هر کس سفرش را به قصد زیارت قبر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) انجام دهد، مثل کسانى که به قصد زیارت قبور پیشوایانشان در مدینه و مساجدى که اطراف آن است سفر مى کنند، با اجماع مسلمانان مخالفت نموده و از شریعت پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) خارج شده است.
و نیز مى گوید:«من زار قبره أو قبر غیره لیشرک به ویدعوه من دون اللّه فهذا حرام کلّه وهو مع کونه شرکاً باللّه»( الردّ على الأخنائی: ۲۵).
زیارت قبر پیامبر یا غیر او، و غیر خدا را خواندن، و شریک کردن آنان در کارهاى خدایى، حرام، و شرک است.
و نیز مى گوید: «التمسّح بالقبر وتقبیله ولو کان ذلک من قبور الأنبیاء شرک»( الجامع الفرید، کتاب الزیاره لابن تیمیّه: ۴۳۸، المسأله السابعه). مسح و بوسیدن هر قبرى اگر چه قبر پیامبر باشد، شرک است.
گفتنى است که این افکار مخالف با نصّ صریح قرآن است، آنجا که مى فرماید: (وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ )( نساء: ۶۴) «و اگر آنان که به خود ستم کرده بودند، پیش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پیامبر براى آنان طلب آمرزش مى کرد، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان مى یافتند».

 

 

و از قول برادران حضرت یوسف نقل مى کند که از حضرت یعقوب خواستند تا براى آنان از خدا طلب مغفرت کند (یَـأَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا)( یوسف: ۹۷٫) آیا آنها مشرک بودند؟
و از طرفی مخالف با روایات صحیح اهل سنّت مى باشد چنانکه نقل مى کنند: «أصاب الناس قحط فی زمن عمر رضی اللّه عنه، فجاء رجل إلى قبر النبی صلى اللّه علیه وسلّم، فقال: یا رسول اللّه! هلک الناس، استسق لأمّتک، فأتاه رسول اللّه صلّى اللّه علیه وسلّم فی المنام، فقال: إئت عمر فاقرأه منّی السلام، وأخبره أنّهم مسقون، وقل له: علیک الکیس.
قال: فأتى الرجل عمر فأخبره، فبکى عمر رضی اللّه عنه، وقال: یا ربّ ما آلوا إلاّ ما عجزت عنه»( تاریخ دمشق: ۴۴/۳۴۶ و ۵۶/۴۸۹، الإصابه: ۶/۲۱۶، المصنّف لابن أبی شیبه: ۷/۴۸۲، وکنز العمّال: ۸/۴۳۱٫)
در زمان عمر، مردم دچار قحطى و خشکسالى شدند، مردى کنار قبر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)آمد و گفت: اى رسول خدا مردم نابود شدند، از خداوند براى امّتت طلب باران کن، رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در عالم خواب به آن مرد فرمود: نزد عمر برو و از جانب من به او سلام برسان و بگو: بزودى باران خواهد آمد و سیرآب خواهید شد، و بگو: کیسه سخاوت را گسترده ساز.
آن مرد ماجراى خوابش را براى عمر نقل کرد، قطرات اشک از چشمان عمر جارى شد و گفت: خداوندا کوشش و جدیّت کردم، ولى همیشه ناتوان و عاجز بودم.
ابن حجر در فتح البارى و ابن کثیر در البدایه والنهایه مى گویند: اسناد این روایت صحیح است(فتح الباری: ۲/۴۱۲، فی باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قحطوا، والبدایه والنهایه: ۷/۱۰۵٫ فی واقعه سنه ثمانی عشره).

 


ابن حجر مى نویسد: مردى که خواب دیده بود بلال بن هلال از اصحاب رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم)بود(فتح الباری: ۲/۴۱۲) بیان این روایت نه برای تایید آن از سوی شیعیان است بلکه تنها می خواستیم بدانید که حتی اهل سنت هم در روایاتشان کاملا مخالف ابن تیمیه سخن رانده اند.
نیز سیره تمامى مسلمین بر این امر در طول تاریخ استوار بوده و هست بطورى که «حصنی دمشقی» شافعى مى نویسد: «وقال (ابن تیمیّه): «من استغاث بمیّت أو غائب من البشر، بحیث یدعوه فی الشدائد والکربات ، ویطلب منه قضاء الحاجات … فإنّ هذا ظالم، ضالّ، مشرک.»
هذا شیء تقشعرّ منه الأبدان، ولم نسمع أحداً فاه، بل ولا رمز إلیه فی زمن من الأزمان، ولا بلد من البلدان، قبل زندیق حرّان ـ قاتله اللّه عزّ وجلّ ـ وقد جعل الزندیق الجاهل الجامد، قصّه عمر رضی اللّه عنه دعامه للتوصّل بها إلى خبث طویّته فی الإزدراء بسیّد الأوّلین والآخرین وأکرم السابقین واللاحقین، وحطّ رتبته فی حیاته، وأنّ جاهه وحرمته ورسالته وغیر ذلک زال بموته، وذلک منه کفر بیقین وزندقه محقّقه»( دفع الشبه عن الرسول : ۱۳۱)
«ابن تیمیّه» گفته است: هر کس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند و در گرفتاریها از وى استمداد کرده و طلب حاجت نماید، ظالم، گمراه و مشرک است.

از این سخن «ابن تیمیّه»، بدن انسان مى لرزد، این سخن، قبل از زندیق حرّان «ابن تیمیّه» از دهان کسى در هیچ زمان و هیچ مکان بیرون نیامده است، این زندیق نادان و خشک، داستان عمر را وسیله اى براى رسیدن به نیّت نا پاکش در بى اعتنایى به ساحت حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) قرار داده و با این سخنان بى اساس مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده است، و مدعى شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق است.

 

 

منبع:پرسمان