۱ – هارون الرشید در یکی از لشگرکشی‌های خود در سناباد از دنیا رفت و در همان‌جا به خاک سپرده شد. ابن جریر طبری در حوادث سال ۱۹۳هـ.ق چنین می‌نویسد: «در ماه صفر این سال، هارون به گرگان رسید و در آن‌جا خزانه‌هاى على بن عیسى را که ۱۵۰۰شتر بود نزد وى آوردند. پس از آن چنان‌که گفته‌اند در ماه صفر از گرگان به حال بیمارى، سوى طوس حرکت کرد و همچنان آن‌جا بود تا درگذشت…».[۱]
۲ – امام رضا(ع) شهادت و مدفون شدن خویش را در کنار هارون به اطرافیان چنین خبر دادند:
مخوّل سجستانى می‌گوید: وقتی فرستاده مأمون براى بردن حضرت رضا(ع) به خراسان، به مدینه وارد شد، من در مدینه بودم، آن‌حضرت به مسجد رفت تا با رسول خدا(ص) وداع کند، چند بار وداع کرد و اجازه مرخصى خواست و هر بار قدمى چند دور می‌شد و باز به سوى قبر مطهّر بازمی‌گشت و صدایش به گریه و ناله بلند می‌شد، من پیش رفته و به ایشان سلام کردم، جواب سلام مرا داد، و من او را بدین سفر به سوى مأمون تهنیت گفتم، فرمود: «دست بردار و مرا واگذار، من از پیش جدّ بزرگوارم می‌روم و در غربت جان می‌سپارم، و در کنار قبر هارون دفن می‌شوم». وی می‌گوید: من به همراه او بودم و او را دنبال می‌کردم تا به خراسان رسید و در طوس از دنیا رفت و در کنار هارون او را به خاک سپردند.
[۲]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج ۸، ص ۳۴۱، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.

[۲]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج ۲، ص ۲۱۷، نشر جهان، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.