در متون تاریخی نقل شده است که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در طول عمر مبارکشان به برگزاری مسابقات اسب دوانی و شتر سواری اهمیت می دادند؛ یکی از اهداف برگزاری این مسابقات تمرینهای نظامی و بالا بردن مهارت جنگی رزمندگان بود. اسلام نمیپسندد که مسلمانان ضعیف باشند بلکه از آنان انتظار دارد که همواره در اوج آمادگی برای دفاع از جان، دین و دین داران باشند.
مسابقه اسب دوانی
در سال پنجم هجرت، رسول خدا صلّی الله علیه و آله دستور داد یک مسابقه اسب دوانی برگزار شود. در این مسابقه دو گروه از اسبان شرکت داشتند: گروه نخست اسب هایی که مدتی از لحاظ آب و علوفه به آنان رسیدگی میشد، سپس آنها را با جل و پلاس محکم میپوشیدند و جز به قدر معمول تعلیف نمیشدند تا عرق کنند و گوشت اضافی آب شود و سفت و محکم بار آیند. گروه دوم، اسبهای معمولی که به این شیوه پرورش نیافته بودند.
روایت منقول از پسر عمر بر آن است که این مسابقه میان اسبهای گروه نخست انجام شد. مسیر مسابقه از حَفیا تا ثنیه الوداع بود که پنج تا هفت میل میشد. مسابقه اسبهای گروه دوم، از ثنیه الوداع تا مسجد بنی زریق انجام شد که به اندازه یک میل یا در همین حدود از هم فاصله داشت. پسر عمر میگوید: اسب من از روی دیواری پرید.[۱]
مغلطای یادآور شده که رسول خدا صلّی الله علیه و آله در سال چهارم، مسابقه اسب دوانی برگزار کرد. گفته شده است: در سال ششم بود و برای برندگان جایزه هم قرار داد.[۲]
ابو سعید( ابواسید) ساعدی سوار بر اسب رسول خدا صلّی الله علیه و آله مسابقه داد که «ظرب» نام داشت و از دیگر اسبها برد. رسول خدا صلّی الله علیه و آله به وی یک برد یمانی داد.[۳] قسمت هایی از این برد تا زمان واقدی نزد نوادگان ابوسعید باقی بود. بر پایه برخی منابع، ابو اسید ساعدی با اسب پیغمبر صلّی الله علیه و آله به نام « لزاز» در مسابقه شرکت کرد و حضرت به او یک حلّه یمانی جایزه داد.[۴]
بار دیگر، رسول خدا صلّی الله علیه و آله مسابقه اسب دوانی برگزار کرد و خود روی کوه سلع نشست. سه اسب حضرت، «لزاز»، «ظرب» و «سکب» در مسابقه شرکت داشتند.[۵]
مسابقه شتر سواری
گفته اند: در همین غزوه، رسول خدا صلّی الله علیه و آله مسابقه شتر سواری برگزار کرد. مغلطای یادآور شده است: در سال ششم بود و برای برندگان جایزه هم قرار داد.
بلال با شتر پیامبر صلّی الله علیه و آله در مسابقه شرکت کرد که «قصوی» نام داشت و از دیگران برد.[۶]
انس ابن مالک گوید:
رسول خدا صلّی الله علیه و آله شتری به نام «عضباء» داشت که همیشه یا تقریباً همیشه مسابقه را میبرد. روزی یک نفر اعرابی سوار بر شتری که از آن برای حمل بار و بنه گله اش استفاده میکرد، با آن مسابقه داد و برد. این مسئله بر مسلمانان و حتّی پیامبر صلّی الله علیه و آله سخت آمد؛ چنان که فرمود: بر خداوند، حق است که چیزی از دنیا نگذرد مگر اینکه او را فرو اندازد.[۷] (در این متن تاملی است که در پایین اشاره می شود)
نکاتی درباره متون فوق
درباره مسابقههای اسب دوانی و شتر سواری به چند نکته توجّه میدهیم:
الف) این مسابقات در چارچوب تمرینهای نظامی و بالا بردن مهارت جنگی رزمندگان اجرا میشد. اسلام نمیپسندد که مسلمانان ضعیف باشند بلکه از آنان انتظار دارد که همواره در اوج آمادگی برای دفاع از جان، دین و دین داران باشند. دو مطلب است که توجّه ما را به خود جلب میکند:
۱ . پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله خودش را از این آمادگی دفاعی استثناء نمیکند بلکه او نیز در تهیه ساز و برگ دفاعی شرکت فعال دارد؛ چنان که اسبهای خود را در مسابقه شرکت میدهد و این اسب او است که از همه اسبها پیش میافتد و مسابقه را میبرد و سوارکاران هم به افتخار کسب جایزه نایل میشود. این بدان معنی است که رسول خدا صلّی الله علیه و آله، اسب خود را به شایستگی آماده کرده بود.
۲ . بزرگ ترین مرد پس از رسول خدا صلّی الله علیه و آله در فضیلت، علم و جهاد، سرور اوصیاء و امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) مسئول آموزش و تمرین و تیر اندازی در مدینه بود.
این بدان معنی است که رهبری مسئولیت پذیر فقط به امر و نهی دیگران بسنده نمیکند تا خود در تفریح گاه به گشت و گذار، راحت و استراحت بپردازد و از دیگران بخواهد که از او محافظت کنند و خود را در راه او فدا سازند بلکه در تمرین گاه نیز در کنار کارگزاران و مجاهدان و همراه و همگام با آنان خود را برای نبرد و دفاع آماده میکند.
همچنان که مشارکت پیغمبر صلّی الله علیه و آله، مشارکت معمولی و ساده نیست بلکه مشارکت فعال و طلایه دار، آن هم در کامل ترین و بهترین حالت ممکن آن است؛ و به حدی میرسد که در آنچه از دیگران میخواهد، آن را فرا گیرند، خود در اوج قرار دارد و الگوی و آموزگار پیروان است؛ و آنچه خود آماده کرده نمونه برتر و الگوی افضل است و به برابری با دیگران در حوزه آمادگی دفاعی قناعت نمیکند.
ب) شاید هدف از برگزاری این مسابقات، آماده سازی ابزار جنگ بود که در آن روزگار در اسب و شتر خلاصه میشد تا میزان تحمل آن بالا رود و اصلح و صالح معلوم شود و در شرایط حسّاس بتواند از هر کدام در جای مناسب آن استفاده کند.
ج) رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مسابقه اسب دوانی به اجرای مسابقه میان اسبهای تربیت شده – چنان که گذشت – قناعت نمیکند بلکه این مسابقه را در میان اسبهای معمولی هم انجام میدهد. با این تفاوت که مسیر کوتاهتری را بر حسب توان این نوع اسب تعیین میکند.
شاید علّت آن باشد که اسبان گروه دوم نیز در انجام کارهای جنگ و خصوصاً تسریع حمل و نقل و کمک رسانی به رزمندگان جبههها و ارسال آذوقه و مهمات نقش داشته اند…
چنان که لازم است رهبر حکیم و اهل تدبیر و درایت، جانب احتیاط را رعایت کند. شاید در حالتهای خاصی لازم باشد از این نوع اسب نیز حتّی در میدان نبرد استفاده کنند.
د) در مورد مسابقه شتر سواری هم چنین است. شتر بهترین وسیله برای حمل و نقل در مسیرهای طولانی و پیمودن بیابانهای گسترده در مناطق کم آب و سرزمینهای فوق العاده گرم و سوزان است. در چنین مناطقی نیاز به شترانی است که بتوانند این مسافتهای طولانی را بپیمایند و در آن هوای گرم و سوزان، روزهای متمادی نیاز به آب نداشته باشند و تشنگی را تحمل کنند.
ه) رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در این مسابقات، جوایزی برای برندگان در نظر گرفت تا علاوه بر تشویق آنان در جهت بهبود آمادگی در آینده، هم نشان افتخاری بر سینههای آنان باشد و هم دیگران را برای آمادگی هر چه بیشتر برای دورههای بعدی مسابقه ترغیب و تشویق کند… و هم کمکی به برندگان باشد که چه بسا به چنین کمک هایی نیاز داشتند…
و) آنچه برخی روایات درباره اعرابی گفته اند که سوار بر شتر گله اش، با «عضباء» مسابقه داد و از او پیش افتاد و همین بر مسلمانان و حتّی رسول خدا صلّی الله علیه و آله سخت آمد؛ غیر قابل قبول است و تقریباً بی معنی. اگر سبب نفرت و ناراحتی مسلمانان و رسول خدا صلّی الله علیه و آله این بود که آن مرد اعرابی بود؛ باید دانست که این موضوع نه حق او را از بین میبرد و نه کرامتش را نزد خداوند ساقط میکند و نه موجب محرومیت وی از امتیازاتی است که شایستگی آن را دارد.
و اگر بدان سبب بود که «عضباء» به رسول خدا صلّی الله علیه و آله منسوب بود، این موضوع علامت سؤال بزرگی در مقابل پیشتازی اسبان و شترهای حضرت میگذاشت و راستی آن را زیر سؤال میبرد؛ زیرا نشانگر این است که مردم نمیپسندیدند اسب و شترهای دیگران از شتر و اسبهای پیغمبر صلّی الله علیه و آله پیشی بگیرند بلکه میدانستند که این کار موجب نفرت و ناراحتی رسول خدا صلّی الله علیه و آله است و همین موجب میشد تا در سبقت گرفتن از اسبها و شتر حضرت، تردید کنند.
نمی توان این پندار را پذیرفت که پیغمبر صلّی الله علیه و آله این مسئله را یک امر شخصی تلقی میکرد و پیشی گرفتن اعرابی از شتر خود را به منزله کاستن از مقام و منزلت خویش؛ زیرا چنین تصویری نه تنها به نبوت او خدشه وارد میکند بلکه موجب ایراد بر شخصیت و نیز تردید در سلامت اندیشه او است…
ز) ما حق داریم احتمال دهیم که تعمّدی در کار بود تا به گونهای از شأن «عضباء» بکاهد و چنین وانمود سازد که دیگر اعتبار آن از بین رفته و جایگاه بلندی را که به دست آورده بود، از دست داده است و نتیجه بگیرد که «عضباء» چونان شتری که قوّت و توان آن منبع اعتزاز مسلمانان بود و هیچ رقیبی نداشت، مغلوب یک اعرابی شده است که به طور اتّفاقی از آنجا گذر میکرد.
اگرچه شاهدی در تأیید این احتمال نداریم امّا میدانیم که برخی بودند که با اهل بیت علیهم السّلام و هر آنچه کوچک ترین پیوندی با آنان داشت، بغض و کینهای عمیق داشتند. این ناقه هم از آن صحبت میکنند، یک ویژگی عمده دارد که این کینه مدفون در عمق جانشان را بیدار میکند و آنان را وا میدارد تا از قدر و قیمت آن بکاهند و چنان شبهه افکنی کنند که هر چه بیشتر جایگاه خود را از دست بدهد.
آن ویژگی این است:
پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله به وقت رحلت به «عضباء» فرمود: تو از آن دخترم فاطمه هستی، در دنیا و آخرت تو را سوار میشود. چون پیغمبر صلّی الله علیه و آله از دنیا رفت، شبانه به در خانه فاطمه آمد و …[۸]
منبع: اقتباسی از ترجمه کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم صلى الله علیه وآله، ج ۵ ، علامه سید جعفر مرتضی عاملی
[۱]. تاریخ الخمیس، ۱/۵۰۲-۵۰۳؛ انساب الاشراف، ۱/۵۱۰؛ الجامع الصحیح، ۳/۱۲۰؛ تحفه الاحوذی، ۵/۲۸۵؛ فتح الباری، ۶/۵۴؛ سبل الهدی و الرشاد، ۷/۳۹۳٫
[۲]. سیره مغلطای، ۵۵؛ مجمع الزوائد، ۵/۲۶۳؛ سبل الهدی و الرشاد، ۷/۳۹۳٫
[۳]. سبل الهدی و الرشاد، ۷/۳۹۴٫
[۴]. ر. ک: همان؛ انساب الاشراف، ۱/۵۱۰٫
[۵]. انساب الاشراف، ۱/۵۱۰٫
[۶]. المبسوط، ۶/۲۹۰؛ سنن ابوداود، ۵/۴۳۷؛ مجمع الزوائد، ۱۰/۲۵۴٫
[۷]. تاریخ الخمیس، ۱/۵۰۲؛ انساب الاشراف، ۱/۵۱۲؛ اسد الغابه، ۱/۲۲-۲۳؛ بحار الانوار، ۶۰/۱۴؛ مسند احمد، ۳/۱۰۳؛ سن ابوداود، ۲/۴۳۷؛ السنن الکبری، ۱۰/۱۷ و ۲۵؛ مجمع الزوائد، ۱۰/۲۵۵؛ منتخب مسند عبد بن حمید، ۳۹۸؛ مسند الشهاب، ۲/۱۱۹؛ ریاض الصالحین، ۳۱۹؛ فیض القدیر، ۵/۲۳۰؛ کشف الخفاء، ۱/۳۶۳؛ ۳/۱۹۰؛ صحیح بخاری، ۳/۲۲۰؛ مجمع البیان، ۱۰/۴۹۴؛ الجامع الاحکام القرآن، ۹/۴۲ و ۲۴۶؛ تهذیب الکمال، ۱/۲۱۱؛ سبل الهدی و الرشاد، ۱۱/۴۲۰؛ احکام القرآن، ۳/۲۴۹٫
[۸]. مناقب آل ابی طالب، ۱/۸۶؛ بحار الانوار، ۱۷/۴۱۷؛ مستدرک سفینه البحار، ۱/۳۷؛ بیت الاحزان، ۳۳٫
پاسخ دهید