گامهاى عملى به سوى خودسازى چیست؟
«خودسازى» نورانیت و نشاط درونى و پویایى و موفقیت در زندگى را براى انسان به ارمغان مىآورد. اما باید دانست هر «گنج» و معدنى «بدون رنج» و تلاش دست یافتنى نیست. بنابراین لازم است گامها و مراحلى را طى کرد که به برخى اشاره مىشود:
تقویت اراده
کسى که تصمیم گرفته خودسازى نماید نیاز به ارادهاى قوى دارد تا بتواند در مقابل غرایز سرکش مانند شهوت، غضب و خودخواهى مقاومت کرده و آلوده به گناه و نافرمانى خدا نشود و تنها کسانى مىتوانند در این راه موفق گردند که از ارادهاى پولادین برخوردار باشند و بهترین راه براى تقویت اراده روزه گرفتن است. به راستى اینکه شخصى از اول اذان صبح تا اذان مغرب با احساس گرسنگى و تشنگى و دسترسى به آب و غذا و نبود مانع و رادع و مأمورى که جلوگیرى کند از خوردن و آشامیدن، فقط و فقط براى خشنودى خداوند متعال روزه مىگیرد این بهترین تمرین براى مبارزه با نفس است قطعا چنین شخصى مىتواند در مقابل هوسهاى خلاف شرع و انگیزههاى شر آفرینى که بشر را به ظلم و ستم، تجاوز، گناه و معصیت دعوت مىکند ایستادگى و مقاومت نماید.
خیرخواهى
پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرمایند: «احب للمسلمین ما تحب لنفسک و کره لهم ما تکره لنفسک»؛[۱] «دوست بدار براى مسلمانان آنچه را که براى خودت دوست مىدارى و ناپسنددار براى آنان آنچه را براى خودت نمىپسندى».
ما اگر از اینکه دیگران پشت سرمان غیبت کنند ناراحت مىشویم یا اگر کسى به ما تهمت بزند و یا دروغ بگوید و یا خیانت کند و یا حق ما را پایمال نماید یا ما را مسخره و یا به ما بىاحترامى کند ناراحت مىشویم باید بدانیم دیگران نیز مثل ما هستند ما اینگونه برخوردهاى بد با آنان نداشته باشیم متقابلاً اگر دوست داریم دیگران به ما احترام بگذارند خوشرفتارى نمایند با اخلاق خوب برخورد نمایند به ما راست بگویند درستکار باشند ما نیز با دیگران چنین باشیم.
آن بد که بخود نمىپسندى
با کس مکن اى برادر من
پس از بیدارى و کنار زدن پردههاى غفلت و جهل، نخستین قدم در تهذیب نفس و خودسازى، «توبه» است. توبه زنگار آلودگىها را از صحنه دل و جان مىزداید و باتلاق عصیان و تیرگى را به گلشن نور و صفا بدل مىسازد. بار گران و کمرشکن گناه را از پشت انسان بر مىدارد و او را براى پیمودن راه بندگى و صلاح آماده مىکند.
مرحوم فیض کاشانى، سیماى توبه را چنین به تصویر مىکشد: «توبه از گناه و بازگشت به سوى ستار العیوب و علام الغیوب آغاز راه سالکین و سرمایه پیروزمندان است. توبه، نخستین گام مریدان و کلید علاقهمندان و مطلع برگزیدگان و برگزیده مقربان است. چرا فرزندان و نسل آدم علیهالسلام به هنگام ارتکاب خطا و لغزش به پدرشان اقتدا نمىکنند؟ خیر محض، کار فرشتگان است. آمادگى براى شر و بدى خوى شیاطین است و بازگشت به خیر پس از خطا، ویژگى حضرت آدم علیهالسلامو طبیعت آدمیان است. آن کس که به هنگام ارتکاب گناه و انجام شر به خیر باز گردد، حقیقتا انسان است».[۲]
خداوند شیفته بازگشت بندگان به سوى او و مشتاق پیوستن آنها به او پس از بریدن و جدا شدن است.
میزان شوق پروردگار به آشتى بندگان با او و وصل پس از فصل، در حدیثى شادىبخش چنین بیان شده است: «إِنَّ اللَّه تَعَالى أَشَدُّ فَرحًا بِتَوبَه عَبده مِن رَجُلٍ أَضَلّ رَاحِلَته وَ زَادَه فِى لَیلَه ظلمَاء فَوَجَدَهَا»؛[۳] «شادمانى خداوند از بازگشت بندهاش بیش از شادى کسى است که مرکب و توشه خود را شبى تاریک (در بیابان) گم کرده و سپس آن را مىیابد».
این تعبیر نشان مىدهد که توبه، در واقع مرکب و توشه انسان به سوى سعادت و کمال است. انسان با این زاد و توشه، بیابان تیره و ظلمانى گناه و نافرمانى را پشت سر مىگذارد و به منزل کمال و نور و رحمت گام مىگذارد.
مشارطه
پس از توبه صادق و خالص، قدم بعدى در تهذیب نفس، «مشارطه» است. مشارطه به معناى شرط کردن و قرار گذاشتن است و منظور شرط کردن با نفس خویش است با تذکرات و یادآورىهایى که هر روز تکرار شود. هر روز صبح باید نفس خود را مورد خطاب قرار دهیم و به او بگوییم: «ارزندهترین سرمایه من، عمر من است که همه هستى من و وسیله رسیدن به حیات ابدى و سعادت جاوید است، ضایع کردن و صرف کردن آن در نافرمانى خدا و ارتکاب جرم و گناه مساوى با از دست دادن آن و دچار شدن به خسارتى بزرگ است. نکند ثمره این سودا، افسوس و حسرت باشد، و من خسارت دیده و زیان رسیده با پیک مرگ رو به رو شوم. اى نفس من! چشم و گوش و زبان و دست و پا و سایر اعضاى من، خادمان تو و فرمانبرداران تواند. آنها را با کنترل و مراقبت به کارى وادار که نتیجهاش چشم روشنى و روسفیدى و نجات و سعادت باشد نه رو سیاهى و عذاب و آتش. مبادا این نعمت بزرگ الهى و امانتهاى خدایى را در راه معصیت او به کارگیرى و در امانت خیانت کنى».
در دعاى سى و یکم صحیفه سجادیه که معروف به دعاى توبه است به موضوع «مشارطه» عنایت خاصى شده است. در فرازى از این دعاى پرفیض چنین آمده است: «وَ لَکَ یَا رَبِّ شَرطِى ألاَّ أَعُودَ فِى مَکرُوهک وَ ضِمَانِى أَن لاَ أَرجِع فِى مَذمُومِکَ وَ عَهدِى أَن أهجر جَمِیعَ مَعَاصِیکَ»؛ «پرودگارا! با تو شرط مىبندم و عهد مىکنم که به آن چه نمىپسندى باز نگردم و تضمین مىکنم که به سراغ آن چه در نزد تو مذموم و نکوهیده است نروم و پیمان مىبندم که از همه گناهانت دورى گزینم».
خلاصه آن که «مشارطه» از گامهاى مهم و اساسى در تهذیب نفس است. بدون این عمل، ابرهاى تیره گناه و غفلت، آسمان پاک دل را فرامىگیرد و زنگار جرم و فساد آینه دل را مىپوشاند و رهایى از آن سخت و دشوار مىگردد.
مراقبه
مراقبه از محورى ترین و مؤثرترین گام در خودسازى و تهذیب اخلاق است. مراقبه از ماده «رَقَبَه» به معناى گردن گرفته شده و از آن جا که انسان براى پاییدن چیزى و مواظبت از آن گردن مىکشد. این کلمه به معناى نظارت و مواظبت و زیر نظر گرفتن چیزى به کار مىرود.
این واژه در تعبیر علم اخلاق و تهذیب نفس در مورد «مراقبت از خویش» به کار مىرود و مرحلهاى بعد از «مشارطه» است. یعنى انسان پس از عهد و پیمان و شرط بستن با خود براىاطاعت دستورات الهى و پرهیز از گناه باید از پاکى درون و قلبش مراقبت و پاسدارى کند تا گوهر ارزنده وجودش مورد دستبرد و غارت حرامیان قرار نگیرد. حال انسان در عالم دنیا مانند کسى است که با خود گوهرهاى گرانبهایى را حمل مىکند که همه سرمایه و دارایى او است در حالى که دزدان و شیادان در کمین او نشستهاند. چنین کسى اگر لحظهاى غفلت کند همه سرمایه او به غارت مىرود و او مىماند و انبوهى از اندوه و حسرت.
انسانى که در محاصره هواهاى درونى و شیطانهاى بیرونى است و سرمایه ایمان و تقواى او در معرض هجوم و حمله دشمنان درونى و بیرونى است، اگر از قلب و نیت و اعمالش مراقبت نکند و اخلاق و کردار و انفکارش را تحت کنترل و نظارت کامل قرار ندهد، سرمایه سعادت ابدى او بر باد مىرود و با دست خالى به عالم دیگر انتقال مىیابد. در آیات قرآن و روایات اسلامى، اشارات بسیارى به موضوع مراقبه شده است:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»؛[۴] «اى کسانى که ایمان آوردهاید! از (مخالفت) با خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد که چه چیزى براى فردایش فرستاده است، و از (مخالفت) خدا بپرهیزید که خداوند از آن چه انجام مىدهید آگاه است».
امیرمؤمنان علیهالسلام مىفرماید: «یَنبَغِى أَن یَکُون الرَّجُل مُهینًا عَلَى نَفسِهِ، مُرَاقِباً قَلبَه، حَافِظاً لِسَانَهُ»؛[۵] «سزاوار است انسان بر خود مسلط باشد و همواره مراقب قلب خود و نگاه دار زبانش باشد».
محاسبه
بر طبق آیات و روایات متعدد و فراوان، یکى از مراحل سخت و دشوارى که همه انسانها در روز قیامت پیش رو خواهند داشت، محاسبه اعمال و رسیدگى به رفتار و کردار آنها در دنیاست. اعمال و کارهایى که انسان به تدریج و در مدت عمرش انجام مىدهد پس از چندى از صفحه ذهن او فراموش مىشود ولى هیچ یک از آنها از پرونده اعمال او و صفحه هستىمحو نمىشود. اعمال انسان از ریز و درشت با انسان همراه و باقى است و بعد از مرگ و در عالم قیامت همه را یک جا حاضر خواهد دید:
«یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً»؛[۶] «روزى که هر کس، هر کار نیکى را که انجام داده حاضر مىبیند و آرزو مىکند میان او و اعمال بدش فاصله زیادى باشد».
«لَیسَ مِنَّا مَن لَم یُحَاسِب نَفسَهُ فِى کُلِّ یِوم»؛[۷] «از ما نیست هر کس که روزانه خویشتن را حسابرسى نکند».
برخى آثار محاسبه نفس در احادیث امیرمؤمنان علیهالسلام بیان شده است:
اصلاح نفس: «ثَمَرهُ المُحَاسبَهِ صَلاحُ النَّفسِ»؛[۸] «میوه درخت محاسبه، اصلاح نفس است».
سعادتمند شدن: «مَن حَاسَبَ نَفسَهُ سَعِد»؛[۹] «هر کس خود را محاسبه کند، به سعادت مىرسد».
آگاهى از عیبها و اصلاح آن: «مَن حَاسبَ نَفسَهُ وَقَفَ عَلَى عُیُوبِهِ وَ أَحَاطَ بِذُنُوبِهِ وَ استقَالَ الذُّنُوب وَ أَصلَحَ العُیُوبِ»؛[۱۰] «هر کس حسابگر خود باشد، به عیبهاى خود پى مىبرد و از گناهانش آگاه مىشود و از گناه توبه مىکند و عیبهایش را اصلاح مىکند».
معاتبه و معاقبه
«معاتبه» به معناى عتاب با نفس و سرزنش کردن آن به خاطر خطایى که مرتکب شده و معاقبه به معناى مجازات کردن و کیفر دادن نفس در برابر خلافها و گناهانى است که مرتکب شده است. اگر انسان بعد از محاسبه نفس و حسابرسى رفتار و کردار در مقابل تخلفات و سرکشىها، نفس واکنشى نشان ندهد، جرأت و جسارت نفس براى ارتکاب گناه بیشتر مىشود. همانگونه که مدیر یک شرکت و یا رئیس یک اداره کارگران و کارمندان و زیردستان خود را به دلیل تخلفاتى که از آنها سرزده و کوتاهى و قصور آنها در انجام کار را مورد عقاب قرار مىدهد و متناسب با میزان خطا و جرمشان آنها را گوشمالى و کیفر مىدهد، همچنین کسى که در راه اصلاح و تربیت نفس قدم برمىدارد باید در برابر سرکشى و طغیان نفس بىتفاوت نباشد و به موقع عکسالعمل نشان دهد.
البته باید توجه داشت که سرزنش و کیفر نفس در برابر کارهاى خلافش داراى مراتب فراوانى است که از عقاب و سرزنش شروع مىشود و به محروم شدن نفس از برخى لذتها و خواهشها منتهى مىگردد.
بنا بر آنچه گفته شد؛ هر کس در پایان هر روز یا هفته و ماه و سال، کارهاى خود را حسابرسى کند و عملکرد خود را در مورد خوبىها و بدىها و طاعت و نافرمانى را دقیقا محاسبه کند و همانند تاجرى دقیق که در پایان روز یا هفته و ماه و سال، حسابهاى تجارى خود را بررسى مىکند و سود و زیان خویش را مورد مطالعه قرار مىدهد، به یک محاسبه الهى و معنوى دست زند و همین دقت و موشکافى را در مورد اعمال و رفتارش اعمال نماید. اگر اعمالش نیک و خداپسند باشد خدا را شکر کند و دوام آن را از خداوند بخواهد و اگر گناه و خلافى از او سرزده از خدا طلب آمرزش کند و از استمرار آن جلوگیرى کند و در جبران آن و محو آثارش بکوشد.
در واقع اگر بعد از مرگ و در عالم قیامت به حساب ما رسیدگى کنند و همه افکار و حرکت و سکون و گفتار و سکوت ما را مورد محاسبه قرار دهند کار از کار گذشته و فرصتى براى جبران خطاها و زمانى براى پاک کردن گناهان و استغفار باقى نمانده است، ولى اگر در همین دنیا خود قاضى پرونده خود باشیم و به اعمال خود رسیدگى کنیم در صورت ناروا بودن اعمال و زشت بودن رفتارمان مىتوانیم در صدد جبران برآییم و پیش از فرا رسیدن مرگ و بسته شدن پرونده اعمال، زشتىها و گناهان را با آب توبه و انابه از دفتر کردارمان بزداییم و با اعمال صالح و خداپسند، گناهان را به حسنات و نیکىها تبدیل نماییم.
در حدیث معروفى از رسول گرامى اسلام صلىاللهعلیهوآله چنین آمده است: «حَاسِبُوا أَنفُسَکُم قَبلَ أَن تُحَاسَبُوا وَزِنُوا قَبلَ أَن تُوزَنُوا وَ تَجهَزُوا لِلعَرض الاَکبَر»؛[۱۱] «پیش از آن که به حساب شما برسند، خود را محاسبه کنید و قبل از آن که شما را بسنجند خویش را بسنجید».
امیرمؤمنان علیهالسلام در حدیث نورانى دیگر مىفرماید: «إِذَا صَعبَت عَلَیکَ نَفسَکَ فَاصعَب لَهَا تَذِلُّ لَک»؛[۱۲] «هنگامى که نفس منقاد و رام تو نگردد و بر تو سخت بگیرد، تو هم عرصه را بر او تنگ کن تا تسلیم تو گردد».
تذکر این نکته لازم است که نباید براى مجازات نفس در برابر تخلفات و نافرمانى او، دست به اعمال خشونت بار و مجازاتهاى سنگین و خطرناک زد که این کار زیانهاى جبران ناپدیرى در پى دارد و به سلامت جسم و روح انسان و آسیب جدى وارد مىسازد. مراد از کیفر دادن نفس امورى مثل روزه گرفتن به صورت متعادل و قابل تحمل و منع کردن او از برخى لذتها و بهرهمندىها با هدف رام کردن و تسلیم ساختن آن است.
در پایان به توصیهاى از امام خمینى(ره) درباره توفیق خودسازى نقل مىشود و از امورى که لازم است از براى مجاهد، «مشارطه، مراقبه و محاسبه» است:
«مشارطه» آن است که در اول روز مثلاً با خود شرط کند که امروز برخلاف فرموده خداوند – تبارک و تعالى – رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. معلوم است یک روز خلاف نکردن، امرى است خیلى سهل «که» انسان مىتواند به آسانى از عهده «آن» بر آید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما، ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون، بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند؛ ولى این از تلبیسات آن ملعون است او را از روى واقع و قلب لعن کن و اوهام باطله را از قلب بیرون کن و یک روز تجربه کن، آن وقت تصدیق خواهى کرد.
پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل کردن آن. اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خدا است؛ بدان که این از شیطان و جنود او است که مىخواهند تو را از شرطى که کردى، باز دارند؛ به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم. ولى نعمت من سالهاى دراز است که به من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمتهایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهده یکى از آنها بر نمىآیم. سزاوار نیست که یک شرط جزئى را وفا نکنم! امید است ان شاء اللّه شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. این مراقبه با هیچ یک از کارهاى تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد.
به همین حال باشى تا شب که موقع «محاسبه» است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بِکِشى، در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آوردى و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکردى!؟ اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان اینکه یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى و خداوند ان شاءاللَّه تو را راهنمایى مىکند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسانتر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است ملکه گردد از براى تو؛ به طورى که از براى تو کار خیلى سهل و آسان شود؛ بلکه آن وقت لذت مىبرى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در همین عالم. با این که این جا عالم جزا نیست، لذت مىبرى و جزاى الهى اثر مىکند و تو را مُلْتَذ (کامروا) مىنماید.
بدان که خداى – تبارک و تعالى – تکلیف شاقّ بر تو نکرده و چیزى که از عهده تو خارج است و در خور طاقت تو نیست، بر تو تحمیل نفرموده «است»؛ لکن شیطان و لشکر او کار را بر تو مشکل جلوه مىدهند. و اگر خداى نخواسته در وقت محاسبه، دیدى سستى و فتورى شده در شرطى که کردى؛ از خداى تعالى معذرت بخواه و بنا بگذار که فردا مردانه به عملِ شرط قیام کنى. به این حال باشى تا خداى تعالى، ابواب توفیق و سعادت را بر روى تو باز کند و تو را به صراط مستقیم انسانیت برساند.[۱۳]
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:گروه اخلاق و عرفان/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – شیخ حسن دیلمى، ارشاد القلوب الى الصواب، ج ۱، ص ۷۳٫
[۲] – فیض کاشانى، ملامحسن، المحجه البیضاء، ج ۷، صص ۷-۶ با تلخیص، به نقل از: ناصر مکارم شیرازى، اخلاق اسلامى، ص ۲۱۷٫
[۳] – یعقوب کلینى، اصول کافى، ج ۲، باب التوبه، ص ۴۳۵، ح ۸٫
[۴] – حشر ۵۹، آیه ۱۸٫
[۵] – تصنیف غرر الحکم، ص ۳۲۵، ح ۴۷۳۲٫
[۶] – آل عمران ۳، آیه ۳۰٫
[۷] – میزان الحکمه، ج ۲، ص ۴۰۷، ح ۳۸۴۵٫
[۸] – تصنیف غررالحکم، ص ۲۳۶، ح ۴۷۴۴٫
[۹] – مستدرک الوسائل، ج ۱۲، ص ۱۵۴٫
[۱۰] – تصنیف غررالحکم، ص ۲۳۶، ح ۴۷۴۸٫
[۱۱] – بحارالانوار، ج ۶۷، ص ۷۳٫
[۱۲] – تصنیف غرر الحکم، ص ۲۳۹، ح ۴۸۲۰٫
[۱۳] – روحاللّه خمینى، چهل حدیث، تهران: مؤسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۶)، صص ۹ – ۱۰٫
جهت آگهى بیشتر در باب خودسازى نگا: مجتبى تهرانى، اخلاق الهى، تهران: موسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر.
براى مطالعه بیشتر در این زمینه، منابعى از کتابهاى اخلاقى و عرفان عملى معرفى مىشود:
ـ اوصاف الاشراف، خواجه نصیرالدین طوسى
ـ منازل السائرین، خواجه عبدالله انصارى
ـ معراج السعاده، نراقى
ـ رساله لب اللباب، سید محمد حسین حسینى تهرانى
ـ تهذیب نفس یا خودسازى، ابراهیم امینى
ـ به سوى خودسازى، مصباح یزدى.
پاسخ دهید