گاهی اوقات گناه کثرت گناه، دل را مالامال از گناه می‌شود، صفحه‌ی دل، پر می‌شود. در کافی شریف روایت دارد که وقتی انسان گناه می‌کند، یک لکه‌ی سیاه در دل انسان ایجاد می‌شود؛ اگر توبه کرد، این لکه پاک می‌شود، اگر توبه نکرد -به تعبیر امروز ما- عین ویروسی است که تکثیر می‌شود، عین میکروب سرطان است، مرتّب تکثیر می‌شود و تولید مثل می‌کند و صفحه‌ی دل را سیاهی می‌گیرد. وقتی تمام دل تاریک شد، صفحه‌ی دل لکه‌ی ننگ گرفت، دیگر زمینه‌ی هدایت از او گرفته می‌شود. یکی این‌که باید گناه روی گناه نکنیم، «أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ»،[۱] نشود. گناه روی گناه، گناهی که توبه پشت آن نیست، گناهی که حسنه پشت آن نیست، گناهی که شفاعت پشت آن نیست، گناهی که انکثار پشت آن نیست، گاهی انسان گناه می‌کند امّا خوبی‌هایی هم دارد و خدا بلا فاصله او را تنبیهی می‌کند تا این گناه او را بریزد، به نوعی او را تکان می‌دهد، با یک داغ، با یک تصادف، با یک معلولیت، با یک آبروریزی، خدا او را تکان می‌دهد و گناه او را می‌ریزد. اگر شخص، زمینه داشته باشد، خدا توفیق توبه را به او می‌دهد یا توفیق کار خیر را به او می‌دهد که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»،[۲] آدمی که کار خیر انجام داد، باید جبران کار بد او، بلا فاصله کارهای خوب باشد که مصداق بارز حسنات، نماز است. یا خدا شخص را به مصیبتی مبتلا می‌کند، یا وارد یک جمع می‌شود و خدا او را با آن جمع می‌پذیرد. به همین دلیل است که شرکت در مجالس امام حسین علیه السّلام، رفتن زیر قبّه‌ی معصومین علیهم السّلام، بودن در جمعیت چند میلیونی اربعین امام حسین علیه السّلام، ولو کسی اهل توبه هم نباشد، ولی خدا اجلّ از این است که یک آدم بد را در بین این همه آدم خوب، به خاطر بدی که دارد جدا کند، خدا جدا نمی‌کند، خدا در هم می‌خرد، خدا جنس بد را در بین جنس‌های خوب می‌خرد و آن را خوب می‌کند.


[۱]– سوره‌ی بقره، آیه ۸۱٫

[۲]– سوره‌ی هود، آیه ۱۱۴٫