مراسم عزاداری دهه دوم محرم از روز سه شنبه ۱۱ مهر ماه ۱۳۹۶ در مسجد کنی لویزان با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار می گردد که مشروح آن تقدیم می شود.
- مبغوضترین بندگان نزد خداوند
- تقسیم اوقات شبانه روز در کلام معصومین
- جایگاه ویژهی کار و تلاش در اسلام
- ملاقات امام حسین علیه السّلام و عمر سعد در جریان واقعهی کربلا
- کار، عار نیست!
- یک ساعت تفکّر برتر از هزار سال عبادت
- بهرهوری از صحیفهی سجّادیّه و ادعیهی ائمّه علیهم السّلام
- لذّت از غیر حرام؛ لازمهی زندگی سالم و موفّق
- توسّل و عشق به امام زمان علیه السّلام و اهل بیت علیهم السّلام
- زمینه ساز ظهور حضرت ولیّ عصر باشیم
- برترین عبادات از منظر پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله و سلّم
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبیبِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهَ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقنَا اللهُ صُحْبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِم أَجْمَعِینَ».
«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ».[۲]
مبغوضترین بندگان نزد خداوند
ما ضمن اینکه مسئلهی حاکمیّت نظم بر همهی عالم و عوالم را جزء مسلّمات عقل و نقل و تجربه میدانیم، اموری در شرع مقدّس به ما تلقین شده است، القاء شده است، آموزش داده شده است که فوق نظم علمی، نظم متداول، نظم طبیعی است. علل و عوامل دیگری هم در زندگی شما نقش دارد. یکی از اینها دعا است. انسان تکلیف دارد در این عالم بیکار نماند. انسان بیکار مبغوض خدا است. «إنَ اللهَ یُغبِضُ شابَّ الفارِغ».
کار یک تکلیف است، یک وظیفه است. «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ»[۳] پیغمبر بگو اینها کار کنند. خدا ناظر است، پیغمبر صلوات الله علیه و آله و سلّم هم ناظر است، ائمّه علیهم السّلام هم ناظر هستند. عمر را به بطالت، به غفلت از دست ندهید. دارید سرمایهی خود را از دست میدهید. فرصتهایی که از عمر انسان تلف شده است قابل تدارک نیست. لذا غافل ننشینید، حیف است. باید تمام اوقات خود را به کار مشغول باشیم.
تقسیم اوقات شبانه روز در کلام معصومین
در روایات ما از ائمّهی مختلف علیهم السّلام نقل شده است که اوقات خود را به چهار بخش تقسیم کنید. یعنی در ۲۴ ساعت، چهار برنامه را منظور بدارید. یکی کسب روزی حلال است. برای تأمین معیشت خود را سرافکنده نکنید. محتاج این و آن نشوید. ارزش و آبروی خود را با کار و تلاش بخرید. محتاج لئام خلق نشوید و روایت به قدری کار را مقدّس شمرده است که متأسّفانه در مملکت ما بسیاری از جوانها دنبال اداری شدن هستند و فکر میکنند کار یعنی پشت میز نشینی، یعنی حقوق گرفتن. خدا میداند اگر این ادارات را خلاصه کنند، در برخی از ادارات فقط سرگرمی است. نه اینقدر نیرو احتیاج دارند و نه نیروها خیلی کار میکنند. امّا حقوق میگیرند. بیت المال در اختیار اینها است و اینها حقوق میگیرند. گاهی هم حقوقهای نجومی میگیرند و آنها بیکارترینها هستند. یعنی کارهای مختلف برای خود دارند و برای مردم بیکارترینها هستند.
جایگاه ویژهی کار و تلاش در اسلام
فرمود: «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۴]، کدّ یمین، عرق جبین اصطلاحی است که از روایات گرفته شده است. یکی از آن روایات همین روایت است؛ کسی که به خاطر تأمین معاش عائلهی خود کار میکند، خود را به مشقّت میاندازد مثل رزمندهی در جبههی دفاع از حرم است. کار اقتصادی، جهاد اقتصادی کم از جهاد نظامی ندارد. در این جبهه شما محتاج بیگانه شوید، اگر رزمندگان شجاعی هم داشته باشید موقّتاً پیروز میشوید، ولی آنها آرام آرام شما را از بین میبرند. کما اینکه در جنگ نظامی آنها وقتی دیدند که نتوانستند کاری کنند در جنگ اقتصادی هنوز هم امیدوار هستند و این تحریمهای اقتصادی را تحمیل میکنند تا ببینند میتواند ما را در این عرصه به زانو بیاورند و از انقلاب پشیمان کنند یا نه؟!
من با اطمینان عرض میکنم؛ اگر روحیهی کار مانند روحیهی جهاد و رزم مشتعل نشود ما مشکل خواهیم داشت، دشمن برگ برنده را در دست خواهد داشت. لذا هر کسی در زندگی خود ولو اینکه نیاز شخصی هم ندارد… مگر امیر المؤمنین علیه السّلام برای نیاز شخصی خود کار میکرد. در اسلام تولید و کار هر چه بیشتر و مصرف هر چه کمتر. در مصرف قناعت کن، به فقرا بده، به مراکز فرهنگی بده، به حوزههای علمیّه بده، به این جوانهایی بده که در خانه ماندند.
کار مقدّس است، برای دارا هم کار مقدّس است. امام صادق علیه السّلام در میان ائمّهی ما شیخ الائمّه است. از همهی امامان ما از نظر سنّی، سنّ بیشتری دارد. در همان سنین اواخر عمر خود عرق ریزان به مزرعه میرفتند که کار کنند و ابن منکدر یکی از عارف نماها است، یکی از اشخاصی است که به عبادت شهره بود و مورد احترام جامعه بود. آمد جلوی امام را گرفت و گفت شما پسر پیغمبر هستید! در این سنّ و سال دارید میروید در مزرعه کار کنید؟! حضرت فرمودند: اگر در این حال بمیرم، در حال جهاد و در بهترین حال از دنیا رفتم. این عبادت است. ابن منکدر میگوید من تازه متوجّه شدم که عبادت فقط نماز نیست. بلکه کار برای خدا در اشکال مختلف و از همه مهمتر رفع فقر جامعهی اسلامی است. بعضی از امامان ما تا هزار نفر را اداره میکردند. درآمد داشتند که اداره میکردند وگرنه با دست خالی که نمیشود هزار نفر را اداره کرد. حضرت امیر علیه السّلام هزار برده آزاد کرده است. داشته است که آزاد کرده است. اگر فقیر بود از کجا هزار برده آزاد میکرد.
سیّد الشّهداء علیه السّلام حتّی در کربلا با خود چیزهای قیمتی آورده بود، پارچههای قیمتی آورده بود. خز بود، پارچههای گران قیمت بود. وقتی شب عاشورا به یکی از یاران سیّد الشّهداء علیه السّلام اطّلاع دادند که فرزند شما در ایران اسیر شده است. امام علیه السّلام دلسوزی کردند. فرمودند: بچّهی تو اسیر است. کسی مانع رفتن تو نخواهد شد، برو فرزند خود را آزاد کن. او هم آدم بامعرفتی بود. گفت: حسین جان دست کسی به دامن شما برسد، در این شرایط شما را تنها بگذارد برای آزاد کردن فرزند خود برود؟! خود من و بچّهی من به قربان شما، مگر من میتوانم شما را تنها بگذارم و از اینجا بروم. آقا سیّد الشّهداء علیه السّلام به او پارچههای قیمتی دادند و فرمودند اینها را بفرست تا فرزند تو را آزاد کنند.
ملاقات امام حسین علیه السّلام و عمر سعد در جریان واقعهی کربلا
امام حسین علیه السّلام دارا بود. وقتی عمر سعد لعنت الله علیه را خواست تا اتمام حجّت کند،^ میان دو سپاه خیمه زدند. نه امام حسین علیه السّلام در قشون آنها رفت و نه او در قشون حضرت سیّد الشّهداء آمد. آن وسط خیمهای زدند و حضرت سیّد الشّهداء با سی نفر رفتند. این سی نفر جلوی خیمه ایستادند و نگهبانی میدادند. امام حسین علیه السّلام با وجود نحس عمر سعد با هم خلوت کردند. آقا سیّد الشّهداء علیه السّلام فرمودند: عمر سعد! دست خود را به خون پسر پیغمبر آلوده نکن، بیا برگرد و با ما باش. گفت: خانهی من را ویران میکنند. حضرت فرمود: من ضمانت میکنم که برای تو خانهای بسازند. عمر سعد گفت: من تعلّقات دارم، باغ دارم، اینها را مصادره میکنند. حضرت فرمود: من باغی در مدینه دارم و قیمت بالایی هم دارد، به شما باغ میدهم. تمام بهانهها را از او گرفت، امّا نهایتاً عمر سعد بدبخت حاضر نشد دست از این کار بردارد. موقعی که داشتند از هم خداحافظی میکردند حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام او را نفرین کرد. گفت: بعد من از گندم عراق زیاد نخواهی خورد، گندم ری هم مطلقاً نصیبت تو نخواهد شد و خدا تو را در بسترت به قتل برساند و ذبح کند و همینطور هم شد. در بستر سر او بریده شد، به ملک ری هم نرسید، «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ».[۵] امام حسین علیه السّلام دارا بود، باغ داشت، امکانات داشت، سرمایه داشت، با دست خالی هم نیامده بود. در همانجا مشکل افراد را رفع میکرد.
کار، عار نیست!
این یک چیز است که ما باید فرهنگ کار را در جامعهی خود تبلیغ کنیم. حضرت امیر علیه السّلام گاهی میرفت آب میآورد و پول میگرفت. امیر المؤمنین علیه السّلام است، خانه زاد کعبه است. مظهر العجایب است. بخواهد تمام عالم را طلا کند طلا میکند. ولی چرا مزد میکند آب میآورد؟ برای اینکه به من و شما بگوید که هیچ چیز کار عار نیست، ولو اینکه آدم برای کسی اجیر شود و برای او آب بیاورد. امیر المؤمنین علیه السّلام فرهنگ کار و تولید را گاهی در شکل تولید نخلستان، چه نخلستانی، جاری کردن قناتها، چه قناتهایی و گاهی در شکل کارهایی که به نظر ما خیلی کمارزش است. امروز جوانهای ما این کار را نمیکنند، ولی این برادران افغانی مملکت را گرفتند. تمام خانهها، سرایدارها، یک روزی خدایی نخواسته بخواهد بحران شود، اینها مثل خون در شریان مملکت و در همه جا حضور دارند. امّا بچّههای ما از این کارها نمیکنند. عملگی نمیکنند، کشاورزی نمیکنند، کارهای سخت نمیکنند و آن وقت میگویند که ما کار میخواهیم. از کجا کار میخواهید؟! همه میخواهند اداری شوند و این نمیشود.
بنابراین امامان ما فرمودند یک قسم و یک بخش از شبانه روز شما مخصوص برای تأمین معاش باشد. اندازهگیری آن با شرایط مختلف فرق میکند. اشخاص فرق میکند، نیازها فرق میکند، توانها فرق میکند. امّا در شبانه روز باید ساعاتی را برای تأمین معاش اقدام کرد و اشغال پیدا کرد.
یک ساعت تفکّر برتر از هزار سال عبادت
یک بخش را فرمودند به عبادت مشغول باش، برای عبادت خود برنامه ریزی کن، برنامهی منظّم داشته باش. چقدر باید تلاوت قرآن کنیم؟ چقدر باید تدبّر در قرآن کنیم؟ چقدر باید فکر به عنوان عبادت… «تَفَکُّرُ سَاعَهٍ خَیْرٌ مِنْ عِبَادَهِ سَنَه»[۶] آدم یک ساعت بنشیند فکر کند… فکر در زندگی ما فرهنگ نیست. ما اصلاً فکر بلد نیستیم. هیچ وقت نمینشینیم در مورد موضوعی فکر کنیم و مقدّمات و نتیجهی کار را بسنجیم و اگر به مشکل برخوردیم به متخّصص و کاردان مراجعه کنیم. تمام زندگی ما سرگرمیهای بیرونی است. حرفهای ما پشتوانهی فکری ندارد. کارهای ما پشتوانهی فکری ندارد و این برخلاف دستورات دین ما است. دین ما را به فکر دعوت کرده است. لذا فرمود: کسی که عاقل است «لِسَانُ الْعَاقِلِ وَرَاءَ قَلْبِهِ» [۷]زبان عاقل پشت فکر او است. وقتی میخواهد حرف بزند اوّل فکر میکند و بعد حرف میزند. امّا کسی که عاقل نیست اوّل حرف خود را میزند، اقدام خود را میکند، کار خود را میکند و بعد فکر میکند و میبینید که چه کلاهی سر او رفته است. باید این فکر را قبلاًً میکردی! چرا الآن دارید این فکر را میکنید؟!
بهرهوری از صحیفهی سجّادیّه و ادعیهی ائمّه علیهم السّلام
در اسلام برای فکر جایگاهی پیدا شده است که جزء عبادتها است. «کَانَ أَکْثَرُ عِبَادَهِ أَبِی ذَرٍّ التَّفَکُّرَ»[۸] اکثر عبادت جناب ابی ذر فکر بود، اندیشه بود. ما چقدر فکر کنیم؟ چقدر قرآن بخوانیم؟ این همه دعا از ائمّهی اطهار علیهم السّلام برای ما مانده است. چرا ما از این گنجها استفاده نمیکنیم؟ اینها برای چه کسی به ارث رسیده است؟ دیگران از این صحیفهی سجّادیّه استفادهها میبرند، بهرهها میبرند. در کشورهای اروپایی، در کشورهای عربی بهترین مسائل فرهنگی در صحیفهی سجّادیّه است. بهترین نوع دعاها در صحیفهی سجّادیّه است. این دعاهای ما در میان اهل سنّت بیشترین رواج را دارد. یعنی بهترین نفوذ ما در میان آنها دعاهای ائمّه است که جنگ و جدال در آن نیست. شما در خلافت و اینها بحث کلامی کنید، تعصّب آنها به این زودی اجازه نمیدهد که با شما بحث کنند.
ولی دعای کمیل را برای آنها ببرید زانو میزنند. دعاهای صحیفهی سجّادیّه را مطرح کنید، دل آنها نرم میشود. خود دعاها یک منطقهی وسیعی است. یک بخشی از آن در مفاتیح الجنان آمده است. همهی دعاها در مفاتیح الجنان نیست. دهها برابر دعا از ائمّهی اطهار مانند صحیفهی علویّه یعنی دعاهایی که مخصوصاً از حضرت علی علیه السّلام آمده است و قطورتر از مفاتیح الجنان است. صحیفهی امام رضا علیه السّلام یک کتاب قطور است. دعاهای هر کدام از این امامان ما جمع شده است و به صورت یک صحیفههای ائمّه علیه السّلام در دسترس است و شیعهای که باید با سبک زندگی ائمّه، با عرفان ائمّه، با نیایش ائمّه، با مناجات امامان خود آشنا باشد به اندازهی یک قطره هم آشنا نیست. برای عبادت باید وقت تعیین کرد و چگونه عبادت کنیم، باید با یک کارشناس مشورت کرد. هر کسی متناسب با حال خود، توان خود سراغ این دعاها را بگیرد. رموز و اسراری هم در این دعا است که در جاهای دیگر نیست. این هم یک بخش است.
لذّت از غیر حرام؛ لازمهی زندگی سالم و موفّق
یک بخش را فرمودند: «لَذَّهٍ فِی غَیْرِ مُحَرَّم»[۹] شما نیاز به تفریح دارید. این دین، دین رهبانیّت نیست. دین ریاضت نیست، دین زندگی است. میخواهد مؤمن نشاط خود را حفظ کند. لذا اسب سواری جزء مستحبّات است، تیر اندازی جزء مستحبّات است، شناء جزء مستحبّات است. بهترین حرکت مشی است، راه رفتن. آدم روزی یک ساعت راه برود. حضرت آیت الله مصباح یزدی جزء بزرگان است. از نظر علمی جزء اشخاصی است که واقعاً علّامه است. نه اینکه حالا ما میگوییم، واقعاً علّامه است، فیلسوف است، مفسّر است، فقیه است، محقّق است، مجاهد است. خیلی در دین داری قرص و محکم است و ما سالها ایشان را میشناسیم. از نظر زندگی آهی هم در بساط ندارد. ایشان مدّتها بود مشکل پا داشت. دو سال پیش که برای عمّامه گذاری مدرسهی ما آمدند، ایشان را با ویلچر بالا بردند. ولی امسال با پای خود بالا آمدند. گفتند چه شد خوب شدید؟ گفتند حضرت آقا که قم آمدند به ما هم سری زدند. حال من را پرسیدند، گفتم پای من مشکل دارد. گفتند شما ورزش میکنید؟ گفتم نه. ایشان فرمودند: اگر برای جوانها مستحب باشد، برای شما واجب است. احساس حکم مولوی کردم و ورزش خود را شروع کردم. الآن مشکل من حل شده است. با راه رفتن در ساعتی از روز مشکل پای من حل شده است. این جزء دستورات ما است که ما برای حفظ سلامتی خود، برای حفظ نشاط خود، برای حفظ خوش اخلاقی خود… آدم خسته و فرسوده نمیتواند خوش برخورد باشد. باید قبراق باشید، سرحال باشید.
این است که لذّت در غیر محرّم… رفتن به کنسرتهای مختلط حرام است. هر چه اینها بگویند شادی میآورد دروغ میگویند. کنسرت مختلط شادی نمیآورد. در گناه شادی نیست، اعراض از خدا است و اعراض از خدا به حکم صریح قرآن کریم موجب تنگناهای در زندگی میشود. «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى»[۱۰] هر کسی از یاد خدا دور باشد این موسیقیهای حرام، سی دیهای حرام، ماهوارههای حرام، منظرههای حرام، سینماهایی که فیلمهای مبتذل در آنها دیده میشود یا استعماری است، همه سرگرمیهای نامشروع است، اعراض از یاد خدا است. اگر موقّتاً شادی داشته باشد، والله در پس آن افسردگی دارد. موسیقی روح را افسرده میکند. اینها شادی نیست. امّا در طبیعت بروید، به کوه بروید، دریا بروید، استخر بروید. اینها چیزهایی است که اسلام خود را به اینها تشویق کرده است؛ لذّت در غیر محرّم.
توسّل و عشق به امام زمان علیه السّلام و اهل بیت علیهم السّلام
یک بخش هم استراحت است. استراحت باید منظّم باشد. مرحوم آقا میرزا جواد آقا ملکی در نامههایی که با مرحوم کمپانی مبادله میکنند گفتند که وقت خواب باید چقدر باشد. اینها نظم زندگی است، امّا آن چیزی که فوق برنامه است یکی توسّل به اهل بیت عصمت و طهارت است، یکی وصل بودن با امام زمان أرواحُنا وَ ارواحَ العالَمین لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء است. امام زمان علیه السّلام یک حقیقت است. تلقین نیست، یک واقعیّت است. ما صاحب داریم، ما آقا داریم. این آقای ما ذخیرهی خدا برای ما است. هر وقت ما آماده شدیم ایشان آمادگی دارند. فرمانده آماده است، ولی قشون ندارد. هر وقت قشون داشت بدانید که حضرت تشریف میآورند. ما هنوز ۳۱۳ نفر مدیر کامل و بدون خیانت برای امام زمان علیه السّلام نداریم. بچّههای خالص زیاد داریم، ولی اینکه نمیتوانند مملکت داری کنند. اگر ۳۱۳ نفر مثل مقام معظّم رهبری بود، اگر مثل امام رحمه الله علیه داشتیم امام زمان حتماً تشریف میآورد. این است که یاد ما، وابستگی جان و قلب ما به امام زمان علیه السّلام بیشتر باشد. صبح که بلند میشویم جای او را خالی ببینیم. شب میخواهیم بخوابیم با اندوه و حسرت که آقای من امروز هم نیامدی، جای شما خالی بود. برای حضرت در زندگی خود حساب باز کنید.
زمینه ساز ظهور حضرت ولیّ عصر باشیم
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشّریف جان عالم است. قطب دایرهی امکان است. امام زمان ارواحنا فداء نمایندهی مطلق خدا است. امام زمان علیه السّلام نوری است که زمین به نور او روشن شده است. ماه و خورشید نور خود را از امام زمان میگیرند. «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»[۱۱] وجود مقدّس حضرت حجّت أرواحنا فداء که در قرآن از ایشان به «بِماءٍ مَعینٍ»[۱۲] یاد شده است، آب گوارا است. باید برای دیدن حضرت عطش پیدا کنید. برای حکومت عدل جهانی امام زمان أرواحُنا وَ ارواحَ العالَمین لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفِداء عطش داشته باشید. این یعنی چه؟ یعنی زندگی خود را در جهت ظهور قرار دهید. کسب و کار شما، دعا و عبادت شما در مسیر حکومت عدل جهانی باشد. یک قدم خدا به شما نشان داد که میشود.
نمیشود، نمیتوانیم کار کفّار است. تأویل آن در سورهی مبارکهی یوسف امام زمان علیه السّلام است. «یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ»[۱۳] حضرت یعقوب به فرزندان خود گفتند ۴۰ سال است که هیچ خبری از یوسف نیست. برادران هم فکر میکردند کار حضرت یوسف تمام شده است. بعد از ۴۰ سال حضرت یعقوب به بچّههای خود گفت: «اذْهَبُوا» در خانه ننشینید، حرکت کنید، برای چه؟ «فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ» یوسف من موجود است. بروید تحسّس کنید تا او را پیدا کنید. «وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» نگویید که ۴۰ سال است نه نامهای، نه نشانی، نه آدرسی و نه خبری. در این ۴۰ سال هیچ خبری نشده است، الآن مگر میشود خبری باشد؟! «وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ» از روح خدا مأیوس نباشید. چرا؟ «إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ» یأس برای کافر است، مؤمن مأیوس نمیشود. شما حق ندارید از آمدن امام زمان علیه السّلام مأیوس شوید. کاسب باید کار خود را طوری قرار دهد که اگر امام زمان علیه السّلام آمد در حکومت امام زمان علیه السّلام کمک ایشان باشد.
تفاوت این انقلاب و امام، با سابقین این بود که هیچ مرجعی فکر نمیکرد میشود طاغوتی را بیرون کرد و یک عالم دینی میتواند پرچم ولایت را به دست بگیرد و مدیریت مملکت را به عهده بگیرد. خدا او را مأمور کرد، انجام داد و شد. این دیگر تئوری نیست. تجربه است. کاری که شده است را باید بگوییم شدنی است. یک کار نشدنی را که سیاسیون و عقلای عالم، هیچ کسی پیش بینی نمیکرد، ولی وقتی امام جان به کف گرفت و از آبرو و همه چیز خود مایه گذاشت، مردم هم مثل امام خود جوانهای خود را دادند خدا آنها را کمک کرد؛ «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم».[۱۴]
برترین عبادات از منظر پیامبر اسلام صلوات الله علیه و آله و سلّم
لذا از پیغمبر سؤال کردند افضل اعمال چیست؟ حضرت فرمودند: افضل اعمال سه چیز است؛ یکی «الصَّبْرُ» صبر است. صبر یعنی مقاومت. در برابر گناه مقاومت، در موضع طاعت مقاومت؛ مسئولیّت را باید ایفا کرد. در برابر مصیبت و سختیها هم مقاومت است. دوم «وَ الصَّمْتُ» رازداری؛ زبان خود را نگه دارید، همه چیز را نگویید. دروغ را نگویید، شایعه پراکنی نکنید. مسئول و امنای قوم را بد نام نکنید و به شایعات دامن نزنید. صمت، سکوت از افضل اعمال است که انسان خود را کنترل کند تا حرف بیخود نزند، حرف بیجا نزند، افشاء راز نکند. بتواند خود را نگه دارد. سومین عمل که افضل اعمال است «انْتِظَارُ الْفَرَج» است. چشم به راه حضرت حجّت علیه السّلام است. انتظار آماده باش است.
خدمت شما گفتم سالهای اوّلی که رزمندگان غرب تهران در مسجد امام حسن علیه السّلام بودم، یک شب یک عزیز جانبازی گفت من شب گذشته امام حسن مجتبی علیه السّلام را در خواب دیدم و از شما گله کرد. من خیلی نگران شدم که چرا؟ مگر چه کار کردیم که امام مجتبی از ما گله کرد؟ گفت که حضرت فرمودند فلانی ده شب در مسجدی که به نام من بود منبر رفت، ولی یک شب روضهی من را نخواند. خیلی خجالت کشیدم. معلوم میشود که این کریم اهل بیت سفره را پهن کرده است و میخواهد از دلهای شما پذیرایی کند.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی هود، آیه ۸۶٫
[۳]– سورهی توبه، آیه ۱۰۵٫
[۴]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۵، ص ۸۸٫
[۵]– سورهی حج، آیه ۱۱٫
[۶]– مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۱، ص ۱۸۳٫
[۷]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۷۶٫
[۸]– سفینه البحار، ج ۶، ص ۱۰۵٫
[۹]– من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۶۵٫
[۱۰]– سورهی طه، آیه ۱۲۴٫
[۱۱]– سورهی زمر، آیه ۶۹٫
[۱۲]– سورهی ملک، آیه ۳۰٫
[۱۳]– سورهی یوسف، آیه ۸۷٫
[۱۴]– سورهی محمّد، آیه ۷٫
پاسخ دهید