مسعودی گوید:
چون پیامبر خدا (ص) پسرش ابراهیم، از ماریهی قبطیه را از دست داد، به شدّت نالید، تا آنجا که فرمود: دل میسوزد و چشم میگرید و ما برای تو اندوهگینیم، ولی چیزی که خدا را ناخشنود کند نمیگوییم. جبرئیل فرود آمد و گفت: خدای متعال تو را سلام میرساند و میگوید: یا زندگی ابراهیم را انتخاب کن تا خدا او را زنده کند و پس از تو وارث نبوّت شود و امّت تو او را بکشد و به دوزخ رود، یا آنکه حسین، نوادهی تو باقی بماند و خداوند پس از تو او را امام قرار دهد. آنگاه نیمی از امتّ تو او را بکشد، چه با کشتن، چه با یاری کردن دشمنان او، چه با یاری نکردن و چه با رضایت به قتل او و دشمنی با وی. آنگاه خداوند آن گروه را به دوزخ ببرد. فرمود: دوست ندارم همهی امّتم به دوزخ رود. بقای حسین را دوستتر میدارم. فاطمه (ع) هم داغدار او نمیشود. گوید: هر گاه رسول خدا (ص) دندانهای حسین و لثههای او را میبویسد، میفرمود: فدای تو شوم که ابراهیم فدای تو شد.
قال ابن مسعود:
(و روی) أنّه لمّا أُصیب رسول اللّه بإبراهیم ابنه من ماریه القبطیّه جزع علیه جزعاً شدیداً حتّى قال (ص): القلب یجزع و العین تدمع و إنّا علیک لمحزونون و ما نقول ما یسخط الرّبّ. فهبط علیه جبرئیل فقال له: الرّبّ جلّ جلاله یقرأ علیک سلامه و یقول: إمّا أن یختار حیاه إبراهیم فیردّه اللّه حیّاً و یورثه النّبوّه بعدک فیقتله أُمّتک فیدخلها اللّه النّار أو یبقى الحسین سبطک و یجعله اللّه إماماً بعدک فیقتله نصف أمّتک بین قاتل له و معین علیه و خاذل له و راض بذلک و مبغض فیدخلهم اللّه بذلک النّار. فقال: یا ربّ لا أحبّ أن تدخل أمّتی کلّها النّار و بقاء الحسین أحبّ و لا تفجع فاطمه به. قال: و کان رسول اللّه إذا قبّل ثنایا الحسین و لثاته قال له: فدیت من فدیته بإبراهیم.[۱]
[۱]– اثبات الوصیّه: ۱۶۲، المنتخب للطریحی: ۵۱ مع اختلاف.
پاسخ دهید