من بیست سالمه؛ از وقتی خودم را شناختم عاشق خدا و اهل بیت(علیهم السلام) بودم و هستم. ولی از سن تکلیف بدحجاب بودم تا ۱۴-۱۵ سالگی. اما خدا رو شکر بعد از آن سال ها، طوری تغییر کردم که همه تعجب کردند. حجابم مشکل داشت که به مدد خدا حجاب کاملی دارم. من تا الان چه با حجاب خوب و چه بد، با پسرها رفاقت داشتم حتی رابطه ای کثیف که وقتی خودم یادم میافتد و الان که دارم می نویسم هم شرمنده ام و حالم از خودم به هم میخورد. اما این را می دانم که خدا بخشنده است و خودش گفته بیایید توبه کنید، مخصوصاً در جوانی. من این کار را ترک کردم و به لطف خدا حتی به پسرها نگاه هم نمی کنم و از التماسهاشون برای رفاقت حالم به هم می خورد. من واقعاً توبه کرده ام و خدا من را بخشیده است؛ اما چرا نمی توانم آن خاطره کثیف را برای همیشه از خاطرم پاک کنم. دیگر طاقت شرمندگی پیش خدا را ندارم. دیگر اینکه چرا پسرها وقتی به یه دختر چادری با حجاب کامل برخورد می کنند با اینکه اون دختر هیچ اعتنا و نگاهی هم نمیکند باز هم می خواهند رفاقت کنند؟ پیش خودشان چه فکری میکنند؟ و اینکه در آن صورت اگر پسر به دختر نگاه کند دختر هم مقصر است و مرتکب گناه شده است؟
نکته اول؛ باید در نظر داشته باشید که فکر و خیال انسان قابلیت محصور شدن ندارد. دامنه افکار تا هر کجا که بخواهد قابلیت پیشروی دارد و کاری که از دست ما برمیآید رد شدن و اعتنا نکردن به آن است. البته در ابتدا شاید کاری از دست ما ساخته نباشد و افکار به میل ما وارد ذهن ما نمی شوند؛ اما میتوانیم آنها را کنترل کنیم. در این مواقع از روشها و تکنیکهای انصراف تفکر استفاده کنید، گاهی با خود خلوت کرده و اگر مایل بودید، وضعیت خود را بنویسید، نوشتن در چنین شرایطی برای عده ای کمک کننده است، و این تجربه را پلی برای موفقیتهای بعدی بدانید.
نکته دوم؛ یک مقدار ترس و خجالت باید همیشه با گناهکار باشد. سفارش شده که مؤمن خوف و رجا را با هم داشته باشد. و البته این ترس و خجالت نباید به ناامیدی منجر شود؛ اما باید باشد. به عبارت دیگر بیم و امید به منزله دو بال همگام با یکدیگر در حرکتند تا انسان را به سرمنزل مقصود برسانند. پس این شرمندگی نباید به یأس تبدیل شود، اما باید باشد تا از ارتکاب گناهان بعدی جلوگیری نماید. نشانه انسان تائب همین ناراحتی و عذاب وجدان درونی است. این همان است که در ادبیات دینی و علم اخلاق از آن به نفس لوامه یاد می شود؛ یعنی، باید سرزنش دائمی نیز وجود داشته باشد. انسان توبهکننده، باید همیشه گناهی که انجام داده آویزه گوشش باشد تا دوباره مرتکب آن نشود.
نکته سوم؛ همین ترسی که شما از گناه خود احساس کرده اید و شرمندگی که دارید، شما را با خواندن قرآن و دعا، و ارتباط با اولیای خدا بیشتر مأنوس کرده است. به عبارتی به شما نرمی و قلبی دل شکسته داده که به راحتی نصیب هرکسی نمیشود. این نشانه توجه و کرامت خاصه خدا به شماست. قدر خود و این حالت شیرین را بدانید و از خدا بخواهید این حال خوش را در شما دایمی کند. این که فکر و خیال آن گناه شما را رها نمیکند یعنی اینکه شما حالت خوف از خدا را دارید، در ضمن آنکه پاک شده اید؛ نشانه ارتباط دائمی با خدا و استفاده از تجربیات گذشته برای سالم ماندن در آینده است.
نکته چهارم؛ اگر شما با حجاب کامل و طبق دستور خداوند در اجتماع ظاهر میشوید، حرکات بیمارگونه عده ای که قصد آزار و انجام گناه دارند، به شما ربطی ندارد. آنها خود مسئول حرکات و رفتار خود میباشند و گناهی متوجه شما نیست. تنها راه برخورد با چنین افرادی بیاعتنایی و عدم توجه است. اینکه چرا از شما هم با اینکه حجاب کامل دارید تقاضای رفاقت می کنند یا برایتان ایجاد مزاحمت مینمایند، به روحیه بیمارگونه آنان برمی گردد که همان گونه که خداوند میفرماید:
«فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ»؛[۱]
«در دل هایشان مرضی است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزای] آنچه به دروغ می گفتند عذابی دردناک [در پیش] خواهند داشت».
توجّه داشته باشید شیطان با انواع و اقسام حیلهها در صدد تضعیف ایمان بندگان مؤمن خداست و درخواستی که بیان کردید از جانب چنین افرادی مطرح میشود، بخشی از حیله شیطان است که این افراد تنها و تنها وسیله ای برای عملی کردن خواستههای او هستند. چه بسا همین اصرار و پی گیری پای افرادی را بلغزاند و در دام شیطان گرفتار آیند.
در هر صورت همانگونه که گفته شد، وظیفه شما رعایت عفاف و بی توجهی به چنین افرادی است. البته گاهی برخی جوانان به خاطر فطرت پاک خود به دخترهای باحجاب علاقه مند هستند که اگر این علاقه واقعی و پاک باشد، نشانه اش آن است که به طور محترمانه و از طریق خانواده ها و یا افراد قابل اعتماد دانشگاه زمینه های خواستگاری را فراهم می سازند.
پی نوشت
[۱] – بقره، آیه ۱۰٫
پاسخ دهید