آیا در قرآن آیهای وجود دارد که به مردان اجازهی ازدواج با چند زن را داده باشد؟ شرایط آن چیست؟ آیا این قانون دست مردان هوسباز را باز نمیکند؟ حکمت این قانون چیست؟
جهت پاسخ به این پرسش باید دانست؛ قبل از اسلام برخی از مردم، دختریان یتیم را جهت تکفّل و سرپرستی به خانهی خود میبردند و بعد با آنها ازدواج کرده و اموال آنها را هم تملّک میکردند و چون همهی کارها دست آنان بود حتّی مهریهی آنها را هم کمتر از معمول قرار میدادند و هنگامی که کمترین ناراحتی از آنها پیدا میکردند، به آسانی آنها را رها میساختند. در این هنگام آیه نازل شد:
«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِی الْیَتامى فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً»[۱]؛
«اگر میترسید به هنگام ازدواج با دختران یتیم رعایت حق و عدالت را دربارهی حقوق زوجیت و اموال آنان ننمایید و به سراغ زنان دیگر بروید، از آنها دو نفر یا سه نفر یا چهار نفر به همسری خود انتخاب کنید امّا اگر میترسید عدالت را رعایت ننمایید تنها به یک همسر اکتفا کنید».
مقصود از عدالت در این آیهی شریفه، یکسانی تمایلات قلبی و عواطف درونی نیست؛ بلکه منظور رعایت حقوق زناشویی و اقتصادی و نیز ابراز عواطف است. با این وجود باید توجّه داشت:
۱ – اصل در ازدواج همانطور که استاد شهید مطهّری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام خاطر نشان میسازد، تک همسری است و قانون چند همسری در شرایط معمول توصیه و ترغیب نشده است.
۲ – قانون چند همسری و تعدّد زوجات مقتضای آیات صریح قرآن است و نسخ نشده و از احکام جادوانی اسلام است. اصل در تمام احکام و قوانین، ابدیّت و ماندگاری است مگر آنکه دلیل قطعی بر نسخ یا تغییر آن آورده شود.
۳ – قانون تعدّد زوجات، به خاطر شرایط خاص اجتماعی یا ضرورتهای اجتماعی وضع شده است نه برای هوسرانی مردان. البتّه همیشه بعضی افراد وجود دارند که از قانون سوء استفاده میکنند، در چنین مواردی، باید جلوی سوء استفادهها را گرفت و راهکار مناسب برای موارد ضروری ارائه کرد.
یک: پیشینهی تعدّد زوجات
چند همسری ریشهای کهن در میان جوامع مختلف بشری و ادیان پیش از اسلام دارد[۲]. بنابراین، ابتکار اسلام در اینباره این است که آن ار محدود ساخت و شرایط سنگینی از جهت اخلاقی، اقتصادی و… بر آن حاکم کرد و بدون تحقّق آن شرایط، چند زنی را غیر مجاز اعلام نمود. تا این کار سبب تجاوز به حقوق زنان و اسباب هوسرانی مردان نگردد.
دو: چرایی چند همسری
در رابطه با چرایی چند زنی، علل مختلفی ذکر شده[۳] که به جهت اختصار به دو عامل اشاره میشود:
۱ – فزونی زنان آمادهی ازدواج بر مردان
در طول تاریخ و در غالب جوامع به طور معمول تعداد زنان آماده ازدواج، از مردان افزونتر است.
آگبرن و نیمکوف مینویسند: «در سال ۱۸۰۵ در میان ۲۳۰۰۰ تن از سرخپوستان «دشتهای بزرگ» (Great Plains)، در برابر هر ۱۰۰ زن تنها ۴۴ مرد وجود داشتند»[۴].
«فرقهی آمریکایی مورمون (Mormon) نیز که چند زنگیری را روا میداند، در گذشته بارها دچار کمبود مرد شده است. برای مثال در سال ۱۸۷۰ در بین مورمونهای سه ناحیه از استان یوتا (Utah) 956 زن در برابر ۸۵۴ مرد وجود داشت»[۵].
برتراند راسل مینویسد: «در انگلستان کنونی بیش از دو میلیون زن اضافه بر مردان وجود دارد که برای ایشان محرومیت بزرگی است»[۶].
«براساس برخی از آمارهای منتشره، چندی پیش در روسیه، جمعیت زنان ۲۱ میلیون نفر بر مردان فزونی دارد»[۷]. بنابراین تکیه بر «تک همسری»، باعث میشود در چنین شرایطی همواره تعدادی از زنان از نعمت ازدواج محروم بمانند؛ در حالی که با جواز چند همسری، میتوانند از داشتن شوهر و کانون خانواده و آثار مهم آن بهرهمند گردند.
همواره بر اثر حوادث اجتماعی –مانند جنگها- تعداد بیشماری از مردان تلف میشوند و همسران آنان بیسرپرست میگردند. همچنین غالباً تصادفات، غرق شدنها، سقوطها، زیر آوار ماندنها و… تلفات بیشتری را متوجّه جنس مرد میکند. طبیعی است در این موارد، شمار زنان آماده به ازدواج بر مردان فزونی پذیرد.
«در اروپا در خلال سی سال جنگ و خونریزی در دوجنگ جهانی، مردان زیادی کشته شدند؛ به طوری که عدد مردان برای ازدواج با دوشیزگان و بیوهی زنان کفایت نمیکرد. تنها در آلمان غربی شش میلیون زن وجود داشت که نمیتوانستند شوهری برای خود پیدا کنند. برخی از آنان از دولت درخواست کردند قانون جواز چندهمسری را به تصویب رساند تا در پناه ازدواج قانونی، هم از امنیت اجتماعی و تأمین اقتصادی بهرهمند شده و هم نیازهای غریزی آنان به طور سالم در کانون خانواده ارضا گردد. با مخالفت کلیسا چنین خواستهای برآورده نشد، در نتیجه تأمین نیازها و ارضای غرایز، بسیاری از آنان را به روسپیگری و روابط حاشیه خیابانها کشاند»[۸] و در پی آن فساد و بزهکاری در آلمان، به شدّت رواج یافت.
مقاومت بیشتر زنان در برابر بیماریها و عوامل هورمونی و… موجب فزونی تعداد آنان در برابر مردان میشود. مطالعات مختلف نشان میدهد، جنس زن در دوران جنینی، کودکی و به ویژه دورهی پیش از بلوغ، در برابر بیماریهای عفونی مقاومتر از جنس مرد است و شرایط نامناسب و رنجآوری همچون کمبود موادّ غذایی و سوء تغذیه، پسران را بیش از دختران تحت تأثیر قرار میدهد، و در کل، مرگ و میر زنان نسبت به مردان در برابر بیماریها کمتر است[۹].
نکتهی دیگر اینکه هورمونهای مردانه، باعث بروز رفتارهای خشن، تهاجمی و جنگی میشوند که در نهایت به درگیری و صدمات بدنی و مرگ میانجامد. در حالی که هورمونهای زنان، آرامبخشاند و رفتارهای صلحجویانه را تقویت میکنند. همچنین تستوسترون[۱۰] (هورمون مردان) و استروژنها[۱۱] (هورمونهای زنانه)، اثرات متفاوتی بر سطح کلسترول[۱۲] و تعداد گلبولهای قرمز خون (هماتوکریت)[۱۳] مردان و زنان دارند و بر اثر همین اختلاف هورمونی بین زن و مرد و پیامدهای ثانوی ناشی از آن، نسبت مرگ و میر[۱۴] مردان در سن ۱۵-۲۵ سالگی حدود ۴-۵ برابر زنان در همین محدودهی سنّی است. بنابراین هورمونها و نقش متفاوت آنها در مرد و زن، یکی از عوامل مطرح در مرگ و میر و تفاوت طول عمر آنها است.[۱۵]
بلوغ جسمی و جنسی دختران، به طور معمول چندین سال پیش از پسران است و در طول زمان، همراه با رشد جمعیت بشری، باعث میشود که در جامعهی تک همسرگرا، همواره انبوه کثیری از زنان با مشکل روبرو باشند.
۲ – از نظر روانشناسی
تفاوتی اساسی بین ساختار روانی و گرایشها و عواطف زن و مرد وجود دارد. برخی از دانشمندان مانند مرسیه[۱۶]، ویل دورانت، اشمید، دونتزلان، راسل لی و… معتقدند: زنان به طور طبیعی «تک همسرگرا»[۱۷] میباشند و به طور فطری از تنوع همسر گریزانند. آنان خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفی و عملی یک مرد میباشند. بنابراین تنوعگرایی در زنان، نوعی بیماری است؛ ولی مردان تنوعگرا و «چندزنگرا»[۱۸] هستند.
دکتر اسکات[۱۹] میگوید: «مرد اساساً چند همسرگرا است و توسعهی تمدّن، این چند همسرگرایی طبیعی را توسعه بخشیده است[۲۰]»[۲۱].
البتّه این عامل از اهمّیّت عامل نخست برخوردار نیست. آنچه کاملاً باید جدّی گرفته شود و برای آن چاره اندیشید، همان عامل نخست است.
سه: راهحل
در برابر این واقعیات، سه راه وجود دارد:
۱ – همیشه تعدادی از زنان، در محرومیت کامل جنسی به سر برند! چنین چیزی فاقد توجیه منطقی است؛ زیرا به معنای سرکوب غریزه و نیاز طبیعی گروهی از انسانها و نوعی ستم بر آنان است. افزون بر آن در سطح کلام و در طولانی مدّت، شدنی نیست. به عبارت دیگر سرکوب غریزه، در نهایت به سرکشی و طغیان آن خواهد انجامید. تجربه آلمان و بسیاری از دیگر کشورهای غربی، شاهد این مدّعا است.
استاد مطهّری در اینباره مینویسد: «اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند، فزونی داشته باشد، منع تعدّد زوجات خیانت به بشریت است؛ زیرا تنها پایمال کردن حقوق زن در میان نیست… بحرانی که از این راه عارض اجتماعی میشود، از هر بحران دیگر خطرناکتر است. همچنان که خانواده از هر کانون دیگر، مقدّستر است… زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را برای اغوای مرد –که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست- به کار خواهند برد و بدیهی است که «چو گل بسیار شد پیلان بلغزند» و متأسّفانه از این «گل» مقدار کمی هم برای لغزیدن این پیل کافی است.
آیا مطلب به همینجا خاتمه پیدا میکند؟ خیر. نوبت به زنان خانهدار میرسد. زنانی که شوهران خود را در حال خیانت میبینند. آنها نیز فکر انتقام و خیانت میافتند و در خیانت دنبالهروز مرد میشوند. نتیجهی نهایی در گزارشی –که به «کینزی راپورت» مشهور شده- در یک جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان آمریکایی در بیوفایی و خیانت، دست سایر ملل دنیا را از پشت بستهاند»[۲۲].
۲ – گزینهی دیگر این است که راه روابط نامشروع و روسپیگری و کمونیسم جنسی، گشوده و جامعه به فساد کشیده شود. این همان راهی است که عملاً غرب میپیماید: نتیجهی این رفتار ناهنجار را میتوان در گزارش دکتر اسکات –مأمور پزشکی شهرداری لندن- مشاهده کرد. در گزارش او آمده است: «در لندن از هر ده کودکی که به دنیا آمدهاند، یکی غیر مشروع است! تولّدهای غیر قانونی در حال افزایش دائمی است و از ۳۳۸۳۸ نفر در سال ۱۹۵۷ به ۵۳۴۳۳ نفر در سال بعدی افزایش یافته است»[۲۳]. البتّه این آمارهای پنجاه سال پیش است و در زمان معاصر رشد تصاعدی داشته است، چنانکه یکی از بحرانهای مهم آمریکا را «بحران ابوّت» میدانند و نسبت پدر و فرزندی بسیار گم شده است.
۳ – راه سوم این است که به طور مشروع و قانونمند، با قیود و شرایطی عادلانه، راه چند همسری گشوده شود. دین مبیّن اسلام این راه را –که حکیمانهترین و بهترین راه است- گشوده و اجازهی چند زنی را به مردانی میدهد که توانایی کشیدن بار سنگین آن را به نحو عادلانه دارند و دستورات اکیدی در این زمینه برای آنان وضع کرده است. این روش در واقع حقّی برای زن و وظیفهای بر دوش مرد ایجاد میکند و نه تنها به ضرر زنان نیست؛ بلکه بیشتر تأمینکنندهی مصالح و منافع آنان است.
برخی از شرایط و توصیههای اسلام در اینباره، عبارت است از:
الف: رعایت محدودیت
اسلام گستره چند همسری را محدود ساخته و تا چهار نفر تقلیل داده است. قرآن مجید در اینباره میفرماید:
«فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ…»[۲۴]؛
«با زنان پاک ازدواج کنید، دو یا سه یا چهار همسر…».
ب: رعایت عدالت
قرآن مجید در اهمّیّت اصل عدالت در رابطه بین همسران میفرماید:
«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهً»[۲۵]؛
«اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، پس تنها یک همسر اختیار کنید».
امام صادق (علیه السّلام) میفرماید: «کسی که دو زن داشته باشد و در تقسیم رابطه خود با همسر و تقسیم مالی بین آنها به عدالت رفتار نکند، روز قیامت –در حالی که دست هایش بسته و نیمی از بدنش به یک طرف کج شده است- آورده و به آتش داخل میشود»[۲۶].
استاد مطهّری مینویسد: «اسلام برای شرط عدالت، آنقدر اهمّیّت قائل است که حتّی اجازه نمیدهد و مرد و زن دوم، در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایطی نامساوی با زن اوّل زندگی کند؛ یعنی، از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمیتواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسئولیت آن خارج کند»[۲۷].
از دیدگاه اسلام نفقهی زوجه بر عهدهی مرد است؛ از این رو کسی که نمیتواند نیازمندیهای همسران متعدّد را تأمین کند، نباید به چند همسری روی آورد.
ج: تأمین عاطفی و جنسی
امام صادق (علیه السّلام) فرموده است: «هر که آنقدر زن بگیرد که نتواند با آنها نزدیکی کند و در نتیجهی آن، یکی از همسرانش مرتکب زنا شود، گناه این کار برگردن او است»[۲۸].
امتیاز راهکار اسلام
خانم بیزانت[۲۹] مینویسد: «گفته میشود که در غرب تک همسری است؛ امّا در واقع چند همسری است بدون مسئولیتپذیری! همین که مرد از زن سیر شد، او را رها میکند. او نیز کم کم زن کنار خیابانی خواهد شد؛ زیرا نخستین عاشق دلدادهاش هیچ مسئولیتی در برابر آیندهی او ندارد. وضع زنی که به عنوان یک همسر و مادر، در خانهای چند همسری پناه گرفته، صد بار بهتر از این است. وقتی هزاران زن بدبخت را میبینیم که شبانگاه در خیابانهای شهرهای غرب پرسه میزنند، به یقین در مییابیم که غرب نمیتواند اسلام را به جهت چند همسری سرزنش کند. برای زن بسی بهتر، خوشبختانهتر و محترمانهتر است که در چند همسری اسلامی زندگی کند و تنها با یک مرد اشتراک زندگی پیدا کند، فرزند قانونی خود را در آغوش گیرد و همه جا مورد تکریم و احترام باشد؛ تا اینکه هر روز توسط این و آن اغوا شود و احتمالاً با فرزندی نامشروع کنار خیابان رها گردد! نه تحت حمایت قانون باشد و نه پناهگاه و مراقبتی داشته باشد و هر شب قربانی هوس رهگذری گردد»[۳۰].
آیزاک تایلور[۳۱] -در سخنرانی خود دربارهی «محمدیسم»[۳۲] در کنگرهی کلیسا در «ولورهامپتون»[۳۳]– اعلام کرد: «چند همسری نظام یافته و محدود سرزمینهای اسلامی، بینهایت بهتر است از چند همسری لجام گسیختهای که نکبت جوامع مسیحی است و نمونه آن اصلاً در اسلام شناخته شده نیست»[۳۴].
روحانی مسیحی اودوتولا[۳۵] -در کنفرانسی در تورنتو[۳۶]– اظهار داشت: «غرب با ممنوعیت چند همسری، منافقانه عمل میکند؛ چرا که با طلاقهای مکرّر همان را [در طول زمان] عملی میسازد».
بنابراین تک همسری غرب، چیزی جز چند همسرگرایی بیضابطه و مسئولیتگریزانه نیست. امّا چه نیکوست این اعتراف غربیها را هم بخوانیم که اسلام، در قالب چند همسری به هنجار خود، عملاً تک همسری را حفظ نموده است.
رابرت ا.هیوم مینویسد: «… برخی از محقّقان معقول نشان میدهند که [حضرت] محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) روی هم رفته موقعیت زنان را ارتقا بخشید و به آنها مرتبهای از آزادی اقتصادی داد که هنوز در پاره ای از کشورهای غربی و یا به اصطلاح مسیحی تا آن حد به زنان، آزادی اقتصادی داده نشده است و برای چند همسری نامحدود –که تا آن زمان به دلخواه انجام میشد- حد و مرزی مقرّر داشت که بسیار لازم و نافع بود.
رسم دخترکشی را –که در عربستان آن روز کاملاً رواج داشت- به کلّی برانداخت و بالاخره اینکه حکم تعدّد زوجات را تنها در صورتی مجاز دانست که شوهر، بتواند با تمامی همسران خود با عدالت کامل رفتار کند. او عملاً تک همسری را رواج داد»[۳۷].
استاد مطهّری در اینباره مینویسد: «تعجّب میکنید اگر بگویم تعدّد زوجات در مشرق زمین، مهمترین عامل برای نجات تک همسری است. مجاز بودن تعدّد زوجه، بزرگترین عامل نجات تک همسری است… در شرایطی که موجبات این کار فراهم میشود و عدد زنان نیازمند به ازدواج فزونی میگیرد؛ اگر حقّ تأهّل این عدّه به رسمیت شناخته نشود و به مردان واجد شرایط اخلاقی، مالی و جسمی، اجازهی چند همسری داده نشود؛ دوست بازی و معشوقهگیری، ریشهی تک همسری را میخشکاند»[۳۸].
در اینجا ممکن است سؤالی دیگر پدید آید و آن اینکه چرا چند شوهری مجاز نیست؟ چواب آن است که:
۱ – عمدهترین علّت چند زنی –که فزونی تعداد زنان آماده به ازدواج بر مردان است- به طور معمول در مورد چند شوهری وجود ندارد.
۲ – این خلاف طبیعت و روحیات زن بوده و او به طور طبیعی از آن گریزان است. شاید به همین علّت است که در طول تاریخ بشر، چند شوهری رواج چندانی نیافته و اگر هم در جایی (مانند قبیله «تودا» یا برخی از قبایل «تبت») مشاهده شده، پدیدهای بسیار استثنایی است[۳۹].
البتّه همهی آنچه گفتیم حکمتهای این قضیه است امّا تمام علّت مؤثّر در این حکم را نمیدانیم. امّا همینقدر که از حکمت و اسرار نهفته در این حکم میبینیم و با واقعیات خارجی تطبیق میکنیم این حکم را بسیار حکیمانه میدانیم.
منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی حقوق خانوادگی زن؛ دفتر نشر معارف – مؤلف: سید ابراهیم حسینی
[۱]. نساء (۴)، آیه ۳٫
[۲]. Sheriff, A.H. Why polygamy is Allowed in Islam; pp.8-20, A Group Of Muslim Brothers, Tehran, P.B.2245.
[3]. جهت آگاهی بیشتر نگا: مطهّری مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، صص ۲۹۵-۳۱۳، قم: صدرا، چاپ سی و پنجم ۱۳۸۲٫
[۴]. W.F. Oghborn & M.F. Nimkuff, Sociology, Boston, 1958, p.585.
(ق) ا.ح. آریانپور، زمینه جامعهشناسی، (تهران، دهخدا، ۱۳۴۷)، ص ۳۳۱٫
[۶]. مطهّری مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۱۸، به نقل از: برتراند، راسل، زناشویی و اخلاق، ص ۱۱۵٫
[۷] .Why polygamy Is Allowed In Islam, P.26.
[8]. Op.CiT, .P 24.
[9]. هادی حسینی و دیگران، کتاب زن، تهران: امیر کبیر، چاپ اوّل، ۱۳۸۱، صص ۱۱۵- ۱۱۴؛ به نقل از اصول علم تغذیه، ص ۱۲۸٫
[۱۰]. Testostrone.
[11]. Progestrone & Estrogene.
[12]. Chlostrole.
[13]. Hematocrite.
[14]. Mortality.
[15]. کتاب زن، ص ۱۱۷-۱۱۶٫
[۱۶]. Dr. Mercier, See: Conduct And Its Disorders Biologically Considered,P.242-3.
[17]. Monogamous.
[18]. Polygamous.
[19] . G.R.Scott.
[20] . Why Polygamy Is Allowed In Islam, P.25, Quoted From: “History Of Prostitution”, p.21.
[21]. جهت آگاهی بیشتر نگا: مرتضی مطهّری، نظام حقوق زن در اسلام، صص ۳۲۷-۳۳۰٫
[۲۲]. مرتضی مطهّری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۳۴٫
[۲۳]. همان، ص ۳۲۴، به نقل از: اطلاعات، مورخه ۲۵/۹/۳۸، رویتر ۱۶ دسامبر، خبرگزاری فرانسه.
[۲۴]. نساء (۴)، آیه ۳٫
[۲۵]. همان.
[۲۶]. محمّد ری شهری، میزان الحکمه، ج ۵، ص ۲۲۷۰، ۷۹۱۳٫
[۲۷]. مرتضی مطهّری، حقوق زن در اسلام، ص ۴۱۸٫
[۲۸]. میزان الحکمه، ج ۵، ص ۲۲۷۲، ح ۱۷۹۱۵٫
[۲۹]. Annie Besant.
[30]. Why Polygamy Is Allowed In Islam, PP. 33-34.
[31]. Rev, Canon Issac Tylor LL.D.
[32]. Mohamedanism.
[33]. Wolverhampton (On 7th October, 1887).
[34]. The Times, London, Saturday, 8th Oct. 1887. Quotedin: Wly Polygamy Is Allowel In Islam, PP. 35-6.
[35] . Rev. Odotulla.
[36]. Toronto.
[37]. Rev. Odotulla.
[38]. مرتضی مطهّری، نظام حقوق زن در اسلام، ص ۳۳۰٫
[۳۹]. ر.ک: همان، ص ۲۸۶٫
پاسخ دهید