اعتقاد به معجزه و قدرت غیبی اگر با این اعتقاد همراه باشد که تمام این امور به خداوند متعال مستند است، شرک نخواهد بود.

حضرت یوسف(علیه السلام) پیراهن خود را به برادرانش می دهد تا به چشمان پدرش  یعقوب انداخته، بینا شود.

قرآن در این باره از قول حضرت یوسف(علیه السلام) می فرماید:

«اِذهَبُوا بِقَمِیصِی هذا فَأَلقُوهُ عَلی وَجهِ أَبِی یَأتِ بَصِیر»؛[۱] «اکنون پیراهن مرا نزد پدرم یعقوب برده، بر روی او افکنید تا دیدگانش بینا شود».

 

در دنباله آیه می فرماید:

«فَلَمّا أَن جآءَ البَشِیرُ أَلقاهُ عَلی وَجهِهِ فَارتَدَّ بَصِیر»؛[۲] «پس از آن که بشارت دهنده آمد و پیراهن او را بر رخسارش افکند، دیده اش بینا شد.»

قرآن در ظاهر بازگشت بینایی به یعقوب را، مستند به پیراهن و اراده یوسف(علیه السلام) می داند، اگرچه این فعل ناشی از اراده و قدرت و مشیت الهی است. همچنین خداوند متعال به حضرت موسی(علیه السلام) دستور می دهد؛ عصایش را به سنگ بزند تا از آن آب بجوشد؛ آنجا که می فرماید:

«فَقُلنَا اضرِب بِعَصاکَ الحَجَرَ فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَهَ عَین»؛[۳] «ما به او دستور دادیم که عصای خود را بر سنگ بزن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ بیرون آمد.»

 

خداوند متعال در جایی دیگر این گونه کرامت و قدرت مافوق طبیعی را برای یکی از نزدیکان حضرت سلیمان(علیه السلام) ثابت می نماید؛ آنجا که می فرماید:

«قالَ الَّذِی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبلَ أَن یَرتَدَّ إِلَیکَ طَرفُکَ فَلَمّا رَآهُ مُستَقِرًّا عِندَهُ قالَ هذا مِن فَضلِ رَبِّی»؛[۴] «و آن کس که به اندکی از علم کتاب دانا بود، گفت: من پیش از آن که چشم بر هم زنی تخت را به اینجا می آورم. چون سلیمان سریر را نزد خود مشاهده کرد؛ گفت: این توانایی از فضل خدای من است.»

همچنین خداوند متعال در آیه ۷۴ سوره توبه تصریح می کند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز می‌تواند به فضل خدا مردم را بی‌نیاز کند:

«وَمَا نَقَمُواْ إِلاَّ أَنْ أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ»؛ «کافران به عیب‌جویی و انتقام برنخاستند مگر [بعد از] آنکه خدا و پیامبرش از فضل خود آنان را بى نیاز گردانید.»

در این آیه شریفه «إغناء» به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت داده شده است؛ البته این اِغناء و بی‌نیاز کردن به اذن خداوند و در طول فضل الهی است.

 

بنابر آنچه گفته شد؛ اگر کسی معتقد به قدرت فوق طبیعی و سلطه غیبی برای کسی شد، نه به صورت مستقل بلکه به اذن و مشیت الهی، این اعتقاد مطابق آیات قرآن است و هیچ گونه شرکی اتفاق نیفتاده است. اما برخی از بدخواهان و سطحی نگران، هنگامی که در برابر ظهور آشکار این گونه آیات، پاسخی ندارند اعلام می دارند این گونه کرامات و معجزات فقط در زمان حیات اولیای الهی اتفاق می افتد، غافل از این که اولیای الهی حتی بعد از مرگ و در عالم برزخ همچنان به اذن الهی تأثیرگذارند، اگر چه برای بسیاری این قدرت غیبی ناشناخته باشد و این نشانه درک ضعیف و عدم شعور آنهاست. به همین جهت در قرآن می خوانیم:

«وَلا تَقُولُوا لِمَن یُقتَلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمواتٌ بَل أَحیاءٌ وَ لکِن لا تَشعُرُونَ»؛[۵]«و کسانی را که در راه خدا کشته می شوند، مرده نخوانید، بلکه زنده اند؛ ولی شما نمی دانید».

 

 

پی نوشت ها


[۱] – یوسف، آیه ۹۳٫

[۲] – همان، آیه ۹۶٫

[۳] – بقره، آیه ۶۰٫

[۴] – نمل، آیه ۴۰٫

[۵] – بقره، آیه ۱۵۴٫