امر اجتهاد و فتوى دادن براى بعضى از علما مشکل و براى بعضى آسان بود، و این بدان جهت است که مواهب الهیّه، نسبت به اشخاص مختلف است.

مرحوم آقا شیخ اسداللّه   تسترى فقیه بزرگ، اسداللّه   بن اسماعیل دزفولى کاظمى (؟ ـ ۱۲۳۴ یا ۱۲۳۷)، صاحب تألیفات متعدّد، از جمله: مقابس الانوار و نفایس الاسرار فى احکام النبىّ المختار و عترته الاطهار. صاحب مقابس در اواخر عمرش در « کاظمین » ساکن بود، شخصى مسایلى را از ایشان استفتا کرده بود و براى گرفتن جواب مرتّب به خانه  ى ایشان مراجعه مى  کرد ولى پاسخ مى  شنید که باید تأمّل شود و صبر کنید و امثال آن. تا این که براى جواب سؤال  ها شش ماه خدمت ایشان مراجعه کرد و ایشان مکرّر مى  فرمود: حاضر نیست، مهیّا نیست، صبر کنید. اتفاقا آقا شیخ موسى، پسر مرحوم شیخ جعفر کاشف  الغطا به کاظمین مشرّف شدند. و شخص سؤال کننده همان نوشته  ها و سؤالات را به ایشان ارایه داد تا جواب بفرماید. ایشان در حالى که بر مرکب سوار بود و مى  خواست به جایى برود، به خادم گفت که کاغذ و دوات حاضر کند، و در همان حال فورا جواب سؤالات را مرقوم  فرمود و به صاحبش برگرداند. سؤال کننده نزد صاحب مقابس ـ که داماد کاشف الغطا بود ـ رفت و جواب  ها را به ایشان نشان داد و به عنوان اعتراض عرض کرد: من شش ماه است سؤالات را به خدمتتان داده  ام و هنوز جواب نفرموده  اید، ولى آقا شیخ موسى ـ رحمه  اللّه   ـ فورا جواب دادند. فرمود: صبر کن و رفت و از اندرونى خانه جواب سؤال  ها را آورد و به او نشان داد که مطابق جواب  هاى شیخ موسى بود. سپس فرمود: من هم همان روزهاى اول این جواب  ها را نوشته بودم، ولى چه کار کنم، احتیاط نمى  گذارد به دست شما بدهم و اظهارکنم؟! آقا شیخ موسى، فرزند مرحوم کاشف  الغطا خیلى خیلى بزرگوار و شاید معروفترین و بزرگترین اولاد مرحوم کاشف  الغطا بود.البته دو برادر دیگر ایشان، مرحوم شیخ احمد و شیخ محمّدحسین کاشف  الغطا نیز مانند آقا شیخ موسى در فقاهت بارع بودند.

منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد