در آغاز قرن ۸ هجری، فردی موسوم به احمد بن تیمیه، بر برخی عقاید رایج مسلمانان انگشت اعتراض نهاد و گرایش به آنها را مایه شرک دانست(در نتیجه عالمان و فقیهان مذاهب مختلف بر او سخت گرفتند و وی را طرد و حبس کردند تا اینکه در زندان در گذشت.)
٫اندیشه‏های باطل ابن تیمه، پس از مرگ وی نابود نشد و برخی شاگردان، مذهب وی را ترویج کردند.البته چندان اثری در میان مسلمانان نداشت تا اینکه حدود ۵۰۰ سال بعد، آرای وی توسط فردی معروف به عبدالوهاب (که عنوان مکتب وهابیت را به خود گرفت).، از انزوا و گمنامی به در آمد و با ترویج آن به وسیله قدرت شمشیر، موجی نو از تفرقه و کشتار میان مسلمانان به راه انداخت. (۱۲۰۶ ـ ۱۱۱۵ هـ. ق)
این در حالی بود که امت اسلامی از چهار سو، مورد هجمه و حمله شدید استعمار گران مسیحی قرار داشت. انگلیسی‏ها، فرانسوی‏ها، روس‏ها و آمریکایی‏ها، هر یک امت مظلوم و پریشان اسلامی را مورد حمله قرار داده بودند.


در چنین دوران سختی محمد بن عبدالوهاب، مسلمانان را به جرم شفاعت خواهی از پاکان و زیارت قبور اولیای خدا، مشرک، بت پرست و واجب القتل خواند عرب‏های بادیه نشین را برانگیخت که مناطق شیعه نشین و سنی نشین حجاز، عراق، شام و یمن را به خاک و خون بکشد و اموال مسلمانان را به عنوان غنیمت جهاد با کفار به غارت برند.
٫نکته بسیار عجیب و غیر قابل هضم در این کار، جریان فتوای محمد بن عبدالوهاب به تکفیر مسلمانان جهان و تشویق پیروان خویش، به قتل و غارت آنان، به اتهام شرک و بت پرستی است که صحنه‏های جانگدازی در طول دو قرن اخیر پیش آورده است. خشونت و وحشی‏گری که در ذات این مکتب نهفته و مظاهر آن در حمله و کشتار بی سابقه مردم مظلوم کربلای معلا، در سال ۱۳۴۳ هـ ق که حدود ۷۰۰۰ نفر از علما، سادات و مردم را قلع و قمع کردند، نمودار گشته است.
برای روشن‏تر شدن کیفیت همکاری علمای وهابی با دولت آل سعود، سخن الیاسینی را عینا نقل می‏کنیم: «تعالیم وهابی، حکومت سعودی را در جزیره العرب محکم و استوار کرد. محمد بن عبدالوهاب تاکید بسیار داشت که اطاعت حکام واجب است؛ حتی اگر ظالم باشند. اوامر حکام، تا زمانی که با قواعد دین تضاد و مخالفتی نداشته باشد، باید اطاعت شود و علما قیم و مسئول شرح و تفسیر آن قواعد هستند. عبدالوهاب، صبر در برابر ظلم حکام را توصیه می‏کرد و از قیام مسلحانه علیه حکومت نهی می‏کرد»

 


چند نمونه از عقائد وهابیت ودلیل ردآنها :
وهابیون اطاعت از حاکم ظالم را جایز می دانندولی این تفکر مخالف قرآن است و آیات بسیاری، تبعیت از ظالمان را معصیت می‏داند و از آن نهی می‏کند. از جمله آیه «ولا تعاونوا علی الاثم و العدوان…»(مائده /۲(
بنابراین وهابیت از فرق نسبتاً نو پای اسلامی است، که در زادگاه اسلام، یعنی در عربستان رشد یافته و به دلیل پشتوانه قوی سیاسی و اقتصادی، در حال گسترش به دیگر نقاط اسلامی است. این فرقه، تنها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را کافر، مشرک و خارج از حوزه اسلام می‏شمردند.
درعربستان به اجبار، آیین وهابیان رسمیت یافت؛ اما تعدادی از مسلمانان مناطق شرقی که قبلاً شیعه اثنا عشری بودند، تسلیم نشدند و هنوز هم به اعتقاد خود عمل می‏کنند.
از تفکرات وهابی ها: «تشیع مذهب جدیدی است که از فرقه های مجوس، مسیحیت و یهودیت مشتق شده و این مذهب استبدادی و طاغوتی آفت و بلایی است که توسط مراکز یهودی وفراماسونری، یاوه گویان، شیادان و احمقان ساخته و پرداخته شده است.آنان که در مورد کفر و بی ایمانی شیعیان تردید دارند میگویند شیعیان،مجوسی اند.»
وهابیون خود راپیروان حقیقی پیامبر (ص) و فرقه های دیگر سنی، به ویژه شیعیان را به عنوان بدعت گذار تلقی می کنند وعلمای وهابی جهان را به دوگروه موحدین و مشرکین یا بدعت گذاران تقسیم کرده اند. این دسته بندی تعصب آمیز نشان می دهد وهابیون هرگز گرایش های دیگر اسلامی را تحمل نخواهند کرد. در کتب، فتاوی و نوارهای سخنرانی آنان، کسانی که تعالیم وهابیت را نمی پذیرند، در بهترین حالت به عنوان منحرف یا ضاله و در بدترین حالت کافر معرفی شده اند. گروه نخست افراطیون می باشندکه (شیخ بن جبرین، شیخ عبدالمحسن العبیکان، شیخ ناصرالعمر و شیخ الحذیفی) و بسیاری از علمای وهابی از آن جمله اند. جوانان وهابی از این طیف حمایت می کنند و برای حصول اهداف خود شیوه های خشونت آمیز را بکار می گیرند و خاندان سلطنتی سعودی را فاسد و بی لیاقت می پندارند. از نظر آنان مقامات سعودی نباید به شیعیان اجازه دهند اعمال بدعت آمیز خود را بجای آورند و باید آنان را به قتل برسانند، تبعید و سرکوب کنند و یا وادار به ترک عقیده نمایند.یکی از کارگران وهابی شرکت نفتی آرامکو عربستان از شیخ بن جبرین پرسید آیا غذا خوردن یک وهابی با کارگران شیعه سر یک میز جایزاست. شیخ بن جبرین پاسخ داد: سعی کنید از آنان دوری کنید و جایتان را تغییر دهید، در غیر این صورت با طعنه و کنایه و بی احترامی نفرت خود را نسبت به آنان نشان دهید. شما باید سعی کنید بطلان و کذب بودن عقاید مخرب و منحرفشان را آشکار کنید و سپس آنان را متقاعد کنید حقانیت مبانی عقیدتی وهابیت را بپذیرند و دست از عقاید موهوم خود بردارند. اگر آنان مقاومت کردند باید به عقوبت خود برسند و کشته شوند.

 


وی معتقد بود خطر شیعیان برای اسلام بیش از یهودیان و مسیحیان است وهرگز نباید به آنان اعتماد کرد. بنابراین مسلمین باید با نهایت احتیاط باآنان برخورد کنند.
وهابی‏ها با توسل، به هر شکل آن، کاملاً مخالف بوده، آن را شرک اکبر می‏دانند. ولی هیچ شیعه ای در زمان توسل به اهل بیت(ع)،آنان را به جای خداوند قرار نمی دهد فقط آنها را به این دلیل که مقربان درگاه خدا هستند شفیع خویش قرار می دهند. وهابی ها اینگونه توسل، استغاثه و شفاعت، را با واژه «عبادت» هم معنی گرفته‏اند؛ در حالی که هر یک معنای خاص خود را دارند. وقتى بنى اسرائیل صندوقى را که مواریث خاندان موسى و هارون بوده است را تا مدتها بعد حفظ و حفاظت مى کردند و قرآن آن را مایه آرامش و تقویت روحى و روانى مى داند چگونه ما مسلمانها به ذخایر و مواریث انسانى خود مى توانیم بى توجه باشیم؟ مسئله دیگر اینکه چه کسی در شفاعت، پیامبر و اولیای الهی را مستقل در اثر خوانده است؟ اعتقاد شیعه این است به اذن خداوند شفاعت انجام می پذیرد.
وهابی ها ساختن بناء بر روی قبور اولیاء را تحریم و بر لزوم ویرانى آن فتوى دادند. ولی در قرآن تعظیم شعائر از تقواى قلوب دانسته شده (ومن یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب) و در جایى دیگر، صفا و مروه یا شتر تعیین شده براى ذبح، از شعائر قلمداد مى شوند (والبدان جعلناها لکم من شعائرالله) در حالى که یک شتر مى تواند از شعائر گردد چگونه پیامبران و بزرگان و شهدا از شعائر نباشند و استحقاِق تعظیم و احترام نداشته باشند؟ قرآن تعمیر قبر و ساختن مسجد در کنار قبر اصحاب کهف را بدون نقد و اعتراض ذکر مى کند. نقطه اى از بلاد اسلامى نیست که در آنجا قبر و مشهدى نباشد و لذا تعمیر قبور در فرهنگ اسلامى و سیره مسلمانان کاملا جارى و سارى بوده است.حتى قبر پیامبر و قبور شیخین که به خاطر تبرک در کنار آن حضرت دفن شده اند همواره تعمیر و تجدید شده است. و نباید فراموش کرد که قبر پیامبر در تاریخ همواره داراى بنا بوده است.

 


وهابیان اصل زیارت را ممنوع و حرام نمى دانند بلکه سفر براى زیارت را نامشروع مى دانند.ولی قرآن رفتن بر قبر و طلب رحمت را فقط براى منافق و مشرک ممنوع مى داند (و لاتصل على احد منهم مات ولاتقهم على قبره.) هم چنین پیامبر به زیارت قبر مادر گرامیشان مى رفتند و مى گریستند. از برخى احادیث استفاده مى شود که پیامبر براى مدتى زیارت قبور را که عمدتاً قبور مشرکان و بت پرستان بوده اند به ملاحظات تربیتى، نهى کرده بودند ولى این امر موقت بوده و سپس مردم به این امر تشویق مى شدند. همچنین حضور بر تربت عزیزان از رسوم عام و فراگیر بوده، به نحوى ریشه در فطرت انسانها دارد که به حکم عاطفى و روحى مردگان خود را از یاد نمى برند. براستى چگونه مى توان مادر مومنى را از زیارت قبر فرزند رشیدش محروم کرد که شاید تنها طریق تخلیه و تسلى بخشى وى همین زیارت باشد؟ علامه امینى کلمات ۴۰ تن از علماء و بزرگان اهل سنت را مبنى بر استحباب و سنت بودن زیارت پیامبر به همراه نه زیارتنامه مختلف جهت زیارت پیامبر از کتابهاى اهل سنت ذکر کرده است.
وهابیان هر گونه تبرک به آثار اولیاء را شرک مى دانند. در حالی که ما در قران کریم و روایات به کرات مواردی داریم که نشان از جواز آن می دهد به طور مثال:تبرک به پیراهن یوسف چشم نابینا یعقوب را شفا بخشید: اذهبوا بقمیصى هذا فالقوه على وجه ابى یات بصیرا (یوسف/ ۹۳) فلما ان جاء البشیر القاه على وجه فارتد بصیرا(یوسف/ ۹۶)
بخارى در نقل سرگذشت صلح حدیبیه مینویسد: هر گاه پیامبر وضو مى گرفت یاران او براى ربودن قطرات آب وضوى آن حضرت بر یکدیگر سبقت مى گرفتند.
قرآن تبرک صندوِق حمل خاندان موسى و هارون را مایه آرامش و پیروزى مى داند “وقال لهم نبیهم ان آیه ملک ان یاتیکم التابوت فیه سکینه من ربکم و بقیه مما ترک ال موسى و ال هارون تحمله الملائکه (بقره/ ۲۱۸(.
وهابی ها هر گونه بزرگداشت میلاد پیامبر را حرام و بدعت مى دانند . ولی قرآن برخى پیشینیان مثل پیامبران را تجلیل کرده و ستوده است. حال چگونه است که اگر همین توضیحات و تجلیلها از جانب مسلمانان صورت پذیرد شرک مى شود.آیا ارزش وجود پیامبر اکرم و اولیاء الهى از یک مائده آسمانى کمتر است که حضرت عیسى (ع) روز نزول آن را عید دانستند و قرآن به آن اشاره مى نماید(مائده /۱۱۴)همچنین بزرگداشت میلاد پیامبر و دیگر مناسبتهاى مربوط از مصادیق «و رفعنا لک ذکرک» است.

 


از مهم‏ترین اصول مذهب وهابیون، تکفیر مسلمانان دیگر و هر مسلمانی است که با عقیده آنان هم رأی نباشد. برای تصریح نظر وهابیون به سخنانی از عبدالوهاب استناد می‏شود: «کسانی که به غیر خدا متوسل می‏شوند، همگی کافر و مرتد از اسلام هستند و هر کس که کفر آنان را انکار کند، یا بگوید که اعمالشان باطل است؛ خود حداقل فاسق است و شهادتش پذیرفته نیست و نمی‏توان پشت او نماز گزارد. در واقع دین اسلام، جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمی‏شود.
شما مى‏توانید با مطالعه و تحقیق از کتب مختلفى که در این مورد نگاشته شده است، شبهات وهابیون را از دیدگاه قرآن و سنت و عقل بررسى نموده‏اند نسبت به این آیین ساختگى اطلاعات بیشترى به دست بیاورید.

 

 

منبع:پرسمان


براى مطالعه و تحقیق پیرامون وهابیت، کتاب‏هاى معرفى شده ذیل را مطالعه نمایید:
۱ـ آیین وهابیت؛ جعفر سبحانى

۲ـ برگى از جنایات وهابى‏ها؛ مرتضى رضوى ترجمه: ضیایى

۳ـ وهابیان؛ على اصغر فقیهى

۴ـ آیا این است اسلام واقعى؛ ابوالفضل حسینى

۵ـ فتنه وهابیت؛ زینى دهلان ترجمه: همتى

۶ـ نقدى بر اندیشه وهابیان؛ موسوى قزوینى ترجمه: طارمى

۷ـ تحلیلى نو بر عقاید وهابیان؛ حسن ابراهیمى

۸ـ فرقه وهابى و پاسخ به شبهات آنها؛ قزوینى ترجمه: دوانى

۹ـ نقد و تحلیلى پیرامون وهابیگرى؛ همایون همتى

۱۰ـ اشتباه بزرگ وهابى‏ها؛ عیسى اهرى

۱۱ـ پیشینه سیاسى فکرى وهابیت ؛درّى

۱۲ـ تاریخ مکه؛ هادى امینى ترجمه: آخوندى

۱۳ـ ترجمه کشف الارتیاب؛ ج ۴ علامه سید محسن امین ترجمه: تهرانى

۱۴ـ سخنى چند با موحدین؛ مصطفى نورانى