وهابیت مسلک و فرقه ضاله ای است ساختگی و جعلی که بسیاری ار شعائر دین مانند شفاعت، توسل، تبرک،‌بنا بر قبور،زیارت و عزاداری را شرک و یا بدعت می دانند.
بنیانگذار مکتب وهابیت شخصی است به نام «احمد بن عبد الحلیم» معروف به« تیمیه حرانی دمشقی» ( ۶۶-۷۲۸ق)‌ است او به حدی هتاک بود که حتی مورد اعتراض شدید علماء و دانشمندان برجسته اهل سنت زمان خود تا عصر حاضر قرارگرفته است . و هم اکنون افکار باطل و انحرافات او در بین امت اسلامی بعنوان « شیخ الا سلام »‌رواج داشته و گفتار وی منشاء‌ عقاید وهابیت قرار گرفته است.
بعد از وی مروج این تفکر «محمد بن عبدالوهاب» است که بعد از پانصد سال در عربستان ظهور کرد و دارای پیروانی شد که منتسب به عبد الوهاب شدند و بنام «وهابیت» معروف شد .(۱۱۱۵-۱۲۰۶(
وهابیت درباره عقاید، چیزی برآنچه ابن تیمیه آورده بود نیفزود و فقط بیش از آنچه او شدت عمل به خرج داده بود وهابیان تاکید ورزیده و سخت گرفتند.

 


وهابیت برای رسیدن به اهداف شوم خود شیوه های متعددی از قبیل تطمیع ،‌تهدید ،‌قتل را در پیش گرفته و می گیرند و نیز بنیان گذاران و مروجین وهابیت در کتب خود شیوه های متعددی برای رسیدن به اهداف خود اعمال کرده اند و تنها خود و کسانی را که از آنان پیروی می کنند را مسلمان می دانند و کسانی را که از آنان تبعیت نکنند در ردیف یهود و نصاری و مشرک و کافر قرار می دهند.
به طور مثال محمد بن عبد الوهاب در رساله «کشف الشبهات» بیش از بیست و چهار بار، مسلمانان را مشرک خوانده، و بالغ بر بیست و پنج مورد مسلمین را کافر، بت پرست، مرتد، منافق، منکر توحید، دشمن توحید، دشمنان خدا، مدعیان اسلام، اهل باطل، نادان، و شیاطین دانسته است، و هم گفته است که کافران نادان و بت پرستان از این مسلمانان داناتر مى باشند، و شیطان پیشواى ایشان و سرسلسله آنهاست!!!
( کشف الارتیاب ، ص ۱۴۷، تألیف سید محسن امین، به نقل از کشف الشبهات، صفحات ۵۷ تا ۷۲٫ و نیز رجوع شود به: مجموع مؤلفات محمد بن عبد الوهاب، ج ۶ ص ۱۱۴، «رساله کشف الشبهات»، و ص ۱۴۳، «رساله القواعد الأربع»، طبعه السعودیّه. ).

 


اما در مورد اعتقاد این گروه به خداوند باید گفت که این فرقه ضاله عقائدی عجیب و زشتی به خداوند تبارک و تعالی دارند که تاکنون هیچ کس اینچنین جسارتهایی را به ساحت خداوند نداشته است. ما به طور نمونه به بعضی از عقاید منحرف این فرقه اشاره می کنیم:


۱- ابن تیمیه بنیانگذار فکری وهابیت مى گوید: خدا هر شب هر طور که بخواهد به آسمان دنیا فرود مى آید، و مى گوید: آیا کسى هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم، و طالب مغفرتى هست که او را ببخشم … خدا این کار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.

و پس از نقل مطلب فوق مى نویسد: «فمن أنکر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعتگذار و گمراه است ( مجموعه الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: ۴۵۱).
«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مى نویسد: «ابن تیمیّه» درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: «إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولی هذا» (خداوند به آسمان دنیا فرود مى آید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مى آیم)، سپس یک پلّه پایین آمد، «ابن الزهراء» از فقهاء مالکى اعتراض کرد، و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى کردند. (رحله ابن بطوطه: ۱۱۳)

توجه دارید که خداوند جسم ندارد که فرود یا نزول داشته باشد ولی ابن تیمیه قائل بود که خدا جسم دارد!!.


۲- هیأت عالى افتاى سعودى که فتواهای وهابیت را جعل می کنند در فتوایی عجیب مى نویسند: هر کس معتقد باشد که خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، باید به چنین فردى با دلیل ثابت کرد که خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان مى باشد، و اگر نپذیرفت او کافر و مرتدّ و خارج از اسلام است!!.( فتاوى اللجنه الدائمه للبحوث العلمیّه والإفتاء: ۳/۲۱۶ ـ ۲۱۸)


۳- وهابیت علاوه بر اینکه قائلند خداوند جسم دارد، پا را از این هم فراتر گذاشته و قائلند که خدا به صورت جوان بدون ریش و مو فرفری می باشدو دلیل آنها هم روایت جعلی است که خود ساخته اند و در آن به پیامبر نسبت می دهند که فرموده است: «رَاَیتُ رَبّی عَزّوَجَلَّ شابٌّ اَمرَدٌ، جَعدُ ، قُطَطٌ عَلَیهِ حِلیَهٌ حَمراءٌ»دیدم خدا را در حالی که جوان، بدون ریش، موهای بلند و پیچ پیچ داشت و بر شانه او زیور آلات قرمزی بود!!!.(پشت پرده وهابیت، ص ۳۴، معاونت آموزش و تبلیغ نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه)


۴-ابن قیم شاگرد ابن تیمیه مى نویسد: «إنّ اللّه یجلس على العرش ، ویجلس بجنبه سیّدنا محمد (ص) وهذا هو المقام المحمود»

خداوند بر روى عرش مى نشیند و رسول اکرم (ص) نیز در کنار او جلوس مى کند، و این همان مقام محمود و شایسته اى است که قرآن وعده داده است!!!(بدائع الفوائد، ج ۴، ص ۳۹).


۵- وهابیت قائلند که خدا چهار انگشت بزرگتر از عرش خود است!!!

ابوبکر بن عربی از بزرگان وهابیت ذیل آیه شریفه: الرحمن علی العرش استوی( طه ۲۰) می نویسد:
گویند خداوند بر عرش نشسته و به آن متصل است اما خداوند چهار انگشت بزرگتر از آنست، چون سزاوار نیست خداوند از تختش کوچکتر باشد زیرا او بزرگ است و هیچ چیز مثل او نیست.(العواصم من القواصم، ص ۲۰۹)
از اینگونه عقائد باطل و زشت در وهابیت بسیار می باشد که ما به جهت اختصار به ذکر همین موارد بسنده می کنیم

 

 

منبع:پرسمان