وظیفهی والدین در برخورد با مشکل اختلال جنسی فرزندشان چیست؟
اگر زمانی این مشکل را در فرزند خود یافتیم، هیچ گاه نباید مستقیم آن را مطرح کنیم! بلکه باید بگذاریم این مشکل در همان لایههای پنهان بماند و آن را شخص دیگری حل کند.
نقش پدر و مادر در حلّ این مشکل بیشتر نقش حمایتی است؛ نه نقش مستقیم و نظارتی؛ یعنی ما باید در مسیر بهبود، فرزند خود را به صورت غیر مستقیم حمایت کنیم. والدین با روش های مختلفی میتوانند نقش حمایتی خود را نسبت به فرزندشان ایفا کنند؛ از جمله:
الف. برقراری ارتباط
بچّه ها ممکن است به خاطر تنهایی، دچار این آسیب و اختلال شوند. از این جهت نقش حمایتی پدر و مادر این است که فرزند خود را تنها نگذارند؛ البتّه تنها نگذاشتن به این معنا نیست که هر کجا فرزند رفت، ما هم برویم و در مقابل او بنشینیم! بلکه باید ارتباط خود را با او بیشتر و فشرده تر کنیم.
ب. فراهم کردن بسترها
گاهی نقش حمایتی به معنای این است که باید بسترهایی برای فرزند فراهم شود؛ به عنوان مثال، بیکاری یکی از عوامل این مشکل است؛ لذا پدر و مادر میتوانند زمینهای را برای فرزند خود فراهم کنند که فعّالیت جسمی و حرکتی او بیشتر شود. مثلاً او را در یک کلاس ورزشی مثل شنا ثبت نام کنند.
ج. حمایت مشاوره ای
حمایت والدین گاهی باید به صورت حمایتهای مشاورهای باشد. متاسّفانه امروزه برخی از پدر و مادرها فکر میکنند که جلسات مشاوره فایده ای ندارد؛ در حالی که یکی از حمایت های واقعی فرزندان، در این جلسات مشاوره اتّفاق میافتد.
د. تهیّه محصولات فرهنگی
نکتهی چهارم در زمینه نقش حمایتی والدین تهیهی یک سری ابزار و محصولات فرهنگی مانند کتاب است. معمولاً ما در مشاورهها سه گروه کتاب را به افرادی که این مشکل را دارند توصیه میکنیم؛ یک دسته کتابهای مربوط به معاد که با طبیعت نوجوان هم سازگار است. دوّم تفسیرهای ساده از قرآن کریم، و سوّم کتاب هایی که شامل سرگذشت بزرگان، خصوصاً بزرگان دینی است.
انسان با خواندن این گونه کتاب ها، روحیه و انرژی مضاعفی در زمینهی عبادت و در زمینهی کارهای علمی میگیرد.
ه. پرستاری کردن
وقتی بچّهها دچار این اختلال میشوند، باید پدر و مادر آنها را مثل یک بیمار ببینند. تعبیری را که ما نسبت به اهل بیت داریم این است که: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ»[۱]، یعنی آنها گرد مریضهای خود میگشتند تا آنها را درمان کنند، دقیقاً پدر و مادر باید همین نقش را نسبت به فرزندشان داشته باشند؛ یعنی دور فرزندان خود بگردند. نه اینکه صرفاً قربان صدقه بچّه بروند؛ بلکه باید از آنها مراقبت و آنها را همراهی کنند، تا مسیر درمانی آنها طی شود.
و. دعا کردن
آخرین نقش والدین در این زمینه این است که دعا کنند؛ زیرا دعا کردن کمک میکند که آن تلاشها به نتیجهی لازم برسد؛ خصوصاً دعای پدر و مادر. همانطور که در روایت داریم: «دُعَاءُ الْوَالِدِ لِوَلَدِهِ کَدُعَاءِ النَّبِیِّ لِأُمَّتِهِ»[۲]؛ یعنی وقتی پدری در حقّ فرزند خود دعا میکند، مثل این است که یک پیغمبر در حقّ امت خود دعا کرده است.
اگر این دعاها در زمانهایی باشد که یک روح معنوی بر آن حاکم است، تأثیر بیشتری دارد؛ به عنوان مثال پدر مرحوم مجلسی دوم رضوان الله علیه میفرمایند: شبی مشغول خواندن نماز شب بودم و حال دعایی پیدا کردم که در همان لحظه دیدم گریهی محمّد باقر از گهواره بلند شد؛ در همان لحظه گفتم خداوندا! این فرزند من را عالم ربّانی در دین قرار بده و به برکت این دعا فرزند ایشان عالم ربّانی میشود.
[۱]– نهج البلاغه، ص ۱۵۶٫
[۲]– نهج الفصاحه، ص ۴۸۲٫
پاسخ دهید