خانم کارن آرمسترانگ، یکی از صاحب نظران دین در جهان غرب است. وی به مدت هفت سال راهبه ای کاتولیک بود؛ سپس در ۱۹۶۹ در دانشگاه های آکسفورد لندن، ادبیات کلاسیک و مدرن خوانده است. وی، چند برنامه تلویزیونی نیز، درباره پولس رسول و تاریخ کلیسا تهیه کرده است. او سپس، به نوشتن کتاب هایی در زمینه اندیشه دینی روی آورد؛ در حالی که جهان نگری او، بر آمده از بینش دینی مسیحی و خرد باوری غربی است. وی، همواره کوشیده است به عنوان یک پژوهشگر به دین ها بنگرد. به سخن دیگر، تلاش آرمسترانگ این بوده تا بنیاد مشترک دین های سامی را بیابد و از میان آن ها پلی بزند. این بنیاد مشترک از دید او، پیام مهر و محبت این دین ها است. تألیفات وی از جمله، کتاب های پر فروش و نام آورجهان است. این آثار عبارتند از:

«ازمیان معبر باریک» که زندگی نامه خود نویسنده است؛ «تاریخچه ای از خدا»؛ این کتاب به بیش از سی زبان تر جمه شده است، «اسلام تاریخی کوتاه»، «کتاب بودا»، «در جست وجوی خدا : بنیادگرایی در آیین یهود»، «مسیحیت و اسلام»، «تاریخ اورشلیم: یک شهر، سه دین»، «خدا شناسی از ابراهیم تا کنون» و «عارفان انگلیسی قرن چهاردهم».
اما، انگیزه او از نوشتن این کتاب، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی، نسبت به چهره نورانی پیامبر خدا – صلی الله علیه و آله – است که پس از انتتشار آیات شیطانی سلمان رشدی در غرب، دچار ابهام شده بود. خانم آرمسترانگ به خاطر نوشتن این کتاب در سال ۱۹۹۹، مفتخر به در یافت جایزه رسانه شورای امور عمومی مسلمانان گردید.
کتاب حاضر، در سیصد و هفتاد و هفت صفحه و ده فصل تنظیم شده است. پاورقی ها و ارجاع های هر فصل در پایان کتاب با عنوان یادداشت ها است. در ابتدای کتاب نیز، دو مقدمه از نویسنده و مترجم کتاب آمده است.
مترجم، کتاب را در سال ۱۳۸۲(۲۰۰۴م) ترجمه کرده و هدفش نیز، دغدغه هایی بوده که پس از انتشار آیات شیطانی و خلأ موجود، برای معرفی چهره واقعی پیامبر – صلی الله علیه و آله – در غرب و به ویژه به زبان انگلیسی، برای وی وجود داشته است؛. کتاب حاضر، نوشته یک غیرمسلمان است که درباره پیامبر – صلی الله علیه و آله – و پس از حادثه سلمان رشدی نوشته شده است. پس از ترجمه، مشاوره این کتاب و مطابقت آن با متون اسلامی بر عهده حجت الاسلام شیخ عبدالله حقیقت بوده که در مواردی به نقد مطالب نویسنده در زیر نویس ها پرداخته است.
نویسنده، کتاب را در سال ۱۹۹۰ نوشته و این مقدمه در چاپ اکتبر ۲۰۰۱ نوشته شده است. در پی انتشار کتاب آیات شیطانی و فتوای امام خمینی (ره)، سازمان های غربی سعی کردند چهره غیر واقعی و وحشتناکی از اسلام برای مردم جهان ارائه دهند. از نظر آنان، اسلام ذاتاً دینی، مدارا ناپذیر و متعصب بوده و حساسیت مسلمانان درباره سیمای پیامبرشان در کتاب سلمان رشدی نیز امری بی مورد و غیر منطقی است.
وی، هدف خود را از نوشتن کتاب چنین بیان می کند: «من این کتاب را به این خاطر نوشتم که در واقع افسوس می خورم که سیمای محمد برای مردم غرب فقط تصویری باشد که رشدی ارائه می دهد… من محمد را یکی از نوادر تاریخ بشریت یافته بودم».
وی، معتقد است بعد از ده سال از جریان سلمان رشدی، در حالی که اسلام ستیزی مردم غرب رو به سردی گذاشته، ناگهان، با حادثه یازده سپتامبر۲۰۰۱، دوباره دنیا در بهت فرو رفت. این حادثه، مجدداً تمام دنیا را متوجه اسلام و مسلمانان کرد. حادثه ای که سند تعصبی بودن اسلام بود و بدبینی غربی ها را نسبت به دین محمد و این که اسلام دین ترور، قتل و وحشت است را برانگیخت.
نویسنده، مقدمه این کتاب را یک ماه بعد از یازده سپتامبر نوشته است. در این دوره بیش تر منتقدان اسلام به آیاتی از قرآن اتکا می کنند که در آنها به جنگ و انتقام گیری توجه شده و می تواند به راحتی روحیه افراطی گری را در خواننده خود تقویت کند. این در حالی است که چنین عباراتی در کتاب های مسیح و موسی نیز یافت می شود؛ آنچه دستمایه یهودیان افراطی برای بیرون راندن فلسطینیان شده است. در حالی که استفاده از این آیات و حمل آنان بر این معانی، کاری غیر اصولی است.
نویسنده، به این مطلب نیز اذعان دارد که : اگر چه مسیح همیشه چهره ای صلح طلب معرفی شده است؛ اما، در انجیل نیز آیه هایی بسیار وجود دارد که به تهاجم و نبرد تشویق می کند. زمانی که مسیحیان صربستان، هشت هزار مسلمان بوسنیایی را کشتند، هیچ کس به این آیات استناد ننمود. علت این امر را می توان، در شناخت جهانیان نسبت به مسیحیت دانست، اما، اطلاعات مردم در غرب آن چنان نسبت به اسلام کم است که به هیچ وجه نمی توانند در داوری های خود، نظری منطقی و صحیح ابراز نمایند.
این نکته که نویسنده به آن اشاره کرده است، دامن گیر خود نویسنده نیز شده است. عدم آگاهی کافی وی از اسلام، منجر به اشتباهاتی شده است که در جای جای کتاب دیده می شود؛ البته، اگر با دیدگاه خوش بینانه به موضوع نگاه کنیم.
افکار بن لادن و اردوگاه های جهاد او و کشتار وحشیانه، در ترسیم این چهره نادرست از پیامبر – صلی الله علیه و آله – بسیار مؤثر بوده است. نویسنده معتقد است: «بسیار دور به نظر می رسد که محمد – صلی الله علیه و آله – نظری خوش بینانه درباره این کشتار وحشیانه داشته باشد.
محمد – صلی الله علیه و آله – مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود. زیرا، جان و اعتقاد و پیروی نزدیک ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت». این معنا را در سوره فتح به خوبی می توان دریافت که فتح مکه را بدون خونریزی، پیروزی بزرگ می نامد. برای شناخت بیش تر غرب نسبت به اسلام نویسنده معتقد است:
«
ما نیز، بعد از یازده سپتامبر باید به باورهای اصولی جدید برسیم. تمام زندگی پیامبر نشان می دهد که ما در مرحله نخست باید خودخواهی، نفرت و نادیده گرفتن عقاید دیگران را از خود دور کنیم. آنچه در غرب نسبت به اسلام وجود دارد، تعصب، خودبرتر بینی و نادیده گرفتن اصول آن است. اما، اکنون باید بدانیم که دیگر نمی توانیم با این تعصب به راه خود ادامه دهیم».
ویلفرد کانتول اسمیت می گوید: «اگر غرب بخواهد در قرن بیست، با سایر مسلمانان کره خاکی همسان عمل نماید، باید عقاید، احساس ها و روش های زندگی آنان را به تر بشناسد و با آنها هماهنگ گردد».
بعد از این مقدمات متن کتاب در ده فصل ارائه شده است:
فصل نخست با نام محمد دشمن
در این فصل، به تاریخ برخورد مسلمانان با غرب در دوران اوج تمدن اسلامی و جنگ های صلیبی و چگونگی شناخت غربیان نسبت به اسلام در این دوران اشاره شده است. برخورد مسلمانان با غرب، به نژداپرستی ضد سامی تبدیل شد که به صورت یک بیماری در میان اروپاییان شکل گرفت.
این تقابل، در افسانه های ادبیات غرب با برخورد کلیساییان با مسلمانان آشکار می شد. تا نیمه قرن دوازدهم که تصویر روشن تری از اسلام ارائه می شود، ولی همچنان مسیحیت در اوج اسلام ستیزی به سر می برد. در این دوران، ترجمه قرآن به زبان لاتین انجام گرفت که این کار با استقبال کمی مواجه شد.
در اوایل قرن سیزدهم، یک قدیس مسیحی سعی نمود با بحث و تبادل اندیشه و نه از راه زور، راهی به درون دنیای اسلام باز کند.
مناظره سه روزه فرانسیس آسیسی با سلطان عثمانی، نمونه ای از این تلاش ها است. اما، همچنان درگیری ها ادامه داشت تا مرحله ای که روش مظلوم نمایی و به قول خودشان شهادت طلبی را انتخاب کردند. حتی زمانی که می خواستند تبلیغ کنند، کار به خشونت و توهین می کشید. در این راه، تصور غرب از اسلام همچنان یک سویه و توأم با تعصب بود و غربیان اگر چه نظری مثبت نسبت به عقاید اسلامی دارند، ولی به خود اجازه بحث و تبادل نظر با مسلمانان واقعی را نمی دادند، کتاب هایی بسیار در این دوران انتشار یافت.
در قرن هیجده، مردم اروپا در پی درکی منطقی تر از اسلام بر آمدند. نوشتن کتاب هایی چون «تاریخ سارکن ها»، کتاب ولتر درباره آداب و روحیات ملت ها که در آن محمد – صلی الله علیه و آله – را متفکر سیاسی بزرگ و بنیانگزار یک دین عقلانی معرفی نمود.
هنری کاست، کتاب «زندگی ماهومد» را در لندن، در سال ۱۷۳۱ انتشار داد که در این کتاب، محمد – صلی الله علیه و آله – را به عنوان پیش قراول عصر روشنگری و خرد، معرفی می کند. البته، کینه توزی ها و دشمنی ها، همچنان ادامه دارد.
قرن نوزدهم را قرن استعمار می نامند. در این دوران، اروپاییان به این باور رسیده بودند که از یک نژاد برتر هستند و مأموریت دارند که نژادهای عقب مانده آسمانی و اروپایی را از ذلت نجات دهند.
کتاب پرفروش «سیر از پاریس به اورشلیم و از اورشلیم به پاریس» نوشته شاتو بریان و نوشته های ارنست رنان، زبان شناس فرانسوی در این راستا است.
امروزه دنیای اسلام، امپریالیسم غرب و مبلغان مسیحی را از همان دیدگاه جنگ های صلیبی، نگاه می کنند و غربیان، مخالفت اصلی خود را با اسلام به نمایش می گذارند.
اگر چه، محققان غربی سعی در ارائه تصویر روشن تری از اعراب و مسلمانان داشتند، ولی روحیه برتری طلبی آنان را بر این داشت که نباید به اسلام به عنوان مسأله ای بسیار جدی توجه داشته باشند.
این جنون ذهنی، نشان دهنده عمق بد اندیشی است که نسبت به اسلام در غرب جای گرفته؛ ولی در حقیقت، پوششی برای افکار غلط خود غربیان است که می خواهند اسلام را مترادف با همه ذهنیت هایی ببینند که خود قابل هضم کردن آن نیستند. ترس و نفرت، دو ذهنیت اصلی تقابل مسیحیت با اسلام است که هر دو با پیام صلح دوستی مسیح فاصله داشته و نشان دهنده زخم عمیق در یکپارچگی مسیحیت غرب است.
فصل دوم: محمد – صلی الله علیه و آله – انسان الاهی
این فصل، به زندگی و بعثت پیامبر، ویژگی های شخصیتی، دعوت پیامبر و نزول قرآن پرداخته است.
فصل سوم: جاهلیت
برای رسیدن به شناختی درست از پیامبر و دین اسلام، شناخت وضعیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عربستان قبل از ظهور اسلام ضروری است. بررسی زندگی قبیلگی، ادیان مشهور در عربستان، وضعیت اقتصادی اعراب، ویژگی ها و قوانین زندگی قبیله ای.
بیان وضعیت جغرافیایی عربستان و وجود بیابان های پر خطر، مراکز قدرت، مراکز مقدس عربستان، اهمیت کعبه و وضعیت صحرانشینی و صحرا گردی از ویژگی های این فصل است.
فصل چهارم: وحی
چگونگی نزول قرآن بر پیامبر، حالات ایشان در هنگام نزول وحی، دوران کودکی پیامبر، ازدواج و فرزندان، اخلاق پیامبر تا قبل از بعثت و پذیرش مأموریت الاهی از طرف ایشان، عناوین این فصل را شامل می شود.
فصل پنجم: بشارت دهنده
آغاز تبلیغ و دعوت الاهی و مراحل دعوت، بحثی درباره لزوم وحی و برخوردهایی که پیامبر با کفار مکه برای پذیرش این دین الاهی داشت، نخستین کسانی که به اسلام گرویدند، گروه بندی های قریش و علت عدم پذیرش دین جدید از سوی آنان، نقش موقعیت و جایگاه قبیله ای و اجتماعی آنان در این امر، موفقیت پیامبر در سال های نخست دعوت و آغاز جدایی اساسی با آنان، از مباحث این فصل است.
فصل ششم: با نام آیات شیطانی
در این فصل، به نخستین برخوردهای مسلمانان با کفار پرداخته است. داستان آیات شیطانی را بیان داشته و به تحلیل آن نیز پرداخته است. همچنین به کتاب سلمان رشدی نیز اشاره شده است. تأکید پیامبر در این دوران، نفی بت پرستی به طور کامل و پا فشاری بر وحدت الاهی بود.
اهمیت زیبایی قرآن به لحاظ ظاهری و مفهومی، در گسترش دعوت پیامبر و جریان شعب ابی طالب و همچنین داستان های غم انگیز مرگ ابوطالب و خدیجه و تأثیر آن بر دعوت آمده است.
فصل هفتم: هجرت، را ه جدید
در این فصل، مقدمات هجرت پیامبر به مدینه و حوادثی که در طی این هجرت اتفاق افتاده، بیان شده است. سفر معراج پیامبر و ویژگی های مدینه برای پذیرش پیامبر و کار هجرت مسلمانان به مدینه، توطئه قتل پیامبر و در پی آن هجرت ایشان به مدینه، حضور پیامبر در مدینه، بنای مسجد، برخوردهای یهود مدینه با پیامبر و آزارهای یهودیان که منجر به تغییر قبله شد، در این فصل آمده است.
فصل هشتم: جنگ مقدس
حضور پیامبر در مدینه و درگیری های ایشان با مشرکان، نبردها و غزوات پیامبر در این فصل بیان شده است. مسأله شهادت طلبی، جهاد و مبارزه، محور بحث در این فصل است که به جنگ مقدس تعبیر شده است. این فصل، صفحاتی بیشتر از کتاب را به خود اختصاص داده است. جنگ های پیامبر با یهودیان، جریان افک و بحثی مفصل درباره عایشه در این فصل مطرح شده است. نویسنده در پایان این فصل، دید گاه خود را نسبت به جنگ در اسلام بیان می دارد. وی، در این باره چنین آورده است: «قرآن به ما می آموزد که جنگ همیشه نفرت انگیز است، مسلمانان نباید هیچ گاه به دنبال خشونت باشند! جنگ فقط به معنای دفاع از خود معنی دارد، اما اگر مجبور به جنگ نیز شوند، باید با رشادت و از خود گذشتگی هر چه سریع تر، آن را به پایان برسانند… هدف از جنگ باید بر قرار نمودن هر چه سریع تر صلح و یکنواختی و عدالت در بین افراد جامعه باشد!».
فصل نهم: صلح مقدس
پس از درگیری های بسیار که بین مسلمانان و مشرکان روی داد، پیامبر به قصد زیارت به سوی مکه حرکت کرد. جریان بازگشت پیامبر و پیمان صلح با مشرکان مشهور به صلح حدیبیه، در این فصل آمده است. نویسنده، روی جریان صلح با تأکید بسیار مانور داده است و جریان زیارت کعبه در سال بعد از صلح را بیان داشته است.
پیمان شکنی مکیان و نقص صلح نامه پیامبر، به فتح بدون خونریزی مکه انجامید. تسخیر مکه که پیروزی های بدر و حدیبیه پایه آن را ریخته بود، فتح نام گرفت.
فصل دهم: وفات پیامبر
رشد سریع اسلام پس از فتح مکه و گرایش بیش تر قبایل عربستان به اسلام، در این سال ها به ظهور امپراتوری اسلامی انجامید. با این تفکر که توسعه جهانی اسلام، نشانی از آزاد سازی همه انسان ها در جهت برابری و عدالت خواهد بود. رحلت پیامبر – صلی الله علیه و آله – و جانشینی خلفای راشدین و جمع بندی از بحث های مطرح شده، در این فصل است.
نقد و بررسی
این کتاب از چند جنبه قابل بررسی است.
ظهور اندیشمندانی در غرب، با هدف شناخت صحیح اسلام و معرفی آن به جهانیان، جای بسی خوشبختی است. غرب و اندیشمندان غربی در این سال ها، به کینه توزی و توهین به اسلام و مبانی اسلامی، سعی در کوچک نمودن مسلمانان داشته اند. توجه اندیشمندان غرب نسبت به شناخت واقعی اسلام، به ویژه از سوی یک راهبه مسیحی، می تواند نقطه آغازی برای بیان واقعیت ها و دیدگاه های دو طرف باشد. این مطلب از نکات بسیار مهم و مثبت این کتاب است.
از طرفی، جای بسی تأسف است که با وجود گذشت قرن ها از ظهور اسلام و سال ها از وجود انقلاب اسلامی، این قدر خلاء فرهنگی و معنوی نسبت به دین اسلام وجود دارد که حتی کتابی با نام «محمد» توانسته به پرفروش ترین کتاب سال امریکا، تبدیل شود. کتابی که پر از اشکال های تاریخی و عقیدتی درباره اسلام است.
آیا اگر غرب، شناخت به تری نسبت به اسلام واقعی و اصیل داشته باشد، نمی توانند به گونه ای متفاوت تر داوری کند. این ضعف علمای اسلام است که نتوانسته چهره ای واقعی و روشن به زبان های مختلف دنیا، به ویژه لاتین برای غربیان ارائه دهد. و این مسؤولیت اندیشمندان اسلامی را بسیار سنگین می نماید. امید است در این سال که به نام مقدس رسول الله – صلی الله علیه و آله – نام گرفته، گروهی بر این مهم همت گمارند.
مطلب دیگر، ویژگی های مؤلف در تحلیل زندگانی پیامبر است که در این رابطه می توان به چند نکته اشاره کرد:
یکی از نکات مثبت کتاب، مقایسه زندگی پیامبر – صلی الله علیه و آله – با زندگی مسیح و دیدگاه مسیحیان است که با توجه به راهبه بودن نویسنده، این مطلب شایسته اهمیت است و می تواند یکی از دلایل جذابیت کتاب در غرب باشد؛ چون علقه و نزدیکی بین نویسنده و مطالب کتاب با خواننده برقرار می کند.
در برخی موارد، نویسنده به نقد خود غرب نیز پرداخته و اشکال های نگاه غربیان را نسبت به مسلمانان بیان داشته است.
وی، همچنین درباره جهاد و تعدد زوجات در اسلام و حقوق زنان تحلیل های خوبی ارائه داده است.
در برخی موارد نیز، اشتباهات فاحش درباره اسلام بیان داشته که نشان دهنده عدم شناخت درست ایشان از اسلام است؛ این اشتباهات برخی تاریخی و برخی اعتقادی است.
درباره اشتباهات تاریخی، به برخی روایات غلط و بی سند که از سوی خود مسلمانان هم قابل پذیرش نیست استناد کرده و برخی روایات را اصلاً نیاورده است. در باره اسلام ابوطالب، در چند جای کتاب تأکید دارد که ابوطالب تا آخر مسلمان نشد و بر عقیده پدران خود نیز پا فشاری می کرد. وی، حدیث غدیر و جریان خیبر را نیز نیاورده است.
وی، داستان های قرآن را نمادین می داند نه واقعی (ص ۱۷۵). در چند جای کتاب بر نا آگاهی پیامبر نسبت به مسیحیت و یهودیت و نسبت به عملی که می خواسته انجام دهد تاکید دارد. (ص ۱۵۴)
در مسائل اعتقادی هم، گهگاه نسبت های نادرستی را به مسلمانان می دهد و از جمله می گوید: «مسلمانان، شب زنده داری را از راهب های مسیحی در بیابان های سوریه یاد گرفته بودند»؛ (ص ۱۳۲). یا برخورد با بت پرستان، اشتباهات درباره اذان گفتن بلال و کلمات اذان و مطلبی دیگر که سعی می کند. در بیش تر کتابش به آن تکیه کند، بی هدف بودن پیامبر پس از بعثت و همچنین تشکیل نشدن حکومت دینی در مدینه است و می گوید: «آنچه مسلم است هدف محمد از روز نخست، در پی تشکیل یک حکومت دینی نبود»؛ (ص ۲۰۷). وی، همچنین وجوب نماز را بعد از نبوت پیامبر می داند؛ (ص ۱۸۶). شب معراج را نیز بیست و هفت رجب می داند. (ص ۱۸۶)
و اشتباهاتی بسیار از این قبیل که نشان دهنده عدم آگاهی صحیح از اسلام در نویسنده است و این که نویسنده با همه ادعای بی طرفی خود با تفکر ویژه ای و پرورش یافته در غرب و شناختی که از این طریق نسبت به اسلام داشته، به اسلام نگریسته است.
این موجب شده که تحلیل های وی در بسیاری از موارد، موافق با واقعیت نباشد. ولی، به هر حال دیدی مثبت تر نسبت به اسلام دارد.
به هر صورت، هر کار تحقیقی، متکی به میزان اطلاعات و و دیدگاه ویژه نویسنده است و نمی توان آن را به طور کامل پذیرفت، بلکه هر نوشته ای نیاز به نقد و تحلیل دارد. نویسنده چون درباره دینی غیر از دین خود صحبت می کند، منابع اطلاعاتی او محدود بوده و موجب خطاهای او در شناخت اسلام شده است.
بر کسانی که خواهان شناخت دیدگاه غرب نسبت به اسلام هستند، لازم است این کتاب را حتماً مطالعه کنند؛ زیرا، به خوبی فضای حاکم بر اندیشه آنان را نسبت به اسلام بیان می دارد.

 منبع: سخن تاریخ