللَّهَ أَقْرَبُ إِلَیَّ وَ إِلَیْکَ مِنْ حَبْلِ اَلْوَرِیدِ  یَا حَبَّهُ إِنَّهُ لَنْ یَحْجُبَنِی وَ لاَ إِیَّاکَ عَنِ اَللَّهِ شَیْءٌ قَالَ ثُمَّ قَالَ أَ رَاقِدٌ أَنْتَ یَا نَوْفُ قَالَ قَالَ لاَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ مَا أَنَا بِرَاقِدٍ وَ لَقَدْ أَطَلْتُ بُکَائِی هَذِهِ اَللَّیْلَهَ فَقَالَ یَا نَوْفُ إِنْ طَالَ بُکَاؤُکَ فِی هَذَا اَللَّیْلِ مَخَافَهً مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى قَرَّتْ عَیْنَاکَ غَداً بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَا نَوْفُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ قَطْرَهٍ قَطَرَتْ مِنْ عَیْنِ رَجُلٍ مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ إِلاَّ أَطْفَأَتْ بِحَاراً مِنَ اَلنِّیرَانِ یَا نَوْفُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ رَجُلٍ أَعْظَمَ مَنْزِلَهً عِنْدَ اَللَّهِ مِنْ رَجُلٍ بَکَى مِنْ خَشْیَهِ اَللَّهِ وَ أَحَبَّ فِی اَللَّهِ وَ أَبْغَضَ فِی اَللَّهِ یَا نَوْفُ إِنَّهُ مَنْ أَحَبَّ فِی اَللَّهِ لَمْ یَسْتَأْثِرْ عَلَى مَحَبَّتِهِ وَ مَنْ أَبْغَضَ فِی اَللَّهِ لَمْ یَنَلْ بِبُغْضِهِ خَیْراً عِنْدَ ذَلِکَ اِسْتَکْمَلْتُمْ حَقَائِقَ اَلْإِیمَانِ ثُمَّ وَعَظَهُمَا وَ ذَکَّرَهُمَا وَ قَالَ فِی أَوَاخِرِهِ فَکُونُوا مِنَ اَللَّهِ عَلَى حَذَرٍ فَقَدْ أَنْذَرْتُکُمَا ثُمَّ جَعَلَ یَمُرُّ وَ هُوَ یَقُولُ لَیْتَ شِعْرِی فِی غَفَلاَتِی أَ مُعْرِضٌ أَنْتَ عَنِّی أَمْ نَاظِرٌ إِلَیَّ وَ لَیْتَ شِعْرِی فِی طُولِ مَنَامِی وَ قِلَّهِ شُکْرِی فِی نِعَمِکَ عَلَیَّ مَا حَالِی قَالَ فَوَ اَللَّهِ مَا زَالَ فِی هَذَا اَلْحَالِ حَتَّى طَلَعَ اَلْفَجْرُ».

[۲۷] مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار، جلد ۱، صفحه ۲۵۷.

«قَالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلْقَصْدُ إِلَى اَللَّهِ بِالْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنَ اَلْقَصْدِ إِلَیْهِ بِالْبَدَنِ وَ حَرَکَاتُ اَلْقُلُوبِ أَبْلَغُ مِنْ حَرَکَاتِ اَلْأَعْمَالِ».

[۲۸] بحار الانوار، جلد ۹۶، صفحه ۱۵۷؛ عیون اخبار الرضا، جلد ۱، صفحه ۲۹۵؛ بخشی از خطبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آستانه ی ماه رمضان.

«…هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَی ضِیَافَهِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِیهِ مِنْ أَهْلِ کَرَامَهِ اللَّهِ أَنْفَاسُکُمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکُمْ فِیهِ عِبَادَهٌ وَ عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ بِنِیَّاتٍ صَادِقَهٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَهٍ أَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصِیَامِهِ وَ تِلَاوَهِ کِتَابِهِ. فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِیمِ وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَی فُقَرَائِکُمْ وَ مَسَاکِینِکُمْ وَ وَقِّرُوا کِبَارَکُمْ وَارْحَمُواصِغَارَکُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَکُمْ. وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا یَحِلُّ النَّظَرُ إِلَیْهِ أَبْصَارَکُمْ وَ عَمَّا لَا یَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَیْهِ أَسْمَاعَکُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَی أَیْتَامِ النَّاسِ یُتَحَنَّنْ عَلَی أَیْتَامِکُمْ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکُمْ…».

[۲۹] سوره مبارکه انفال، آیه ۲٫

«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ».

[۳۰] سوره مبارکه نساء، آیه ۲۸٫

«یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُخَفِّفَ عَنْکُمْ ۚ وَ خُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِیفًا».

[۳۱] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۳۷٫

«خُلِقَ الْإِنْسَانُ مِنْ عَجَلٍ ۚ سَأُرِیکُمْ آیَاتِی فَلَا تَسْتَعْجِلُونِ».

[۳۲] سوره مبارکه تین، آیه ۵٫

[۳۳] سوره مبارکه مائده، آیه ۳۵٫

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَ جَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».

[۳۴] الکافی، جلد ۸، صفحه ۱۱۳.

«عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَهَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَهِدَ إِلَى آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنْ لاَ یَقْرَبَ هَذِهِ اَلشَّجَرَهَ فَلَمَّا بَلَغَ اَلْوَقْتُ اَلَّذِی کَانَ فِی عِلْمِ اَللَّهِ أَنْ یَأْکُلَ مِنْهَا نَسِیَ فَأَکَلَ مِنْهَا وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لَقَدْ عَهِدْنٰا إِلىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً »  فَلَمَّا أَکَلَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلشَّجَرَهِ أُهْبِطَ إِلَى اَلْأَرْضِ فَوُلِدَ لَهُ هَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ وَ وُلِدَ لَهُ قَابِیلُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ ثُمَّ إِنَّ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمَرَ هَابِیلَ وَ قَابِیلَ أَنْ یُقَرِّبَا قُرْبَاناً وَ کَانَ هَابِیلُ صَاحِبَ غَنَمٍ وَ کَانَ قَابِیلُ صَاحِبَ زَرْعٍ فَقَرَّبَ هَابِیلُ کَبْشاً مِنْ أَفَاضِلِ غَنَمِهِ وَ قَرَّبَ قَابِیلُ مِنْ زَرْعِهِ مَا لَمْ یُنَقَّ فَتُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُ قَابِیلَ وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ اِبْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبٰا قُرْبٰاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمٰا وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ اَلْآخَرِ»  إِلَى آخِرِ اَلْآیَهِ وَ کَانَ اَلْقُرْبَانُ تَأْکُلُهُ اَلنَّارُ فَعَمَدَ قَابِیلُ إِلَى اَلنَّارِ فَبَنَى لَهَا بَیْتاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَنْ بَنَى بُیُوتَ اَلنَّارِ فَقَالَ لَأَعْبُدَنَّ هَذِهِ اَلنَّارَ حَتَّى تَتَقَبَّلَ مِنِّی قُرْبَانِی ثُمَّ إِنَّ إِبْلِیسَ لَعَنَهُ اَللَّهُ أَتَاهُ وَ هُوَ یَجْرِی مِنِ اِبْنِ آدَمَ مَجْرَى اَلدَّمِ فِی اَلْعُرُوقِ فَقَالَ لَهُ یَا قَابِیلُ قَدْ تُقُبِّلَ قُرْبَانُ هَابِیلَ وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ قُرْبَانُکَ وَ إِنَّکَ إِنْ تَرَکْتَهُ یَکُونُ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَى عَقِبِکَ وَ یَقُولُونَ نَحْنُ أَبْنَاءُ اَلَّذِی تُقُبِّلَ قُرْبَانُهُ فَاقْتُلْهُ کَیْلاَ یَکُونَ لَهُ عَقِبٌ یَفْتَخِرُونَ عَلَى عَقِبِکَ فَقَتَلَهُ فَلَمَّا رَجَعَ قَابِیلُ إِلَى آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لَهُ یَا قَابِیلُ أَیْنَ هَابِیلُ فَقَالَ اُطْلُبْهُ حَیْثُ قَرَّبْنَا اَلْقُرْبَانَ فَانْطَلَقَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَوَجَدَ هَابِیلَ قَتِیلاً فَقَالَ آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لُعِنْتِ مِنْ أَرْضٍ کَمَا قَبِلْتِ دَمَ هَابِیلَ وَ بَکَى آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى هَابِیلَ أَرْبَعِینَ لَیْلَهً ثُمَّ إِنَّ آدَمَ سَأَلَ رَبَّهُ وَلَداً فَوُلِدَ لَهُ غُلاَمٌ فَسَمَّاهُ هِبَهَ اَللَّهِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَهَبَهُ لَهُ وَ أُخْتُهُ تَوْأَمٌ فَلَمَّا اِنْقَضَتْ نُبُوَّهُ آدَمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ اِسْتَکْمَلَ أَیَّامَهُ أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَنْ یَا آدَمُ قَدِ اِنْقَضَتْ نُبُوَّتُکَ وَ اِسْتَکْمَلْتَ أَیَّامَکَ فَاجْعَلِ اَلْعِلْمَ اَلَّذِی عِنْدَکَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ وَ مِیرَاثَ اَلْعِلْمِ وَ آثَارَ عِلْمِ اَلنُّبُوَّهِ فِی اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ عِنْدَ هِبَهِ اَللَّهِ فَإِنِّی لَنْ أَقْطَعَ اَلْعِلْمَ وَ اَلْإِیمَانَ وَ اَلاِسْمَ اَلْأَکْبَرَ وَ آثَارَ اَلنُّبُوَّهِ مِنَ اَلْعَقِبِ مِنْ ذُرِّیَّتِکَ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ لَنْ أَدَعَ اَلْأَرْضَ إِلاَّ وَ فِیهَا عَالِمٌ یُعْرَفُ بِهِ دِینِی وَ یُعْرَفُ بِهِ طَاعَتِی وَ یَکُونُ نَجَاهً لِمَنْ یُولَدُ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ نُوحٍ وَ بَشَّرَ آدَمَ بِنُوحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى بَاعِثٌ نَبِیّاً اِسْمُهُ نُوحٌ وَ إِنَّهُ یَدْعُو إِلَى اَللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ یُکَذِّبُهُ قَوْمُهُ فَیُهْلِکُهُمُ اَللَّهُ بِالطُّوفَانِ وَ کَانَ بَیْنَ آدَمَ وَ بَیْنَ نُوحٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَشَرَهُ آبَاءٍ أَنْبِیَاءُ وَ أَوْصِیَاءُ کُلُّهُمْ وَ أَوْصَى آدَمُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى هِبَهِ اَللَّهِ أَنَّ مَنْ أَدْرَکَهُ مِنْکُمْ فَلْیُؤْمِنْ بِهِ وَ لْیَتَّبِعْهُ وَ لْیُصَدِّقْ بِهِ…».

[۳۵] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۴٫

«وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ».

[۳۶] سوره مبارکه نازعات، آیه ۲۴٫

[۳۷] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف جامعه کبیره.

«…فَالرَّاغِبُ عَنْکُمْ مارِقٌ، وَ اللَّازِمُ لَکُمْ لاحِقٌ، وَ الْمُقَصِّرُ فِی حَقِّکُمْ زاهِقٌ، وَ الْحَقُّ مَعَکُمْ وَ فِیکُمْ وَ مِنْکُمْ وَ إِلَیْکُمْ، وَ أَنْتُمْ أَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَ مِیراثُ النُّبُوَّهِ عِنْدَکُمْ، وَ إِیابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ، وَ حِسابُهُمْ عَلَیْکُمْ، وَ فَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَکُمْ، وَ آیاتُ اللّٰهِ لَدَیْکُمْ، وَ عَزائِمُهُ فِیکُمْ، وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَکُمْ، وَ أَمْرُهُ إِلَیْکُمْ، مَنْ والاکُمْ فَقَدْ والَى اللّٰهَ، وَ مَنْ عاداکُمْ فَقَدْ عادَى اللّٰهَ، وَ مَنْ أَحَبَّکُمْ فَقَدْ أَحَبَّ اللّٰهَ، وَ مَنْ أَبْغَضَکُمْ فَقَدْ أَبْغَضَ اللّٰهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللّٰهِ؛ أَنْتُمُ الصِّراطُ الْأَقْوَمُ، وَ شُهَداءُ دارِ الْفَناءِ، وَ شُفَعاءُ دارِ الْبَقاءِ، وَ الرَّحْمَهُ الْمَوْصُولَهُ، وَ الْآیَهُ الْمَخْزُونَهُ، وَ الْأَمانَهُ الْمَحْفُوظَهُ، وَ الْبابُ الْمُبْتَلَىٰ بِهِ النَّاسُ، مَنْ أَتَاکُمْ نَجَا، وَ مَنْ لَمْ یَأْتِکُمْ هَلَکَ، إِلَى اللّٰهِ تَدْعُونَ، وَ عَلَیْهِ تَدُلُّونَ، وَ بِهِ تُؤْمِنُونَ، وَ لَهُ تُسَلِّمُونَ، وَ بِأَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَ إِلَىٰ سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ، وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُونَ، سَعَدَ مَنْ والاکُمْ، وَ هَلَکَ مَنْ عاداکُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَکُمْ، وَ ضَلَّ مَنْ فارَقَکُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکُمْ، وَ أَمِنَ مَنْ لَجَأَ إِلَیْکُمْ، وَ سَلِمَ مَنْ صَدَّقَکُمْ، وَ هُدِیَ مَنِ اعْتَصَمَ بِکُمْ، مَنِ اتَّبَعَکُمْ فَالْجَنَّهُ مَأْواهُ، وَ مَنْ خالَفَکُمْ فَالنَّارُ مَثْواهُ، وَ مَنْ جَحَدَکُمْ کافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَکُمْ مُشْرِکٌ، وَ مَنْ رَدَّ عَلَیْکُمْ فِی أَسْفَلِ دَرَکٍ مِنَ الْجَحِیمِ…».

[۳۸] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

[۳۹] همان.

[۴۰] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۶۴، صفحه ۲۴۲.

«محص، [التمحیص] ، عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : اَلدُّنْیَا سِجْنُ اَلْمُؤْمِنِ وَ جَنَّهُ اَلْکَافِرِ فَأَمَّا اَلْمُؤْمِنُ فَیُرَوَّعُ فِیهَا وَ أَمَّا اَلْکَافِرُ فَیُمَتَّعُ فِیهَا».

[۴۱] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

[۴۲] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف کمیل.

«اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِى وَسِعَتْ کُلَّ شَىْءٍ، وَ بِقُوَّتِکَ الَّتِى قَهَرْتَ بِها کُلَّ شَىْءٍ، وَ خَضَعَ لَها کُلُّ شَىْءٍ، وَ ذَلَّ لَها کُلُّ شَىْءٍ، وَ بِجَبَرُوتِکَ الَّتِى غَلَبْتَ بِها کُلَّ شَىْءٍ، وَ بِعِزَّتِکَ الَّتِى لَایَقُومُ لَها شَىْءٌ، وَ بِعَظَمَتِکَ الَّتِى مَلَأَتْ کُلَّ شَىْءٍ، وَ بِسُلْطانِکَ الَّذِى عَلَا کُلَّ شَىْءٍ، وَ بِوَجْهِکَ الْباقِى بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّ شَىْءٍ، وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِى مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَىْءٍ، وَ بِعِلْمِکَ الَّذِى أَحَاطَ بِکُلِّ شَىْءٍ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الَّذِى أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَىْءٍ؛ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ، یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ، وَ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ. اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَهْتِکُ الْعِصَمَ. اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ النِّقَمَ. اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُغَیِّرُ النِّعَمَ. اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تَحْبِسُ الدُّعَاءَ. اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتِى تُنْزِلُ الْبَلَاءَ؛ اللّٰهُمَّ اغْفِرْ لِى کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ، وَ کُلَّ خَطِیئَهٍ أَخْطَأْتُها. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِذِکْرِکَ، وَ أَسْتَشْفِعُ بِکَ إِلَىٰ نَفْسِکَ، وَ أَسْأَلُکَ بِجُودِکَ أَنْ تُدْنِیَنِى مِنْ قُرْبِکَ، وَ أَنْ تُوزِعَنِى شُکْرَکَ، وَ أَنْ تُلْهِمَنِى ذِکْرَکَ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُکَ سُؤَالَ خَاضِعٍ مُتَذَلِّلٍ خَاشِعٍ، أَنْ تُسامِحَنِى وَ تَرْحَمَنِى، وَ تَجْعَلَنِى بِقَسْمِکَ رَاضِیاً قانِعاً، وَ فِى جَمِیعِ الْأَحْوَالِ مُتَواضِعاً…».

[۴۳] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای فرج امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).

[۴۴] همان.

[۴۵] همان.

[۴۶] همان.

[۴۷] بحار الانوار، جلد ۹۶، صفحه ۱۵۷؛ عیون اخبار الرضا، جلد ۱، صفحه ۲۹۵؛ بخشی از خطبه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آستانه ی ماه رمضان.

[۴۸] سوره مبارکه قمر، آیه ۵۵٫

«فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ».

[۴۹] بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۷۸،۱۷۴.

«ابکنی ان بکیت یا خیر هاد     *****     واسبل الدمع فهو یوم الفراق

یا قرین البتول اوصیک بالنسل     *****     فقد اصبحا حلیفا اشتیاق

ابکنی و ابکی للیتامی و لا تنسی     *****     قتیل العدا بطف العراق

فارقوا اصبحوا یتامی حیاری     *****     احلفوالله فهو یوم الفراق».

[۵۰] تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، جلد ۹، صفحه ۴۸۵.

«و فی کتاب المناقب لابن شهر آشوب، عن النّبیّ صلّى اللّه علیه و آله حدیث طویل فی آخره بیان ما جرى منه علیه السّلام أیّام تزویج فاطمه علیها السّلام [من علیّ علیه السّلام-] . و فیه: فسأل علیّا: کیف وجدت أهلک؟ قال: نعم العون على طاعه اللّه. و سأل فاطمه. فقالت: خیر بعل. فقال: اللّهمّ اجمع شملهما [و ألّف بین قلوبهما] و اجعلهما و ذرّیّتهما من ورثه جنّه النّعیم».

[۵۱] دیوان الأنوار القدسیه، شعری از حضرت آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی؛ کتاب وفاه الصّدیقه الزَّهرا (علیها السّلام) تألیف سید عبد الرزّاق موسوى مقرّم ص ۳۶ و ص ۳۷.

«…وَ لِلسِّباطِ رَنَّه صَدَاهَا             فِى مَسْمَعِ الدَّهْرِ فَمَا أشْجَاهَا

وَ الأثَرُ البَاقِى کَمِثْلِ الدُّمْلُجِ       فِى عَضُدِ الزَّهْرَآء أقوَى الحُجَج

وَ مِن سَوادِ مَتْنِهَا اسْوَدَّ الْفَضَا     یا سَاعَدَ اللهُ الْإمام المُرتَضَى

وَ لَسْتُ أدْرِى خَبَرَ المِسْمَارِ        سَلْ صَدْرَهَا خِزَانَه الأسْرَارِ

وَ فِى جَنِینِ المَجْدِ مَا یدْمِى الحَشَا    وَ هَلْ لَهُمْ إخْفَاءُ أمر قَدْ فَشَا

وَ البَابُ وَ الْجِدَارُ وَ الدِّمَاءُ           شُهُودُ صِدْقِ مَا بِهِ خِفَاءُ

لَقَدْ جَنَى الجَانِى عَلَى جَنِینِهَا          فَانْدَکَّتِ الجِبَالُ مِنْ حَنِینِها

وَ رَضَّ تِلْکَ الْأضْلُعَ الزَّکّیه         رِزِّیه مَا مِثْلُهَا رَزِّیه

وَ جَاوَزَ الحَدَّ بِلَطْمِ الخَدِّ              سَلَّتْ یدُ الطُّغْیانِ وَ التَّعْدِى

فَاحْمَرَّتِ العَینُ وَ عَینُ المَعْرِفَه     تُذْرِفُ بِالدَّمْعِ عَلَى تِلْکَ الصَّفَه

وَ لَا یزِیلُ حَمْزَه العَینِ سِوَى       بِیضِ السُّیوفِ یوْمَ ینشَرُ اللِّوَى

فَإنَّ کَسْرَ الضِّلعِ لَیسَ ینجَبِر       إلّا بِصَمصَامٍ عَزِیزٍ مُقْتَدِر

أهَکَذَا یصْنَعُ بِابْنَه النَّبِى             حِرْصاً عَلَى المُلْکِ فَیا لَلْعَجبِ…».

[۵۲] امالی، شیخ صدوق، ص ۱۱۸؛ منتهی الامال، محدث قمی، ص ۵۳۸؛ بحارالا نوار، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۷۹٫

«أنَا قَتیلُ العَبرَهِ، لا یذکرُنی مُؤمِنٌ إلَا استَعبَرَ».

[۵۳] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام).

«السَّلامُ عَلَىٰ وَلِیِّ اللّٰهِ وَ حَبِیبِهِ، السَّلامُ عَلَىٰ خَلِیلِ اللّٰهِ وَ نَجِیبِهِ، السَّلامُ عَلَىٰ صَفِیِّ اللّٰهِ وَ ابْنِ صَفِیِّهِ، السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ، السَّلامُ عَلَىٰ أَسِیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ. اللّٰهُمَّ إِنِّى أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابْنُ وَلِیِّکَ، وَ صَفِیُّکَ وَ ابْنُ صَفِیِّکَ، الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ، أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ، وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ، وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلادَهِ، وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَهِ، وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَهِ، وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَهِ، وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْأَنْبِیَاءِ، وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلَىٰ خَلْقِکَ مِنَ الْأَوْصِیَاءِ، فَأَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ، وَ مَنَحَ النُّصْحَ…».

[۵۴] تاریخ الطبری ۳: ۳۳۱٫ / الارشاد: ۲۳۹٫ / ذریعه النجاه: ۱۲۸٫ / مقتل الحسین لابی مخنف: ۱۲۹ من قوله (قتل الله) مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی ۲: ۳۱٫ / بحار الانوار ۴۵: ۴۳٫ / العوالم ۱۷: ۲۸۵ / وقعه الطف: ۲۸۱٫ / البدایه والنهایه ۸: ۲۰۱٫ / مثیر الاحزان: ۶۹٫ / اللهوف: اعیان الشیعه ۱: ۶۰۷ و فى الاربعه الاخیره الى قوله (بعدک العفا). / الدمعه الساکبه ۴: ۳۳۱٫ / ینابیع الموده: ۴۱۵٫ / ناسخ التواریخ ۲: ۳۵۵٫

(قتل الله قوما قتلوک ما أجرأهم على الرحمان و على رسوله، و على انتهاک حرمه الرسول، على الدنیا بعدک العفا.) قال حمید بن مسلم: فکأنی أنظر إلى امرأه خرجت مسرعه کأنها الشمس الطالعه تنادی بالویل و الثبور، و تقول: یا حبیباه یا ثمره فؤاداه، یا نور عیناه! فسألت عنها فقیل: هی زینب بنت علی علیه السلام و جاءت و انکبت علیه، فجاء الحسین فأخذ بیدها فردها إلى الفسطاط، و أقبل علیه السلام بفتیانه و قال: (احملوا أخاکم)، فحملوه من مصرعه، فجاوا به حتى وضعوه عند الفسطاط الذی کانوا یقاتلون أمامه. و قال أبو مخنف: ثم انه علیه السلام وضع ولده فی حجره و جعل یمسح الدم عن ثنایاه، و جعل یلثمه ویقول: یا ولدى أما انت فقد استرحت من هم الدنیا و غمها و شدائدها و صرت الى روح و ریحان و قد بقى أبوک و ما اسرع اللحوق بک). و قال القندوزى إنه علیه السلام قال: (لعن الله قوما قتلوک یا ولدی، ما اشد جرأتهم على الله، و على انتهاک حرم رسول الله صلى الله علیه و آله)، و أهملت عیناه بالدموع، و صرخن النساء فسکتهن الامام و قال لهن: (اسکتن فإن البکاء امامکن). و فی روایه ثالثه: انه علیه السلام حین رأى ولده الشهید قال: (یا ثمره فؤاداه، و یا قره عیناه).

[۵۵] بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۵، ص ۴۱.

«الْآنَ انْکَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی».

[۵۶] السید ابن طاووس، الحسینی، علی بن موسی متوفای ۶۶۴ ق، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص ۶۹، ناشر انوار الهدی، قم، ایران، چاپخانه مهر، چاپ الاولی، سال چاپ ۱۴۱۷.

«وَ لَمَّا رَاَی الْحُسَیْنُ (علیه‌السّلام) مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ اَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَی لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَی هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا؟ هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِاِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی اِعَانَتِنَا؟ فَارْتَفَعَتْ اَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ اِلَی الْخَیْمَهِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّی اُوَدِّعَهُ فَاَخَذَهُ وَ اَوْمَاَ اِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَهُ بْنُ الْکَاهِلِ الْاَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَی بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّی الدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا امْتَلَاَتَا رَمَی بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی اَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ».

[۵۷] عیون اخبار الرضا، جلد ۲، صفحه ۵۱٫

«عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَلَیهِ السَّلام فِی آخِرِ جُمُعَهٍ مِنْ شَعْبَانَ فَقَالَ لِی یَا أَبَا الصَّلْتِ إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَکْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَهٍ مِنْهُ فَتَدَارَکْ فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ تَقْصِیرَکَ فِیمَا مَضَى مِنْهُ وَ عَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا یَعْنِیکَ وَ تَرْکِ مَا لَا یَعْنِیکَ وَ أَکْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَهِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِکَ لِیُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَیْکَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَهً فِی عُنُقِکَ إِلَّا أَدَّیْتَهَا وَ لَا فِی قَلْبِکَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَکِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَکَّلْ عَلَیْهِ فِی سِرِّ أَمْرِکَ وَ عَلَانِیَتِکَ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً وَ أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِی مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یُعْتِقُ فِی هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَهِ شَهْرِ رَمَضَان‏».

[۵۸] سوره مبارکه قدر، آیه ۴٫

«تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ».

[۵۹] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۴۳، صفحه ۶۵؛ تفسیر فرات الکوفی، جلد ۱، صفحه ۵۸۱.

«فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَلْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ: أَنَّهُ قَالَ «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ اَلْقَدْرِ» اَللَّیْلَهُ فَاطِمَهُ وَ اَلْقَدْرُ اَللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَکَ لَیْلَهَ اَلْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّیَتْ فَاطِمَهُ لِأَنَّ اَلْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا أَوْ مِنْ مَعْرِفَتِهَا اَلشَّکُّ [مِنْ أ َبِی اَلْقَاسِمِ ] وَ قَوْلُهُ «وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَهُ اَلْقَدْرِ `لَیْلَهُ اَلْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یَعْنِی خَیْرٌ مِنْ أَلْفَ مُؤْمِنٍ وَ هِیَ أُمُّ اَلْمُؤْمِنِینَ «تَنَزَّلُ اَلْمَلاٰئِکَهُ وَ اَلرُّوحُ فِیها» وَ اَلْمَلاَئِکَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ اَلَّذِینَ یَمْلِکُونَ عِلْمَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اَلرُّوحُ اَلْقُدُسُ هِیَ فَاطِمَهُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ `سَلاٰمٌ هِیَ حَتّٰى مَطْلَعِ اَلْفَجْرِ» یَعْنِی حَتَّى یَخْرُجَ اَلْقَائِمُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ».

[۶۰] سوره مبارکه حدید، آیه ۲۸٫

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ۚ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ».

[۶۱] سوره مبارکه انفطار، آیات ۱۰ و ۱۱٫

[۶۲] مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۴۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.