به طور کلی در نهج البلاغه برای «عقل» دو کارکرد نظری و عملی ذکر شده است که در اصطلاح به آن «عقل نظری» و «عقل عملی» گویند. منظور از عقل نظری عقلی است که اشیاء و اموری را ادراک می‌ کند که ارتباطی با عمل و رفتار انسان ندارد؛ بلکه مهمترین کارکرد آن استدلال کردن، استنباط کردن، تعریف کردن مفاهیم، تعمیم دادن قضایا، ادراک کلیات، تجزیه و تحلیل مفاهیم، تفکر در انگیزه ها و پیامدهای یک رفتار است.

در مقابل، کارکرد عقل عملی ادراک اموری است که شایسته و زیبنده است که انسان رفتار کند؛ که در سه موضوع اخلاق، تدبیر منزل و سیاست مدرن تجلی می‌ یابد. عقل عملی همواره در ادراکاتش از عقل نظری یاری می‌ جوید.[۱]

امام علی(علیه السلام) درباره سلامت عقل از خطا و اشتباه می‌ فرمایند:

«لیست الرّویه کالمعاینه مع الأبصار؛ فقد تکذِبُ العُیونُ أهلَها، ولا یغشّ العقلُ مَن إستنصَحَه»؛[۲] «اندیشیدن مانند دیدن با چشم نیست، زیرا گاهی چشم ها به بیننده دروغ می‌ گویند، اما عقل به کسی که از آن نصیحت و خیر بخواهد خیانت نمی‌ کند».

ادراک حسی خطا می‌ کند ولی عقل در صورتی که پیراسته از آفات و هوس ها و آزادِ از قیود و تعصّب ها باشد و بر اساس موازین منطقی تفکر کند هرگز خطا نمی‌ کند و واقعیت را آن طور که هست به انسان نشان می‌ دهد.

در جای دیگر امام علی(علیه السلام) می‌ فرمایند:

«کفاکَ مِن عقلک ما أوضَحَ لک سُبلَ غیّکَ مِن رُشدک»؛[۳] «از عقل و خرد آن اندازه تو را کافی است که راه های گمراهیت را از رستگاری برایت نمایان سازد»

یعنی مهمترین کارکرد عقل عملی در انسان آشکار ساختن و متمایز نمودن راه های نیک بختی و رستگاری از راه های گمراهی و بدبختی است. این‌که چه رفتاری خوب و شایسته و چه رفتاری زشت و ناپسند است از موارد حُسن و قبح عقلی است که عقل عملی روشن ساختن آن را بر عهده دارد.

امام(علیه السلام) در سخن زیبای دیگری برترین عقل را «تدبیر» و «دوراندیشی» و برنامه‌ریزی می‌ دانند: «لا عَقلَ کالتّدبیر»؛[۴] «هیچ خردی چون تدبیر و اندیشه نیست»

تدبیر و اندیشه پیش از هر تصمیم و رفتاری مانع پشیمانی پس از انجام کار است. از همین جا نبایستی از نقش «تجربه اندوزی» و بهره‌مند شدن از تجارب دیگران غفلت ورزید؛ امام(علیه السلام) به فرزند عزیزشان امام حسن(علیه السلام) می‌ فرمایند:

«والعقل حفظ التّجارب، و خیرُ ما جرّبتَ ما وعظک»؛[۵] «عقل و خرد حفظ کردن تجربه‌هاست، و بهترین تجربه ها تجربه ای است که تو را پند آموزد».

آری تجربه ها در زندگی خود و دیگران بسیار فراوان است؛ لکن نگهداری از این تجربه ها و به کار بستن آنها در وقت مناسب کار انسان های خردمند است که فرصت های محدود زندگی را هدر نمی‌ دهند و در پرتو مشورت و هم فکری با انسان های خردمند و با تجربه به موفقیت های چشمگیری دست پیدا می‌ کنند؛ امام(علیه السلام) می‌ فرمایند:

«و من التّوفیق حفظُ التّجربه»؛[۶] «به یاد سپردن تجربه، خود توفیقی است».

امام علی(علیه السلام) در نامه ای به ابوموسی اشعری وی را این‌گونه پند می‌ دهند:

«فأنّ الشّقی مَن حَرُمَ نفعَ ما أُتی مِن العقلِ و التّجربه»؛[۷] «شقاوتمند و بدبخت کسی است که از سود خِرَد و تجربه ای که به او داده شده محروم گردد».

از دیگر فواید خردورزی و تفکر«عبرت گرفتن» و به دست آوردن «بصیرت» است: امام علی(علیه السلام) می‌ فرمایند:

«رحم الله امرأً تفکّر فاعتَبر، و إعتبَر فأَبصر»؛[۸] «خدا رحمت کند کسی را که اندیشید و عبرت گرفت، و عبرت گرفت و بصیرت یافت»

آری تفکر مایه عبرت گیری و عبرت گرفتن موجب بصیرت و بینش می‌ شود. امام(علیه السلام) می‌ فرمایند:

«الفکر مرآهُ صافیهُ، والأعتبار منذرٌ ناصح»؛[۹] «اندیشه و فکر آیینه ای صاف و روشن است، و عبرت آموختن بیم دهنده ای خیرخواه».

تشبیه کردن فکر و اندیشه به آیینه ای صاف بدان جهت است که فکر نیز مانند آینه حقایق و واقعیت ها را منعکس می‌ کند و به انسان دروغ نمی‌ گوید؛ مهم آن است که انسان تسلیم واقعیت ها شود.

 

منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:مصطفی عزیزی/پرسش وپاسخ دانشجویی


[۱] – مقدمه شرح اصول کافی، صدرالمتألّهین شیرازی، ج ۱، ص ۳۰ و ۳۴٫

[۲] – کلمات قصار۲۸۱، ص ۸۴۰٫

[۳] – کلمات قصار ۴۲۱، ص ۹۰۶٫

[۴] – کلمات قصار ۱۱۳، ص ۷۴۸٫

[۵] – نامه ۳۱، ص ۵۹۲٫

[۶] – کلمات قصار ۲۱۱، ص ۷۹۶٫

[۷] – نامه ۷۸، ص ۶۹۰٫

[۸] – خطبه ۱۰۳، ص ۱۸۲٫

[۹] – کلمات قصار ۳۶۵، ص ۸۷۶٫