کاش میبود مرا بر تن خونین، سر دیگر!
شهادت امام حسین علیه السلام؛ شاعر: جودی خراسانی
کاش میبود مرا بر تن خونین، سر دیگر!
تا به راه تو جدا میشدی از خنجر دیگر
کاش از بهر سر نیزه و زیر سُم مرکب
بود از بهر حسین، صد سر و صد پیکر دیگر!
بهر قربان شدنِ کوی تو اندر ره امّت
داشتم، کاش در این دشت بلا، اکبر دیگر!
تا ز پیکان بلا چاک نمایند گلویش
ای دریغا! که مرا نیست علی اصغر دیگر
تا جدا، بار دگر میشدی از ضربت شمشیر
کاش میبود در انگشت من، انگشتر دیگر!
سنگباران بنمودند سرم را به سر نی
کاش چون کوفه و چون شام، بُدی کشور دیگر!
تا سرم را بگذارد روی خاکستر مطبخ
کاش میبود چو خولی به بَرَم، کافر دیگر!
تا ز کوفه به ره شام بَرندش به اسیری
همچو زینب بُدی، ای کاش مرا، خواهر دیگر!
شرح سازند مگر شمّهای از دفتر «جودی»
که به هر گوشه ز نو گشته بهپا، محشر دیگر؟
شاعر: جودی خراسانی
پاسخ دهید