آیه ۵۵ سوره نور: «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ …» چگونه بر ظهور موعود جهانی دلالت میکند؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش نخست ترجمه آیه شریفه، سپس بیان دیدگاههای مفسران به صورت خلاصه ضروری به نظر میرسد.
اما ترجمه کامل آیه شریفه: «خداوند به کسانى از شما (مسلمانان) که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند وعده داده است که قطعاً آنها را در روى زمین جانشین (خود) کند و (حکومت بخشد) همانگونه که کسانى را که پیش از آنها بودند، جانشین ساخت، و حتماً آن دینى را که براى آنها پسندیده است (دین اسلام) براى آنها مستقر و استوار سازد، و بىتردید حال آنها را پس از بیم و ترس به امن و ایمنى تبدیل نماید به طورى که تنها مرا بپرستند و چیزى را شریک من قرار ندهند. و هر کس پس از این (نعمت بزرگ) کفران ورزد، چنین کسانى به حقیقت نافرمانند».[۱]
از مجموع آیه چنین بر مىآید که خداوند به گروهى از مسلمانان که داراى دو صفت «ایمان» و «عمل صالح» هستند، سه نوید داده است:
۱ – جانشینی و حکومت روى زمین.
۲ – نشر آیین حق به طور اساسى و ریشهدار در همه جا.
۳ – از میان رفتن تمام اسباب خوف، ترس، وحشت و ناامنى.
نتیجه این امور آن خواهد شد که با نهایت آزادى خدا را بپرستند و فرمانهاى او را گردن نهند و هیچ شریک و شبیهى براى او قائل نشوند و توحید خالص را در همه جا بگسترانند.[۲]
در اینکه منظور از این عده که خداوند حکومت بر روی زمین را به آنان وعده داده است، چه کسانی هستند؟ بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد و نظریات متعددی بیان شده است:
۱ – بعضى آنرا مخصوص صحابه پیامبر اسلام(ص) دانستهاند که با پیروزى اسلام در عصر پیامبر(ص) صاحب حکومت در زمین شدند.[۳]
۲ – بعضى دیگر اشاره به حکومت خلفاى سهگانه نخستین میدانند.[۴]
۳ – بعضى دیگر حکومت خلفاى چهارگانه نخستین را مصداق آن بیان میکنند.[۵]
۴ – بعضی مفهوم آنرا چنان وسیع دانستهاند که این وعده را شامل تمام مسلمانانى که داراى این صفتاند مىدانند.[۶] برخی در تأیید و توضیح این نظریه میگویند: «بدون شک این آیه شامل مسلمانان نخستین مىشود و بدون شک حکومت مهدى(ع) که طبق عقیده عموم مسلمانان اعم از شیعه و اهل تسنن سراسر روى زمین را پر از عدل و داد مىکند، بعد از آنکه ظلم و جور همه جا را گرفته باشد مصداق کامل این آیه است، ولى با این حال مانع از عمومیت و گستردگى مفهوم آیه نخواهد بود».[۷]
۵ – گروهى آنرا اشاره به حکومت حضرت مهدى(ع) مىدانند که شرق و غرب جهان در زیر لواى حکومتش قرار مىگیرد، و آئین حق در همه جا نفوذ مىکند و ناامنى و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده مىشود، و عبادت خالى از شرک براى جهانیان تحقق مىیابد.[۸]
در میان این نظریات به نظر میرسد نظریه پنجم (اشاره به حکومت حضرت مهدى) از قوت بیشتری بر خوردار است.[۹] اولاً: قرائنی در آیه وجود دارد که با حکومت آن حضرت سازگارتر است مانند:
الف. جانشینی و حکومت بر زمین: «لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ».
ب. استقرار و استواری دین مورد پسند خدا: «لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى لَهُمْ».
ج. تبدیل بیم و ترس به امن و ایمنى: «وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً».
ه. پرستش فقط خدای یگانه و شریک قرار ندادن چیزی برای او: «یَعْبُدُونَنی لا یُشْرِکُونَ بی شَیْئاً».
روشن است این مفاهیم به صورت مطلق و کامل فقط در حکومت امام مهدی(عج) محقق میشود؛ اما در مواردی که بیان شده است به صورت جزئی و ناقص تحقق یافته است؛ از اینرو تطبیق آیه شریفه بر حکومت امام مهدی(عج) با قرائن موجود در آیه هماهنگتر است.[۱۰]
ثانیاً: در روایات متعدد از اهل بیت(ع)، آیه شریفه بر حکومت امام مهدی(عج) تطبیق و تفسیر شده است؛ اینک به برخی از آنها اشاره میکنیم:
طبرسی در تفسیر این آیه میگوید: آنچه که از اهل بیت در تفسیر این آیه روایت شده این است که این آیه در شأن مهدی از آل محمد(عج) نازل شده است.
وی همچنین از تفسیر عیاشی نقل میکند که امام سجاد(ع) پس از قرائت این آیه فرمود: این عده(که خداوند به آنان وعده داده) شیعیان ما هستند که خداوند به وسیله مردی از ما که مهدی این امت است آنرا به انجام میرساند و همو کسی است که رسول خدا(ص) در باره او فرمود: اگر از عمر دنیا فقط یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آن قدر طولانی میکند تا مردی از عترتم که اسم او اسم من است بیاید و زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است.[۱۱]
بنابر این، با توجه به این دلایل میتوان از این آیه وعده به ظهور موعود جهانی حضرت مهدی(عج) را دریافت و استنباط کرد.
منبع: اسلام کوئست
[۱]. نور، ۵۵٫
[۲]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۳۱، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
[۳]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۲۴۰، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۱۵۴، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق؛ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۳۱٫
[۴]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۲۴، ص ۴۱۳، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
[۵]. جصاص، احمد بن علی، احکام القرآن، تحقیق: قمحاوی، محمد صادق، ج ۵، ص ۱۹۱، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۵ق.
[۶]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۲۴۰؛ المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۱۵۴؛ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۳۱٫
[۷]. تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۵۳۱٫
[۸]. همان.
[۹]. این نظریه از سوی مفسران بزرگی؛ مانند علامه طباطبایی و سید عبد الحسین طیب و … تأیید و تقویت شده است. ر. ک. المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۱۵۵و ۱۵۶؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۹، ص ۵۵۶، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
[۱۰] ر.ک. المیزان فى تفسیر القرآن، ج ۱۵، ص ۱۵۵و ۱۵۶٫
[۱۱]. مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج ۷، ص ۲۴۰؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج ۱، ص ۱۴، دار الکتاب، قم، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.
پاسخ دهید