اساتید و شاگردان

احمد صدیق غماری از اساتید بسیاری بهره برده است، به طوری که اساتید وی بالغ بر صد استاد می شوند. خود او در کتاب البحر العمیق صد و ده نفر از اساتیدش را نام برده است. مشهورترین آنها عبارت اند از: ۱٫ محمد بن صدیق بن أحمد غماری؛ ۲٫ محمد بن جعفر حسینی إدریسی کتانی؛ ۳٫ محمد إمام بن إبراهیم سقا شافعی؛ ۴٫ محمد بن سالم شرقاوی؛ ۵٫ محمد بخیت بن حسین مطیعی حنفی صعیدی (مفتی مصر)؛ ۶٫ محمد بن إبراهیم سمالوطی قاهری مالکی؛ ۷٫ أحمد بن نصر عدوی؛ ۸٫ عمر بن حمدان محرسی تونسی مالکی.

وی از مشایخ بسیاری اجازه سماع و نقل حدیث داشت، از جمله: سید محدث محمد بن جعفر کتانی، سید المحدث محمد بن إدریس قادری، شیخ أحمد بن خیاط زکاری، سید أحمد رافع طهطاوی حنفی، شیخ بدر الدین بیبانی و شیخ عبد المجید شرنوبی الأزهری.[۳]

شاگردان وی نیز بسیار بودند. مهم ترین آنها عبارت اند از: برادرش عبدالله غماری، محمد زمزمی، عبدالحی، عبد الله بن عبد القادر تلیدی إدریسی، محمد منتصر کتانی، شیخ عبد الفتاح أبو غده حنفی.[۴]

مذهب و تألیفات وی

وی از بزرگان محدثان عصر خود به شمار می آمد و در علم حدیث و فقه تبحر داشت. ابتدا تابع مذهب مالکی بود و سپس شافعی شده بود، اما بعدها تابع ادله بود و مقلد هیچ یک از مذاهب فقهی نبود، بلکه هر چیزی را که خودش از ادله استنباط می کرد عمل می کرد. وی دارای طبع شعر بوده، اشعاری را نیز سروده است. در خصوص اولیا و صالحان و توسل به ایشان و احترام آنها اعتقاد شدیدی داشت و افضلیت بین صحابه به طریق مشهور در بین اهل سنت را نمی پذیرفت، بلکه بعد از پیامبر خدا ص، حضرت فاطمه س و امام حسن ع و امام حسین ع و حضرت علی ع را افضل از همه صحابه می دانست و در مسائل متشابه توقف می کرد.[۵]

وی تألیفات فراوانی دارد و کتاب های بسیاری در علوم مختلف مانند حدیث، تفسیر، تاریخ، فقه، رجال و درایه تألیف کرده است، به طوری که علمای معاصر وی نیز بر این مطلب اذعان داشته اند. برخی از آنها در رد وهابیت و عقاید آنهاست. از جمله تألیفات وی عبارت اند از:

۱ – إبراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون؛

۲ – الاستعاذه والحسبله ممّن صحّح حدیث البسمله؛

۳ – إرشاد المربعین إلی طرق حدیث الأربعین؛

۴ – إزاله الخطر عمّن جمع بین الصلاتین فی الحضر؛

۵ – إحیاء المقبور بأدله بناء المساجد والقباب علی القبور؛

۶ – الاسهاب فی الاستخراج علی مسند الشهاب؛

۷ – الأخبار المسطوره فی القراءه فی الصلاه ببعض السوره؛

۸ – الاستعاضه بحدیث وضوء المستحاضه؛

۹ – الأربعون المتتالیه بالأسانید العالیه؛

۱۰ – الاشراف بتخریج الأربعین المسلسله بالأشراف؛

۱۱ – إظهار ما کان خفیاً من بطلان حدیث «لو کان العلم بالثریا»؛

۱۲ – الاکتفاء بتخریج أحادیث الشفاء؛

۱۳ – الأمالی المستظرفه علی الرساله المستطرفه فی أسماء کتب السنه المشرفه؛

۱۴ – الاستئناس بتراجم فضلاء فاس؛

۱۵ – الالمام بطرق المتواتر من حدیثه علیه الصلاه والسلام؛

۱۶ – الأجوبه الصارفه لاشکال حدیث الطائفه؛

۱۷ – إسعاف الملحّین ببیان حال حدیث «إذا ألّف القلب الاعراض عن الله ابتُلِی بالوقیعه فی الصالحین»، و غیرها؛

۱۸ – الجواب المفید للسائل المستفید؛

۱۹ – فتح الملک العلی؛

معرفی کتاب

کتاب إحیاء المقبور بأدله بناء المساجد و القباب علی القبور در پاسخ به پرسشی نوشته شده است که پرسش گر از مؤلف درباره نحوه جمع بین دو دسته روایت پرسیده است؛ دسته اول روایاتی که بر نهی از تعمیر قبر و نهی از ساختن بناء بر قبور دلالت دارند، مانند روایت ابی الهیاج از امام علی ع که فرمودند پیامبر خدا ص مرا فرستادند و به من دستور دادند: «لاتدع تمثالا الا طمسته و لا قبرا مشرفا الا سویته»؛[۶] دسته دوم روایاتی که بر جواز حفظ قبر و ساختن قبه و بناء بر روی آن دلالت دارند، مانند روایت صالح بن ابی صالح که گفته است: «رأیت قبر النبی مرفوعا شبرا و أو نحو شبر».[۷]

مؤلف در پاسخ به پرسش مذکور و نحوه جمع بین روایات، این کتاب را نگاشته و در آن با نقد ادله منکران جواز بناء، روایات و ادله جواز بناء بر قبور را ذکر کرده است. این کتاب شامل چهار بخش عمده است: ۱٫ ادله جواز بناء بر قبور؛ ۲٫ ادله نهی از بناء بر قبور و بررسی این ادله؛ ۳٫ ادله نهی از ساختن مسجد بر قبور و بررسی آنها؛ ۴٫ ادله جواز بناء مسجد بر قبور.

وضعیت چاپ

این کتاب به همراه کتاب اعلام الراکع الساجد باتخاذ القبور مساجد در مکتبه القاهره مصر بارها به چاپ رسیده است و اخیراً هم مؤسسه دارالاعلام لمدرسه اهل البیت(،[۸] در ضمن موسوعه نقد وهابیت با عنوان الوهابیه المتطرفه موسوعه النقدیه[۹] همراه با تحقیق و تعلیق منتشر کرده است.[۱۰]

مباحث مهم کتاب

اقسام بناء بر قبور

مؤلف نخست به تقریر اقسام بناء بر قبور پرداخته است تا در ادامه حکم هر کدام را بررسی کند. وی ابتدا بناء بر قبر را بر دو قسم می کند:

قسم اول: بناء قبل از دفن میت موجود باشد؛ مانند اینکه میت در خانه یا مسجد و مانند آن دفن شود.

قسم دوم: بناء بعد از دفن میت ساخته شود. این قسم خودش صور مختلفی دارد که حکم هر کدام نزد علما مختلف است. گاهی محل دفن ملک شخصی است و گاهی ملک عمومی، گاهی بناء بر روی خود قبر ساخته می شود و گاهی در اطراف قبر، گاهی بناء به عنوان مسجد ساخته می شود و گاهی به عنوان غیرمسجد، و در هر کدام از این اقسام، میت یا از عموم مردم است یا از اولیای الهی و صالحان.

در قسم اول (وجود بناء قبل از دفن)، همه فقها بر جواز دفن تصریح کرده اند؛ غیر از احمد بن حنبل که دفن میت در قبرستان مسلمانان را به دلیل عمل مسلمانان ترجیح می دهد. مؤلف با تأکید بر نظر جمهور مبنی بر جواز، نظر احمد بن حنبل را دارای اشکال می داند و با استدلال به حدیث «انما تدفن الاجساد حیث تقبض الارواح» دفن در زیر بناء را جایز می شمارد.

در قسم دوم (ساختن بناء بعد از دفن میت)، اختلافات بین فقهای مذاهب خیلی زیاد است. برخی فقها ملاک جواز را ملک شخصی بودن و ملاک عدم جواز را ملک عمومی بودن محل دفن قرار داده اند. برخی دیگر گفته اند اگر قصد مباهات باشد حرام است و گرنه جایز است. عده ای ساختن بناء بر روی خود قبر را حرام و ساختن آن در اطراف قبر را جایز دانسته اند. بعضی دیگر معتقدند اگر میت از اولیای خدا باشد جایز و الا حرام است (ص۵).

علل جواز بناء بر قبور نزد فقها

احمد صدیق غماری در این بخش با ذکر فتاوای فقها از مذاهب مختلف، قول کسانی را که حکم به جواز بناء بر قبور بعد از دفن میت داده اند ترجیح داده، فتاوای آنها را با ادله ذکر می کند. وی بناء بر قبور را، جایی که میت از صالحان و اولیای الهی باشد، حتی در زمین وقفی نیز جایز دانسته است. از جمله عللی که، علاوه بر استدلال به آیات و روایات، در این حکم ذکر شده عبارت اند از:

۱ – ساختن بناء بر قبر تعظیم شعائر الهی است.

۲ – این کار موجب جلب مصلحت برای بندگان خداست، چون با زیارت اولیا به ثواب و نفع آن نائل می شوند.

۳ – ساختن بناء بر قبور اولیا باعث دفع مفاسدی مانند حفر و نبش و بی احترامی به صالحان است.

۴ – ساختن بناء بر قبور از نابودی قبور جلوگیری می کند، مانند قبور انبیای الهی که به دلیل عدم بناء از بین رفته اند.

۵ – ساختن بناء بر قبر صالحان، تبعیت از روش صحابه است، همچنان که حضرت زهرا س هر سال قبر حمزه را ترمیم و اصلاح می کرد تا از بین نرود (ص۶-۸).

حکم وقف برای ضرائح

حکم وقف و نذر برای قبور و قبه ها و ضریح ها، به مسئله بناء بر قبور بسته است، که اگر بناء بر قبر جایز یا مستحب باشد وقف بر آن نیز مشروع خواهد بود. مؤلف با نقل فتاوایی از ابن حجر و علمای دیگر، وقف بر ضرائح و قبور را یکی از قربات می داند.

از ادله ای که برای این مطلب به آن استدلال شده آیه )یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ([۱۱] است. با این تقریر که هچنان که زنان و دختران پیامبر ص و مؤمنین، لازم است با پوشش خاص خود از منزل خارج شوند تا شناخته شوند و مورد اذیت و بی احترامی قرار نگیرند، اولیای الهی و صالحان نیز بعد از مماتشان بهتر است با ساختن بناء و قبه بر قبورشان، شناخته شوند تا مورد بی احترامی قرار نگیرند. لذا وقف اموال و ساخت بناء برای حفظ قبور صالحان مشروع است (ص۹-۱۰).

منشأ خلاف در حکم بناء بر قبور

طبق نظر مؤلف، ادله نهی از بناء بر قبر و مسجد قرار دادن آن چند خصوصیت دارد که در استفاده از این ادله باید به آنها دقت کرد: اولاً، این ادله فی نفسه عام نیستند و همه زمان ها و همه انواع بناء را شامل نمی شوند. ثانیاً، این مسئله تعبدی نیست، بلکه موضوع معقول المعنی و معلل به علل است. یعنی با عقل می توان علت نهی از بناء را فهمید، که با وجود علت، حکم نهی جاری می شود و با انتفاء آن علت، حکم نهی هم منتفی می شود. ثالثاً، روایات نهی از بناء بر قبور با روایاتی قوی تر از خود معارض است.

لذا وی علت اختلاف درباره حکم بناء بر قبور را سه چیز می داند:

۱ – نفهمیدن معنای دقیق دلیل؛

۲ – نفهمیدن مراد شارع از آن دلیل؛

۳ – لحاظ نکردن ادله معارض (ص۱۱-۱۳).

علل نهی از بناء بر قبور

احمد صدیق غماری در ادامه می گوید علما و فقهایی که مطلق بناء بر قبور را جایز نمی دانند، با استفاده از برخی روایات، هر کدام علت هایی را بیان کرده اند. این علت ها عبارت اند از:

۱ – گچ و آجر آتش را مس کرده اند و شایسته نیست در کنار میت باشند. این علت را از روایت پیامبر ص که چوب تری را با میت دفن کردند و فرمودند: «لعله یخفف عنها ما لم تیبسا»[۱۲] استفاده کرده اند و گچ و آجر را که آتش دیده و خشک شده با چوب خشک قیاس کرده اند که نباید با میت دفن شود، بلکه چوب تر باید دفن شود.

۲ – بناء بر قبر باعث سنگینی بر میت می شود، لذا در روایات وارد شده که خاک اضافی بر قبر ریخته نشود و پیامبر ص امر به صاف کردن قبر کردند.

۳ – بناء داشتن قبر باعث جدایی و تمییز در بین قبور مسلمانان می شود.

۴ – بناء بر قبر مانع دفن غیر در آن مکان می شود.

۵ – بناء بر روی قبر نوعی تشبه به کفار و مشرکان زمان جاهلیت است.

۶ – بناء بر قبر زینت دنیوی است و شایسته نیست کسی که به عالم آخرت انتقال یافته با زینت دنیوی زینت داده شود.

۷ – بناء بر قبر باعث جلوس بر روی قبر می شود، در حالی که از جلوس بر قبر نهی شده است.

۸ – بناء حائل بین میت و شنیدن صدا و دعا و ذکر و قرآن است.

مؤلف در نقد این ادله می گوید اکثر این اشکالات هنگامی پیش می آید که بناء بر روی خود قبر باشد، مانند سنگینی، نزدیکی چیزی که با آتش برخورد کرده، تشبه به کفار، امکان جلوس بر روی قبر، منع غیر از دفن و منع از شنیدن. اما هنگامی که بناء در اطراف قبر باشد که قبر را هم شامل شود، مانند قبه و ضریح، این اشکالات پیش نمی آید.

اشکال زینت بودن بناء نیز وارد نیست، چون اولاً، بناء بر قبر برای زینت نیست، بلکه برای حفظ از هدم و نابودی و بی احترامی است. ثانیاً، اگر برای زینت هم باشد باز اشکالی ندارد و نهی از آن بدون دلیل است. پس ساختن مطلق بناء بر روی قبر اشکالی ندارد (ص۱۳-۱۷).

نهی از ساختن مسجد بر روی قبر

در خصوص نهی از ساختن مسجد بر روی قبر دو علت بیان شده است:

۱ – این امر منجر به تنجیس مسجد می شود، چون غیر قبر پاک تر از قبر است. لذا برای مسجد شایسته تر است.

۲ – این امر منجر به گمراهی و فتنه و عبادت صاحب قبر می شود. از طرفی تعظیم قبور صالحان در محلی که سجده می شود، شبیه عمل مشرکان است. در این زمینه به حدیث «قاتل الله الیهود و النصاری اتخذوا من قبور انبیائهم مساجد»[۱۳] استدلال شده است و علت نهی زنان از زیارت قبور هم همین است، یعنی چون زن ها از لحاظ ایمان ضعیف و از لحاظ احساسات شدید هستند و زودتر در معرض فتنه و گمراهی واقع می شوند، لذا از زیارت آنها نهی شده، پس در مورد ساختن بناء هم، چون ممکن است باعث گمراهی شود، باید منع شود.

دلیل عمده همان علت دوم است و چون عبادت قبور در جاهلیت رواج داشت، اسلام برای پاک کردن آن از اذهان مردم جوانب احتیاط را مراعات، و از عبادت در کنار قبور نهی کرده است. اما اصل مسئله (ساختن مسجد در کنار قبور) اگر ایمان مردم راسخ باشد و ترس از عبادت قبور نباشد اشکالی ندارد. به عبارت دیگر، حکم حرمت دائر مدار عبادت قبور است و با انتفاء آن منتفی می شود (ص۱۷-۱۸).

مؤلف در پاسخ به این اشکال می نویسد:

اولاً، در اسلام کسی یافت نمی شود که بر روی قبر مسجد بسازد تا قبر را عبادت کند، یا آن را قبله خود سازد، بلکه غرض از ساختن مسجد در کنار قبور فقط احترام صالحان و حفظ قبور آنها از نابودی است که با زیارت و تبرک آنها مردم منتفع می شوند.

ثانیاً، اینکه برخی جهال در کنار قبور اعمالی را شبیه صورت عبادت انجام می دهند، باعث نمی شود که ساختن مسجد حرمت داشته باشد، چون این کار به دلیل ساختن مسجد نیست، بلکه به دلیل جهل اوست. چنان که در قبوری که مسجد یا بنایی هم ندارند، همین کار از برخی جهال سر می زند. بلکه برخی این کارهای شبیه عبادت را با اشخاص صالح و متقی در حال حیات هم انجام می دهند. اگر قرار باشد با کار جهال مسجد ساختن حرام شود باید مراعات تقوا و صلاح هم حرام باشد، چون منشأ کار جاهلان اعتقاد به صلاحیت و تقوای اولیای الهی است (ص۱۹-۲۱).

پس آل سعود نباید بناء قبور را تخریب کنند، بلکه باید تقوا و خشیت و ولایتی را که اولیای الهی دارند و با آن در دل مردم نفوذ کرده اند تخریب کنند، و الا بعد از تخریب بناء قبور هم مردم به آن اولیاء تبرک می جویند (ص۲۰).

احادیث معارض با نهی بناء بر قبور

علاوه بر اینکه نفهمیدن مقصود شارع و نفهمیدن فهم دلیل، باعث حکم اشتباه درباره بناء بر قبور شده است، رجوع نکردن به ادله معارض نیز از عوامل حکم به حرمت ساختن مسجد در کنار قبور است. مؤلف از میان ادله به ۱۵ دلیل، که همگی بر جواز ساختن مسجد و بناء در کنار قبور دلالت دارند، اشاره می کند. برخی از این ادله عبارت اند از:

 

۱ – آیه (قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِدًا)[۱۴] چون خداوند در این آیه عمل مؤمنان را نقل کرده و رد نکرده است؛ در حالی که روش قرآن همیشه بر این است که اگر عمل باطلی را از دیگران نقل کند آن را رد می کند. لذا از این آیه می توان جواز ساختن مسجد بر قبور را استفاده کرد.

اشکال: در اینجا پرسشی پیش می آید که روایاتی مانند روایت پیامبر ص که فرمودند: «قاتل الله الیهود و النصاری اتخذوا من قبور انبیائهم مساجد» با این نوع فهم از آیه معارض است، چگونه با هم جمع می شوند؟ مؤلف در پاسخ به این اشکال هفت وجه را بیان می کند. یکی از وجوه این است که در آیه قرآن خداوند متعال از مؤمنان نقل می کند و مؤمنان این کار را برای تبرک به آثار صالحان و حفظ آن انجام داده اند، بر خلاف روایت که از حال یهود و نصاری نقل می کند و آنها ساختن مسجد را برای عبادت قبور انجام داده اند (ص۲۱-۳۰).

۱ – خداوند در علم خود ساخت مسجد بر روی قبر پیامبرش را مقدر کرده بود، و اگر این کار حرام و شرک بود خداوند قبر پیامبرش را از این آلودگی حفظ می کرد (ص۳۰).

۲ – پیامبر خدا ص خبر داده بودند که قبر ایشان در مسجد خواهد بود، چنان که در روایتی آمده است: «ما بین قبری و منبری روضه من ریاض الجنه»؛[۱۵] و این ترغیب به این است که قبر در مسجد قرار گیرد. مؤلف در اینجا روایات دیگری را که دال بر این مطلب باشد ذکر می کند (ص۳۱-۳۲).

۳ – صحابه و تابعین بر دفن پیامبر ص در خانه خود و در زیر بناء اجماع دارند. (ص۳۷).

۴ – صحابه در حال حیات پیامبر ص بر روی قبر مسجد ساختند ولی پیامبر ص امر به تخریب آن نکرد (ص۳۸).[۱۶]

۵ – پیامبر ص خبر از فتح بیت المقدس داده بودند و می دانستند که قبر حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب ع در آن است، ولی امر به تخریب نکردند (ص۴۰).

۶ – صحابه در زمان خلفا شهرهایی را فتح می کردند که در آنها قبور انبیا و صالحان در داخل بناء یا مسجد بود، ولی هیچ کدام را تخریب نکردند (ص۴۰).

۷ – پیامبر ص خودشان روی قبر شهدا، از جمله عثمان بن مظعون، صخره ای را قرار دادند تا نشان آن گم نشود. ساختن بناء بر قبر نیز به همین منظور است (ص۴۵).

خاتمه

مؤلف در خاتمه کتاب درباره حدیث ابی الهیاج بحث می کند که حضرت علی ع فرمودند پیامبر ص مرا فرستاد و فرمود: «لاتدع تمثالا الا طمسته و لا قبرا مشرفا الا سویته»؛ و برای جمع بین این حدیث و احادیثی که ساختن بناء بر قبر را جایز دانسته اند، وجوهی را بیان کرده است و این حدیث را متروک و موضوع آن را قبور مشرکان و معنای آن را مسطح کردن قبر دانسته است.

 

منابع

۱ – قرآن کریم.

۲ – جمع من المؤلفین، الوهابیه المتطرفه: موسوعه نقدیه، قم: دارالإعلام لمدرسه اهل البیت(، ۱۳۹۳ش.

۳ – احمد صدیق غماری، البحر العمیق، قاهره: دارالکتبی، ۲۰۰۷م.

۴ – مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، بیروت: دارالفکر، بی تا.

۵ – ابو داوود سجستانی، المراسیل لابی داوود، تحقیق: شعیب الارنووط، بیروت: موسسه الرساله، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.

 

منبع: نشریه سراج منیر


پاورقی ها

[۱]. احمد الصدیق، البحر العمیق فی مرویات ابن الصدیق، ص۴۸-۵۴٫

[۲]. جمع من المؤلفین، الوهابیه المتطرفه: موسوعه نقدیه، ج۱، ص۶۱۷٫

[۳]. احمد صدیق غماری، البحر العمیق، ج۱، ص۱۵۵-۴۴۶٫

[۴]. جمعی از مولفان، الوهابیه المتطرفه: موسوعه نقدیه، ج۱، ص۶۱۷٫

[۵]. احمد صدیق غماری، البحر العمیق، ج۱، ص۱۱۲-۱۱۹، این ترتیب تفضیل بین اهل بیت( طبق نظر مؤلف است.

[۶]. مسلم بن حجاج نیشابوری، صحیح مسلم، ج۳، ص۶۱؛ هیچ مجسمه ای را ره نکن مگر اینکه نابود کرده باشی و هیچ قبر برآمده ای را ترک نکن، مگر اینکه صاف کرده باشی.

[۷]. ابو داوود سجستانی، المراسیل لابی داوود، ص۳۰۳؛ قبر پیامبر (ص) را دیدم که به اندازه یک وجب یا مثل آن بالا آمده بود.

[۸]. این مؤسسه در شهر مقدس قم و تحت اشراف آیت الله العظمی مکارم شیرازی در موضوع شناخت و نقد وهابیت فعالیت دارد.

[۹]. این موسوعه شامل ۲۹ جلد از کتاب های اهل سنت است که در نقد وهابیت نوشته شده است.

[۱۰]. در این گزارش، مطالب از چاپ قاهره آدرس داده می شود.

[۱۱]. سوره الاحزاب (۳۳)، آیه ۵۹؛ ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوشش های خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند».

[۱۲]. شاید عذاب او کمتر شود تا زمانی که این دو چوب تر خشک نشده اند.

[۱۳]. خدا یهود و نصاری را بکشد که از قبور پیامبرانشان محس سجده برای خود گرفتند.

[۱۴]. الکهف (۱۸)، آیه ۲۱؛ کسانی که بر کارشان غلبه یافتند گفتند: حتماً بر ایشان مسجدی بنا خواهیم کرد.

[۱۵]. بین قبر و منبر من باغی از باغ های بهشت است.

[۱۶]. یکی از اصحاب پیامبر از دنیا رفت و ابوجندل او را دفن کرد و بر روی قبرش مسجد کوچکی ساخت. داستان این جریان را مؤلف از کتاب الاستیعاب نقل کرده است.