نیازهاى عاطفى و غرایز در ایام جوانى، آدمى را به سوى «دوست داشتن و عشق ورزیدن» سوق مى‏دهد. این یک پدیده طبیعى و غریزى است و کمتر مى‏توان راهى براى گریز از آن پیدا کرد.

اما براى حل مشکل مطرح شده، ابتدا فرض‏هاى مختلفى که مى‏توان تصور کرد و هر کدام که از ضرر کمترى و فایده بیشترى است، انتخاب کنیم. به نظر مى‏رسد سه راه حل براى این مسئله مى‏توان تصور کرد:

۱ – روابط دوستانه به منظور آشنایى با یکدیگر ادامه یابد و این ارتباط مقدمه‏اى براى ازدواج با یکدیگر باشد.

۲ – روابط دوستانه به منظور رسیدن به آرامش ادامه یابد ؛ با این توافق و انگیزه که در آینده ازدواج صورت نگیرد.

۳ – روابط دوستانه کاملاً قطع گردد.

 

شما خود صورت اول را غیر ممکن دانسته‏اید ؛ چرا که گفته‏اید: «نمى‏توانیم با همدیگر ازدواج کنیم»! البته دلیل آن را براى ما بیان نکرده‏اید ؛ چه بسا دلیل قابل قبولى نباشد و یا بتوان با بعضى از راهنمایى‏ها و حل مشکلات، به آن امکان بخشید. اما فرض شما آن است که امکان ازدواج فعلاً فراهم نیست ؛ پس باید به قطع روابط بینجامد ؛ زیرا هدف در این فرض دست نیافتنى است. صورت دوم نیز مطلوب، معقول و پسندیده نیست و باعث مشکلات زیادى مى‏شود و چه بسا در آینده نیز این مشکلات بیشتر گردد ؛ زیرا این مسئله باعث وابستگى شما به وى و نیز افت تحصیلى شده است. این دو اثر منفى و رنجى که از آن مى‏کشید، براى قطع این رابطه کافى است.

 

نکته مهم‏تر آن است که این وابستگى، روز به روز بیشتر مى‏شود و تمرکز حواس‏تان را از بین مى‏برد و مانع مهمى براى ادامه تحصیل و موفقیت درسى‏تان مى‏شود! تجربه نشان داده است این گونه روابط، به یک حد معیّن و مشخصى محدود نمى‏شود و هر چه زمان مى‏گذرد، کشش و جاذبه استمرار آن بیشتر و گسترده‏تر مى‏شود. در بسیارى موارد، بدون اختیار و اراده افراد به پیش مى‏رود و اندیشه و تعقّل افراد را نیز، تحت تأثیر قرار مى‏دهد. احساسات و عواطف غریزى و کنترل نشده، توسعه مى‏یابد و انسان زمانى به خود مى‏آید که بسیار دیر بوده و امکان جبران وجود ندارد و ثانیه‏هاى زیباى آن، به ساعت‏هاى تلخ و زشت تبدیل شده است. بنابراین اگر اندکى دقت فرمایید و بدون غلبه احساسات بر تعقّل و با مراجعه به وجدان پاک و بیدار خود و بدون هرگونه پافشارى بر حرف دل خود ؛ بلکه با گوش دادن به سخن عقل و اندیشه منطقى، درخواهید یافت: حال که صورت اول و دوم ممکن نیست و یا مشکلات فراوانى دارد، راه منطقى و معقولى، غیر از راه سوم نیست. همان راهى که شما از ما خواهش کردید، حرفى از آن نزنیم، ولى چه کنیم که نمى‏توان راه چهارمى پیدا کرد. اگر شما بتوانید راه چهارم را پیدا کنید – که هم معقول باشد و هم ممکن – با شما همراه مى‏شویم ؛ زیرا نمى‏خواهیم شما را به راه و چاره‏اى توصیه کنیم که از آن فرار مى‏کنید و یا تمایلى به آن ندارید. اما اگر منصفانه بیندیشیم، درخواهیم یافت وقتى که روابط دوستانه به منظور ازدواج ممکن نیست، باید منتظر مشکلات عدیده‏اى بود!! پس تنها راه باقى مانده، همان راه سوم است. البته ممکن است این راه حل، اندکى سخت باشد، ولى شدنى است و غیرممکن نیست.

 

شما نوشته‏اید: «نمى‏توانیم با هم ازدواج کنیم ؛ شرایط ما براى ازدواج مساعد نیست» ؛ منظورتان از شرایط چیست؟ آیا در زمان کنونى امکان ازدواج فراهم نیست یا اینکه به طور کلى هیچ تناسبى با همدیگر ندارید و هیچ گاه نخواهید توانست با یکدیگر ازدواج کنید؟! اگر صرفا در وضعیت و شرایط کنونى و در حال حاضر، امکان ازدواج وجود ندارد و امیدى به فراهم شدن امکانات و شرایط آن هست ؛ از طرف مقابل بخواهید (اگر واقعا صلاحیت همسرى را دارد و شایسته و لایق است و مى‏تواند شریک زندگى شما باشد) ؛ به طور رسمى، شما را از خانواده‏تان خواستگارى کند و پیوند ازدواجتان شکل بگیرد ؛ اگر چه فاصله نامزدى و عقد تا فراهم شدن شرایط عروسى چند سال نیز طول بکشد. در این صورت آرامش واقعى حاصل مى‏شود ؛ نه آرامشى که این گونه به طور غیر مشروع انجام مى‏گیرد و احیاناً مخفیانه است و چه بسا وجدان شما نیز از آن رنج مى‏برد و وابستگى حاصل شده، باعث مشکلات بسیارى براى آینده مى‏گردد.

 

به هر حال اگر طرف مقابل حاضر نیست به طور رسمى شرایط ازدواج را فراهم کند، توصیه مى‏شود با استفاده از راه کارهاى زیر، روابط خود را با وى قطع کنید:

۱ – با توجه به اهمیت مسئله، به جاى برخورد احساسى سعى کنید عقلانى و با تفکر و تأمّل به این مسئله بیندیشید. حتى اگر ممکن است در روز چند وعده به عاقبت این ارتباط و بى‏نتیجه بودن آن فکر کنید.

۲ – از مکان‏ها و زمان‏هایى که احتمال مشاهده وى وجود دارد، تردد نکنید.

۳ – درباره نکات و نقاط ضعف و منفى وى بیشتر بیندیشید و به خود بگویید: وى شایستگى همسرى با من را ندارد.

۴ – اگر ذهنتان به وى مشغول شد، با مطرح کردن موضوع و مسائلى دیگر (علمى، هنرى و اجتماعى و..) ذهن خود را از وى معطوف داشته، درباره موضوع دیگر فکر کنید.

۵ – روابط اجتماعى و دوستانه بیشترى، با هم سن و سالان و دختران هم درسى و هم‏کلاسى خود داشته باشید.

۶ – از تنها بودن در مکانى، براى مدت زیادى اجتناب کنید تا فکر وى وارد ذهن شما نشود.

۷ – بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را به فعالیت‏هاى مختلف – به خصوص فعالیت‏هاى دسته جمعى – پر کنید.

امید است به تدریج بتوانید وابستگى خود را کاهش داده و به امید آینده روشن و پیدا کردن همسرى شایسته، به این نیاز درونى پاسخ شایسته و همیشگى بدهید و به آرامش واقعى و لذّت بخش نایل آیید.