سؤال: گاهی اوقات بچّهها سؤالاتی دارند راجع به این که خدا کجا است یا او چه شکلی است؟ در رابطه با این سؤالات ماورائی که بچّه ها میپرسند که راجع به خیلی از چیزهایی است که نمیتوان برای آنها پاسخ علمی داشت و برای آنها خیلی قابل درک نیست، نحوهی برخورد ما باید به چه صورت باشد؟
جواب:
اگر والدین تا سنّ ۷ سالگی به فرزندانشان بگویند که خدا همه جا هست، به طور قطع آنها چنین مفهومی را درک نمیکنند و ممکن است در این صورت، حتّی کودک دربارهی درک مفاهیم الهی به خطا بیافتد. لذا ما باید به فرزندمان یک جواب اغنایی بدهیم و اجازه ندهیم که روی آن فکر کند.
استفاده از شیوه حواسپرتی
وقتی کودک میپرسد خدا کجاست، باید بگوییم: خدا همه جا هست؛ شما قرار بود یک پرتقال بیاورید که من برای شما پوست بگیرم و بخورید! یعنی نگذاریم خیلی روی این مفهوم توقّف کند و بیاندیشد. دلیل آن هم این است که اگر ما اجازه دهیم او فکر کند، ممکن است نتواند با این ذهن کوچک خود جواب صحیحی برای پاسخ ما پیدا کند یا حتّی آن پاسخ را بفهمد. پس باید از روش پاسخ اغنایی و بلافاصله بعد از آن از روش حواس پرتی استفاده کنیم.
تشکیل کارگاه
بچّهها وقتی به سنّ ۷ یا ۸ سالگی میرسند، ما میتوانیم برای پاسخ به این نوع سؤالاتشان یک کارگاه و آزمایشگاه تشکیل دهیم و توضیح دهیم که وقتی میگوییم خدا همه جا هست، یعنی مانند هوا میتواند همه جا باشد. به این صورت برای او توضیح دهیم و یا از مصادیقی که بچّه در کتاب درسی خود خوانده است برای او بیان کنیم. این پاسخها برای کودکان بالای ۸ سال است.
استفاده از مثال
ما در پاسخ اینگونه سؤالات فرزندانمان باید سعی کنیم که تشبیههای زیبایی به کار ببریم؛ مثلاً بگوییم: دختر گلم خدا مثل ما انسانها نیست که دست یا پا داشته باشد.
پاسخ دهید