پنجمین شب دهه سوم محرم سال ۹۶ حضرت آیت الله صدیقی در حسینیه کوثر شهرک حضرت قائم ارواحنا فداه تهران به سخنرانی پرداختند که مشروح این جلسه تقدیم می گردد.
- بخشهای مختلف شناخت معرفت
- جایگاه خواب در قرآن کریم
- صورت ملکوتی اعمال در عالم ملک
- تفاوت مجازات خدا و مجازات بشر
- سفارشاتی راجع به عظمت سورهی یس
- بازگشت اثرات نمازها و دعاها در قیامت
- وحی تکوینی ائمّه علیهم السّلام
- جذبهی به عنایات و هدایتهای حق تعالی
- عظمت صحیفهی سجادیّه و رساله الحقوق امام زین العابدین (علیه السّلام)
- کمک حضرت زین العابدین علیه السّلام به معیشت افراد بیبضاعت
- نقلهایی در مورد سجدههای طولانی امام زین العابدین علیه السّلام
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّهَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَهَ النَّجَاهِ سَیِّدِنَا وَ مُولانَا أَغِثنَا وَ أَدرِکنَا و لا تُهلِکنَا نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ نَحنُ المُحتاجُون نَحنُ العَائِزُونَ وَ للَّاعِئذُونَ بِجَنَابِکُم»
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْری * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصَّلاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلینَ طَبیبِنَا حَبیبِنَا شَفیعِِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومینَ سِیَّمَا الْحُجَّه مُولانَا بَقیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصْرَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَى أَعْدَائِهِمْ أجْمَعینَ إلَی یُومِ الدِّینِ».
شهادت چهارمین اختر آسمان امامت حضرت سیّد السّاجدین، امام زین العابدین علیه السّلام را به محضر شریف امام زمان خود و شما بزرگواران تسلیت عرض میکنم.
بخشهای مختلف شناخت معرفت
مسئلهی معرفت عبور از حجابها است. شناختی که بشر در دسترس خود دارد یک بخش آن شناخت حسی است، شناخت تجربی است که این علما و دانشمندان با حضور در آزمایشگاهها، با اختراع میکروسکوبها، تلسکوبها، با تجربه دارو کشف میکنند روی بیمارها آزمایش میکنند و به معلوماتی نائل میشوند، طبیب میشود، مهندس میشود.
بخشی از علوم، علوم عقلی است. از طریق استدلال و برهان علمای اهل کلام، فلاسفه و معقولین عالم هم با استدلال و برهان خیلی از حقایق را میفهمند، کشف میکنند. وجود را کشف میکنند، بود را از نمود با برهان تشخیص میدهند، اعجاز را از سحر تمییز میدهند، ادّعا را از حقیقت متمایز میکنند. اینها حکیم هستند، اینها فیلسوف هستند، اینها اتکّای به عقل دارند.
بخشی از علوم الهامات است، یا در خواب به آدم الهام میشود یا یک مرتبه در ذهن او القا میشود. گاهی ممکن است برای همه پیش آمده باشد. آدم یک کسی را قبلاً ندیده است، یک وصفی هم از یک کسی شنیده است، تا یک کسی را میبیند به ذهن میآورد که این باید همان باشد بعد میبیند همینطور شده است. شاید این وحی که خدای متعال در قرآن میفرماید: به مادر موسی وحی کردیم که بچّهی خود را به دریا بینداز این همان الهام است. رؤیای صادقه هم نوعی الهام است، خوابها یک جزء از ۷۰ جزء نبوّت است.
مرحوم علّامهی بزرگوار آقای طباطبایی أعلی الله مقامه الشّریف فرموده بودند استفادهی ما از استاد خود مرحوم آیت الحق، آقای میرزا علی آقای قاضی بعد از وفاتش کمتر از حال حیات او نبود. ارتباط برقرار میشد، در خواب مطلبی میگفتند، رازها را کشف میکردند.
جایگاه خواب در قرآن کریم
خواب در قرآن کریم جایگاهی دارد، هم در مورد حضرت ابراهیم «إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ»[۲] این عظمتی که حضرت ابراهیم علیه السّلام در میان انبیاء پیدا کرده است، ابوالانبیاء است، پرچمدار اسلام در عالم امکان است و پدر ما هم در قرآن کریم نامیده شده است «مِلَّهَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ»[۳]. حضرت ابراهیم مسئلهی قربانگاه و ذبح اسماعیل را در خواب دیده است، نه اینکه ملک به او گفته است، جبرئیل به او گفته است. جریان حضرت یوسف علیه السّلام یک خواب بود که همهی سرنوشت یوسف را در خواب به او ارائه کردند.
خوابها الهام الهی است. به تعبیر یکی از اساتید بزرگوار ما میگفتند اگر روزها آدم پاک زندگی کند، روح خود را زلال نگه دارد، شبها دل او شکار خواهد داشت. خدای متعال یک چیزهایی به آدم نشان میدهد.
صورت ملکوتی اعمال در عالم ملک
بخشی از معلومات ما از طریق الهامات است. بخش عمدهی آدرسهایی که برای انسانی که راه نرفته است و به مقصد نرسیده است مثل آدرس بهشت، آدرس آمدن حضرت عزرائیل، آدرس شب اوّل قبر، آدرس آمدن نکیر و منکر، آدرس تجسّم اعمال که این کارهای ما در عالم ملک یک ملکوتی دارد و قرآن کریم میفرماید: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً»[۴] از آن آیاتی است که اگر کسی دل داشته باشد کمر میبندد که کار بد انجام ندهد. قرآن کریم میفرماید: یک روزی است که هر کسی هر کار خیری انجام داده آنجا پیدا میکند، به آن میرسد و هر کار بدی انجام داده باشد آنجا صورت ملکوتی کار بد خود را که میبیند آنقدر نفرت و وحشت به او عارض میشود میگوید: «یا لَیْتَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ»[۵] ای کاش اصلاً با تو ارتباط نداشتم، فاصلهای بین مغرب و مشرق پیش تو بود. بعضی اعمال ما به صورت اژدهای خطرناک کام باز میکند که ما را ببلعد. آنجا این بشر بیچارهای که این اژدها را خودش به آنجا فرستاده است، نه اینکه مجازات خدا مثل مجازات دادگاههای ما باشد.
تفاوت مجازات خدا و مجازات بشر
در دادگاه یک کسی که جرمی انجام داده است محکوم به زندان میشود، آن زندان این عمل نیست، یک امر قراردادی است، قانون تصویب شده است، قاضی هم بر اساس قانون حکم میدهد. یک کسی که خلاف کرده است او زندانی میشود. گاهی هم بیعدالتی در حکمها میشود. کسی را بیجهت در زندانها نگه میدارند، خدا همه را هدایت کند و از این نوع ظلمها، نظامی که بر اساس خونهای پاک بنا شده است از این نوع ظلمها خدا إنشاءالله همهی مسئولین ما را دور نگه دارد.
عمل اینجا و مجازات اینجا با قرارداد است، تصویب است، یک عدّه نماینده است که گاهی خودشان هم خیلی حساب و کتابی ندارند، ولی قانون جزا برای مردم مینویسند. مجازات خدا در قرآن به نوع دیگری است.
سفارشاتی راجع به عظمت سورهی یس
سورهی مبارکهی یس شبها بخوانید، صبحها هم بخوانید. سورهی یس قلب قرآن است، سورهی یس اسرارآمیز است، سورهی یس عشق اولیاء است. سورهی یس مورد سفارش حضرات معصومین علیهم السّلام است. شبهایی که سورهی یس میخوانید خدا ۳۰ هزار ملک برای شما مأمور میکند که استغفار کنند و اگر آخرین یس است که خواندهاید و آن شب به لقای خدا با آمدن حضرت عزرائیل پیوستید این ملائکه در تشییع شما، در تدفین شما حضور پیدا میکنند؛ بعد هم در عالم برزخ ۳۰ هزار ملک را به برکت سورهی یس شما برای همیشه همراه دارید. آنجا هم تنها نمیمانید و هم آنها برای شما استغفار میکنند.
در کتاب شریف مجمع البیان حدیث است و از تفاسیر مشهور شیعه است و صدها سال است که تازگی خودش را حفظ کرده است. اگر کسی صبحها سورهی یس را بخواند آن روز هم مرزوق است و هم محفوظ است. توصیهی بعضی بزرگان اهل معنا از علمای بزرگوار ما، از اساتید ما این بود که هر روز صبح هم سورهی یس را بخوانید و هم زیارت آل یاسین را بخوانید. زیارت آل یاسین کلام الله است، حدیث قدسی است. دو زیارت در میان این همه زیارتنامههایی که است دو زیارت کلام الله است. یک زیارت را خدا برای امام حسین علیه السّلام مقرّر فرموده است که اسم آن زیارت عاشورا است، یک زیارت هم برای آقا جان ما صاحب خود صاحب حجّت خدا برای او زیارت نامه ملحوظ فرموده است اسم آن زیارت آل یاسین است.
این سورهی یس که قلب قرآن است، امام زمان ما هم که قلب عالم است، لذا در کنار قلب قرآن عرض ارادت عاشقانه از طریق خواندن زیارت آل یاسین به قلب عالم نثار کنید تا دل در دل و به دل برود. دل شما در دل قرآن، همراه دل قرآن به دل عالم امکان، قلب عالم امکان امام زمان أرواحنا فداه ارتباط پیدا میکند، اتّصال پیدا میکند چه بسا آقا جان ما بپسندند، یک جایی در دل خود برای شما هم پیش بینی کنند، برای آقا جان خود دلپذیر شوید، دلنشین شوید.
دعایی که عنوان بصری در کنار روضهی پیغمبر خدا بعد از آنکه سراغ امام صادق علیه السّلام رفت و امام او را راه نداد، فرمود: برو سراغ همان کسانی که با همانها بودی. میگوید فهمیدم که مشکل دارم و الّا فیض فیّاض ذاتی او است، قابل قابل نیست، فاعل مشکل ندارد، قابلیّت ما مشکل دارد. از غصّهی خود خانهنشین شدم که چرا من بیلیاقت هستم، چرا امام صادق علیه السّلام من را به حضور قبول نمیکند. بعد از مدّتی خانهنشینی دیگر خسته شدم، افسرده شدم «حَتَّى عِیلَ صَبْرِی»[۶] صبر من هم علیل شد، کم آوردم. از خانه بیرون آمدم، کنار روضهی پیغمبر در مدینه رفتم. آنجا دو رکعت نماز خواندم.
بازگشت اثرات نمازها و دعاها در قیامت
ما به شنوندگان خود خیلی امید داریم، مخصوصاً جوانهای عزیز ما گاهی یک رمزی، یک رازی برای آنها مسیر را مشخّص میکند و آنها را میبرد. بعضی توفیق ندارند، این بیتوفیقی برای نماز اوّل وقت است، بیتوفیقی برای بیکنترلی زبان است، بیتوفیقی برای احسان به والدین است، بیتوفیقی برای خیلی از عبادتها است. نمیدانید خدا چه سفرههایی از نظر دعاها و نمازها برای بندگان خود پهن کرده است و منتظر است سر این سفرهها بیایید و دل شما عرشی شود. هر عبادتی یک اثری دارد، کما اینکه هر امامی یک نقشی دارد.
زیارت امام رضا علیه السّلام جای خود را دارد، جای زیارت امام حسین علیه السّلام را نمیگیرد. زیارت امام حسین و زیارت امام رضا علیهم السّلام جای زیارت حضرت موسی بن جعفر و حضرت جواد علیهم السّلام را نمیگیرد. خدا ۱۲ امام قرار داده است، هر کدام یک مأموریت ویژهای در هدایت ما و پذیراییهای دلی برای ما دارند. امامزادهها ویتامینهای غذای دل است، از امامزادهها غفلت نکنیم. برای چهارده معصوم شما در مفاتیح الجنان نمازهای متعدّدی میبینید. برای امام سجّاد علیه السّلام پنج صحیفه نوشته شده است، هر صحیفهای کاملتر از صحیفهی قبل است. امام سجّاد علیه السّلام چقدر سفرهی دعا پهن کرده است، هر دعا یک خوراکی است، یک بهشتی است، یک قصری است، یک باغی است، یک حوری است، یک نهری است ما خبر نداریم. هر کدام از این دعاها که به عالم آخرت میرویم، میبینیم با دعاهای دیگر اصلاً تفاوت دارد. یک باطنی دارد که آن دعاها این باطن را نداشتند. لذا هر نماز و هر دعایی را در این عالم تجربه نکردیم در آن عالم غصّهی آن را خواهیم خورد. همهی اینها را باید انجام بدهیم.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی تمام این نمازها و دعاهایی که در این مفاتیح دارد همه را خودش انجام داد و بعد مفاتیح را برای چاپ داد و چاپ شد. شما هم از عمر خود استفاده کنید، عمر خود را چگونه صرف میکنیم؟ در دعا و نماز و نیایش و خلوت نیستیم معاذ الله مینشینیم غیبت میکنیم؟ معاذ الله مینشینیم با هم بگو و مگو میکنیم؟ معاذ الله مینشینیم فکرهای بد میکنیم؟ چرا عمر خود را صرف خدا نمیکنیم، چرا معاملهی ما با خدا کم است؟ روی این حساب به دامن دعاها پناه ببرید، به دامن نمازها پناه ببرید «اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»[۷].
وحی تکوینی ائمّه علیهم السّلام
تعدّد حضرات ائمّه علیهم السّلام نشان میدهد که هر کدام جلوهی خاصّی هستند، متفاوت با جلوههای دیگر هستند. تنوّع دعاها نشان میدهد هر دعایی یک سرّی است متفاوت با اسرار دیگری که پروردگار متعال در اختیار ما قرار داده است. حالا بهترین معلومات، بهترین علمی که برای ما آدرس خدا و بهشت و عوالم بعد از مرگ است، آدرس باطن اعمال است وحی الهی است، قرآن کریم است. هم قرآن ناطق وحی الهی است، حضرت امیر علیه السّلام خودش وحی است، وجودش وحی خدا است، نه اینکه امیر المؤمنین علیه السّلام به وحی عمل میکند، کار حضرت علی علیه السّلام عین آیات قرآن است، خودش وحی است.
بر اساس آنچه که از این آیه استفاده میکنیم: «وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاهِ وَ إیتاءَ الزَّکاهِ»[۸] نمیگوید ما به این امامان وحی کردیم این کار را انجام بدهید، میگوید خود این عمل وحی ما است، امام هر کاری انجام میدهد این عین آیات قرآن است، کار او آیهی خدا است، سخن او آیهی خدا است، این وحی تکوینی است و قرآن وحی تشریعی است و این دو با همدیگر تطابق دارند و این وحی یکی از روزنههای علوم واقعی است که هیچ چیز جای وحی را نمیگیرد.
جذبهی به عنایات و هدایتهای حق تعالی
در کنار این چند روزنه این چند پایگاه، این چند دروازهی علمی که خدمت شما نام بردیم، یک علمی هم به نام شهود است که انسان در اثر صفای باطن، ریاضتهای مشروع، مراقبه، مجاهدهی نفس به جایی میرسد که باطن آن آیینه میشود و مجذوب حق میشود. کارهای او گویا دیگر خودش نیست، خدا چشم او شده است، خدا گوش او شده است، خدا دست او شده است، خدا زبان او شده است. با جذبه، مجذوب عنایات و هدایتهای باطنی حق تعالی قرار میگیرد.
یک فردی از همشهریهای ما است که گاهی در مجالس از او یاد میکنیم. مرحوم حاج هادی ابهری که رضوان خدا بر ایشان باد. مجذوب بود یعنی در رفتن به مجالس امام حسین علیه السّلام احتیاجی به آدرس و پرچم نداشت. یکی از مداحهای با سابقهی تهران که خدا او را رحمت کند حاج علّامه با ما خیلی مأنوس بود، پیر غلامها به او ارادت داشتند. با بعضی بندگان خالص خدا هم مأنوس بود. از حاج محمّد علی پشندی ایشان خاطراتی داشت. او برای من نقل کرد در کربلا من حاج هادی ابهری را دیدم. گفت: نمیآیی به روضه برویم؟ گفتم: ما که تازه به اینجا آمدیم، نمیدانیم کجا روضه است. گفت: ما کمتر از گربه هستیم یا مجلس امام حسین علیه السّلام کمتر از گوشت است؟! به کدام گربه آدرس گوشت میدهند که ما برای روضهی امام حسین علیه السّلام دنبال آدرس بگردیم؟! میگوید راه افتاد، ما هم دنبال او راه افتادیم. رفت از این خیابان عبور کرد، از یک کوچههایی عبور کرد، در یک خانهای باز بود، به آنجا رفت. چه روضهای بود؟! او به سمت روضهای امام حسین علیه السّلام کشش داشت، نیازی به آدرس ندارد، این جذبه است. این جذبه معلول شهود است. آدم وقتی جمال یار ببیند ذوب میشود، او خودش نیست، او میبرد. آدم نمیرود او میبرد.
عرفانی که ما چند شب محضر شما تقدیم داشتیم و یک الفاظی از این مسائل را در این مجلس گفتیم اگر کسی اهل مراقبه باشد چشم دل او باز میشود، آینهی دل او صاف میشود و گیرندهی او فعّال میشود. امواج باطن عالم وجود او را جذب میکند. دیگر محال است به سوی باطل برود، او را میبرند، خودش نیست. یک حقایقی در عالم وجود دارد که برای اهل شهود و برای اهل سیر و سلوک است.
امشب شهادت امام زین العابدین علیه الصّلاه و السّلام است. سه نکته راجع به این آقایی که ما هم در حق او قصور میکنیم بیان کنم. امام سجّاد علیه السّلام جزء امامان مظلوم ما است. الحمدلله تازگی در حوزهی علمیّهی قم کلاسهای تدریس صحیفهی سجادیّه متعدّد برگزار میشود.
عظمت صحیفهی سجادیّه و رساله الحقوق امام زین العابدین (علیه السّلام)
صحیفهی سجادیّه زبور است، انجیل آل پیغمبر است. از کتابهایی است که در عالم بعد از قرآن و بعد از نهج البلاغه نظیر ندارد، به آن «اخت القرآن» اطلاق میشود. این صحیفهی سجّادیّه یک گنجینه است، اقیانوس بیکران است، برای اهل دل همهی گمشدهها در صحیفهی سجّادیّهی امام سجّاد علیه السّلام پیدا میشود.
یکی هم رسالهای از امام زین العابدین به نام رساله الحقوق در اختیار است. حضرت سجّاد علیه السّلام در این رسالهی بسیار با ارزش حقوق را بیان کرده است که حق پدر چیست، حق مادر چیست، حق فرزند چیست، حق همسر چیست، حق همسایه چیست، حق حکومت چیست، حق معلّم چیست، حق متعلّم چیست. در کنار این حقوقی که برای اشخاص مربوط است، امام سجّاد علیه السّلام حق اعضا و جوارحی که آنها به گردن ما حق دارند را هم بیان میکند اینکه حق چشم چیست، حق زبان چیست، حق دست و پا چیست. اینها را در این رسالهی حقوق امام سجّاد علیه السّلام بیان فرمودند، به فارسی هم ترجمه شده است.
یک وقتهایی که ما مکّه میرفتیم و در بعثهی مقام معظّم رهبری همراه آیت الله ری شهری سالها بودیم، آنجا رسالهی حقوق امام سجّاد علیه السّلام را ستاد حج جیبی چاپ کرده بود، به فارسی ترجمه شده بود، ای کاش همهی خانهها داشته باشند، گاهی نگاه کنند و با حقوق آشنا شوند. حق اشخاص، حق اعضا ضایع نشود.
یکی سیرهی عملی حضرت سجّاد علیه السّلام است که مقدّمهی روضهی من است. حضرت سجّاد علیه السّلام در حلم محیّر العقول است. کنیزی داشتند حضرت گفتند آب بریز من دست خود را بشُویم. آب میریخت ظرفی که در دست او بود روی سر امام سجّاد علیه السّلام افتاد و سر حضرت شکست، خون جاری شد. این کنیز این آیه را خواند «الْکاظِمینَ الْغَیْظَ»[۹] امام سجّاد علیه السّلام فرمودند: من غیظ خود را فرو بردم، بر تو عصبانی نمیشوم. دنبالهی آیه را خواند «وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ» حضرت فرمودند: من تو را آزاد کردم. عجیب است آدم سر کسی را بشکند، مجازات نکند، خودش هم آزاد کند.
آقایان امروز ما به آرامش بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم، بیایید یک فکری بکنیم، دل خود را آرام کنیم. طلاقها زیاد شده است، پروندهها زیاد شده است، شکایتها زیاد شده است. بدبینیها، بددلیها زیاد شده است، همه همدیگر را میزنند، بیایید در مکتب امام سجّاد علیه السّلام یک مقدار آرامش پیدا کنیم، بتوانیم به کسی که به سر ما صدمه زد و سر ما را شکسته است چیزی به او نگوییم و یک چیزی هم به او بدهیم. این یکی از آن کلاسهای مهم امام زین العابدین علیه السّلام است.
کمک حضرت زین العابدین علیه السّلام به معیشت افراد بیبضاعت
امام سجّاد علیه السّلام ۱۰۰ خانواده را از نظر زندگی، معیشت اداره میکرد، خانوادههایی که سرچرست نداشتند، از کار افتاده بودند. حضرت وقتی شهید شد آنها فهمیدند که از ناحیهی امام سجّاد بوده است، تا عمر داشت آنها را اداره کرد، احدی نمیدانست چه کسی به اینها آذوقه میداد. امام سجّاد علیه السّلام یک بار خودش را نشان نداد که اینها خجالت بکشند. شما هم از امشب بیایید یک کار بین خود و خدای ما باشد، به رخ کسی نکشیم، حساب فامیلهای ناتوان خود را داشته باشید، گاهی به یک ناشناس بگویید ببرید به فلان حساب این مبلغ پول را بریزید، خود را نشان ندهید، بگذارید در خزینهی الهی یک چیزهایی برای خود شما بماند. این هم یکی از کلاسهای امام زین العابدین علیه السّلام است.
سجده را جدّی بگیرید، سجده اکسیر است، گناهان آدم را آب میکند. خدمت امام صادق علیه السّلام آمد، گفت: به داد من برسید؟ حضرت فرمود: برای چه؟ چه کسی تو را تعقیب میکند؟ گفت: گناهان من را بیچاره کرده است، گناهانم زیاد شده است. حضرت فرمود: برو سجدههای طولانی انجام بده، سر به سجده بگذار.
نقلهایی در مورد سجدههای طولانی امام زین العابدین علیه السّلام
غلام حضرت سجّاد یک چیزی میگوید، طاووس یمانی یک چیزی میگوید، دیگر عرفا در مورد حضرت سجّاد علیه السّلام اعجوبهها نقل میکنند. غلام امام زین العابدین علیه السّلام میگوید من در بیابان به همراه حضرت بودم، حضرت در بیابان پیشانی خود را به سنگ خشنی گذاشته بود، من هم اطراف حضرت بودم، نمیتوانستم از حضرت چشم بردارم و جدا شوم. گفت داشتم گوش میکردم شمردم هزار بار امام سجّاد علیه السّلام در سجده «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حَقّاً حَقّاً لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِیمَاناً وَ تَصْدِیقاً»[۱۰]، در یک سجده این را گفتند و مثل باران اشک میریخت. وقتی حضرت سر خود را برداشتند، دیدم که محاسن شریف ایشان و صورت مبارک ایشان مثل اینکه آب ریخته است، خیس اشکهای چشمهای مبارکشان است.
کنار کعبه طاووس یمانی میگوید من دنبال خلوتی بودم، یک وقتی رفتم که هیچ حاجی آنجا نباشد، آنجا راز و نیاز کنم. تا وارد فنای کعبه شدم دیدم یک صدای حزینی، یک مناجات جانسوزی در فضای کعبه طنین دارد. جلو رفتم، دیدم در حال سجده میگوید: «نَامَتِ الْعُیُونُ وَ غَارَتِ النُّجُومُ … غَلَّقَتِ الْمُلُوکُ أَبْوَابَهَا وَ أَقَامَتْ عَلَیْهَا حُرَّاسَهَا»[۱۱] ای خدا ستارهها هم یکی بعد از دیگری دارند غروب میکنند، چشمها در این لحظه همه به خواب رفتند، این ملوک، درهای بارگاه خود را بستند، قفل کردند، نگهبان گذاشتند کسی وارد نشود، در این وقت در خانهی تو را باز دیدم و تو را بیدار دیدم به سوی تو آمدم تا بگویم «لِتَنْظُرَ إِلَیَّ بِرَحْمَتِکَ» خدایا یک نگاهی به این بندهی خود بکن، من نیاز به نگاه تو دارم، چیزی نمیخواهم، آمدم به من نگاه کنی.
شما هم گاهی به یک صاحب نظری التماس کنید که یک نگاهی هم به ما افتادهها داشته باشد، یک نگاه کار آدم را حل میکند. میگوید اینها را گفت، دیدم مدهوش شد. رفتم سر او را به دامن گرفتم دقّت کردم دیدم آقا امام سجّاد علیه السّلام است. با این حالی که از امام زین العابدین دیدم خودم هم گریه کردم، اشکهای من از چشمم روی صورت امام سجّاد علیه السّلام ریخت، یک وقت حضرت چشم خود را باز کرد، فرمود: «مَنِ الَّذی شَغَلَنِی عَن مَولایَ» چه کسی بود که مزاحم من شد، من را از مولای خودم دور کرد؟ این هم یک صحنه و یک تابلو از سیرهی امام سجّاد علیه الصّلاه و السّلام.
راوی میگوید من همراه امام سجّاد علیه السّلام بودم، حضرت در جایی جلوس فرموده بودند، دیدم یک آهو مقابل امام سجّاد علیه السّلام آمد، مدام ناله میکند، صیحه میکشد. میگوید من به امام سجّاد علیه السّلام عرض کردم آقا این حیوان از کجا کنار شما آمده است؟ حضرت عرض کرد این به ما پناه آورده است، بچّهی او را صیادی شکار کرده است، پستان این مادر پر شیر شده است، بچّهی خود را پیدا نمیکند، آمده به ما پناه آورده است. امام علیه السّلام یک تصرّف ولایی کرد، صیاد را حاضر کرد، فرمود: صیاد این حیوان به من پناه آورده است، بچّهی او را رها کن تا شیر بخورد. اطاعت کرد و بچّه آهو را رها کرد و رفت سر خود را زیر پستان مادر کرد و شیر خورد.
(ادامه روضهخوانی)
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی صافات، آیه ۱۰۲٫
[۳]– سورهی حج، آیه ۷۸٫
[۴]– سورهی آل عمران، آیه ۳۰٫
[۵]– سورهی زخرف، آیه ۳۷٫
[۶]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۱، ص ۲۲۵٫
[۷]– سورهی بقره، آیه ۱۵۳٫
[۸]– سورهی انبیاء، آیه ۷۳٫
[۹]– سورهی آل عمران، آیه ۱۳۴٫
[۱۰]– وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۲۴۵٫
[۱۱]– مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج ۴، ص ۱۵۰٫
پاسخ دهید