چهارمین شب دهه سوم محرم سال ۹۶ حضرت آیت الله صدیقی در مسجد حضرت امیر علیه السلام شهرک شهید محلاتی (ره) تهران به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
- موّدت و محبّت خدای متعال به مخلوقاتش
- تماشای جمال الهی برای ره یافتگان در قیامت
- خاصیّت چشم پیدا کردن همهی وجود آدم در روز قیامت
- نشان دادن راهی از سوی رسول اکرم صلوات الله علیه و آله برای دین باطنها
- شرایط رسیدن به مراقبه و دیدن عالم باطن
- دیدن آیات آفاقی و حق در همهی شئون عالم
- تخاصم اهل نار در روز قیامت
- پناه خدا در قیامت به بیپناهان
- باز شدن چشم باطن با شهود در راه حق
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ سَیِّدِنَا وَ مُولانَا أَغِثنَا وَ أَدرِکنَا وَ لا تُهلِکنَا نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ نَحنُ المُحتاجُونَ نَحنُ العَائِزُونَ وَ للَّاعِئذُونَ بِجَنَابِکُم».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَََ وَ الصَّلاهُ عَلَی خَاتَمِ المُرْسَلینَ طَبیبِنَا حَبیبِنَا شَفیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومینَ سِیَّمَا الحُجَّهَ مُولانَا بَقیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أجْمَعینَ».
موّدت و محبّت خدای متعال به مخلوقاتش
به محضر شریف شما عرضه میداریم خدای عزیز، خدای حکیم، خدای رئوف، خدای هادی، خدای ودود بر اساس حکمت خود، بر اساس قدرت خود، بر اساس رأفت و رحمت خود و بر اساس وُد که خود را ودود نامیده است، به بندگان خود مودّت و محبّت دارد. هر موجودی هر امکانی را لازم داشته است، خدا در اختیار او قرار گذاشته است. آیاتی در این زمینه گویا است «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»[۲] خدا هر چیزی که آفریده برای آن کم نگذاشته است، همه چیز را زیبا ساخته است. عالم مظهر جمال الهی است، اگر ما چیزی را زیبا ندیدیم، چشم ما مشکل دارد، عینک ما عینک واقعبین نیست، چشم ما چپ است، دوگانه بینی است وگرنه صنع خدا، نقشهی خدا، هندسهی خدا، خط خدا، حرف خدا زیبا است.
مخلوقات حرف خدا است، خدا با مخلوقات خود سخن گفته است، تمامی موجودات عالم کلمات خدا هستند. این عالم هم کتاب است و هم به اعتبار شعوری که دارد
ما سمیعیم و بصیریم و خوشیم با شما نامحرمان ما خامشیم
«وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ»[۳] عالم نوای خدا است، صدای خدا است، ولی گوش ما حجاب دارد و نمیشنویم. هیچ موجودی در عالم هیچ وقت خاموش نیست. همه زمزمه هستند، همه کلام الله هستند. صدا دارند، پیام دارند، حرف دارند، ولی ما متأسّفانه نرسیدهایم، گوش باطن ما باز نشده است، چشم ما هم باز نشد و الّا ما جمال خدا را در این آینهها باید میدیدیم. خدای متعال به بعضی حظ بصر داده است.
تماشای جمال الهی برای ره یافتگان در قیامت
در مورد ره یافتگان و سعداء در قیامت خداوند متعال فرمود: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَهٌ * إِلى رَبِّها ناظِرَهٌ»[۴] «نَظرَه» به معنی شادابی است، چهرههایی در قیامت هیچ گرفتگی ندارند، اندوه ندارند، غم ندارند، شکستگی ندارند، چهره درخشان است، میدرخشد، شاداب است. یک نعمتی دیگری آنجا نصیب این چهرههای درخشان شده است و آن اینکه «إِلى رَبِّها ناظِرَهٌ» تماشای جمال میکنند، آنجا جمال میبیند و تماشا میکند.
احتمال دهید آنجا تنها چشم نمیبیند. این شعری که در مورد امیر المؤمنین علیه السّلام مثنوی گفته است، متأخذ از روایات و آیات است. گفت:
راز بگشا ای علی مرتضی ای پس سوء القضا حسن القضا
ای علی که جمله عقل و دیدهای جملهای واگو از آنچه دیدهای
نه چشم علی میبیند، موهای مبارک امیر المؤمنین علیه السّلام هم میبیند. پوست بدن علی میبیند، حالا او که علی است، امیر مؤمنان است، اعجوبهی عالم آفرینش است، خانهزاد خدا است. مرحوم آیت الله بهجت ما روحی فداه به نقل یکی از همسنگرهای خود مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس هاتفی که از عرفا بود، از شاگردان مرحوم آقا میرزا علی آقای قاضی، آیت الحق بود، ایشان گفته بودند ۱۸ امتیاز از خدا نصیب آقای بهجت شده است که یکی از آنها این است که پشت سر خود را میبیند، آنطور که جلوی صورت خود را میبیند. پیدا است که او در دیدن خود احتیاجی به چشم ندارد.
ای علی که جمله عقل و دیدهای جملهای واگو از آنچه دیدهای
خاصیّت چشم پیدا کردن همهی وجود آدم در روز قیامت
روز قیامت همهی وجود آدم خاصیّت چشم دارد. خدا وقتی جمال خود را نشان میدهد، جهت ندارد که آدم با چشم سر ببیند. محدود در یک جهت و در یک فضا نیست. آدم با همهی وجود خود خدا را میبیند، نه با ابزار خدا را میبیند، با آن روحی که خدا در وجود ما قرار داده که از خودش است «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[۵] کما اینکه شنیدن صدای خدا جهت ندارد.
حضرت موسی علیه السّلام وقتی ندای «أَنَا الحَق» رو در طور شنید «… یا مُوسى * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»[۶] حضرت موسی علیه السّلام در تمام اطراف خود صدا داشت گویا همهی عالم صدا است، اینطور نبود که جلوی او و اطراف او جهت صدا را این گوش پیدا کنند و امواج باشد، او یک گوش دیگری بود و صدا هم یک صدای دیگری بود.
خدای متعال قرآن را خودش برای پیغمبر قرائت کرده است، امّا خدا زبان ندارد، خدا جسم نیست و گوشی که با آن گوش پیغمبر قرائت خدا را میشنود این گوشی نیست که ما داریم. ما هم میتوانیم روزنهای را به روی خود باز ببینیم، یک رشحهای، یک نمی از یَم حقیقت بیکران مزه مزه کنیم.
نشان دادن راهی از سوی رسول اکرم صلوات الله علیه و آله برای دین باطنها
خود رسول اعظم بر حسب روایتی به ما راه نشان دادند. فرمودند: «لو لا تکثیر فِی کَلامِکُم وَ تَمریجٌ فِی قُلوبِکُم لَرَأیتُم مَا أرَى وَ لَسَمِعتُم مَا أسمَع»[۷] اگر شما دو مرکز را در وجود خود تحت مراقبت قرار بدهید، ورودی و خروجی آن را بدون بازرسی نگذارید چیزی وارد و خارج شود، اگر این دو مرکز را کنترل کنید، تحت مراقبه قرار دهید شما هم میشنوید آنچه من میشنوم و میبینید آنچه من میبینم. یعنی شما هم چشم دل باز میکنید و جان میبینید. الآن من و شما جسم یکدیگر را میبینیم ولی خدا را شکر از جان همدیگر خبری نداریم، چه میدانیم چه کسی به چه صورت است، چه میدانیم همراه چه کسی گلهای عشق امام زمان علیه السّلام دارد، جذبههای حسینی در وجود او گلستان است و چه کسی همراه خود مارها، عقربها، گرگها را دارد، در درون او باغ وحشی است، همه نوع درّنده آنجا است، چشم ما نمیبیند؛ ولی آقای بهاء الدّینی میدیدند، آقا میرزا جواد آقای تبریزی میدیدند، آقای بهجت ما باطنها، جانها را میدیدند.
ما چشم سر داریم جسم را میبینم، چشم دل آنها به فعلیّت رسیده بود، چشم دل آنها باز شده بود، چشم برزخی داشتند، جانها را میدیدند. قرآن کریم هم میفرماید: «کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقینِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحیمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَیْنَ الْیَقینِ»[۸] آیهای صریحتر از این نه اینکه بعد از مردن جهنّم را میبینیم. من خدمت شما عزیزان گفتم آقای بهجت جهنّم و جهنّمی را میدید و میشناخت.
وقتی وجود نازنین پیغمبر در مسجد با زید بن حارثه احوالپرسی کرد، او هم عرضه داشت در حال یقین هستم، حضرت فرمودند: چه علامتی برای یقین تو است؟ عرضه داشت بیخواب هستم، شب و روز ندارم، بیقرار هستم یعنی من را شیدا کرده است، سرگردان خود او هستم. عرضه داشت شرارههای آتش جهنّم نزدیک گوش من است و گویا نعمتهای بهشتی را میبینم و اگر شما به من اذن بدهید جهنّمیهایی که در حضور شما هستند، میتوانم بگویم چه کسانی جهنّمی هستند و چه کسانی بهشتی هستند. «لو لا تکثیر فِی کَلامِکُم»[۹] وجود نازنین پیغمبر میفرمایند زبان خود را درست کنید، زبان خوود را نسوزانید، زبان خود را آلوده نکنید، متعفّن نکنید، زبان را پاک نگه دارید، زیاد حرف نزنید.
این یکی از مراکز اثرگذار در باز کردن گوش برزخی و چشم برزخی است. دوم نگذارید دل شما هرزه شود، هر چه دیدید مگر باید دل شما بخواهد؟! خانهی خوب میبینید، ماشین خوب میبینید، جاذبههای جنسی مختلف میبینید، هر چه دیدید در دل شما اثر میگذارد، چرا در دل را باز کردید و هر آشغالی در آن میریزید تا در خانهی دل شما طوفانی ایجاد کند. این دل را برای خدا خلوت کنید، در دل را به روی غیر دوست ببندید. شما برای خانهی ظاهری خود دیوار کشیدید، در قفل میکنید، مواظب هستید که یک وقت دزد نیاید، یک وقت بیگانه نیاید، یک وقت جانوری وارد خانهی شما نشود، آن وقت خانهای که خدا در درون شما برای خود ساخته است، برای آن هیچ در و پیکری قرار ندادید. – هر آنچه دیده بیند دل کند یاد- چشم خود را خیره میکنید بعد دل شما تکان میخورد. گاهی هم همین علاقه و شوقی که با این دیدنها برای شما پیش میآید، آن وقت به جاهای بد میرسید.
شرایط رسیدن به مراقبه و دیدن عالم باطن
جز دوست را نخواهید که در دل شما باشد. زرق و برق دنیا در خانهی دل شما ایجاد طوفان نکند. اگر توانستید زبان و دل خود را تحت نظارت و بازرسی قرار بدهید، ورود و خروج آن را به اذن خدا قرار بدهید، در خانهی خدا بدون اذن خدا کسی و چیزی را داخل نکنید و بدون اذن خدا از دل خود چیزی به زبان بیاید و خدا اجازه نداده باشد صادر نکنید، هم واردات شما به اذن الهی باشد و هم صادرات شما به اذن الهی باشد. دل تولید میکند، زبان صادر میکند. گاهی هم زبان وارد میکند و دل جا به جا میکند. اگر شما توانستید اینها را تحت کنترل در بیاورید عالم شما هم عوض میشود، شما صورت نماز شب را میبینید، نوری که در نماز شب است را میبینید. شما ذکر که میگویید نور است و آن را میبینید با چشم دل خود میبینید. انسانهای نورانی را با انسانهای گنهکار و ظلمانی تشخیص میدهید، ناریان و نوریان را تشخیص میدهید. اینها آیات بیّناتی است که خدا نااهل را کور کرده است.
«کَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»[۱۰] این کسانی که روز قیامت جمال و جلال الهی را نمیبینند اینها آنجا کور نشدند؛ «وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمى فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمى وَ أَضَلُّ سَبیلاً»[۱۱] اینجا کور بود، آنجا کوری او بروز پیدا کرد، اینجا هم خدا و حرفهای خدا و حق را نادیده میگرفت، اعتنایی نمیکرد، حالا در باطن او حجابی شده است که آنجا هم حق دیدن جمال الهی در آینهی وجود پیغمبر و ائمّه را ندارد، اصلاً چشم او جایی را نمیبیند، چیزی را نمیبیند. چیزهایی میبیند که آتش جان او شده است، همینقدر آن محبوبها «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَهُ»[۱۲] این سنگهایی که آتش شده است، آدمهایی که آتش جان او بودند، آنجا هم میبیند که اینها آتشگیرهی او هستند، اینها را میبیند.
دیدن آیات آفاقی و حق در همهی شئون عالم
لذا خدای متعال که فرمود: «سَنُریهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ»[۱۳]
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
کی رفتهای ز دل که تمنّا کنم تو را کی گشتهای نهفته که پیدا کنم تو را
آن کسی که با من است، چرا با او نیستم؟ وقتی با او نیستم این فاصلهها ما را پرت میکند. از جاذبههای ولایت حق دور بیفتیم، پرت میشویم و گرفتار حجابهای ظلمانی میشویم آن وقت دیگر سر و کاری با خدا و دین خدا نخواهیم داشت، خدای متعال ما را عاقبت به شر میکند. لذا هم در آیات آفاقی، در بیرون از خود همه جا حق ببینید، حق بگویید، تعامل شما به حق باشد.
تخاصم اهل نار در روز قیامت
بازیگران سیاسی روز قیامت دشمن یکدیگر هستند، همینجا به همدیگر کمک کردند او نماینده شد، او وزیر شد، او فلان کاره شد، همه با هم کمک کردند، ولی واقعاً دشمنی کردند، همدیگر را برای جهنّم رفتن کمک کردند. امین نبودند و امانت قبول کردند، اهل نبودند و کننده نبودند، این کار در حد و اندازهی او نبود و بیجهت قبول کرد، چوب آن را آنجا میخورد، تنها خودش میخورد؟ نه «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقینَ»[۱۴] روز قیامت آن کسانی که اینجا حزب بودند، گروه بودند، جریان سیاسی بودند، همدیگر را حمایت میکردند تا قدرت را به دست بگیرند، آنجا به جان هم میافتند. او میگوید تو باعث شدی، آن هم میگوید تو باعث شدی، تخاصم اهل نار خواهد بود.
پناه خدا در قیامت به بیپناهان
امّا کسانی که در خط خدا هستند، اگر چیزی قبول میکنند برای خدا قبول میکنند، اگر چیزی را رد میکنند برای خدا رد میکنند، رد او از روی تنبلی و گریز از مسئولیّت نیست، قبول او هم به دلیل علاقهی به قدرت نیست بلکه خدمت را عبادت میداند و برترین عبادتها است. خدمت به بندگان خدا، قضای حاجت مؤمن از عبادتهای برتر است. خدای متعال در روز قیامت که همه بیپناه است، آنجا یک پناهی دارد مخصوص کسانی است که اینجا پناه بندگان خودش است.
امام رضوان الله تعالی علیه نه در حال حیات خود پناه بود، تا این انقلاب پیرو دارد، تا شهید تولید میکند، تا خوار چشم ظالمها است و نسبت به غارتگران بین المللی باز دارنده است این در پناه امام است. روز قیامت هم خدا یک پناهگاهی را در اختیار حضرت امام قرار میدهد که هم خودش در امان است و هم به کسانی امان میدهد که در خط او، در راه او، در مرام او انقلاب را حفظ کردند.
فرمود: «مَنْ نَفَّسَ عَنْ أَخِیهِ کُرْبَهً»[۱۵] کسی که از یک مسلمانی یک گرفتاری را برطرف کند، گشایشی برای او پیش بیاورد خدا به او پناه میدهد روزی که هیچ کس پناه ندارد، همه بیپناه هستند، همه بیکس هستند، خدا به اینها پناه میدهد. بنابراین قدرت در مسیر شرع پناهگاهی است، اینجا برای خدا، آنجا هم انسان همین پناه را خواهد داشت و شفیع اهل نجات خواهد بود. این است که دید انسان نسبت به دنیا چه باشد، اگر غافل باشیم نماز ما هم غفلت است، ما را بالا نمیبرد. اگر متوجّه باشیم که به اینجا آمدیم بندگی کنیم و بندگی تحصیل رضای خدا است، رضای خدا در دفاع از مظلوم است، رضای خدا، قبولی اعمال در بودن تحت رهبری رهبر مشروع آسمانی است، آن وقت همه چیز انسان در مسیر شکوفایی باطن، باز شدن چشم برزخی و باطنی قرار میگیرد.
باز شدن چشم باطن با شهود در راه حق
بعضی از شهداء ما شهادت خود را میدانستند، من از سردار سلیمانی… خدا به حق اولیا و انبیا آقای سیّد حسن نصرالله، این سردار عزیز ما را، این سیّد عبد الملک حوثی را زیر پرچم نائب امام زمان ما و رهبر ما حفظ بفرماید. همه که خوار چشم استکبار هستند إنشاءالله تا ظهور در رونق دادن به جبهههای حماسی مقاومت مستدام بفرماید. از سردار سلیمانی پرسیدم در این دفاع از حریم حرم جملهای واگو از آنچه دیدهای. یک تأمّلی کردند بعد گفتند یک کسی بود که موقع جنگ خیلی بیاحتیاطی میکرد، بیگدار حمله میکرد، روشهای جنگ، استتار و حفاظتی را حفظ نمیکرد، به او تذکّر داده شد چرا این کار را انجام میدهی؟ بیجهت خود را به کشتن نده، آدم باید به جا خون خود را بدهد که شهید شود. گفت: آسوده خاطر باشید من امروز شهید نمیشوم، من قرار است فردا ساعت ۱۰ شهید شوم و بی بی حضرت زینب سلام الله علیها هم قرار است استقبال کند. آن روز با همهی شجاعت و شهامت و تهوّری که از خودش به خرج میداد و در معرض تیرها قرار میگرفت، یک تیر هم به او نخورد، امّا فردا ساعت ۱۰ دیدیم که رفت. ما شهادت او را دیدیم، ولی استقبال حضرت زینب سلام الله علیها را خودش گفته بود، ما ندیدیم. اگر چشم برزخی اینها باز نشده است، از کجا میگویند؟ چطور اینها آیندهی خود را میبینند، فردای خود را میبیند.
خط امام خط شهود است، شهادت شهود میآورد، شهود باز شدن چشم باطن است، چشم برزخی است، چشم الهی است، چشم خدا شده است. خوشا به حال امام که این کلاس را دایر کرد و این همه شاهد و شهود با چشمهای خدابین به مقصد رسیدند و إنشاءالله ما را هم دنبال خود میکشانند و امید آن داریم که در تقدیر ما هم شهادت باشد.
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی سجده، آیه ۷٫
[۳]– سورهی اسراء، آیه ۴۴٫
[۴]– سورهی قیامه، آیات ۲۲ و ۲۳٫
[۵]– سورهی حجر، آیه ۲۹٫
[۶]– سورهی طه، آیات ۱۱ و ۱۲٫
[۷]– المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۷۰٫
[۸]– سورهی تکاثر، آیات ۵ تا ۷٫
[۹]– المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۵، ص ۲۷۰٫
[۱۰]– سورهی مطففین، آیه ۱۵٫
[۱۱]– سورهی اسراء، آیه ۷۲٫
[۱۲]– سورهی بقره، آیه ۲۴٫
[۱۳]– سورهی فصّلت، آیه ۵۳٫
[۱۴]– سورهی زخرف، آیه ۶۷٫
[۱۵]– وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۳۴۲٫
پاسخ دهید