گریه در نماز

س: معنای این حدیث قدسی… چیست که می‌فرماید: اِبکِ علَی نَفسِکَ وَ انقُلها اِلی مَواقیتِ الصَّلوهِ.

«بر نفس خود گریه کن، و آن‌ را به اوقات نماز منتقل ساز!»

ج: یعنی در خلوت‌ها بر خود گریه کن؛ و گریه‌ات را به حال نماز نیز منتقل گردان!

 

نیاز محض، در مقابل بی‌نیاز مطلق

نماز عبارت است از توجّه کسی که جز فقر و ذلًّت ندارد، به درگاه عظمت و کبریایی و منبع عزّت و بهای الهی! و لازمه‌اش اینست که: انسانِ متوجّه به چنین مقامی، مستغرق در ذلّت و خواری گشته و دلش را از هر چیزی که او را از هدفش باز می‌دارد برکَند.

و اگر ایمان نمازگزار، ایمانی صادق باشد، در هنگام توجّه به پروردگارش، همّ او را همّ واحد می‌کند، و اشتغالش به عبادت، او را از هر کار دیگری باز می‌دارد.

آری، فقیر محض وقت با بی‌نیازیِ مطلق که غنایش را به هیچ مقیاس نمی‌توان اندازه گرفت ملاقات نماید، چه می‌کند؛ و ذلیل محض، وقتی متوجّه عزّت مطلقه می‌گردد عزّتی که آمیخته با هیچ ذلتی نیست؟!

 

معنای خشوع

الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ (مؤمنون/۲)‌ «خشوع» به معنای تأثیر خاصّی است که به افراد مقهور دست می‌دهد، افرادی که در برابر سلطانی قاهر قرار گرفته‌اند، به طوری که تمام توجّه آنان معطوف او گشته و از جای دیگر قطع می‌شوند. و روشن است که این حالت، حالتی است درونی که با نوعی عنایت، به اعضاء و جوارح نیز نسبت داده می‌شود؛ مانند کلام رسول خدا (ص)… درباره‌ی شخصی که در نمازش با ریش خود بازی می‌کرد فرمود:

«اگر دلش دارای خشوع می‌بود، جوارحش نیز خاشع می‌شد!»

 

نماز، بهترین مربّی

اگر انسان مدّت کوتاهی بر نماز خود پایداری کند، و در انجام آن تا حدّی نیّت صادق داشته باشد، به‌طور مسلّم باعث می‌شود که ملکه‌ی پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود، به‌طوری که اگر فرضاً تو شخصی را موکّل بر خود کنی که دائماً ناظر بر احوالت بوده، و نفست را آنچنان تربیت کند که این ملکه در او پیدا شود و به زیور ادب عبودیّت آراسته گردد، قطعا تربیت او مؤثّرتر از تربیت نماز نیست؛ و به بیش از آنچه که نماز تو را دستور می‌دهد، دستور نخواهد داد؛ و به بیش از آن مقدار که نماز تو را به تمرین و ریاضت وادار می‌کند، وادار نخواهد کرد.

 

مقصود از نماز

نماز عملی است عبادی، که به جا آوردنش صفتی در روح آدمی پدید می‌آورد که صاحبش را از فحشاء و منکر باز می‌دارد، و در نتیجه جان و دلش را از آلودگی به گناهان و اعمال زشت، پاک می‌نماید. پس مقصود از نماز، رسیدن به آن صفت است، یعنی صفت بازداری از گناه.

 

اثر طبیعی نماز

«بازداری از گناه» اثر طبیعی نماز است؛ چون نماز توجّه خاصّی است از بنده به سوی خدای سبحان. لیکن این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیّت تامّه که نمازگزار دیگر نتواند گناه کند…

هرچه یاد خدا قوی‌تر و حضور قلب و خشوع کامل‌تر و خلوص بیشتر باشد، اثر نماز که بازداشتن از فحشاء و منکر است زیادتر خواهد بود؛ و هرچه کمتر، اثرش کمتر.

 

کلید همه‌ی خوبی‌ها

نماز را ذکر نامیده‌اند، برای این‌که: هم مشتمل است بر ذکر زبانی از تهلیل و حمد و تسبیح؛ و هم به اعتباری دیگر از مصادیق ذکر است؛ چون مجموعا مجسّم کننده‌ی عبودیّت بنده نسبت به خداوند سبحان می‌باشد؛ و لذا خدای تعالی نماز را ذکر الله نامیده…

و ذکری که نتیجه‌ی نماز است، ذکر قلبی است که به معنای استحضار یاد خداست در ظرف ادراک… و این قسم از ذکر بهترین عملی است که صدورش از انسان متصوّر است، و از همه‌ی اعمال خیر، قدر و قیمتش بزرگ‌تر و اثرش بیشتر است! و آن، آخرین مرحله‌ی سعادتی است که برای انسان‌ها در نظر گرفته شده، و کلید همه‌ی خیرات است.

  


منبع: کتاب حکمت زلال، صفحات ۱۴۹  الی  ۱۵۲