مشرکان پس از گذشت حدود سیزده سال از رسالت پیامبر اسلام(ص)، همچنان در برخورد با وی ناکام مانده بودند. طرح های مختلف آنان بی ثمر بود و هر روز بر پیروان پیامبر افزوده می شد. بنابر این، مشرکان برای اتخاذ یک تصمیم جدی در برابر پیامبر اسلام در مکانی به نام دارالندوه جمع شدند:

«چهل نفر از بزرگان قریش در دارالندوه جمع شدند و ابلیس در صورت یک پیر مرد بر جمع آنان وارد شد. از او پرسیدند تو کیستی؟ گفت من پیر مردی از اهل نجد هستم … و وقتی اجتماع شما در مورد آن مرد را فهمیدم، آمدم تا به شما کمک کنم … (در ابتدای مجلس ابوجهل خطبه ای می خواند و در نهایت نظر خود را این گونه بیان می دارد:)  به نظرم یکی از ما او را بکشد و وقتی بنی هاشم به دنبال انتقام بر آمدند، ده برابر دیه او را به او بدهیم. ابلیس گفت این نظر خوبی نیست …؛ زیرا قاتل محمد در هر صورت کشته می شود؛ پس چه کسی از شما حاضر است جانش را در این راه بدهد … (در ادامه چند نظر دیگر مطرح شد که ابلیس تمام آنها را رد کرد)، سپس قریش رو به ابلیس کرده و گفتند نظر تو در این باره چیست؟ گفت: از هر تیره قریش یک نفر بیاید و از بنی هاشم نیز یکی با آنها باشد … داخل خانه محمد شوند و همگی با هم او را بکشند. این گونه خون او به گردن تمام قریش می افتد و بنی هاشم نیز نمی تواند انتقام خون او را بگیرد، و اگر دیه او را طلب کردند، سه برابر دیه او را به آنها بدهید … سپس گفتند که حرف درست سخن حرف شیخ نجدی است … جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و به او خبر داد که قریش در دارالندوه جمع شده اند و این گونه در مورد تو تصمیم گرفته اند، این آیه پیرامون همین قضیه نازل شده است: (وَ إِذْ یَمْکُرُ بِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِیُثْبِتُوکَ أَوْ یَقْتُلُوکَ أَوْ یُخْرِجُوکَ وَ یَمْکُرُونَ وَ یَمْکُرُ اللَّهُ وَ اللَّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ.[۱] »[۲]. البته این حدیث با اندک اختلافی در منابع دیگر نیز آمده است.[۳]

در ادامه پیامبر اسلام(ص) که توسط وحی الاهی از تصمیم مشرکان آگاه شده بود، شبانه مکه را ترک کرد و امام علی(ع) جان خود را به خطر انداخت و در جای پیامبر خوابید و این گونه جان پیامبر با از جان گذشتگی امام علی نجات یافت.[۴]

این واقعه در تاریخ به عنوان لیله المبیت معروف شده است.

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. انفال، ۳۰: «و چون کسانى که کافر بودند، در باره تو نیرنگ میزدند که بازت دارند یا بکشندت یا بیرونت کنند، آنها نیرنگ میکردند و خدا نیرنگ [شان را بى اثر] میکرد و خدا از همه نیرنگیان ماهرتر است».

[۲]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۷۳ – ۲۷۵، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ ش.

[۳]. عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، ج ۲، ص ۵۳ – ۵۴ ، المطبعه العلمیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ ق.

[۴]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: ۱۷۷۸؛ در خطر قرار گرفتن جان علی (ع) و جانشینی او.