سؤال: من یک نوجوان ۱۹ ساله دارم که با کوچکترین ناراحتی در خانه کینه به دل میگیرد و گریه میکند. وقتی با من یا با پدر خود مشاجره میکند، خیلی اشک میریزد. اگر او را اذیّت کنم یا با او مقابله کنم، میگوید: الآن به خیابان میروم و خود را میکشم، یا الآن چاقو برمیدارم و خودزنی میکنم. روز به روز هم بدتر میشود. او خودش را با برادر بزرگترش مقایسه میکند و میگوید بین ما فرق گذاشتهاید و نسبت به برادر کوچکتر میگوید: او را بیشتر دوست دارید و به من محبّت نمیکنید. هر کاری میکنم و به او محبّت میکنم تا این کینه و نفرتش کمتر شود، فایده ای ندارد. لطفاً مرا راهنمایی کنید.
جواب:
راهکارها:
الف. پرهیز از بیکاری
بچّههایی که حسّاسیّت بیشتری نسبت به محیط پیدا میکنند، معلوم است که اوقات فراغت آنها زیاد است؛ یعنی وقتهای آزاد زیادی دارند؛ لذا روی این رفتار حساس میشود که مادر با برادرانش چطور رفتار کرد. منشأ این مشکل، بیکاری است.
حکیمی میگوید: “نوجوان سالم، نوجوان پرکار است“. نوجوانی که وقت خالی ندارد و فعّالیّت او زیاد است، کمتر دچار این مشکلات میشود. البته در این مشغول بودن باید به دو جنبه توجّه داشته باشیم: یکی اینکه ذهن او مشغول باشد و دیگر اینکه جسم او نیز مشغول باشد. این دو جنبه باید باهم مدّ نظر قرار گیرد.
روزهای جمعه دعوا بیشتر است!
گاهی ما به شوخی میگوییم: روزهای جمعه دعوای زن و شوهرها بیشتر است! زیرا بیکاری آنها بیشتر میشود و روی رفتارهای یکدیگر بیشتر دقّت میکنند و این مسئله باعث میشود که اختلافات آنها افزایش پیدا کند. ولی در سایر ایّام هفته که پر کار هستند و کارهای خود را انجام میدهند، فرصت اینکه روی رفتارهای هم حسّاس و نکتهسنج شوند، وجود ندارد.
ب. توجّه به انتظارات و نیازها
نکتهی دیگری که باید به آن توجّه داشته باشیم، این است که گاهی اوقات از انتظارات او بپرسیم و حرف او را نیز بشنویم. گاهی اوقات شنیدن حرف به معنای تخلیهی هیجانات درونی است. وقتی داخل یک دیگ زود پز متلاطم میشود، سوپاپ اطمینان آن فعّال میشود تا داخل ظرف آرامش پیدا کند.
گاهی اوقات حرف زدن برای بچّهها همین تأثیر را دارد؛ یعنی به درون آنها آرامش میدهد؛ لذا گاهی اوقات باید در کنار فرزند خود بنشینم و به جای اینکه او را نوازش کنیم، به او بگوییم حرف و انتظار خود را به ما بگو. وقتی گریه میکند، بگوییم: عیبی ندارد گریه کن؛ گریهی تو که تمام شد، بگو انتظار و توقّع تو از ما چیست.
ج. بی اعتنایی در برخی موارد
نکتهی آخر این است که در برخی موارد نباید زیاد به او توجّه کنیم؛ مثلاً اگر میگوید میخواهم خودکشی کنم، بگوییم: تو دیگر بالغ و عاقل هستی و کار خوب و بد را میدانی. مدام نباید بگوییم چه شده است و او را نوازش کنیم و از خود نگرانی بروز دهیم؛ زیرا ممکن است این حسّاسیّتی که به او پیدا میکنیم، او را در انجام این کارها بیشتر تشویق کند.
پاسخ دهید