حزب التحریر جنبشی است که از چند دهه پیش در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی بر پایه اسلام و با هدف احیای اسلام شکل گرفته است. حزب التحریر همچون فرقههای سلفیه و گروههایی نظیر اخوانالمسلمین، القاعده، طالبان و … گونهای از بنیادگرایی و مبارزه با مظاهر تجدد و نظام اجتماعی- سیاسی ملل غربی را در پیش گرفته است، اما تمرکز این گروه بر مسئله حکومت سیاسی و احیای خلافت اسلامی است. ویژگی اصلی حزب التحریر و حربه آنها کلام بلیغ و آتشین جهاد است. حزب التحریر با نظام کفر دانستن دموکراسی، آن را نظامی بشری و نه مبتنی بر وحی و تعالیم انبیا دانسته، معتقد است جوامع اسلامی نیز به رغم مسلمان بودن، افکار خویش را با آموزهای فرهنگ غرب و همچنین اندیشههای قومی، ملی و طایفهای ممزوج کردهاند و چون بسیاری از این اندیشهها در تضاد کامل با آموزههای اسلام و احکام شریعت است، انحراف از اسلام و گرایش به کفر را در پی خواهد داشت و در نتیجه جهاد با آنها واجب است. با این حال، از نظر سران حزب، فراگیری صنایع نظامی از ملل غربی در هر شکل آن، به دلیل اینکه نص صریح برای ممنوعیت آن وجود ندارد، مباح است.
- مقدمه
- جهاد
- کفر و تمدن غرب
- دموکراسی، نظامی بشری
- تمدن غرب و لائیسیته
- – حق حاکمیت از آن مردم است.
- – مردم منشأ اعتبار، صلاحیت و مشروعیت حاکم هستند نه خدا، وحی، وراثت و …
- آزادی عمومی
- – آزادی عقیده
- – آزادی اندیشه
- – آزادی مالکیت
- – آزادی شخصی
- وجوب جهاد و مبارزه با تمدن غرب
- کمونیسم، نظام کفر
- کفر بلاد اسلامی
- نقد مواضع حزب التحریر
- نتیجه و سخن پایانی
- منابع
- پاورقی ها
مقدمه
یکی از جنبش هایی که چند دهه ای است در منطقه خاورمیانه و کشورهای اسلامی متولد شده، جریانی است موسوم به «حزب التحریر» که بر پایه اسلام و با هدف احیای اسلام شکل گرفته است. حزب التحریر اگرچه خود را یک حزب سیاسی می داند، اما حزبی کاملاً ایدئولوژیک است، که با تکیه بر قرآن و احادیث پیامبرص و سیره خلفا، به تبلیغ و اشاعه آموزه های خویش می پردازد. حزب التحریر در ۱۹۵۳ به دست شیخ تقی الدین النهبانی، عالم فلسطینی با هدف از سرگیری حیات اسلام و ابلاغ پیام اسلام به سراسر جهان شکل گرفت. اندیشه های نهبانی بسیار متأثر از سید قطب بوده است.[۱] به همین دلیل، اندیشه رجوع به سنت پیامبرص و صحابه و احیای آن و مبارزه با آموزه های جدیدی که آن را در تضاد با سنت متقدم اسلام می داند، در ذهن او شکل گرفته است.
نهبانی در بیان مفاهیم حزب التحریر با اشاره به افول امپراتوری عثمانی از اواسط قرن ۱۸ میلادی و سقوط آن در اواسط قرن بیستم، معتقد است عالم اسلام از آن زمان دچار انحطاط شده است که ناشی از ضعف در فهم اسلام است.[۲] این مسئله [افول دولت عثمانی] را البته می توان نقطه شروع مبارزات جریان هایی چون اخوان المسلمین و مبارزانی مثل حسن البنا نیز دانست. نهبانی، خود نیز یکی از اعضای اخوان المسلمین بود که در ۱۹۵۳ از این حزب جدا شد.[۳] به همین سبب برخی از پژوهش گران، حزب التحریر را شاخه ای جداشده از اخوان المسلمین دانسته اند، هرچند حزب التحریر چنین ادعایی را رد کرده است.[۴]
حزب التحریر رسالت خود را عمل به قرآن و کلام پروردگار و قیام خود را استجابت دعوت الهی و اجرای فرمان وی در آیه )وَلْتَکن مِّنکمْ أُمَّهٌ یدْعُونَ إِلی الخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْن َعَنِ الْمُنکرِ وَ أُوْلَئک هُمُ الْمُفْلِحُون([۵] می داند.
طبق گزارشی که بنیاد پژوهشی میراث[۶] در ۲۰۰۳ تهیه کرده و در مطبوعات آمریکا به قلم دکتر آریل کوهن چاپ شده است، حزب التحریر در چهل کشور جهان فعالیت می کند و در هیچ یک از آنها دفتر قانونی و مکان رسمی برای فعالیت ندارد.[۷] بیشترین فعالیت حزب التحریر در آسیای مرکزی، در ازبکستان متمرکز است و پس از آن در تاجیکستان بیشترین هواداران را دارد. بنا بر تخمین کوهن، این حزب دارای ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ عضو است. تشکیلات این حزب در سطوح بالا مخفی است، اگرچه در سطوح پایین، هواداران این حزب ابایی از آشکارسازی رابطه خود با حزب ندارند. علی رغم اینکه حزب التحریر عملیات نظامی و تروریستی را رد می کند و معتقد است تا زمانی که امت صالحی تشکیل نشود، امکان تشکیل حکومت اسلامی وجود ندارد، اما برخی از حکومت ها این حزب را به دست داشتن در بمب گذاری و عملیات های تروریستی متهم کرده اند.[۸]
جهاد
ویژگی اصلی حزب التحریر و حربه آنها کلام بلیغ و آتشین جهاد است.[۹] حزب التحریر معتقد است جوامع اسلامی به رغم مسلمان بودن، افکار خویش را با آموزه های فرهنگ غرب و همچنین اندیشه های قومی، ملی و طایفه ای ممزوج کرده اند[۱۰] و چون بسیاری از این اندیشه ها در تضاد کامل با آموزه های اسلام و احکام شریعت است، انحراف از اسلام و گرایش به کفر را در پی خواهد داشت. در نظام اسلامی، فقط احکام شریعت اسلام باید اجرا شود. نسخه برداری از قوانین کشورهای دموکراتیک در حوزه افعال و اعمال انسانی و تقلید از آنها به خصوص در امر قانون گذاری و حکومت داری پیروی از کفر خواهد بود. پس امت اسلام برای رهایی از امتزاج با کفر راهی جز قرار گرفتن زیر پرچم یک امت واحد و رها کردن علائق و گرایش های قومیتی و ملیتی و همچنین نظام های حکومتی برگرفته از غرب و شرق و در نتیجه تشکیل یک حکومت واحد، تحت رهبری واحد را ندارد.[۱۱] بر اساس این عقیده است که حزب، تمام همت خود را برای مبارزه با لیبرال دموکراسی و کمونیسم به عنوان دو رویکرد و دو نظام سیاسی غالب در جهان به کار بسته است. این مبارزه صرفاً مبارزه ای سیاسی نیست. از نظر حزب التحریر، مبارزه با کفر و مظاهر آن طبق فرمان الهی و سیره پیامبر$، جهاد فی سبیل الله و واجب است. مبارزه با نظام کفر محدود به جهاد با قدرت های جهانی و مروجان دموکراسی و کمونیسم نیست، بلکه مبارزه با سردمداران کشورهای اسلامی، که چنین نظام هایی را خواه به طور کلی و خواه به واسطه به کارگیری آموزه های آن پذیرفته اند، مشمول این جهاد خواهد بود.[۱۲]
بنا به گزارش بنیاد پژوهشی میراث، رسالت حزب التحریر، جهاد با سرمایه داری ظالمانه، رژیم های وابسته، آمریکا و متحدانش و همچنین کشورهای سازش کار مسلمان است.[۱۳]
نهبانی در تعریف خود از جهاد می نویسد: «جهاد بذل وسع و توانایی در راه قتال فی سبیل الله است. خواه به طور مستقیم و خواه به واسطه مال، رأی (مثل کتابت و خطابه) یا تکثیر دانش و غیره باشد. پس جنگ در راه ترویج کلمه الله جهاد است».[۱۴] درباره جهاد به وسیله رأی، نهبانی فقط رأیی را به لحاظ شرعی جهاد می داند که مباشرتاً به قتال در راه خدا تعلق داشته باشد، ولو اینکه در آن مشقاتی باشد، یا در جهت ترویج و اعتلای کلمه الله فوائدی بر آن مترتب شود، زیرا جهاد مختص به قتال است.[۱۵]
اگرچه حزب التحریر هر گونه مشی تروریستی را در مورد خود نفی می کند[۱۶] و تلاش خود را فقط تلاشی ایدئولوژیک و سیاسی می داند، اما برخی از آموزه های آن درباره جنبش نظامی قابل تأمل است. همان گونه که ذکر شد، از نظر حزب در عصر حاضر جهاد بر هر مسلمانی واجب است، زیرا آمریکا به عنوان قطب سیاسی و نظامی جهان و یکی از سردمداران تمدن غرب، تمام تلاش خود را برای ترویج آموزه های خود به کار بسته است. این آموزه ها به وضوح در تناقض با اسلام است، پس مواجهه مسلمانان با آمریکا به طور خاص و فرهنگ و تمدن غرب به طور کلی، مواجهه اسلام با کفر است.[۱۷] از سوی دیگر، جهاد نیز مختص به قتال است و قتال در راه خدا نیازمند اسبابی است و تلاش برای برتری یافتن مسلمانان از جهت اسباب و اداوات جنگی لازم به نظر می رسد. بر همگان نیز پوشیده نیست که سردمداران تمدن غربی، به ویژه آمریکا، در زمینه توسعه تولید سلاح های کشتار جمعی از هیچ کوششی دریغ نکرده اند. عبدالقدیم زلّوم، عالم فلسطینی که پس از نهبانی رهبری حزب را بر عهده داشته است، این گونه استدلال می کند که اصل بر این قرار است که هر آنچه مرتبط با اعمال انسانی است جایز است، مگر اینکه گواهی بر ممنوعیت آن وجود داشته باشد.[۱۸] بنابراین، سکوت شرع درباره یک مسئله به معنای جواز آن خواهد بود. بر اساس سخن حق تعالی در قرآن، آسمان ها و زمین مسخور انسان ها قرار داده شده اند و این کنایه از مجاز بودن هر چیزی برای انسان به طور عام است.[۱۹] بنا بر سنت الهی، هر آنچه بر روی زمین خلق شده است، برای انسان و با هدف بهره گیری انسان از آن است. خداوند در قرآن می فرماید: )هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکم مَّا فی الْأَرْضِ جَمِیعًا(.[۲۰] زلّوم از این بیان نتیجه بسیار مهمی می گیرد. وی معتقد است فراگیری همه صنایع، خواه نظامی و خواه غیرنظامی، به جز «صنایع پیکره سازی و ساخت صلیب و نیز تولید الکل» به دلیل اینکه نص صریح در منع آن وجود دارد، مجاز است. زیرا اینها به طور عام در شریعت اجازه داده شده اند و به اصطلاح «مباح» هستند.[۲۱] از دید زلّوم، فراگیری صنایع نظامی در هر شکل آن به دلیل اینکه نص صریح برای ممنوعیت آن وجود ندارد، مباح است. بنابراین، فراگیری ساخت کارخانجات تولید تانک های نظامی، جنگنده ها، سلاح های کشتار جمعی از جمله بمب های هیدروژنی، اتمی، الکترونیکی و شیمیایی و همچنین سلاح های سبک مجاز است. با این دیدگاه به نظر می رسد به کارگیری سلاح های کشتار جمعی از نظر حزب التحریر نه تنها مباح است که به جهت وجوب قتال با کفار و از آنجایی که دشمنان اسلام همه دارای این سلاح ها هستند، لازم هم به نظر می رسد. حال اگر این باور همراه با عقیده وجوب جهاد با حکام کشورهای مسلمان که آموزه های غرب را پذیرفته اند، در نظر گرفته شود، اهمیت این مسئله بیشتر روشن خواهد شد.
کفر و تمدن غرب
زلّوم در کتاب خود با عنوان دموکراسی، نظام کفر به تفصیل، دلایل خود را بر اثبات ادعای حزب التحریر مبنی بر کفرآمیز بودن آموزه های غرب، به ویژه نظام لیبرال دموکراسی مطرح کرده است. زلّوم ابتدا شرحی از ویژگی های لیبرال دموکراسی و به طور کلی نظام اجتماعی و سیاسی غرب می آورد و سپس با ارائه آیاتی از قرآن و روایاتی از پیامبر اسلام (ص)، می کوشد ثابت کند که فرهنگ و تمدن غرب و به خصوص نظام لیبرال دموکراسی در تضاد کامل با فرهنگ و تمدن اسلامی و در نتیجه نظام کفر است.[۲۲] زلّوم مشابه همین رویکرد را در مورد کمونیسم و ماتریالیسم دیالکتیک به عنوان قطب دیگر نظام اجتماعی و سیاسی جهان معاصر دارد. نهبانی نیز در بسیاری از آثار خود تمدن غرب را در تضاد کامل با تمدن اسلامی دانسته است و در نتیجه نظام غرب را نظام کفر می داند. در ادامه اشاره ای به دلایلی که سران حزب التحریر برای تکفیر فرهنگ و تمدن غرب، به ویژه لیبرال دموکراسی به عنوان اساسی ترین تفکر نظام غرب می آورند، خواهیم داشت.
دموکراسی، نظامی بشری
دموکراسی محصول ذهن بشر است نه از سوی خدا. دموکراسی متکی بر وحی نیست و هیچ ارتباطی با شریعت وحی شده از سوی خدا ندارد. مؤسسان و مروجان دموکراسی، آموزه های خویش را از دل منابع مبتنی بر وحی، یعنی کتاب خدا و سیره رسولانش به دست نیاورده اند. چنین نظامی همانند همه مکاتب بشری دیگر، بی شک ناقص و در موارد متعددی در تناقض با آموزه های وحی است.[۲۳]
تمدن غرب و لائیسیته
دموکراسی به عنوان اصلی ترین نظام اجتماعی و سیاسی تمدن غرب، نشئت گرفته از عقیده جدایی دین از زندگی و در نتیجه جدایی دین از حکومت است،[۲۴] یعنی آنچه امروز با عنوان لائیسیته شناخته می شود. برخی از ملت های مسلمان نیز، رسماً یا عملاً، حکومت هایی لائیک دارند و لائیسیته و سکولاریسم در اکثر قریب به اتفاق کشورهای دموکراتیک پذیرفته شده است. اگر کفر را نفی ضروریات دین بدانیم بدون شک دموکراسی به طریق اولی کفر است، زیرا دموکراسی نفی کلیت دین و حذف آن از زندگی است. از سوی دیگر، دموکراسی منشأ دو نظریه است که در واقع اصول اساسی آن است:[۲۵]
– حق حاکمیت از آن مردم است.
– مردم منشأ اعتبار، صلاحیت و مشروعیت حاکم هستند نه خدا، وحی، وراثت و …
بر اساس این اصول حق حاکمیت از طرف خدا یا پیامبر به هیچ کس داده نشده است و اگر هم داده شده به رسمیت شناخته نمی شود. زیرا این مردم هستند که از حق حاکمیت برخوردارند. اعتبار و مشروعیت یک حاکم به این نیست که از سوی خدا معین شده باشد، بلکه وابسته به پذیرش از سوی مردم است. این عقیده بی شک نشئت گرفته از لائیسیته است. بنابراین، دموکراسی حکمرانی اکثریت مردم است و انتخاب حاکم و نمایندگان پارلمان بر اساس رأی اکثریت آنهاست. تصویب قوانین و رسمیت یافتن آن در گرو رأی اکثریت به آن است و تطابق آن با احکام شریعت یا آموزه های قومی، ملی و دینیِ مردم، تأثیری در تصویب آن ندارد. این اکثریت مردم هستند که تصمیم می گیرند چه چیزی به عنوان قانون در جامعه اجرا شود، یا چه کسی رهبری آنها را بر عهده بگیرد. هیچ ایدئولوژی یا مکتبی نمی تواند قانون یا رهبری یک فرد را بر مردم تحمیل کند. این رویکرد عملاً به معنای کنار گذاردن احکام شریعت و وحی است.[۲۶] حتی اگر همه افرادِ دارای حق رأی مسلمان باشند، هیچ تضمینی وجود ندارد که رأی آنها مبتنی بر آموزه های وحیانی و سیره پیامبر اسلام$ و صحابه باشد. بدون شک علائق و باورهای ملی و قومی در رأی آنها دخیل است و این روش گشودن راهی به سوی کفر خواهد بود. اولاً همه افراد کاملاً عالم به احکام شریعت و فهم منابع وحی نیستند و از سوی دیگر، هر یک از انسان ها برای خود منافع و علائقی دارند که می تواند رأی آنها مبتنی بر آنها باشد نه مبتنی بر قوانین و احکام شرعی. این مسئله در مورد نمایندگان مردم که به امر قانون گذاری می پردازند نیز صادق است. بنابراین، بدون شک تکیه بر رأی اکثریت جز انحراف از اسلام و قوانین شرع نتیجه ای نخواهد داشت و تدوین قوانین غیرشرعی همه افراد جامعه را به سوی کفر سوق خواهد داد.
آزادی عمومی
تمدن غرب و به طور خاص دموکراسی، مدافع آزادی عمومی است. آزادی عمومی را می توان در چهار وجه در نظر گرفت که عبارت اند از: [۲۷]
– آزادی عقیده
– آزادی اندیشه
– آزادی مالکیت
– آزادی شخصی
این چهار گونه از آزادی، مفاهیمی هستند که اسلام ارائه نکرده، بلکه ساخته مکاتب بشری است. آزادی عمومی به معنای نفی هر گونه محدودیت و چارچوب رفتاری است و حال اینکه اعمال و رفتارهای انسانی باید مطابق با قوانین و احکام شریعت باشد. هر گونه اعتقاد به آزادی غیرمقید، در تضاد با آموزه ی های دینی است. اساساً دین به واسطه ترسیم خطوط راه و تعیین حدود است که می تواند کارکرد داشته باشد، پس با این توصیف دموکراسی نتیجه ای جز خنثا کردن احکام شریعت نخواهد داشت.
وجوب جهاد و مبارزه با تمدن غرب
زلّوم با این توصیفات و مخصصاتی که برای نظام اجتماعی و سیاسی غرب و دموکراسی ارائه می دهد معتقد است نظام لیبرال دموکراسی، نظام کفر است و مبارزه با آن بر مسلمانان واجب است. وی به منظور استدلال بر اثبات مدعای خود نکات زیر را بیان می کند:[۲۸]
۱ – بر اساس مکتب اسلام همه اعمال انسان و هر چیزی که مرتبط با اعمال انسانی است، باید پیرو پیامبرص و منحصر در احکام پیام او باشد. جامعیت احکام شرع نشان دهنده لزوم رجوع به شرع و پای بندی به احکام آن است. اسلام از تبیین هیچ امری که مرتبط با اعمال انسانی باشد فروگذار نکرده است و هیچ امری را به خود وا نگذاشته است. تلاش انسان برای فهم مسئله ای از مسائل مربوط به افعال انسان بی نتیجه نخواهد بود، پس رجوع به غیر آن منطقاً جایز نیست. مسلمان فقط جایز است چیزهایی را بپذیرد که امر خدا و پیامبر بر آن تعلق گرفته و از چیزهایی دوری کند که خدا و رسولش نهی فرموده اند. مستند قرآنی این مطلب نیز سخن خداوند متعال در قرآن است که می فرماید: )وَ مَا ءَاتَئکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نهَئکمْ عَنْهُ فَانتَهُوا(.[۲۹] وی به آیه دیگری از قرآن کریم نیز استناد می کند که در آن خداوند متعال به انسان امر کرده است که در تنازع و اختلاف، فقط به خدا و رسول او رجوع کنند و به حکم او گردن نهند: )فَإِن تَنَازَعْتُمْ فی شیءٍ فَرُدُّوهُ إِلی اللَّهِ وَ الرَّسُول(.[۳۰] بنا بر روایاتی از رسول اکرم ص [که بخاری آنها را در صحیح خود نقل کرده است] مؤمنان به رد آنچه بدان امر نشده است فرمان داده شده اند: «مَنْ عَمِلَ عَمَلاً لَیسَ عَلَیهِ أَمْرُنَا فَهُوَ رَدٌّ». بخاری حدیث دیگری نیز از پیامبر نقل می کند که حاوی همان مضمون است: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس فیه فهو رد». مجموع این آیات و روایات وجوب پیروی از شرع و انحصار اعمال انسان به آن را نشان می دهد. بنابراین، انجام و ترک هیچ عملی جایز نیست، مگر پس از اطلاع از حکم شرع در مورد آن. انسان مسلمان موظف است در مورد هر یک از اعمال خود ابتدا با رجوع به منابع شریعت، حکم خدا و پیامبر را در خصوص آن بیابد.
۲ – شریعت اسلام محدود به مکان و زمان خاصی نیست و حاوی احکامی است برای وقایع گذشته، مسائل امروز و همه رویدادهایی که ممکن است اتفاق بیفتد. بنابراین، همه اعمال انسان را به طور جامع و کامل در بر می گیرد. خداوند در قرآن می فرماید: )وَ نَزَّلْنَا عَلَیک الْکتَابَ تِبْیاناً لِّکلُ شیءٍ وَ هُدًی وَ رَحْمَهً وَ بُشْرَی لِلْمُسْلِمِین(.[۳۱] شریعت اسلام برای حکم به هر عمل انسانی، یا شواهدی را در متون قرآن و حدیث بیان کرده است، یا اینکه نشانه هایی را قرار داده است که به واسطه آنها هدف خود را بیان می کند. به عبارت دیگر، هیچ عمل انسانی را نمی توان یافت که در شریعت اسلام نشانه یا دلیلی برای حکم به آن وجود نداشته باشد یا محدود به زمان و مکان مشخصی باشد.
۳ – با توجه به حقیقت جامعیت شریعت اسلام، برای یک مسلمان جایز نیست از ملل و مردمان دیگر و از مکاتب و فرهنگ های غیراسلامی چیزی را دریافت و اقتباس کند که در شریعت مجوزی برای آن صادر نشده است. اما اتخاذ اندیشه های مرتبط با علم، صنعت، خلاقیت و ابداع و پیشرفت های مرتبط با آن، به شرط ناسازگاری نبودن با اسلام مجاز خواهد بود. زیرا این اندیشه ها مربوط به عقاید و احکامی از شریعت نیستند که مسائل بشر در زندگی را حل می کنند. به علاوه اینکه آنها از جمله امور مجازی اند که انسان برای امور زندگی خود از آنها استفاده می کند. شاهد این مسئله نیز آیاتی است که از انسان خواسته شده است تا از همه مواهب دنیا بهره ببرد. پیامبر اسلام ص می فرماید: «إذا أمرتکم بشی ء من دینکم فخذوا به و إذا أمرتکم بشی ء من أمور دنیاکم فإنما أنا بشر». شاهد دیگر برای این مسئله این روایت از تاریخ است که پیامبر اسلام صافرادی را برای یادگیری ساخت شمشیر به مناطق دیگر می فرستاد. همچنین پیامبر اکرم ص دیگران را در امور دنیا داناتر از خود می دانست و می فرمود: «أنتم أدری بشؤون دنیاکم». بنابراین، دریافت علومی چون پزشکی، مهندسی، ریاضیات، نجوم، شیمی، فیزیک و … [چون علوم عامی هستند که مختص به آیین خاصی از جمله اسلام نیستند] مجاز است، البته تا زمانی که در تناقض با اسلام نباشد. بر این اساس، مثلاً جایز نیست مسلمان نظریه داروین را که می گوید اساس انسان میمون است، بپذیرد. زیرا در تضاد با آموزه های اسلام است. چون خداوند در قرآن می فرماید: )خَلَقَ الْانسَانَ مِن صَلْصَالٍ کاَلْفَخَّار(.[۳۲] همچنین در آیاتی از قرآن آفرینش انسان از خاک (تراب) دانسته شده است.[۳۳]
بر اساس آموزه های حزب التحریر و با توجه به اندیشه های مرتبط با احکام شریعت و اندیشه های مرتبط با تمدن اسلام و دیدگاه آن درباره زندگی بشر، همه اندیشه های انسان باید مطابق با شریعت اسلام باشد. به عبارت دیگر، همه اندیشه های بشر باید مطابق با منابع مبتنی بر وحی، یعنی کتاب خدا، سنت پیامبرص و همچنین هر آنچه قیاس و اجماع صحابه نشان دهنده آن است، باشد. زیرا:
– خدا به ما امر کرده است که هر آنچه را که پیامبر فرموده است أخذ کرده، از آنچه نهی کرده است دوری کنیم. خداوند در آیه هفتم سوره حشر ما را از أخذ هر چیزی غیر از آنچه پیامبر فرموده نهی می کند.
– خداوند ما را به اطاعت از خود و پیامبرش فرمان داده است: )یأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُول(؛[۳۴] و اطاعت از خدا و پیامبر بدون پذیرش و عمل به احکام شریعت تمام نخواهد بود.
– خداوند به مسلمانان فرمان داده است که به قضاوت خداوند و پیامبرش گردن نهند و در منازعات خویش به آن رجوع کنند: )وَ مَا کاَن َلِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یکونَ لهُمُ الخِیرَهُ مِنْ أَمْرِهِم([۳۵]… )فَإِن تَنَازَعْتُمْ فی شیءٍ فَرُدُّوهُ إِلی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِن کنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الاْخِر(.[۳۶]
– خدا پیامبر خویش را امر فرموده است میان مردم با آنچه او وحی کرده است حکم کند و او را نسبت به انحراف از آن هشدار می دهد: )وَ أَنِ احْکم بَینهَم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن یفْتِنُوک عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَیک(.[۳۷] بنابراین، انحراف از وحی برای هیچ کس جایز نیست و حتی پیامبر$ مجاز به تشریع از پیش خود نیست.
– خداوند مسلمانان را از أخذ هر آنچه غیر از شریعت اسلام است، نهی کرده است. )فَلَا وَ رَبِّک لَا یؤْمِنُونَ حَتی یحَکمُوک فِیمَا شَجَرَ(.[۳۸] )یرِیدُونَ أَن یتَـحَـاکمُواْ إِلی الطَّغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُواْ أَن یکفُرُوا بِه(.[۳۹] بر اساس این آیات ما مجاز به نهی کردن از چیزی که خدا آن را حرام ندانسته، و پذیرش آنچه حلال ندانسته است، نیستیم. پس هر آنچه را پیامبر نیاورده است نمی توان أخذ و هر آنچه را او منع نکرده است، نمی توان منع کرد.
بنا بر شواهدی که ذکر شد، زلّوم معتقد است مسلمانان مجاز به أخذ فرهنگ و تمدن غرب و آنچه نشئت گرفته از نظام و قوانین آنهاست نیستند، زیرا فرهنگ و تمدن غرب در تضاد با فرهنگ و تمدن اسلام است. تمدن غرب بر پایه عقیده جدایی دین از زندگی و در نتیجه جدایی دین از حکومت شکل گرفته است. اما تمدن اسلام بر پایه عقاید اسلامی شکل گرفته است که مبتنی است بر اینکه زندگی و حکومت باید مطابق با فرامین و نواهی خداوند، یا به عبارت دیگر، احکام شریعت باشد. تمدن غرب مبتنی است بر منافع مادی و به همین دلیل است که فاقد ارزش های روحی، اخلاقی و انسانی است. در فرهنگ غرب، خوش بختی به معنای تأمین بهترین سطح از لذت حسی است. اما در فرهنگ اسلام سعادت و خوش بختی همانا رسیدن به رضوان الهی و پرورش امیال مطابق با احکام شرعی است. پس برای مسلمانان جایز نیست که نظام حکومتی دموکراتیک، نظام اقتصاد سرمایه داری و آزادی عمومی، را که کشورهای غربی ارائه می دهند بپذیرند.[۴۰] بنابراین، کلیه تشکیلات و قوانین دموکراتیک، نظام های حکومتی جمهوری و پادشاهی، بانکداری ربوی، بازار بورس و بازار جهانی پول، برای مسلمانان و کشورهای مسلمان غیرمجاز است و همه اینها نظام های کفر و قوانین کفر محسوب می شود که در تضاد کامل با نظام اسلامی است.[۴۱]
کمونیسم، نظام کفر
از نگاه حزب التحریر، تمدن و فرهنگ کمونیسم نیز در تضاد کامل با تمدن اسلامی است. کمونیسم، که بر پایه ماتریالیسم دیالکتیک شکل گرفته است، مبتنی است بر عقیده نفی خالق برای عالم و اینکه اصل و اساس هر چیزی در این عالم، ماده است و این در حالی است که اساس اسلام را اعتقاد به خالق یکتا تشکیل می دهد.[۴۲]
کفر بلاد اسلامی
همان گونه که قبلاً نیز اشاره شد، حزب التحریر تمامی کشورهای اسلامی را که آموزه های سیاسی و اجتماعی غرب را پذیرفته اند، نظام کفر می داند. نهبانی، مؤسس حزب معتقد است همه بلاد اسلامی دارالکفر است. نهبانی سه دلیل را به نقل از برخی مجتهدان نقل می کند که به واسطه آنها دارالاسلام به دارالکفر مبدل خواهد شد: [۴۳]
۱ – ظهور احکام کفر در آن؛
۲ – مجاورت با دارالکفر؛
۳ – باقی نماندن مسلمان یا کافر ذمی که آمن به امان اسلام است در آن.
از نظر نهبانی، و بنا بر نظر برخی مجتهدان، ظهور احکام کفر در دارالاسلام به تنهایی می تواند دلیل تبدیل آن به دارالکفر باشد. از نظر وی، به این جهت دارالاسلام با ظهور احکام کفر در آن به دارالکفر تبدیل می شود که نسبت دادن دارالکفر یا دارالاسلام به یک بلاد، به واسطه اضافه آن به کفر یا اسلام است، همان گونه که به بهشت «دارالسلام» و به دوزخ «دارالبوار» گفته می شود.[۴۴] بر این اساس و به جهت اینکه تمامی بلاد اسلامی امروزه با احکام اسلام اداره نمی شوند دارالکفر است و جهاد با آنها واجب خواهد بود. بلاد اسلامی به جهت اینکه عموماً بر اساس مکاتب و نظامات اجتماعی و سیاسی غرب اداره می شوند و احکام کفر را در ممالک خویش به کار بسته اند بلاد کفرند. حزب التحریر استقبال بلاد اسلامی از دموکراسی و پذیرش آن را دلیل کافی برای تبدیل آنها به دارالکفر می داند.
نقد مواضع حزب التحریر
خواجه بشیر احمد انصاری، متفکر افغان، در مقاله ای که با عنوان «نیم نگاهی به حزب التحریر» در روزنامه ماندگار افغانستان به چاپ رسانده است، با انتقاد شدید به رویکرد حزب التحریر در خصوص کفر بلاد اسلامی و دموکراسی، معتقد است حزب التحریر بدون توجه به مفهوم اصلی دموکراسی، آن را نظام کفر دانسته، به تبع همین فهم غلط از دموکراسی و نظامات سیاسی غرب است که به تکفیر بلاد اسلامی می پردازد. از نظر وی، دموکراسی یک نظام بی طرف است و مردمی که در چارچوب آن زندگی می کنند به آن رنگ می بخشند. دموکراسی فقط روشی برای اداره زندگی است و رابطه حاکم و محکوم و نظارت بر ارکان حکومت را تنظیم می کند، پس آنچه در مقابل دموکراسی قرار دارد، استبداد است نه اسلام.[۴۵] از نظر انصاری، حتی نظام سیاسی پیامبرص نیز بر مبنای رأی و نظر مردم مدینه بود و هجرت ایشان به مدینه نیز بر اساس دعوت ایشان شکل گرفت و این چیزی جز دموکراسی نیست. وی معتقد است فسادی که در دربار خلفای اسلامی دیده شده بسیار فراتر از فسادی است که در جوامع دموکراتیک غربی وجود دارد. فساد نه محصول دموکراسی است، نه محصول خلافت اسلامی، بلکه این استبداد و فقدان نظارت بر حکام است که فساد می آفریند. هر روشی که بتواند این نظارت را تضمین کند به کاهش فساد کمک خواهد کرد.
حزب التحریر بدون توجه به ماهیت مفاهیم مربوط به نظام های اجتماعی و سیاسی متجدد غرب، آن را مخالف با آموزه های وحی تفسیر می کند و همه جوامع و ملل پذیرنده و مروج آن را دارالکفر می نامد. اگرچه برخی از آموزه های تمدن غرب بدون شک در تضاد با فرهنگ و تمدن اسلامی است، اما به نظر می رسد نمی توان همه دستاوردهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی غرب را در تضاد با آموزه های وحیانی دانست، همان گونه که نمی توان همه دستاوردهای علمای مسلمان را صد در صد مطابق با احکام شریعت اسلام قلمداد کرد. اداره جامعه از سنخ تدبیر بشری است و شریعت اسلام فقط تعیین کننده چارچوب های یک تدبیر صحیح است. بنابراین، حتی اگر روش پیامبر اسلام ص را مطابق با اندیشه های سران حزب التحریر تفسیر کنیم، نمی توان معتقدان به روش های دیگر حکومتداری را تکفیر کرد. نگارنده، اگرچه دموکراسی را به شکلی که اکنون در بسیاری از کشورها در حال اجراست بسیار متزلزل می داند، اما هواداران آن را در کشورهای اسلامی فقط به ارتکاب یک خطا در تشخیص راه متهم می کند نه کفر و بی ایمانی.
حزب التحریر از یک سو استدلال می کند که چون در قرآن، انسان به استفاده از مواهب دنیا فرا خوانده شده و آسمان ها و زمین مسخر انسان قرار داده شده است، پس هر آنچه در شریعت، نص صریح در ممنوعیت آن وجود نداشته باشد مباح است و بر این اساس أخذ اندیشه های مرتبط با علم و صنعت و خلاقیت از ملل دیگر، جز موارد استثنا که در شریعت نهی شده، جایز است و با این وصف می توان ساخت سلاح های کشتار جمعی از هر نوع، حتی سلاح های اتمی و شیمیایی را فرا گرفت، آنها را تولید کرد و به کار برد. آنها با این توجیه که چون این حوزه مرتبط با اعمال انسانی نیست و جزء امور عام و مجازی است، گفته اند که می توان در این مورد از دنیای غرب تقلید کرد، غافل از اینکه روی دیگر سکه جواز ساخت این گونه سلاح ها، تجویز، استفاده و به کارگیری آنهاست که بدون شک مربوط به اعمال حقیقی انسان است و بر اساس روش حزب التحریر باید در این حوزه به منابع مبتنی بر وحی، یعنی قرآن و سنت پیامبرص و اجماع صحابه، رجوع کرد. در فرهنگ قرآنی کشتن یک انسان بی گناه کشتن همه انسانیت دانسته شده است، پس با رجوع به قرآن و سنت پیامبرص نمی توان جواز تولید و به کارگیری سلاح هایی را نتیجه گرفت که بدون شک انسان های بی گناهی را به کام مرگ خواهد کشاند، و نسل هایی را به رنج ابدی خواهد افکند که هیچ دخالتی در نزاع پدران خود نداشته اند. از همین روست که خواجه بشیر احمد انصاری، نویسنده افغان، حزب التحریر را به نادیده انگاشتن یا کم توجهی به اصول اخلاقی متهم می کند.[۴۶]
نتیجه و سخن پایانی
حزب التحریر، متأثر از افکار سلفی اخوان المسلمین، تلاش های خود را برای بازگشت به دوران خلافت اسلامی با مبارزه علیه نظام های سیاسی متجدد، به ویژه لیبرال دموکراسی غرب، آغاز کرده است و این حرکت خود را از سرگیری حیات اسلام می داند، گو اینکه همه روش های اداره جامعه جز خلافت و روش خلفای صدر اسلام کفر است. البته نگاه حزب التحریر به کمونیسم واقع بینانه تر است، زیرا برای هیچ یک از مکاتب الهی، آموزه های آن قابل پذیرش نیست.
با توجه به آموزه های حزب التحریر و مواضع منتقدان آن، باید گفت اندیشه های آنها در درون تناقضات بسیاری دارد، اما روش آنها در تهییج جوانان و مؤمنان به شریعت اسلام در جهت تحریک به اقدام جهادی علیه ابرقدرت های جهانی و آموزه های آنها و کشورهای سازش کار اسلامی، تا حدودی موفقیت آمیز به نظر می رسد و توجه به این مسئله برای فعالان و متفکران کشورهایی که مستعد رشد چنین جنبش هایی هستند، مثل افغانستان، پاکستان و تاجیکستان اهمیت بیشتری دارد.
منابع
۱ – «حزب التحریر ـ تونس حزب التّحریر فوق مکرهم وفوق حساباتهم»، سایت رسمی حزب التحریر، ۵ جولای ۲۰۱۴ م، – http: //www.hizb-ut-tahrir.org/index.php/AR/wshow/2500.
۲ – انصاری، خواجه بشیر احمد، «نیم نگاهی به حزب التحریر»، کابل، روزنامه ماندگار، شماره ۱۱۴۰، ۲۵ شهریور ۱۳۹۲ش.
۳ – حزب التحریر (تعریف)، بیروت: دار الامّه، ۱۴۳۱ق.
۴ – حزب التحریر منهج حزب التحریر فی التغییر، بیروت: دار الأُمه، ۱۴۰۳ق.
۵ – حضرتی، حسن؛ قادری، عبدالواحد، «اندیشه سیاسی حزب التحریر»، در: پژوهش های تاریخی، اصفهان: دانشگاه اصفهان، شماره ۷، ۱۳۸۹ش.
۶ – زلّوم، عبد القدیم، الدیمقراطیه نظام کفر، بیروت: حزب التحریر، ۱۴۱۰ق.
۷ – شیرودی، مرتضی، «جهان شمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطری برای آمریکا»، در: رواق اندیشه،قم: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، ش۴۷، ۱۳۸۴ش.
۸ – موسوی، سید رسول، «ازبکستان در مسیر انقلاب یا اصلاحات»، در: مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز، تهران: وزارت امور خارجه، ش۴۹، ۱۳۸۴ش.
۹ – النهبانی، تقی الدین، الشخصیه الإسلامیه، بیروت: دار الأُمه، ۱۴۲۴ق.
۱۰ – ، مفاهیم حزب التحریر، بیروت: حزب التحریر، ۱۴۲۱ق.
۱۱ – Zalloom, Abdul Qadeem, Democracy is a system of Kufr, London: Al-Khilafah Publications،
منبع: نشریه سراج منیر
پاورقی ها
[۱]. حسن حضرتی و عبدالواحد قادری، «اندیشه سیاسی حزب التحریر».
[۲]. تقی الدین النهبانی، مفاهیم حزب التحریر، ص ۳٫
[۳]. مرتضی شیرودی، «جهان شمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطری برای آمریکا».
[۴]. حسن حضرتی و عبدالواحد قادری، «اندیشه سیاسی حزب التحریر».
[۵]. سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۰۴٫
[۶] . Heritage.
[7]. مرتضی شیرودی، «جهان شمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطری برای آمریکا».
[۸]. سید رسول موسوی، «ازبکستان در مسیر انقلاب یا اصلاحات».
[۹]. مرتضی شیرودی، «جهان شمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطری برای آمریکا».
[۱۰]. حزب التحریر، منهج حزب التحریر فی التغییر، ص۳٫
[۱۱]. حزب التحریر (تعریف)، ص۶۸٫
[۱۲]. در یکی از مهم ترین منشورات حزب التحریر آمده است: «اما واقع البلاد الاسلامیه و منها العربیه فإنها تحکم جمیعها ـ وللأسف ـ بأنظمه الکفر و أحکامه، عدا بعض أحکام الاسلام … أما واقع الدار التی یعیش فیها المسلمون الیوم فی جمیع أقطار المعموره، فهو واقع دار الکفر، و لیس واقع دار الاسلام» (حزب التحریر منهج حزب التحریر فی التغییر، ص۳ و ۴). همچنین در سند تعریف حزب که در سایت رسمی حزب منتشر شده است، چنین آمده: «أما دار الاسلام التی یحکم فیها بما أنزل الله، فإنه لو قام حاکمها، و حکم بالکفر الصراح، فیجب علی المسلمین أن ینکروا علیه ذلک، و أن یحاسبوه لیرجع إلی الحکم بالاسلام، فأن لم یرجع، وجب علیهم حمل السلاح فی وجهه لیرغموه علی أن یعود إلی الحکم بما أنزل الله» (حزب التحریر (تعریف)).
[۱۳]. مرتضی شیرودی، «جهان شمولی حزب التحریر الاسلامی، زنگ خطری برای آمریکا».
[۱۴]. تقی الدین النهبانی، الشخصیه الاسلامیه، ص۱۴۴٫
[۱۵]. همان.
[۱۶]. حزب التحریر در بیانیه ای که خطاب به مسئولان دستگاه دیپلماسی تونس و همچنین نمایندگان سیاسی و سفرای کشورهای غربی در آن کشور در پنجم جولای ۲۰۱۴ منتشر کرده است، می نویسد: «وهَاکم ردّ حزب التّحریر افهموه وانقلوه لأسیادکم: ردُّنا لن یکون إرهابا فحزبُ التّحریر لا یتبنّی ذلک وما ینبغی له و هو ما یغیظُ المستعمرین» «حزب التحریر ـ تونس حزب التّحریر فوق مکرهم وفوق حساباتهم»، سایت رسمی حزب التحریر، ۵ جولای ۲۰۱۴م، http: //www.hizb-ut-tahrir.org/index.php/AR/wshow/2500.
[17]. در منشور تعریف حزب التحریر آمده است: «الدیمقراطیه الرأسمالیه هی مبدأ دول الغربیه و أمریکا و هی مبدأ فصل الدین عن الدوله … و هذا المبدأ هو مبدأ کفر یتناقض مع الاسلام لأن الله هو المشرع و هو وحده الذی وضع النظام البشر» (حزب التحریر (تعریف)، ص۵۰).
[۱۸]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, P. 21.
[19]. سوره لقمان (۳۱)، آیه ۲۰٫
[۲۰]. سوره بقره (۲)، آیه ۲۹٫
[۲۱]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, p. 27.
[22]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, p. 5-11.
[23]. زلوم در کتاب دموکراسی، نظام کفر می نویسد: «الدیمقراطیه نظام حکم وضعه البشر، من أجل التخلص من ظلم الحکام، و تحکمهم بالناس باسم الدین، فهو نظام مصدره البشر، و لاعلاقه له بوحی أو دین»؛ عبدالقدیم زلوم، الدیمقراطیه نظام کفر، ص۲٫
[۲۴]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, p. 7.
[25]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, p. 8.
[26]. زلوم در این خصوص می نویسد: «الدیمقراطیه هی حکم الأکثریه … الدیمقراطیه هی من وضع عقول البشر، و لیست من الله، و هی لا تستند إلی وحی السماء، و لا تمت بصله لأی دین من الأدیان التی أنزلها الله علی رسله»؛ عبدالقدیم زلّوم، الدیمقراطیه نظام کفر، ص۴٫
[۲۷]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, p. 10.
[28]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr.
[29]. سوره حشر (۵۹)، آیه ۷٫
[۳۰]. سوره نساء (۴)، آیه ۵۹٫
[۳۱]. سوره نحل (۱۶)، آیه ۸۹٫
[۳۲]. سوره الرحمن (۵۵)، آیه ۱۴٫
[۳۳]. سوره روم (۳۰)، آیه ۲۰٫
[۳۴]. سوره نساء (۴)، آیه ۵۹٫
[۳۵]. سوره احزاب (۳۳)، آیه ۳۶٫
[۳۶]. سوره نساء (۴)، آیه ۵۹٫
[۳۷]. سوره مائده (۵)، آیه ۴۹٫
[۳۸]. سوره نساء (۴)، آیه ۶۵٫
[۳۹]. سوره نساء (۴)، آیه ۶۰٫
[۴۰]. Abdul Qadeem Zalloom, Democracy is a system of Kufr, p. 33.
[41]. زلوم در کتاب دموکراسی، نظام کفر می نویسد: «و علی ذلک فإنه لا یجوز أن یؤخذ نظام الحکم الدیمقراطی، و لا نظام الاقتصاد الرأسمالی، و لا نظام الحریات العامه الموجوده عند الدول الغربیه، فالدساتیر و القوانین الدیمقراطیه، و أنظمه الحکم الملکیه و الجمهوریه، و البنوک الربویه، و البورصات و أسواق النقود العالمیه، کلها لایجوز أخذها، لأنها کلها أنظمه کفر، و قوانین کفر، تناقض مع أحکام الاسلام و أنظمته»؛ عبدالقدیم زلّوم، الدیمقراطیه نظام کفر، ص۱۴٫
[۴۲]. Zalloom, Abdul Qadeem, Democracy is a system of Kufr, p. 34.
[43]. تقی الدین النهبانی، الشخصیه الاسلامیه، ص۲۴۷٫
[۴۴]. همان، ص۲۴۸٫
[۴۵]. خواجه بشیر احمد انصاری، «نیم نگاهی به حزب التحریر».
[۴۶]. همان.
پاسخ دهید