علی بن محمد خزّاز قمی گوید:
ابو الفضل محمّد بن عبدالله… با سند خویش از عایشه نقل میکند: غرفهای داشتیم و هر گاه رسول خدا (ص) میخواست جبرئیل را دیدار کند، آنجا ملاقاتش میکرد. یک بار پیامبر، جبرئیل را آنجا ملاقات کرد و به من دستور داد کسی نزد او نیاید. حسین بن علی (ع) بر آن حضرت وارد شد. جبرئیل گفت: او کیست؟ پیامبر خدا (ص) فرمود: فرزند من است. پیامبر او را گرفت و روی زانو نشاند. جبرئیل به حضرت گفت: او کشته خواهد شد. پیامبر خدا (ص) پرسید: چه کسی او را میکشد؟ گفت: امّت تو او را میکشند. پیامبر گفت: میکشند؟ گفت: آری و اگر بخواهی، سرزمینی را هم که در آن کشته میشود نشانت میدهم و به زمین تف در کربلا اشاره کرد، مشتی از خاک سرخ آن برداشت و به پیامبر نشان داد و گفت: این از قتلگاه اوست. پیامبر گریست. جبرئیل گفت: ای پیامبر! گریه مکن. خداوند به دست قائم شما خاندان، از آنان انتقام خواهد گرفت. رسول خدا (ص) گفت: حبیبم جبرئیل! قائم ما خاندان کیست؟ گفت: نهمین فرزند حسین (ع) است. خداوند چنین مرا خبر داده است که از نسل حسین (ع) فرزندی به دنیا خواهد آورد که نامش را علی گذاشته است. از نسل او فرزندی به نام محمّد و از نسل محمّد فرزندش جعفر، از نسل او فرزندش موسی که تکیهگاهش به خداست و در راه خدا عشق میورزد. از نسل او فرزندش علی که راضی به خدا و دعوتگر به خدای متعال است. از نسل او فرزندش محمّد، رغبتانگیز به خدا و مدافع حریم الهی است. از نسل او فرزندش علی که به خدا بسنده میکند و دوستدار پروردگار است. سپس از نسل او فرزندش حسن، مؤمن به خدا و هدایتگر به سوی اوست و از نسل او کلمهی حق و زبان صدق و راستی و آشکارکنندهی حق، حجّت خدا بر بندگانش خواهد بود. او غیبتی طولانی خواهد داشت. خداوند به وسیلهی او اسلام و مسلمانان را غالب میکند و کفر و کافران را نابود میسازد… . تا آنکه گوید: گفتم ای عایشه! آیا پیامبرتان دربارهی تعداد خلفا پس از او به شما چیزی گفته است؟ گفت: آری. سپس ادامهی حدیث را آورد. کاغذ درآوردم و خبر را نوشتم. او از حفظ و کلمه به کلمه باز گفت. سپس افزود: ای اباسلمه! تا زندهام، این را از من پوشیده بدار و به کسی مگو. این حدیث با سندهای دیگر هم روایت شده است.
[۵۴]- ۲۱- قال علی بن محمد الخزّاز القمیّ:
حَدَّثَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُطَّلِبِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ [قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ] قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عُمَرَ بْنِ خَطَّابٍ الزَّیَّاتُ فِی سَنَهِ خَمْسٍ وَ خَمْسِینَ وَ مِائَتَیْنِ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُحَمَّدٍ التَّمِیمِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعْدٍ الْوَاقِدِیُّ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، قَالَ أَخْبَرَنَا مُوسَى بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی سَلَمَهَ، عَنْ عَائِشَهَ، قَالَتْ: کَانَ لَنَا مَشْرَبَهٌ وَ کَانَ النَّبِیُ (ص) إِذَا أَرَادَ لِقَاءَ جَبْرَئِیلَ (ع) لَقِیَهُ فِیهَا، فَلَقِیَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَرَّهً فِیهَا وَ أَمَرَنِی أَنْ لَا یَصْعَدَ إِلَیْهِ أَحَدٌ، فَدَخَلَ عَلَیْهِ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ (ع)، فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: مَنْ هَذَا؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): ابْنِی، فَأَخَذَهُ النَّبِیُّ فَأَجْلَسَهُ عَلَى فَخِذِهِ، فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: أَمَا إِنَّهُ سَیُقْتَلُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: وَ مَنْ یَقْتُلُهُ؟ قَالَ: أُمَّتُکَ تَقْتُلُهُ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): تَقْتُلُهُ؟ قَالَ: نَعَمْ وَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ بِالْأَرْضِ الَّتِی یُقْتَلُ فِیهَا، وَ أَشَارَ إِلَى الطَّفِّ بِالْعِرَاقِ وَ أَخَذَ مِنْهُ تُرْبَهً حَمْرَاءَ فَأَرَاهُ إِیَّاهَا وَ قَالَ: هَذِهِ مِنْ مَصْرَعِهِ. فَبَکَى رَسُولُ اللَّهِ (ص)، فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ لَا تَبْکِ فَسَوْفَ یَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُمْ بِقَائِمِکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ وَ مَنْ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَیْتِ؟ قَالَ: هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ، کَذَا أَخْبَرَنِی رَبِّی جَلَّ جَلَالُهُ أَنَّهُ سَیَخْلُقُ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ وَلَداً وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ عَلِیّاً ثُمَّ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ مُحَمَّداً ثُمَّ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِ مُحَمَّدٍ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ جَعْفَراً ثُمَّ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ مُوسَى وَاثِقٌ بِاللَّهِ مُحِبٌّ فِی اللَّهِ، وَیُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ عَلِیّاً الرَّاضِی بِاللَّهِ وَ الدَّاعِی إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ مُحَمَّداً الْمُرَغِّبُ فِی اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حَرَمِ اللَّهِ، وَ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ عِنْدَهُ عَلِیّاً الْمُکَتَفِی بِاللَّهِ وَ الْوَلِیُّ لِلَّهِ، ثُمَّ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ ابْنَهُ وَ سَمَّاهُ الْحَسَنَ مُؤْمِنٌ بِاللَّهِ مُرْشِدٌ إِلَى اللَّهِ، وَ یُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ کَلِمَهَ الْحَقِّ وَ لِسَانَ الصِّدْقِ وَ مُظْهِرَ الْحَقِّ حُجَّهَ اللَّهِ عَلَى بَرِیَّتِهِ، لَهُ غَیْبَهٌ طَوِیلَهٌ یُظْهِرُ اللَّهُ تَعَالَى بِهِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ یَخْسِفُ بِهِ الْکُفْرَ وَ أَهْلَهُ. ثُمَّ قُلْتُ: یَا أُمَ الْمُؤْمِنِینَ هَلْ عَهِدَ إِلَیْکُمْ نَبِیُّکُمْ کَمْ یَکُونُ مِنْ بَعْدِهِ مِنَ الْخُلَفَاءِ؟ قَالَتْ: نَعَمْ، ثُمَّ ذَکَرَتِ الْحَدِیثَ، فَأَخْرَجْتُ الْبَیَاضَ وَ کَتَبْتُ هَذَا الْخَبَرَ فَأَمْلَتْ عَلَیَّ حِفْظاً وَ لَفْظاً، ثُمَّ قَالَتْ: اکْتُمْهُ عَلَیَّ یَا أَبَا سَلَمَهَ مَا دُمْتُ حَیّاً. و رواه أیضاً بأربعه أسانید آخر یطول بیانها عن أبی سلمه مثله.[۱]
[۱]– کفایه الاثر: ۱۸۷، تاریخ ابن عساکر «ترجمه الامام الحسین (ع)»: ۱۷۸ ح ۲۲۸ الی قوله: هذه من مصرعه، اثبات الهداه ۲: ۵۴۹ ح ۵۶۱، کشف الغمه ۲: ۱۲ الی قوله: مصرعه.
پاسخ دهید