در عرفان‌های جدید هر چند دین و مذهب و «شریعت» جایگاهی ندارد؛ اما از رفتارهای دوگانه و شگفت آور این عرفان‌ها این است که از یک طرف احکام عبادی و عبادات رایج در ادیان را محکوم می‌کنند از طرف دیگر خود عبادت‌های جدید و ویژه با آداب خاص به پیروان خود آموزش می‌دهند!!

مثلاً در مکتب اکنکار شریعت کنار گذاشته می‌شود اما روزه روز جمعه لازم شمرده شده!! به این صورت که فرد در خانه بنشیند و از اجتماع کناره گیرد و ذهن خود را بر استاد زنده اک متمرکز کند و فقط به فکر او باشد.[۱] در مرام اشو مراقبه‌هایی با آداب خاص و اوقات خاص تبلیغ و توصیه می‌شود.[۲]

در عرفان‌های جدید هر چند مسجد و حسینیه و معبد و کلیسا را مردود اعلام کرده‌اند اما در عوض هر کدام به طریقی مکانی مقدس ابداع کرده!! و به عنوان «مکان عبادت» و «معبد مقدس» جایگزین نموده‌اند. اشو مکانی به نام «کمون بین المللی اشو» در پونای هند پایه‌گذاری کرد، سای بابا کاخی دارد به نام «آشیانه صلح برین» که در اعیاد همه ادیان، مراسمی در آن برگزار می‌شود و این مکان محل ملاقات و تشرف سای بابا است که پیروان وی در آنجا وی را دیدار می‌کنند. پیروان مکتب اکنکار هرچند مکتب خود را جهانی اعلام کرده‌اند و آن را فرامکانی می دانند اما معبدی مقدس در یکی از شهرهای آمریکا دارند و در آن هرساله سالروز تولد پال توئیچل (بنیان گذار این مکتب که افسر نیروی دریایی امریکا بوده است) در آن تجمع می‌کنند. این مکان مقدس به «معبد زرین اک» مشهور است.

لازم به یاد آوری است که پاره‌ای از فرقه‌ها مانند صوفیان نیز «خانقاه» را به جای مسجد برگزیده‌اند!!

در نگاه عرفان ساحری نه فقط نامی از دین به میان نمی‏آید بلکه حتی خدا در حوزه تونال قرار می‌گیرد نه حوزه ناوال. حوزه تونال‌ همان بخشی از هستی است که ناشی از خیال پردازی‌های ماست و بهره‌ای از حقیقت ندارد.

تونال در عرفان سرخ پوستی چنین توصیف می‏شود: «خداوند بخشی از تونال ماست ـ تونال همه آن چیزهایی است که فکر می‌کنیم دنیا از آن چیزها تشکیل شده است از جمله خداوند».[۳]

دون خوان ترجیح می‌دهد ریشه نیروهای عالم را موجودی نمادین به نام «عقاب» معرفی می‌کند اما اسمی از خدا نبرد. وی و شاگردش کاستاندا از این که برای خدا در تأثیر و تأثرات طبیعت سهمی قائل شوند به جد اجتناب می‏کنند.

در بسیاری از عرفان‌های جدید، به جای «حیات اُخروی» که در همه ادیان الهی بر آن تکیه شده مفهومی به نام «تناسخ» وارد شده است. تناسخ به معنی وارد شدن روح فردی که مرده است در کالید کودکی که تازه متولّد شده و یا در جسم و تن موجودات دیگر و حتّی در اشیاء بی جان. البته هیچ دلیل عقلی و روشنی بر اثبات این ایده اقامه نمی‏کنند و تنها به تجربیات افراد و گزارش رویاها اکتفا می‏شود.

تناسخ ریشه در ادیان هندی دارد و جالب این که در تمامی ادیان الهی مفهومی با عنوان رستاخیز و قیامت ـ که کاملاً با تناسخ ناساگار و غیرقابل جمع است ـ بیان گردیده است و روشن است که با پذیرش تناسخ، بهشت و جهنم و نظام حسابرسی اعمال فراموش می‏شود و از آن جایی که بازخواستی در کار نخواهد بود، ارتکاب هر عملی ـ به این علت که در زندگی‏های بعدی و ادوار حیات قابل جبران است ـ به دور از ذهن نخواهد بود.

منبع:پرسمان


پی نوشت:

[۱]. حکمت اک، ص ۴ و ص ۸و۷.

[۲]. اشو، مراقبه هنر وجد و سرور وکتاب شهامت، بخش‏های آخر.

[۳] . قدرت سکوت، ص ۱۳.