سؤال: پسر سه ساله ای دارم که در اطراف او اشخاصی هستند از روی کنجکاوی از او سوالاتی می پرسند و فرزند من هم همه چیز را صادقانه بیان می کند چطور باید به او آموزش دهم که خبر رسانی نکند و این عادت در او از بین برود؟
جواب:
همان طور که پیامبر گرامی اسلام فرمودند: “باید با انسانها به اندازه عقل هایشان رفتار کرد و سخن گفت“ در این سنین بچّه ها خود نگه داری کمی دارند؛ یعنی این طور نیست که بتوانند یک حرف را پیش خودشان نگه دارند، لذا ما والدین در اینجا باید دقّت کنیم و هر حرفی را در مقابل فرزندانمان نزنیم وهر رفتاری را انجام ندهیم.
کنترل کلام و رفتارها
ما در آموزه های دینی خود داریم که بچّه هاتا هفت سال اوّل، سیّد هستند و نمی توانیم آنها را کنترل کنیم؛ لذا خیلی هم امر و نهی پذیر نیستند و خیلی کنترلی روی رفتار خودشان ندارند؛ مثلاً ممکن است که مادربزرگ از او بپرسد: دیشب چه خوردی؟ و بچّه هم خیلی راحت بگوید. البته لزومی هم ندارد که ما به او بگوییم: به مادربزرگت نگو که چه خوردیم؛ چرا که این مورد از مسائل عمومی است. امّا یکی سری از سخنان، سخنانی هستند که بچّه ها نباید آن ها را انتقال بدهند؛ مثلاً مادربزرگ از او می پرسد که دیشب چه خبر بود؟ و بچّه هم می گوید که مادرم به پدرم گفت چرا نان نخریدی و آن ها با هم دعوا کردند! با این حرف ممکن است که او؛ لذا وقتی من می دانم که فرزند من این ویژگی را دارد، این رفتار و کلام را نباید در مقابل او بیان کنم. همچنین اگر می دانیم که اطرافیان ما نسبت به زندگی ما این کنجکاوی را دارند، باید یک طبقه بندی در کلام و رفتارمان داشته باشیم.
حفظ حریم محرمانه
یک سری از کلام ها یا رفتارهابه گونه ای است که عیبی ندارد همه بشنوند یا همه بدانند و برای ما هم مشکل ساز نیستند؛ ولی یک سری چیزها هم وجود دارد که از جمله موارد محرمانه زندگی است، لذا بچّه ها نباید اینها را به دیگران انتقال بدهند؛ بنابراین همان طور که ما این رفتار را در مقابل دیگران انجام نمی دهیم، در مقابل فرزندمان هم نباید انجام دهیم.
پرهیز از بدگویی و غیبت
گاهی اوقات ممکن است که خدایی ناکرده در بعضی از خانواده ها بدگویی هایی از دیگران بشود و باب غیبتی در محیط خانه باز شود؛ مثلاً از اقوام درجه یک مثل پدر و مادر، خواهر و برادر انتقادی شود. اصل این کار اشتباه است و من نباید در غیاب کسی از او انتقادی بکنم. مثلاً وقتی از برادرم جلوی همسرم انتقادی می کنم و فرزندم هم این صحنه را مشاهده میکند، ممکن است وقتی بچّه عموی خود را ببیند، این حرف را به او انتقال دهد.
معمولاً ما بعد از هفت سالگی می توانیم برای این که بچّه ها خودنگه داری بهتری داشته باشند، مسائل را به آن ها انتقال بدهیم. مثلاً به او بگوییم که اگر نان نداشتیم و مادربزرگ از تو سوال کرد،نگو که دیشب نان نداشتیم و نیازی نیست که آنها بدانند. این بچّه در مرحله ای است که می تواند خودش را نگه دارد؛ البته همه مسائل را هم نباید گفت؛ مثلاً ممکن است که اگرخدایی ناکرده پدر و مادر با هم دعوا کنند، به این بچّه فشار روحی وارد شود و نیاز داشته باشد که با یکی صحبت کند؛ بنابراین ما پدر و مادرها باید این را به عنوان یک اصل رعایت کنیم که بروز گفتار و رفتاری در مقابل فرزندان صحیح نیست.
بعضی از مسائل را حتّی زن به شوهر یا مرد به زنش هم نباید بگوید؛ چون ممکن است که این ها منجر به غیبت و تهمت و بد گویی شود. یک سری از گفت و گو ها هم فقط باید در بین زن و مرد ردّ و بدل شود و هیچ کس دیگری نباید از آنها اطّلاع پیدا کند. یک سری از مسائل دیگر نیز در حوزه خانواده و بین پدر و مادر و فرزندان است و همین طور این طبقات افزایش پیدا می کند؛ لذا ما در روایات داریم که انسان همه چیز را نباید به دوست صمیمی اش بگوید؛ چراکه احتمال این وجود دارد که روزی دشمنش شود. لذا نباید همه چیز را گفت.
پاسخ دهید