امام سجاد (ع) پس از شهادت پدر ، درایام اسارت و در شرایط اختناق ، امامت را به عهده گرفت . این شرایط سخت تا پایان امامت وی ادامه یافت . مسعودی نوشته است : «قام ابومحمد علی بن الحسین (ع) بالامر مستخفیا علی تقیه شدیده فی زمان صعب .

»حضرت سجاد (ع) امامت را به صورت مخفی و با تقیه شدید و درزمانی دشوار عهده دار گردید .

در چنین مقطع زمانی ، آیا امام (ع) می توانست دست به مبارزات سیاسی و فعالیتهای گسترده فرهنگی و اجتماعی بزند ؟ به نظر می رسد پاسخ منفی است ; به دو دلیل :

۱- جو اختناق و کنترل شدیدی که حکومتها پس از شهادت امام حسین(ع) به وجود آورده بودند ; این اختناق سبب شد مبارزات سیاسی یا مسلحانه نتیجه ای جز هدر رفتن نیروها نداشته باشد . چنان که مبارزات زمان آن حضرت تماما به شکست انجامید . برای درک این وضعیت اسفبار ، توجه به دو روایت زیر سودمند است :

الف) «سهل بن شعیب » ، یکی از بزرگان مصر ، می گوید :روزی به حضور علی بن الحسین (ع) رسیدم و گفتم : حال شماچگونه است ؟

فرمود : فکر نمی کردم شخصیت بزرگی از مصر مثل شما نداند که حال ما چگونه است ؟ اینک اگر وضع ما را نمی دانی ، برایت توضیح می دهم :

وضع ما ، در میان قوم خود ، مانند وضع بنی اسرائیل در میان فرعونیان است که پسرانشان را می کشتند و دخترانشان را زنده نگه می داشتند . امروز وضع ما چنان دشوار است که مردم با ناسزاگویی به بزرگ و سالار ما بر فراز منبرها ، به دشمنان ما تقرب می جویند

ب) زراره بن اوفی می گوید : دخلت علی علی ابن الحسین (ع) فقال : یازراره الناس فی زماننا علی ست طبقات : اسد و ذئب و ثعلب و کلب و خنزیر و شاه فاما الاسد فملوک الدنیا یحب کل واحد منهم ان یغلب و لا یغلب واما الذئب فتجارکم یذمو (ن) اذا اشتروا و یمدحو (ن) اذاباعوا و اما الثعلب فهولاءالذین یاکلون بادیانهم و لایکون فی قلوبهم ما یصفون بالسنتهم و اما الکلب یهر علی الناس بلسانه ویکرمه الناس من شر لسانه و اما الخنزیر فهولاءالمخنثون واءشباههم لایدعون الی فاحشه الا اءجابوا و اما الشاه بین اءسد وذئب و ثعلب و کلب و خنزیر

حضرت در این روایت ، حاکمان را به شیران درنده و مسلمانان رابه گوسفندان اسیر در چنگ درندگان ، تشبیه کرده است .

۲- شرایط نا سالم فرهنگی آن روزگار; براثر فعالیتهای ناسالم حکومتهای وقت و انگیزه های مختلفی که در آن زمان وجود داشت مردم به طرف بی بندوباری سوق داده شدند و با چنین مردمی هرگزنمی شد کارهای بنیادی انجام داد مگر این که تحولی معنوی در آنان به وجود آید . در این موقعیت ، تمام تلاش حضرت سجاد (ع) این بود که شعله معنویت را روشن نگه دارد و این جز از راه دعاها ونیایشها و تذکارهای مقطعی حضرت به خوبی از عهده آن برآمد .

ممکن نبود .

در مورد رواج فرهنگ غلط بی بندوباری و فحشا در آن عصر ، یکی از محققان می نویسد : «در مدینه مجالس غنا و رقص برپا می شد و چه بسا زنان ومردان با یکدیگر بودند و هیچ پرده ای نیز در میان نبود .

(الشعر والغنافی المدینه و مکه ، ص ۲۵۰) . . . عایشه دختر طلحه مجالس مختلط از مردان و زنان برپامی کرد و در آن مجالس با فخر و مباهات آواز می خواند .

(الاغانی ، ج ۱۰ ، ص ۵۷)

. . . مدینه پر از زنان آوازه خوان شده بود و آنها نقش فعالی در آموزش غنا به دختران و پسران و گسترش آوازه خوانی و اشاعه بی بندوباری و فساد داشتند . . . .»

در تاریخ الادب العربی ، ج ۲ ، ص ۳۴۷ چنین آمده است : «گویی این دو شهر بزرگ حجاز (مکه و مدینه) را برای خنیاگران ساخته بودند ، تا آنجا که نه تنها مردمان عادی ، بلکه فقیهان و زاهدان نیز به مجالس آنان می شتافتند

در این موقعیت ، امام سجاد (ع) برای تبیین معارف اسلام وبرپاداشتن شجره اسلام و زنده نگه داشتن مشعل معنویت ، از سلاح دعا استفاده کرد و بذر معنویت پاشید تا در موقعیت مناسب ثمردهد .

یکی از نویسندگان معاصر در باره صحیفه سجادیه که در بردارنده دعاهای امام (ع) است . می نویسد : «. . . صحیفه سجادیه اساس اندیشه انقلابی را تشکیل داده وامت اسلامی نیز نیاز به تکیه گاهی کامل و انقلابی داشته است .

نیاز امت در آن هنگام ، سخن و یا اشعار کینه برانگیز و عواطف لحظه ای و زودگذر نبود ، بلکه به یک نظریه کامل و انقلابی نیازداشته است . امام زین العابدین (ع) این نظریه را تنها درصحیفه سجادیه که چکیده اصول تربیتی امام (ع) است . تبیین نکرده ، بلکه خود امام زبور ناطق بوده است

این نویسنده در مورد تاثیر صحیفه سجادیه در هدایت انقلابیان و حرکتهای اسلامی می نویسد : «من گمان نمی کنم که پس از قرآن کتابی همچون صحیفه سجادیه باشد که این گونه قلب محرومان را تسلی بخشد و خون انقلاب را دررگهای مستضعفان به جوش آورد و دلهای مجاهدان را به درخشش خودروشن کند و هدایتگر انقلابیون در راه مبارزه باشد . . .»

عنوان صحیفه ، دعا و نیایش است ; اما از موضوعات مبارزاتی وسیاسی تهی نیست . موارد زیر بر درستی این سخن گواهی می دهد :

۱ک دعای چهل و هشتم صحیفه :

حضرت در این دعا به صراحت از مسایل زیر که جنبه سیاسی دارد یاد می کند :

الف) مقام خلافت مخصوص خلفا و اصفیای الهی است .

ب) مقام خلافت مورد یورش و غصب قرار گرفته است .

ج) احکام خدا تبدیل گشته و کتاب خدا مورد غفلت قرار گرفته است .

د) واجبات الهی تحریف شده است .

ه) سنت پیامبر (ص) متروک گشته است .

متن دعا چنین است : «. . . اللهم ان هذا المقام لخلفائک و اصفیائک و مواضع امنائک فی الدرجه الرفیعه التی خصصتهم بها قد ابتزوها و انت المقدر لذلک لایغالب امرک و لا یجاوز المحتوم من تدبیرک کیف شئت و انی شئت و لما انت اعلم به غیر متهم علی خلقک و لا لارادتک حتی عاد صفوتک و خلفاوک مغلوبین مقهورین مبتزین یرون حکمک مبدلا وکتابک منبوذا و فرائضک محرفه عن جهات اشراعک و سنن نبیک متروکه اللهم العن اعداءهم من الاولین و الاخرین و من رضی بفعالهم واشیاعهم و اتباعهم اللهم صل علی محمد و آل محمد انک حمید مجیدکصلواتک و برکاتک و تحیاتک علی اصفیائک ابراهیم و آل ابراهیم وعجل الفرج و الروح و النصره و التمکین و التاییدلهم . . .»

۲ک دعای چهل و هفتم :

درزمانی که اهل بیت (علیهم السلام) در فشار به سر می بردند وامیرمومنان (ع) بر فراز منبرها لعن می شد ، حضرت در دعای چهل و هفتم (دعای روز عرفه) به مسایل مهم زیر اشاره می کند :

الف) مقام امارت و رهبری از آن اهل بیت (علیهم السلام) است

ب) ائمه (علیهم السلام) از هر پلیدی پیراسته و شایسته وساطت بین خالق و خلق اند .

ج) دین به وسیله امام منصوب از سوی خداوند تقویت می شود .

د) خدا اطاعت از ائمه را واجب ساخته است .

فرازی از دعای عرفه آن حضرت چنین است : «رب صل علی اءطائب اهل بیته الذین اخترتهم لامرک و جعلتهم خزنه علمک و حفظه دینک و خلفائک فی ارضک و حججک علی عبادک وطهرتهم من الرجس و الدنس تطهیرا بارادتک و جعلتهم الوسیله الیک و المسلک الی خبتک . . .»

«. . . اللهم انک ایدت دینک فی کل اوان بامام اقمته علمالعبادک و منارا فی بلادک بعد ان وصلت حبله بحبلک و جعلته الذریعه الی رضوانک و افترضت طاعته و حذرت معصیته و امرت بامتثال اوامره . . . و اته من لدنک سلطانا نصیرا وافتح له فتحا یسیرا . . . .»

۳ک دعای چهاردهم :

این دعا سراسر شکوه از ستمگران است که در نظر آن حضرت مصداقی جز حکام وقت ندارد .

۴ک دعای بیستم : (دعای مکارم الاخلاق)

حضرت در این دعا از خداوند می خواهد او را از سلطه ستمگران نجات بخشد و پیروزش سازد : «اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی یدا علی من ظلمنی ولسانا علی من خاصمنی و ظفرا بمن عاندنی وهب لی مکرا علی من کایدنی و قدره علی من اضطهدنی . . .»

۵ک دعای چهل و نهم :

حضرت در این دعا از فراوانی دشمنانش و از برنامه های حساب شده آنان جهت آزار و حتی قتل امام به خدا شکوه می کند : «فکم من عدو انتضی علی سیف عداوته و شحذلی ظبه مدیته وارهف لی شباحده و داف لی قواتل سمومه و سدد نحوی صوائب سهامه ولم تنم عنی عین حراسته و اضمر ان یسومنی المکروه و یجر عنی زعاق مرارته فنظرت یا الهی . . . .»

بارخدایا ! چه بسا دشمنی که شمشیر عداوت آخت و بر من تاخت وبرای کشتن من خنجر خویش تیز کرد و با دم برنده آن آهنگ جان من نمود و زهر کشنده به آب من بیامیخت و خدنگ جان شکار خویش درکمان نهاد و مرا نشانه گرفت و چون پاسبانان همواره بیدار ،دیده از من برنمی گرفت و در دل داشت که مرا گزندی سخت رساند وشرنگ کینه خویش به کامم ریزد ; آنگاه ای خداوند من ! دیدی که … .»

 

منبع: سخن تاریخ