اسلام دین منطق و حکمت است و هرگز استفاده از دروغ و تهمت و دشنام و بیمنطقی را نمیپسندد، بلکه آن را مانع رشد و کمال و وحدت میداند؛ و هر کس این مسیر را طی کند به ضرر خود و جامعه اسلامی قدم برداشته است. متأسفانه برخی افراد و فرقهها در این راه گام نهاده اند.
مهمترین آنها فرقه وهابیت است که از هر راه غیرمنطقی برای اختلاف و طرح افکار خود استفاده میکند. اینان چنان در دین جمود دارند که هیچ تفکری جز تفکر خود را نمیپسندند، به طوری که بنیانگذار آنها، ابنعبدالوهاب (و اتباعش) هر مسلمانی غیر از خود را کافر خطاب میکرد و دستور میداد شهادتین خود را اعاده کند و حتی از افکار و آرای پدرانش اظهار تبری جوید. این دسته بزرگترین دشمنی خود را در طول تاریخ با اهل سنت داشتهاند، به طوری که قریب به اتفاق جنگها و قتل و غارتهای ابنعبدالوهاب در مناطق سنینشین بوده است. همچنین، اولین ردیهها بر این فرقه از جانب اهل سنت بوده است و تا سالهای متمادی هیچ شیعهای ردیهای بر این فرقه ننوشته است و این مسئله خود گویای تقابل شدید وهابیان با اهل سنت است.
اما امروزه وهابیها در صدد نفوذ در بین اهل سنت جهان هستند و میکوشند تمام برادران سنی را همفکر خود جلوه دهند؛ گویی هیچ اختلافی بین آنها نیست و دشمن آنها فقط شیعیان هستند. آنها در این راه با استفاده از درآمدهای عظیم نفتی از ابزارهای فراوانی بهره میجویند.
وهابیان با مطرح کردن خود به نام پیروان سلف، غیر خودشان را اهل بدعت و خارج از اسلام معرفی میکنند. هر کس در تألیفات آنها دقت و تأمل کند، برایش واضح و روشن میشود که وهابیت مسلمانان را تکفیر کردهاند و ریختن خون و غارت اموالشان را مباح دانستهاند، به نحوی که از قول دکتر یوسف قرضاوی سلفی نقل شده است که: «در دنیای اسلام کسی، اعم از مرده و زنده، وجود ندارد مگر اینکه وهابیت کتابی در لعن او نوشته است، چه شیعه باشد چه سنی، چه زیدی و چه …».
محمد بن عبدالوهاب، بنیانگذار این فرقه، در رساله کشف الشبهات، خود بیش از ۲۴ بار مسلمانان را مشرک خوانده است و بالغ بر ۲۵ بار مسلمانان را کافر، بتپرست، مرتد، منافق، منکر توحید، دشمن توحید، دشمنان خدا، مدعی اسلام، اهل باطل، نادان و شیطان دانسته است. وی شیطان را پیشوا و سرسلسله مسلمانان خوانده، کافران بتپرست را از مسلمانان، داناتر دانسته است.
گواه این سخن گفتار محمود شکری آلوسی است که روابطی محکم و دوستانه با سعودیها داشت. وی درباره سعود بن عبدالعزیز وهابی مینویسد: «او لشکرها را رهبری کرد، قهرمانان و رؤسای عرب او را پذیرفتند؛ ولی او مردم را از حج منع کرد، بر سلطان و حاکم خروج کرد و در تکفیر مخالفانش غلو کرد و در بعضی از احکام شدت به خرج داد».
همچنین، محمد بن علوی مالکی، از علمای حنبلیمذهب عربستان، در وصف وهابیت مینویسد:
ما با کسانی روبهرو شدهایم که در توزیع کفر و شرک و صادر کردن احکام با القاب و اوصاف غیرصحیح تخصص دارند؛ اوصافی که لایق مسلمان شهادتدهنده به توحید و نبوت پیامبر اسلام (ص) نیست. مثل اینکه برخی از آنان به افرادی که مخالف خود در رأی و مذهب هستند عنوان تحریفکننده، … دجال، … شعبدهباز، … بدعتگذار، … و در آخر مشرک … و کافر را اطلاق میکنند.
علوی مالکی در ادامه با یادآوری این نکته که آنها خود را صاحب عقیده صحیح اهل سنت میدانند، میافزاید:
از بسیاری از سفیهانی که خود را به عقیده نسبت میدهند، شنیدهایم که چگونه امثال اینگونه الفاظ را بیضابطه و به طور گسترده به کار میبرند. و حتی برخی از آنان پا را از این فراتر نهادهاند و برای مخالف خود عنوان دعوتکننده به شرک و گمراهی در این زمان، و تجدیدکننده ملت عمرو بن لحی … را به کار میبرند. اینگونه از برخی سفیهان میشنویم که به صورت گسترده امثال این دشنامها و فحشها و الفاظ قبیح را به کار میبرند؛ الفاظی که فقط از افراد کوچه و بازار صادر میشود؛ کسانی که شیوه و اسلوب دعوت و طریقه ادب در مناقشه را به خوبی نمیدانند.
شیخ محمد سعید رمضان البوطی، که از فقهای بزرگ اهل سنت و رئیس اتحادیه علمای شام بود، مینویسد:
حدود ۲۰۰ متفکر اسلامی از سراسر جهان، اجتماعی تشکیل دادیم تا مشکلات جهان اسلام را بیابیم و حل کنیم. پس از بحث به این نتیجه رسیدیم که بزرگترین مشکلی که دنیای اسلام با آن دست و پنجه نرم میکند حرکت وهابیت است.
به امید روزی که جهان شاهد برادری همه امت اسلامی باشد و از لوث تکفیریهای ارهابی پاک شود.
پاسخ دهید