امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیع شریف به یکی از نُوّاب اربعه می فرماید: «و أکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فإنّ ذلک فَرَجُکم».۲ [۲]
این نوشتار با توجه به چگونگی ترکیب نحوی عبارات حدیث، معانی مختلف آن را بیان می کند:
الف – کلمۀ «ذلک» از اسماء اشاره است و به یکی از سه کلمۀ پیش از خود اشاره دارد؛ بنا برمشارٌ الیه، معنای جمله نیز تغییر می کند:
۱ – «ذلک» اشاره به جملۀ «اکثروا الدعاء» باشد؛ معنی عبارت شریف چنین می شود: «برای زود رسیدن فرج زیاد دعا کنید که همانا زیاد دعا کردن برای فرج، سبب گشایش در کارهای خودتان است».
۲ – «ذلک» اشاره به «تعجیل الفرج»باشد؛ یعنی «زیاد دعا کنید برای زود رسیدن فرج؛ همانا تعجیل فرج، سبب گشایش در کارهای شماست». این معنا به روایاتی که فتنه های شوم آخرالزمان را ترسیم کرده و سبب طولانی شدن غیبت است اشاره دارد؛ زمان غیبت که طولانی شود، عدّه ای می گویند: «فی أی واد سلک و بأی واد هلک… .»؛ اگر چنین منجی ای وجود داشت حتماً ظهور می کرد؛ اگر هم بوده هلاک شده است»؛ پس مهم ترین اثر تعجیل فرج، دفع شبهات مخالفین و از بین بردن ناامیدی در انسان است.
۳ – «ذلک» اشاره به کلمۀ «الفرج» باشد. این کلمه خود چهار معنی دارد که بنا بر هریک از معانی، مفهومی از روایت به دست می آیدکه به هرکدام از آن ها مختصراً اشاره می کنیم:
۳ – ۱ – «الفرج» به معنای«گشایش در کارها» و الف و لام آن «ال جنس» باشد؛ یعنی «برای گشایش و رفع مشکلات از کارتان بسیار دعا کنید که قطعاً گشایش کارتان در بسیار دعا کردن است».
این معنا مناسب است، امّا در این توقیع شریف با سیاق کلام سازگاری ندارد؛ زیرا روایت در مقام بیان ظهور است نه گشایش مادی هرکس در کار خود؛ به علاوه پایان عبارت هم با این معنا منافات دارد و تحصیل حاصل است.
۳- ۲ – «الفرج» به معنای لغوی «گشایش در کارها» و الف و لام برای تعریف و عهد ذهنی باشد که همان گشایش در کار صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف منظور است. با این تعبیر، روایت چنین معنا می شود: «اگر برای گشایش امر ظهور دعا کنید، در کار خودتان نیز گشایش حاصل شده و مشکلاتتان آسان می گردد». این بدان معناست که مشکلات دوستان حضرت با آن وجود شریف پیوندی نزدیک دارد و هرگاه گِرِهی در زندگی کسی می افتد – چه بداند و چه نداند – آن حضرت محزون می گردد.
رُمَیله می گوید:
در زمان حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام در روز جمعه، تب و درد شدیدی بر من عارض شد؛ احساس ناتوانی و ضعف داشتم. با خود گفتم: «چیزی با فضیلت تر از این نیست که آبی بر خود ریزم [تا کمی تبم ساکن شود] و فریضۀ نماز جمعه را پشت سر امیرالمؤمنین علیه السلام بخوانم». چنین کردم و به مسجد رفتم. هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبررفت تا خطبه بخواند، دوباره تب و درد به سراغم آمد؛ وقتی حضرت از خطبه و نماز فارغ گشت، داخل دارالإماره شد و من هم به دنبالش داخل شدم.حضرت فرمود: «ای رمیله! دیدم به خود می پیچیدی؟!» عرض کردم: «بله؛ و شرح ماجرا را بیان کرده و گفتم: ‹چیزی که مرا به حرکت درآورد، اشتیاق اقتدا کردن به شما در نماز بود.›» حضرت فرمود: «ای رمیله! هیچ مؤمنی بیمار نمی شود مگر اینکه ما هم به بیماری او مریض می شویم؛ و هیچ مؤمنی محزون نمی شود مگر اینکه ما هم با او محزون می گردیم؛ و هیچ مؤمنی دعا نمی کند مگر اینکه ما آمین گوی دعایش هستیم؛ و هرگاه هم ساکت باشد، ما برای او دعا می کنیم».گفتم: «یا امیرالمؤمنین! خدا مرا فدای تو کند! آیا این [سخنت] برای کسانی بود که با تو در مسجد بودند؟ یا مؤمنانی هم که در اطراف جهان هستند، چنین اند؟»فرمود: «ای رمیله! در هرزمانی، هیچ مؤمنی در شرق زمین و غیر آن از ما پوشیده نیست».[۳]
۳ – ۳ – «الفرج» را به معنی اصطلاحی «ظهور عام ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف » بدانیم: «برای تعجیل در ظهور جهانی من بسیار دعا کنید که همانا سبب گشایش در کارهای شما، ظهور عام است». با توجه به این تعبیر، مفهوم کلام حضرت چنین است: تا وقتی بر من فرجی نباشد در کارهای شما هم گشایش تامّ و کاملی حاصل نمی شود؛ سراسر دنیا را فتنه ها و بلاها فراگیرد و اگر هم مشکلی از کسی حل شود، جزیی و اندک خواهد بود. چون وقتی خورشید، پشت ابر باشد، سرمای ظلم و جهل، گیتی را فرامی گیرد و تا ابرهای تاریک کنار زده نشوند، کسی نمی تواند کاملاً از خورشید، بهره ای ببرد. همان طورکه آفتابِ زمستان نور دارد، ولی گرمایی طراوت بخش ندارد، پیش از ظهور بقیه الله علیه السلام نیز کسی آسایش مطلق ندارد.
این تعبیر با علائمی که در روایات زمان غیبت وجود دارد و اوضاع جهان پیش از فرج را بیان می دارد، سازگارتر است.
۳ – ۴ – «الفرج» به معنای «ظهور خاص حضرتش در قلوب شیعیان، و برای هرکس فرجی به تناسب قابلیت های او» باشد. با این تعبیر، روایت هم چنین معنا می شود: «برای تعجیل ظهور نور ولایت من در قلوب خود و آمادگی درک فیض الهی و توفیق زیارت من، بسیار دعا کنید که گشایش در گِرِه های مادی و معنوی شما با ظهور خاص به دست می آید». با توجه به این معناهرکس می تواند درخواست کند تا نور مبارک حضرت بر قلب او بتابد و آماده درک حضور شده و به دیدارش نائل آید. چنان که در عصر غیبت، برخی سعادت داشته و آن وجود مقدس را زیارت کرده اند.
امّا این معنی، مستلزم تخصیص اکثر است و با ظاهر روایات دیگر سازگاری ندارد؛ زیرا اگر بنا باشد تمامی خلق به ظهور خاص نائل شوند، دیگر جایی برای ظهور جهانی باقی نمی ماند و این با حکمت غیبت همسو نیست.
۳ – ۵ – لازمۀ ظهور عام، فرج خاص و آمادگی قلوب برای شرفیابی به حضور باهر النور بقیه الله الأعظم علیه السلام است. سرّ غیبت نیز در این است که دل بندگان آماده شده و به تدریج خود را از گناهان پاک سازند و نفوس خود را پاکیزه دارند؛ زیرا از قیام قائم علیه السلام ، به قیامت صغرا تعبیر شده است؛ و همان طورکه در قیامت کبرا، جایی برای انجام اعمال صالحه و طالحه وجود ندارد، در قیامت صغرا نیز اگر نفوس، آماده نبوده و تربیت نشده باشند، لاجَرَم در مقابل آن حضرت تسلیم نخواهند بود. جملۀ «و المسلّمین لأمره»که در دعاهای مختلف آمده، درسی است که متذکر معنای فوق (آماده شدن در زمان غیبت، برای تسلیم بودن در مقابل اوامر حجّت خدا) است.
در روایات بسیاری وارد شده که رسول اکرم صل الله علیه وآله فرمود: «أفضل أعمال أمّتی إنتظار الفرج»؛ بافضیلت ترین اعمال امّت من، انتظار فرج است.[۴]
امام سجّاد علیه السلام به ابوخالد فرمود:
غیبت ولی خدا که دوازدهمین وصی رسول خداست، طولانی می شود. ای ابا خالد! اهل زمان غیبتش که به امامتش اعتقاد داشته و منتظر ظهورش باشند، برترین اهل هر عصرند؛ زیرا خدای تعالی، عقل، فهم و عنایاتی به آن ها عطا فرموده که غیبت، نزدشان به منزلۀ مشاهده است و مرتبه ای برایشان قرار داده که چون جهادگران با شمشیر نزد رسول خدا صل الله علیه وآله هستند. ایشان بندگان پاکیزه شدۀ حقیقی و شیعیان راست کردار ما و خوانندگان مردم به دین خدا در آشکار و نهان هستند.
نیز فرمود: «انتظار فرج آل محمد از بزرگ ترین فرج هاست».[۵]
ابو بصیر نقل می کندکه امام صادق علیه السلام فرمود:
«[این حدیث] در مورد کسی است که در غیبت قائم ما، به امر ما چنگ زند؛ چنین کسی هیچ گاه قلبش بعد از هدایت گمراه نمی شود». گفتم: «فدایت شوم! طوبی چیست؟» فرمود: «درختی است در بهشت که اصل آن در خانۀ علی بن أبی طالب است و مؤمنی در بهشت نیست مگر در خانه اش شاخه ای از طوبی وجود دارد؛ این است فرمودۀ خدای تعالی<طوبی لهم و حسن مآب>[6]».[۷]
رسول خدا صل الله علیه وآله به علی علیه السلام فرمود:
یا علی!… باور داشته باش که برترین مردم از حیث یقین، گروهی هستند که در آخرالزمان می آیند درحالی که پیامبر را ندیده و حجّت خدا هم از آن ها پنهان است؛ ولی به سیاهی در سفیدی [=روایاتی که در کتاب ها به دستشان رسیده] ایمان آورده اند.[۸]
امام سجاد علیه السلام فرمود:
هرکس بر ولایت ما در زمان غیبت قائم ما ثابت قدم باشد، خداوند پاداش هزار شهید مثل شهدای بدر و اُحد را به او عطا فرماید.[۹]
امام صادق علیه السلام فرمود:
هرکس از شما با اعتقاد به امامت ما بمیرد و منتظر ظهور صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد، مثل کسی است که در خیمۀ قائم باشد.[۱۰]
با دقت در احادیث بالا، معنی ظهور خاص چنین معلوم می شود که هرکس می تواند جزء اصحاب و خادمین حضرت در حضور و غیبت باشد و اجر یاری حضرت را درک کند. اگرچه ظهور عام هم صورت نگرفته باشد؛ پس باب فیض الهی همیشه باز است و منحصر به زمان و مکان خاصی نیست.
اگر تمامی دوستان حضرت، به ظهور خاص برسند، اسباب ظهور جهانی آماده می شود و همۀ خلق از ظلمت غیبت و فتنه های آخرالزمان نجات پیدا می کنند.
پس شاید معنای حقیقی «أکثروا الدعاء بتعجیل الفرج»، همین باشد؛ بلکه اگر دقّت بیشتری در روایات شود، تعییناً معنای «ظهور خاص» به دست می آید که مقدمۀ «ظهور عامّ» است. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در بسیاری از تشرّفات اولیا به محضرشان فرموده اند: «اگر یاری داشتم، ظهور می کردم»؛ یا فرمودند: «اگر چهل نفری که جدّم امیرالمؤمنین علیه السلام برای گرفتن حقّ خود طلب کرد، می یافتم، هرآینه از پردۀ غیبت بیرون آمده و حقّ خود را می ستاندم».
در پاسخ این سؤال که آیا با وجود بسیاری دوستان اهل بیت علیهم السلام در سراسر دنیا، هنوز اصحاب آن حضرت فراهم نشده اند؟ باید گفت: با اندک توجهی در سخنان ائمۀ طاهرین – صلوات الله علیهم اجمعین – معلوم می شودکه اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شباهت زیادی به یاران سیدالشهدا علیه السلام دارند که در استقامت و یاری دین خدا، به «پاره های آهن»[۱۱] توصیف شده اند.
یاران حضرت کسانی هستند که هیچ انگیزۀ مادّی در سر ندارند و تنها امیدشان یاری ولی خدا و شهادت در رکاب اوست.
مسلّماً اگر ۳۱۳ تن، با این صفات در میان شیعیان وجود داشت، ساعتی ظهور حضرتش به تأخیر نمی افتاد؛ بلکه اگر چهل تن هم بودند کافی بود؛ چه رسد به ۳۱۳ تن.
شایان ذکر است که دعا برای فرج ولی خدا از بالاترین اذکار و اسباب نزدیک شدن به خداوند است؛ امید که از دعاکنندگان حضرت باشیم و مشمول دعای ایشان قرار بگیریم.
پی نوشت ها :
[۱]. مدرس دروس حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی.
[۲]. مدرس دروس حوزه علمیه قم و پژوهشگر دینی.
۲٫ طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ۲/۴۹۲؛ یزدی حائری، علی بن زین العابدین، الزام الناصب، ۱/۳۷۷٫
[۳]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ۲۶/۱۴۱٫
[۴]. ابن بابویه، علی بن حسین، الإمامه والتبصره، ۱۶۳٫
[۵]. مجلسی، محمد باقر، همان، ۵۲/۳۱؛ طبرسی، احمد بن علی، همان، ۲/۵۰٫
[۶]. رعد/۲۹٫
[۷]. مجلسی، محمد باقر، همان، ۵۲/۱۲۳٫
[۸]. همان، ۱۲۵؛ صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ۴/۳۶۶٫
[۹]. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری، ۴۰۲؛ مجلسی، محمد باقر، همان.
[۱۰]. همان؛ برقی، احمد بن محمد خالد، محاسن، ۱/۱۷۳٫
[۱۱]. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۳۲۳٫
پاسخ دهید