آیا پایان زندگی دنیایی در قرآن کریم به خشکیدن گیاه تشبیه شده است؟
لطفاً تفسیر آیه ۴۵ سوره کهف را بیان کنید؟
پاسخ اجمالی
خدای متعال در آیه ۴۵ سوره کهف، خطاب به پیامبر اسلام(ص) می فرماید؛ زندگی دنیا را براى مشرکانى که به مال و ثروت مادى خود مغرور هستند؛ مردمانى که محبّت دنیا در قلب و روح آنان ریشه دوانده، و گمان می کنند نعمت هاى دنیا پایدار و همیشگی است، در قالب مثالی توصیف کن:
«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ وَ کانَ اللهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً».
زندگى دنیا مانند آبی است که ما آن را از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله آن گیاهان گوناگون و زیبایى رویید و به هم تنید و منظره اى بدیع به وجود آورد، ولى پس از مدتى آن گیاهان خشکیدند و ساقه هایشان شکسته شد و به صورتى در آمدند که باد آنها را پراکنده ساخت.
«هشیم» از مادّه «هشم»، به معناى شکسته شدن چیزهاى سست و بی دوام؛ مانند گیاهان،[۱] و یا شکستن چیزهای توخالی و خشک است.[۲]
«ذرو» به معناى جدا و پراکنده کردن است.[۳]
در آیات قبلی، سخن از ناپایدارى نعمت هاى جهان ماده بود. اما از آن جا که درک این واقعیت براى افرادی که غرق در زندگی مادی هستند کار چندان آسانى نیست، قرآن در این آیه در قالب یک مثال بسیار زنده و گویا، این صحنه را کاملاً مجسم می کند، تا انسان های غافل و مغرور با مشاهده این نمونه – که در عمرشان بارها و بارها تکرار شده و می شود – از غرور و غفلتشان بیدار شوند.
در حقیقت زندگى دنیا این گونه است. در آغاز، زیبایى و طراوت دارد، قطره هاى حیات بخش باران بر کوه و صحرا می ریزد، دانه هاى آماده اى که در زمین هاى مستعد نهفته است، با ریزش آن جان می گیرد و حرکت تکاملى خود را آغاز می کند. پوست سخت و مقاوم دانه در برابر نرمش باران نرم می شود، و به جوانه گیاه اجازه عبور می دهد، سرانجام جوانه نورس از دل خاک سر برمی دارد؛ آفتاب می درخشد؛ نسیم می وزد، مواد غذایى زمین کمک می کند، و این جوانه نورس با نیرو گرفتن از همه این عوامل حیات، به رشد و نمو خود ادامه می دهد، آن چنان که بعد از مدت کوتاهى گیاهان زمین سر بر سر هم می گذارند و درهم فرو می روند؛ صفحه کوه و صحرا یک پارچه جنبش و حیات می شود، شکوفه ها و گل ها و میوه ها یکى بعد از دیگرى زینت بخش شاخه ها می شوند، ولى دیرى نمی پاید که بادهاى خزان شروع می شود و گرد و غبار مرگ بر سر آنها می پاشد؛ هوا به سردى می گراید، آب ها کم می شود و این صحنه دل انگیز به شاخه ها و برگ هاى پژمرده و بی فروغ تبدیل می شوند که با اندک نسیمی به این طرف و آن طرف پرت می شوند.
داستان زندگی انسان نیز این گونه است. پس از گذشت زمان و از بین رفتن جوانى، انسان شکسته می شود و طراوت و شادابی خود را از دست می دهد و مدت چندانی نمی گذرد که تسلیم مرگ شده و بعد از مرگ نیز بدن او متلاشی شده و تنها استخوانی از او باقی می ماند و همان استخوان نیز تهی و تکه تکه می شود که اگر در مسیر باد قرار گیرد، با آن شاخه های درهم شکسته، تفاوت چندانی نخواهد داشت.
بنابراین، عاقل کسى است که به زندگى دنیا مغرور نشود و به آن دل نبندد و فقط به خداوند متعال و اعمال شایسته خود و پاداش هاى الهى در جهان دیگر، امیدوار باشد و بداند که خداوند بر هر چیزى توانا است و می تواند در قیامت او را پاداشى نیکو دهد و زندگى دائمی باطراوت و زیبا و لذت بخشى پیدا کند.[۴]
علاوه بر این آیه، تشبیه زندگى ناپایدار به گیاه خشکیده و خورد شده در چند آیه دیگر از قرآن نیز آمده است.[۵]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۸۴۲، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۲]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۲، ص ۶۱۱، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۳]. همان، ج ۱۴، ص ۲۸۲،
[۴]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۴۴۴- ۴۴۵، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ جعفری، یعقوب، کوثر، ج ۶، ص ۴۱۴، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
[۵]. مانند، یونس، ۲۴؛ حدید، ۲۰٫
پاسخ دهید