به طور نمونه به چند روایت اشاره می شود:
خوارزمى از علمای اهل سنت در مقتل الحسین از سلمان المحمدى نقل مى کند که: به حضور پیامبر (ص) شرفیاب شدیم که حسین (ع) در آغوش او بود، چشمان او را بوسید و فرمود: «انک سید ابو ساده، انک امام ابن ائمه، انک حجه ابن حجه ابو حجج تسعه من صلبک، تا سعهم قائمهم (خوارزمى، مقتل الحسین، مکتبه المفید، قم، ج ۱، ص ۱۴۶٫)»؛ تو سید و آقا و سرور بزرگواران هستى، تو خود امام و فرزند ائمه هستى، تو خود حجت و فرزند حجت خدایى و پدر ۹ امام بعد از خود هستى که آخرین آنها قائم آل محمد (عج) است.
رسول خدا(ص) فرمود: «وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب، بعد از او دو نواده ام حسن و حسین است. که بعد از حسین نُه نفر از صلب حسین، امام هستند که نام آنان عبارتند از: علی، بعد از فرزندش محمد، بعد از او فرزندش جعفر، بعد از او فرزندش موسى، بعد از او فرزندش علی، بعد از فرزندش محمد، بعد از فرزندش علی، بعد از او فرزندش حسن، بعد از او فرزندش حجت بن الحسن، این دوازده نفر امامان بعد از من هستند».( بحار الانوار، ج ۳۶، ص ۲۸۲، ح ۱۰۶؛فرائد السمطین ، ابراهیم بن محمد جوینی خراسانی (۷۳۰ هجری) ، جلد ۲ ، ص ۲۳۴ ، حدیث ۵۵۳ و ۵۵۴ و ص ۱۰۰ ، حدیث ۴۲۵ ، چاپ دارالجوادین للطباعه و النشر السوریه ، ۲۰۰۶ میلادی؛ شواهد التنزیل ، عبید الله بن عبدالله بن احمد (حاکم حسکانی حنفی) ، جلد ۱ ، ص ۴۵۷ ، حدیث ۶۲۶ ، چاپ مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه ، ۱۴۲۷ هجری؛ ینابیع الموده ،سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی ، ج ۳ ، ص ۲۸۱ ، چاپ دارالأسوه ، ۱۴۲۲ هجری؛ تذکره الخواص ، سبط بن جوزی ، ج ۲ ، ص ۵۱۷ ، چاپ مرکز نشر مجمع جهانی اهل بیت(ع) ، ۱۴۲۶ هجری)
پیامبر اکرم (ص) به عباس عموی خود فرمودند:
«یا عباس! وای بر فرزندان من از دست فرزندان تو و وای بر فرزندان تو از فرزندان من»

عباس گفت: «یا رسول الله! آیا دستور می دهید از زنان کناره گیری کنم [ تا فرزندی نداشته باشم]؟»

 


حضرت فرمودند:
« علم خداوند انجام گرفته است و قابل تغییر نیست، و انجام و تحقق امور به دست اوست و فرزندانم به این امر مبتلا خواهند بود.» (بشاره الاسلام، ص ۱۱، به نقل از شش ماه پایانی، ص ۳۸)

همچنین امام باقر ( علیه السلام) ضمن پیش بینی تاریخ، می فرمایند:
« …سپس بنی عباس به سلطنت می رسند و همواره در عیش و نشاط حکومت، و وفور خوشی ها خواهند بود، تا این که در میان آنها اختلاف می افتد و پس از آن دچار اختلاف شده حکومت را از کف می دهند.»( الغیبه نعمانی، ص ۱۷۵، به نقل از شش ماه پایانی، ص ۳۹)

 


امام باقر ( علیه السلام) می فرمایند:
«… وقتی بنی امیه دچار اختلاف شوند و حکومتشان از دست برود سپس بنی عباس به سلطنت برسند، بهار حکومت و وفور عیش آنها دایمی نخواهد ماند و در بین آنها اختلاف می افتد، و پس ازاین تفرقه، حکومتشان بر باد می رود، و اهل مشرق و مغرب با هم دچار اختلاف می شوند … آری حتی اهل قبله هم [ چنین خواهد شد] همواره مردم در سختی شدیدی به خاطر ترسی که بر آنها می گذرد، می مانند تا این که منادی از آسمان ندا دهد، پس وقتی ندا داد، « النفیر! النفیر!» ( کوچ کنید، کوچ کنید» . به خدا قسم گویی که به او می نگرم که در میان رکن و مقام با مردم بیعت می کند…» (همان)

از امام صادق ( علیه السلام) روایت شده که فرمود:
«کوفه از حضور مومنین خالی خواهد شد و علم از آن رخت برخواهد بست، همانند ماری که به لانه ی خویش خزیده باشد، سپس در شهری که به آن قم می گویند، نمایان می شود، و آنجا معدن علم و فضل می گردد. به طوری که هیچ مستضعفی از لحاظ دینی روی زمین باقی نمی ماند. حتی عروسان حجله نشین.» (۷)

اهمیت این پیش بینی زمانی روشن می گردد که بدانیم در زمانی که امام صادق ( علیه السلام) این حدیث را فرمودند، قم به صورتی که امروز هست نبود، بلکه هنوز ساکنان آن بت پرست و آتش پرست بودند و بعد از گذشت هزار و دویست سال این شهر مرکز مطالعه و علم شیعه گشت.( منتخب الاثر، ص ۴۴۳؛ امینی، ابراهیم، حوارات حول المنقذ ( دادگستر جهان)، ص ۲۹۶؛ به نقل از شش ماه پایانی، صص ۴۴ و ۴۵)

 

 

 

منبع:پرسمان